eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
○کودکان را در میانِ کوی و برزن دیده ای؟! ○در بنای تِکیه ها؛ از خورد و خواب، افتاده اند #کاظم‌بهمنی ۴روزتاماه مُحرَم @mohamad_hosein_tabatabaei
آیات 281-275 بقره قسمت چهارم بخش ششم ● روايتى در ذيل آيه (يمحق الله الربوا و...) و در تهذيب و فقيه از امام صادق (عليه‌ السلام ) روايت كرده شخصى درباره آيه شريفه : ((يمحق الله الربوا و يربى الصدقات ...)) از آن جناب كرد كه چگونه خدا ربا را كاهش داده و نابود مى كند با اينكه به قول بعضى ها ما مى بينيم مال رباخواران روز به روز بيشتر مى شود؟ فرمود: چه نقصانى شديدتر از نقصان يك درهم ربا كه دين آدمى را ناقص ‍ مى كند و از بين مى برد و اگر هم بخواهد توبه كند همه مالش از بين مى رود و فقير مى شود. مؤلف : اين روايت بطوريكه ملاحظه مى كنيد منظور از ((محق )) نقصان را به ((محق )) تشريعى تفسير كرده و مى فرمايد هر چند مال در نزد رباخوار زياد مى شود، اما شرعا مال او نيست و تصرفش در آن اموال حرام است در مقابل ربا صدقه قرار دارد كه منظور از ارباء و زياد شدن آن زياد شدن تكوينى است و اين با بيان قبلى ما (كه گفتيم : محق در آيه عموميت دارد)) منافاتى ندارد. ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 653 و در مجمع البيان از على (عليه السلام ) روايت كرده كه فرمود: رسول خدا در كار رباخوارى پنج نفر را لعنت كرد يكى خورنده آن و دوم خوراننده اش سوم و چهارم دو شاهد و پنجم نويسنده اش را. مولف : اين معنا در الدر المنثور هم به چند طريق از آن جناب روايت شده است . و در تفسير عياشى از امام باقر (عليه السلام ) روايت آورده كه فرمود: خداى تعالى مى فرمايد: منم آفريدگار هر چيز و غير خودم را موكل بر هر چيز كرده ام مگر صدقه را كه خودم آن را به دست خود مى گيرم هر چند كه مرد و زنى نيمه اى از يك خرما صدقه دهند، من آن را تربيت مى كنم ، و نمو مى دهم ، همانطور كه مردى از شما گوساله و يا كره اسب از شير گرفته خود را تربيت مى كند، تا آنجا كه وقتى در قيامت از نمو دادنش ‍ دست بر مى دارم ، به قدر كوهى بزرگتر از احد شده باشد. و نيز در آن كتاب از على بن الحسين (عليهماالسلام ) از رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) روايت كرده كه فرمود: خداى تعالى صدقه شما را رشد مى دهد، همانطور كه شما فرزند خود را تربيت مى كنيد، بطوری كه صدقه شما آنقدر بزرگ شود كه كوهى چون احد گردد. مؤلف : اين معنا از طرق اهل سنت از عده اى از صحابه چون ابى هريرة و عايشه و ابن عمر و ابى برزه اسلمى از رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) نقل شده است . 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
■●علم ریاضی از دیدگاه علامه حسن زاده●■ ■مگر می شود ما دین را از ریاضیات جدا بدانیم ؟ حدیث شریفی است در کافی که امام صادق به یکی از اصحاب فرمودند که فلانی « اشیاء همه به هندسه آفریده شده اند » فرمود هندسه یعنی چه امام فرمودند یعنی مقدار واندازه . ■عالم همه به اندازه است تمام کلمات تمام ذرات هرچه هست همه  به قدر وبه اندازه آفریده شده است . و مرحوم علامه شعرانی در مورد میرزا حبیب الله ذوالفنون می فرمودند : سوالات ریاضی از گوشه وکنار واطراف واکناف فرستاده می شد و ایشان جواب می داد در مخروطات در هندسه های فضایی و مسائل بسیار مشکل در حوزه ها این طور نیست که ریاضیات نباشد البته نه به آن صورت که در متقدمین بوده ، بوده اما به کلی منقطع نشده و امیدواریم ان شاء الله دوباره نُضج بگیرد و پیش برود . ■خدای سبحان در چند جای قرآن کریم خود را به علم شریف حساب متصف فرموده است مانند «انّ الله سریع الحساب » آری صنع احسن عالم کیانی و نظم اتم نظام ربّانی بر اساس استوار حساب و اندازه است . تار وپود فعل حق تعای شأنه حساب واندازه است که در متن خلقت عالم وآدم پیاده شده است و خلاصه اینکه مبنای کلمات کتاب تکوینی و تدوینی نظام هستی مبتنی بر اساس استوار ریاضیات است . علم به قوانین حسابی و قواعد مسایل عددی در تقویت نفس انسانی از اعاظم وسائل است .به خصوص علم هندسه که در تعدیل و تقویم ذهن و فکر وقلم وبیان تأثیری به سزا دارد . ■حکما وفلاسفه بزرگ گفته اند : برای رسیدن به معرفت حقایق اشیاء فکر را باید به علوم ریاضی ورزش داد  آری علوم ریاضی برای حکیم مثابت  مسطره برای خطاط است .همچنان که مسطره ؛ مشّاق را از کجی وبی نظمی در کتابت حروف و انحراف سطور حافظ است ؛علوم ریاضی نیز فکر را از خطا و اعوجاج وانحراف باز می دارند و به آن استقامت و اعتدال می دهند . ■انسانهای ورزیده در علوم ریاضی ؛ صاحب رأی صائب و نظری ثاقب و کم گوی وگزیده گوی و دیر گوی و نکو گوی می شوند مثلاً عبارات خواجه طوسی به فارسی وعربی ؛ چنان سخت بنیاد و استوار است که گویی به جای مرکّب ؛ سرب مزاب به کار برده است. ■محصلین علوم دینی نیز احتیاج مبرم به تحصیل ریاضیات از هندسه و حساب وهیأت دارند .اکثر کارهای بشر دیروزی وامروزی مبتنی بر ریاضیات است . این علوم ریاضی است که اساس نظام اجتماع بشری است. ■●کتاب گفتگو با علامه حسن زاده آملی●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
□●عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی●□ □در ایام جوانی شبی در بیابان راه می‎رفتم و با خود فکر می‎کردم این چیست که یک ساعت علی علی می‎گوییم و ساعت بعد، عُمَر عُمَر می‎گوییم و از پول دنیا حرف می‎زنیم. (عُمرِ دنیا یعنی عُمَر. یک یا علی که گفتی، عُمَر و عُمر دنیا و دنیا و جهنّم، همه‎اش رفت که رفت.) □به خودم می‎گفتم مگر قدّ علی و عُمَر، یکی در خوبی و دیگری در بدی، هم‎اندازه است که یک بار علی علی می‎گوییم و یک بار لعن به عُمَر می‎کنیم؟ به خودم گفتم آیا می‎شود ولو یک سر سوزن هم که هست، علی بلندتر باشد؟ گفتم خدایا می‎شود یک خرده هم که شده، علی بلندتر باشد؟ □دیدم همه‎ی پیغمبران گفته‎اند علی بلندتر است. من عرض کردم خدایا من همان یک خورده را که عمر آنجا وجود ندارد، دوست دارم. آنجا صلواتی است که در مقابلش لعن نیست. اصلاً یاد غیر از علی را نمی‎کنی که لعنش کنی. این داغ را بر دل غیر می‎گذاری که حتّی با لعن کردن هم که شده، یادش کنی. □●مصباح الهدی - تألیف استاد مهدی طیّب●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○روز آخر ذی حجّه○□ □در این روز روایت شده است که اهل مراقبت آن را مهم می شمارند. در هر رکعت یک بار «فاتحه الکتاب»، ده بار«قل هو اللّه احد»و ده بار «آیة الکرسی» خوانده و پس از نماز این دعا را می خوانیم:«اللّهمّ ما عملت فی هذه السنة من عمل نهیتنی عنه و لم ترضه و نسیته و لم تنسه، و دعوتنی إلی التّوبة بعد اجترائی علیک، اللّهمّ فإنّی استغفرک منه فاغفر لی، و ما عملت من عمل یقرّبنی إلیک فاقبله منّی، و لا تقطع رجایی منک یا کریم» این دعا با اندکی اختلاف و بگونه ای دیگر نیز روایت شده است. □سفارش به انجام این عمل در این روز خود گواه خوبی بر صحت روایت است. زیرا در روایات دیگری نیز داریم که بطور عموم سفارش به جبران اعمال یک روز یا یک ماه در آخر آن، می نماید. و چه بهتر که در پایان سال اعمال یک ساله را جبران نماییم. بنابراین با توجه به مناسبت این نماز و دعا با آخر سال، می توان بخوبی صحت و اعتبار این روایت را فهمید. روایت شده است: «کسی که این نماز را گزارده و این دعا را بخواند، شیطان می گوید: وای بر او تمام زحمات یکساله مرا به باد داد و سال گذشته نیز به خیر او گواهی می دهد». □ای کسی که به خدا و دین او ایمان داری از پروردگار خود و اولیای او بخاطر این معارفت بگونه ای تشکر کن که بخاطر هیچ نعمت دنیایی اینطور تشکر نکرده باشی. و با خود بیندیش که اگر در این سال با حوادثی روبرو می شدی که احتمال هلاکت یا اسارت و قتل تو وجود داشت ولی دوستی مهربان عمل آسان و چند کلمه ای را به تو می آموخت و می گفت: اگر این عمل را انجام داده و این کلمات را بگویی، تمام بلاهایی را که ممکن است به آنها دچار شوی، از تو دور کرده و تمام اموالت را که از بین رفته به تو برگردانده، بهترین زندگی را برایت فراهم کرده، دارایی و سلطنت و آسایش جاوید و بالاتر از این ها، زندگی شیرین و جاویدان به تو خواهد داد، عملی که این دوست به تو پیشنهاد کرد، چه ارزشی داشت و به این دوست چقدر علاقه پیدا می کردی. آیا این عمل را بر کیمیا ترجیح نداده، و آیا این دوست را باندازه کسی که به تو کیمیا بدهد، بزرگ نمی دانستی؟ □با ترازوی عقل خود عمل آسانی را که امامت به تو آموخته و اثرش را برای تو گفته است، بسنج و ببین آیا می توانی در کیمیا این اثر را بیابی. مهمترین کار کیمیا ثروت بخشیدن و آسان نمودن کارهایی است که با پول می توان انجام داد. و در بیماریها و بلایا که از پول کاری ساخته نیست کیمیا هم ارزش ندارد. این فرصت را غنیمت شمرده و از پروردگار و پیامبر و امامت بمقدار این نعمت و منت بزرگ سپاسگزاری نما. آنان تو را به راههای نجات، رسیدن به کاملترین سعادتها و بالاترین درجات راهنمایی نموده اند. و عطا و بخشش، تشکری مناسب و شایسته خود می طلبد. ولی آیا کسی می تواند سپاسگزار حتی کوچکترین نعمت خدای متعال باشد، گرچه عبادت جن و انس را انجام داده باشد. بنابراین همراه با شرمساری بخاطر ناتوانیها و کوتاهیهای خود، از هیچ سعی و تلاشی دریغ نکرده و بدان تلاش و کوشش تو نیز نعمتی از نعمتهای اوست.(۱) □المراقبات□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□○روز آخر ذی حجّه○□ □در این روز #دو_رکعت_نماز روایت شده است که اهل مراقبت آن را مهم می شمارند. در
□○روز آخر ذی حجّه○□ □با وجود این که به اصل این لطفها و بخششهای بزرگ ایمان داریم ولی با بی اهمیتی و بسادگی از کنار این اعمال می گذریم. این بی اعتنایی از چند چیز سرچشمه می گیرد که تعدادی از آنها عبارت است از: [ -] عدم اطمینان به پاکی عمل از آفات مختلف که باعث می شود انسان بخاطر این آفت ها عمل را انجام ندهد. [ #ب -] گاهی بعلت اینکه ممکن است بعد از انجام عمل دچار آفتی شود آن را انجام نمی دهیم. آفاتی از قبیل یادآوری و عجب به آن یا انجام گناهانی که عمل را از بین می برد. همان چیزی که در این آیه آمده است: «به سوی کارهای ایشان رفته و همه را مانند گردی، پراکنده و نابود می سازیم.»«» [ #ج -] گاهی بعلت اینکه ممکن است گناهی انجام داده باشیم که خداوند به ما گفته باشد: «هر کاری می خواهی انجام بده که بعد از این تو را نمی آمرزم» عمل را انجام نمی دهیم. [ #د -] گاهی هم بعلت اینکه یک عمل جانشینی دارد که پاداش آن با آن عمل یکسان یا بیش از آن است، و بجهت فراوانی این اعمال آنها را انجام نمی دهیم. چه خدای بزرگی که بخاطر فراوانی نعمتهایش، نعمتهای او را که اهمیت می دادند. [ #ه -] گاهی نیز ممکن است بگوییم: شاید از کسانی باشیم که تقدیر ما بد عاقبتی بوده، و بی ایمان از دنیا خواهیم رفت و در نتیجه اعمال خیر ما بی ارزش می گردد. و باین ترتیب عمل خیر را ترک کنیم. این احتمالات وجود دارد، و اگر منافع بزرگی در کار باشد، گرچه احتمال نرسیدن به آن نیز وجود داشته باشد، عاقلان برای رسیدن به آن تمام سعی خود را بکار گرفته و بگونه ای برای بدست آوردن این منافع احتمالی تلاش می کنند که در مورد منافع اندک قطعی چنین نمی کنند. □بهمین جهت است که می بینیم آنان بخاطر نعمتهای احتمالی و نسیه آخرت به زیباییهای نقد دنیای حاضر رغبتی نداشته و آخرت محتمل را بر دنیای مقطوعت گرامی داشت. و آنان را بگونه ای به ما معرفی نمود که جای هیچ شک و شبهه ای باقی نمانده و بدین وسیله دین ما را کامل و نعمتهای خود را بر ما تمام کرد. خدای را شکر آنگونه که خود می پسندد. □شکرگزاری به درگاه خداوند در این روز و مانند آن با ، و آن است. ولی مهم، است آنگونه که باید. و این مطلب با اندیشه و دانش تحقق می یابد. و آنگاه که نعمت را شناخت آن را بزرگ می داند. و از راههای بزرگ دانستن نعمت عبادت کردن است. □المراقبات□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○شما سوار مقام بشو، مقام سوار شما نشود○□ □○باید خدمتگزار اینها [مردم]باشیم و شرافت همه ما به این است که خدمت به خلق خدا بکنیم ... شما سوار مقام بشو مقام سوار شما نشود. این دو تا مثل راکب و مرکوبند. اگر انسان روحیه اش طوری باشد که سوار بشود بر هر مقامی که برای او پیش می آید و مهار کند او را، این به سعادت نزدیک می شود. و اگر روحیه ضعیف باشد و وقتی که به یک مقامی رسید او سوار آدم بشود، او هر جا دلش بخواهد انسان را می برد تا به هلاکت می رساند. من از خدای تبارک و تعالی استدعا میکنم که شما را موفق کند به اینکه خدمت بکنید به این خلق. □○صحیفه نور،جلد ۱۵،صفحه ۸۲ بیانات امام خمینی(ره) در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری برادر محمد علی رجایی مورخ:۱۳۶۰/۰۵/۱۱○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
○مرا که راهی بَزم عــــزای اربابم ○برای زود رسیدن، کمی توان بدهید ○اگر خــــــدای نکرده، در آخرِ خطم ○به جانِ اشک سه ساله ، مرا امان بدهید! @mohamad_hosein_tabatabaei
□الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَ کَمَالَ دِینِهِ وَ تَمَامَ نِعْمَتِهِ بِوِلاَیَةِ مَولانا أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ وَ أَولادَهُ المَعْصومین عَلَیْهِم السَّلاَم□ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#شرح_دروس_معرفت_نفس □حالا از اینجا #تفسیرِ_انفسی را شروع می فرمایند که مبادا دنبال این باشی که واق
□حالا دارد می کند؛ ، نماد بودن نفس است، یعنی نفسی که خسیس و پست است. □هر انسانی که صفت پستی دارد، می گویند مثل اردک است! نخیر، آزاد مرد باشید! □لذا این بیت می گوید تا زمانی که نفست خسیس است و پستی، بدان که اردک صفتی، بطّی! خوب، حالا بطّی، چی هستی و کجائی هستی؟ با لای و لجن در بحر و شطی. اگر در دریا هم باشد باز می رود در یک گوشه ای که لجن بخورد. □در دریا! در دریا مگر نیستی؟ مگر این ، نیست؟ مگر هر کلمه کلمۀ وجودی این نظام عالم، جوی های صاف و آبِ زلال الهی نیست که «و اَنزَلنا مِنَ السّماء ماءا»؟ ما از این آسمان وجودیِ عوالِمِ مافوق، آب را برایِ شما نازل کردیم؛ این زمین، آب است، آسمان آب است، ستاره آب است، دریاها آب هستند، درختان همه آب هستند، حیوانات همه آب هستند، یعنی همه علم اند، همه حقیقت اند، «و اَنزَلنا مِنَّ السَّماء حَقّا»؛ «وَ اَنزَلنا مِنَ السَّماء خَلقا» ؛ «وَ اَنزلنا مِنَ السَّماء مُوجُودا»؛ «وَ اَنزَلنا مِنَ السَّماء ماءا»، □ما از آسمان و از و از خود برای شما اینهمه آب آفریدیم؛ شما در این دریا هستید؛ در این اقیانوسِ بیکرانِ عالَم هستید، در این جوی ها و در این جدول ها هستید، اما: ○ترا تا خسّت نفس است بطّی              ○که با لای و لجن در بحر و شطّی □اردک ها را دیدید؟ در داخل جوی آبِ به این خوبی، آب هست، علف و سبزه زارِ خوش نیز در کنارش هست، ایشان به آنجا که یک چند تا کرم و آب گندیده هست می رود و این بیلچه (نوکش) را گرفته و در داخل لای و لجن می کند تا چند تا کرم درآورد و بخورد؛ این علف نازنین را بخور! ○همی جوشد ز شهوت دیک دانی           ○زخارف آن طاووس است و آنی □اگر از نفس تو می جوشد، خودت را متوجه باش که دیک (خروس) صفتی، اگر دنبال (زیبائیهای ظاهری دنیا و نشئۀ طبیعت) هستی که وقت خود را برای آن هدر می دهی، بدان که هستی و ارزش تو به همین است. □میلیاردر بشود، ارزشش همان میلیارد است، هیچ ارزش ندارد. ولو اگر یک هم بدست بگیرد و همان کشکول برایش زیبایی باشد، ارزشش همان است. □اگر و نیز برایش اسبابِ فخر باشد؛ ارزشش همان چند متر پارچه هست، هیچی بالاتر نیست. هر کس به هر چیز که دل بست ارزش او همان است، حتی فرمودند به هم اگر دل ببندید، ارزش تو همان مقدار است. به هم که دل بستید ارزش شما همانند مقدارِ بهشت است. □فقط فرمودند تنها چیزی که از همه چیز برای دل بستن بهتر است خداست، دل به خدا ببند که «جز هوای تو نیست در سرِ ما». اگر به خدا هم دل بستی، البته ارزش تو خداست. حالا ببین به چه دل بستی، به همان اندازه ارزش داری!  □○شرح دروس معرفت نفس استاد صمدی آملی○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیات281-275 بقره قسمت پنجم بخش اول1⃣ ● روايتى در ارتباط با (و ذروا ما بقى من الربوا...) و در تفسير قمى آمده كه وقتى خداى تعالى اين آيه ((الذين ياكلون الربوا...)) را نازل كرد خالد بن وليد كه نزد رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) نشسته بود برخاست ، و عرضه داشت : يا رسول الله ! پدرم در ثقيف طلبكاريهائى از مردم ، بابت ربا داشت و به من وصيت كرد آنها را بگيرم (آيا بگيرم يا نه )، در پاسخ وى اين آيه نازل شد: و(( ذروا ما بقى من الربوا...)) مؤلف : قريب به اين معنا را صاحب مجمع البيان از حضرت باقر (عليه السلام ) روايت كرده است . ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 653 و نيز در مجمع آمده كه سدى و عكرمه گفته اند: آيه ((و ذروا ما بقى من الربوا)) درباره بقيه ربائى نازل شد كه عباس و خالد بن وليد كه باهم شريك بودند از قبيله بنى عمرو بن عمير كه شاخه اى از ثقيف بودند طلب داشتند، و در روزگارى كه اسلام آمد اينها اموال بسيار زيادى از ربا جمع كرده بودند، خداى تعالى اين آيه را نازل كرد، و به دنبالش ‍ رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: هر ربائى كه قبل از اسلام و در جاهليت گرفته شده و بقيه اى از آن مانده ديگر پرداختش لازم نيست ، و اولين ربائى كه من باطل مى كنم و مى بخشم رباى عباس بن عبد المطلب است ، و هر خونى كه در جاهليت ريخته شده قصاص آن در اسلام برداشته شده ، و اولين خونى را كه من مى بخشم خون ربيعه بن حارث بن عبد المطلب است ، كه در بنى ليس شير خورده و پرورش ‍ يافته بود و هذيل او را بكشت . مولف : نقل اين روايت را صاحب الدر المنثور به ابن جرير و ابن منذر و ابن ابى حاتم نسبت داده كه از سدى روايت كرده اند با اين تفاوت كه در روايت اين سه نفر آمده كه آيه شريفه درباره عباس بن عبد المطلب و مردى از بنى مغيره نازل شده است . و در الدر المنثور است كه ابو داود، و ترمذى كه او حديث را صحيح دانسته است و نسائى ، و ابن ماجه ، و ابن ابى حاتم ، و بيهقى در سنن خود، همگى از عمرو و پسر احوص روايت كرده اند كه وى درحجة الوداع در ركاب رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) بوده ، و گفته است كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: آگاه باشيد كه هر ربائى از زمان جاهليت بر ذمه كسى مانده ، بخشوده شده است ، و طلبكار حق مطالبه آن را ندارد، و تنها مى تواند اصل طلب خود را مطالبه كند، نه ظلم كنيد و نه ظلم شويد. 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات281-275 بقره قسمت پنجم بخش اول1⃣ ● روايتى در ارتباط با (و ذروا ما بقى من الربوا...) و در
آیات281-275 بقره قسمت پنجم بخش اول2⃣ ● روايتى در ارتباط با (و ذروا ما بقى من الربوا...) مولف : روايت در اين معنا بسيار است ، و آنچه از روايات شيعه و سنى بر مى آيد اين است كه اجمالا آيه ، درباره اموال ربوى نازل شده ، كه بنى مغيره (دودمانى ازمردم مكه ) از بنى ثقيف (مردم طائف ) طلب داشتند، چون در زمان جاهليت به آنان پول يا جنس به قرض مى دادند، و ربا مى گرفتند، آنگاه كه اسلام آمد و باقيمانده طلب خود را از ايشان مطالبه نمودند، مردم ثقيف ندادند، چون اسلام خط بطلان بر معاملات ربوى كشيده بود، طرفين دعوا را نزد رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) بردند در پاسخشان اين آيه نازل شد. ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 655 و همين ، خود مؤيد آن بيان ما است كه گفتيم : ربا قبل از نزول اين آيات حرام شده بود، و همه مردم از آن خبر داشتند، (زيرا اگر حرام نشده بود و به مردم ابلاغ نشده بود مردم ثقيف از دادن بدهى خود امتناع نمى ورزيدند ((مترجم ))، پس نبايد به گفتار بعضى از روايات اعتنا كرد كه گفته اند: حرام بودن ربا در اواخر عمر رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) نازل شد، و آن جناب هنوز حكم را ابلاغ نكرده از دنيا رحلت فرمود، مانند روايتى كه در الدر المنثور آمده كه ابن جرير، و ابن مردويه ، از عمر بن خطاب روايت كرده اند كه روزى در خطبه خود گفت : يكى از آخرين آياتى كه نازل شده ، آيه ربا بود، و رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) از دنيا رفت در حالى كه حكم آن را براى ما بيان نكرده بود، پس ‍ شما هم آنچه را كه شك داريد رها كنيد، و تنها به آنچه شما را به شك نمى اندازد اكتفا نمائيد. علاوه بر اينكه مذهب اهل البيت (عليه السلام ) اين است كه خداى تعالى پيامبر خود را قبض روح نكرد، مگر بعد از آنكه خدا تمامى مايحتاج مردم در امور دين را تشريع كرده ، و رسولخدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) هم براى مردم بيان نموده بود. و نيز در الدر المنثور است كه آخرين آيه اى كه از قرآن نازل شد آيه : ((و اتقوا يوما ترجعون فيه ...)) است . و در مجمع البيان است كه از امام صادق (عليه السلام ) روايت شده كه فرمود: اگر در اسلام در تحريم ربا تشديد شده براى اين است كه مردم به سوى اعمال خير از قبيل قرض دادن و كمك هاى بلا عوض روى آورند. و باز در مجمع البيان از على (عليه السلام ) روايت كرده كه فرمود: وقتى خدا بخواهد اهل قريه اى را هلاك كند، ربا در آن شايع مى شود. 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
🏴 بخوان ای دل محرم شد دوباره... ●گر خــوانمش قـیامـت دنیـا بـعید نیست ●این رستخیز عام ڪہ نامش محرم است ■بنده می‌گویم که بعید نیست شاعر این قسمت را به اقتضاء شعری اینگونه گفته باشد، زیرا قطعاً و یقیناً محرم قیامت دنیا است. نه تنها واقعه عاشورا (واقعه سال ۶۱ ه.ق) قیامت اتمّ تمام هستی است، بلکه قیامت انسان کامل است. حساب آن عاشورا از حساب و کتاب عقلی و فکری و شهودی من و شما خارج است. اصلاً نمی‌فهمیم که آن قیامت چیست. حقیقت عاشورا را حقیقتاً غیر از حضرت بقیة‌الله‌الاعظم -روحی و ارواح‌العالمین لتراب مقدمه‌الفدا- کسی نمی‌فهمد. ما در تاریکی محرم را می‌بینیم...
🏴 ■● ●■ 🏴 ■در عرفان و در بین اهل تصوف خرقه پوشی رایج بوده که قدمت آن در برخی اقوال به جناب حضرت آدم ابوالبشر و به نظری جناب خضر و به عقیده ای به انبیاء و خاتم انبیاء علیهم السلام و از طریق ایشان به امام العارفین و امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیهما السلام بر می‌گردد. برخی نیز آنرا به شبلی، اویس قرنی و معروف کرخی نسبت می‌دهند. ■در تأویل آن گفته‌اند خرقه سرّ ولایت است یا اشاره به مقام فقر و زهد است و یا مظهر خشوع و تسلیم در مقابل ولی خدا. اغلب رنگ آن کبود بوده که کنایه از مصیبت و ماتم است که بر سالک به جهت بُعد از حق متعال و افتادن در سجن کثرات دست می‌دهد. البته این خرقه چون نشان و مظهری از حقیقت باطنی بوده همواره گرفتار ریاکاران متوقف در ظاهر نیز بوده لذا عارفان حقیقی چون حافظ بدان متعرض شدند که ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد.... یعنی این خرقه ،خرقه سالوس و ریا و آلوده به نفاق است و غیر از آن خرقه ای است که نماد و صنم یک امر باطنی است. گاهی در وجد و سماع عرفانی خرقه می‌دریدند که اشاره به رهایی از قیود بود و.... ■غرض، در اولین روز محرم الحرام سال ۱۴۴۰ هجری قمری گویم عشاق را خرقه‌ای است غیر خرقه صوفیان و سالکان که آنرا می‌نامم و آن پیراهن مشکی عزای سالار و سرور شهیدان عالمین اباعبدالله الحسین علیه السلام است. این خرقه سید همه خرقه هاست و مادامی که بر تن شماست شما را تطهیر می‌کند. آن خرقه نشانی بیش نبود اما این خرقه هم نشان است و هم ضمان، هم ظاهر است و هم باطن، هم لباس تقوی است و هم جامه عزا. بالاتر از سیاهی رنگی نیست که اقرب رنگها به بی رنگی است نزدیک است که بی رنگ شود از اینرو گفته اند نور ذات سیاه است والله اعلم بالصواب ●هفت رنگ است زیر هفت اورنگ ●نیست بالاتر از سیاهی رنگ ■اما آدمی را یاد بی رنگی و بی حدی می اندازد. چون به یاد سید الشهدا پوشیده می‌شود دل را جلا می‌دهد و نام حسین را صدا می زند و اعلام عزا بپا می‌کند. عاشقان این خرقه هم از شوق مقام مولایشان و هم از شدت حزن مصائب امامشان خرقه درانی می‌کنند و جامه چاک می‌دهند. این خرقه از ریا و آلودگی و نفاق بدور است و نه تنها مستوجب آتشی ندارد بلکه مستوجب خاموشی هر آتشی است صغیرا او کبیرا قلیلا او کثیرا. ■هم سرّ ولایت است و هم نشان فقر و زهد و تسلیم. ☑️بر عشاق سید و سالار عشاق باد به پوشیدن این خرقه تا اربعین اش که خود دستور العمل اربعینی است.
□○کلید حل مشکلات عرفانی ○□ □استاد (علامه طباطبایی ره ) مى‌فرمود: به ايشان (آیة الله قاضی ره ) عرض كردم: سالك به هر مرحله كه برسد، نمی‏تواند خالى از طمع باشد. كلامى را فرمود كه بسيارى از مشكلات را در سلوك حل مى‏‌كند و با آن مى‌توان راه چند ساله را سير كرد. □فرمود: «خدا بشر را طمّاع خلق نموده؛ البتّه طمّاع به خود.» □رسائل عرفانی، سعادت‌پرور پهلوانی□ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●مراقبات شب اوّل محرّم●■ ■اين ماه، ماهِ حزن اهل بيت عليهم السّلام و شيعيان ايشان است و از حضرت امام رضا عليه السّلام روايت شده است كه چون ماه محرّم داخل مى‌شد، پدرم را كسى خندان نمى‌ديد و اندوه و حُزن پيوسته بر او غالب مى‌شد تا روز دهم. چون روز عاشورا مى‌شد، آن روز، روز مصيبت و حزن و گريه او بود و مى‌فرمود: امروز، روزى است كه حسين عليه السّلام شهيد شده است. ■برای شب اوّل محرّم سيّد بن طاووس در «اقبال الاعمال» چند نماز ذكر نموده: ■اوّل: دو ركعت نماز بخواند و در هر رکعت: ■سوره «حمد» یک بار ■سوره «توحید» یازده بار ■《《 از حضرت رسول اکرم صلّى الله علیه و آله و سلّم روايت شده است كه هر كسی در اين شب اين دو ركعت نماز را به جا آورد و صبحش را كه اوّل سال است روزه بدارد، مثل كسى است كه تمام سال را مُداومت به خير كرده، و در آن سال محفوظ باشد و اگر بميرد به بهشت برود.》》 ■دوّم: دو ركعت نماز بخواند: ■در ركعت اوّل سوره «حمد» و سوره «انعام» ■در رکعت دوّم سوره «حمد» و سوره «يس» ■سوّم: صد ركعت نماز بخواند: ■در هر ركعت سوره «حمد» و سوره «توحيد» ■و نيز سيّد براى هلال اين ماه دعاء مَبْسُوطى ذكر فرموده و اگر ممكن شود احياء بدارد اين شب را به دعا و نماز و خواندن قرآن. @mohamad_hosein_tabatabaei
●حیّ علی محرّم و حیّ علی العزا ●محزون ترین عزایِ دو دنیا شروع شد @mohamad_hosein_tabatabaei
■●برشی از یک کتاب ●■ ■در سال شصت و یک هجری ، همه چیز به ظاهر درست و طبیعی بود و توده مردم و افکار عمومی ، اوضاع را چندان غیر طبیعی نمی دیدند . همه چیز در دستگاه های تبلیغاتی توجیه شده بود . در سال شصت و یک هجری هم مثل قبل بر ماذنه ها شعار توحید می دادند و مردم رو به قبله نماز می گزاردند ؛ اما طعم اسلام تغییر کرده بود . شهر ، شهر اسلام بود و نبود . مردم ، مسلمان بودند و نبودند . حکومت ، دینی بود و نبود .《بود》به این معنا که در مجالس ، حرف از دین و پیغمبر و قرآن بود ؛《نبود》به این معنا که بیشتر احکامِ حکومتی اسلام و در راس آن ، اجرای عدالت اسلامی و اجرای بدون تبعیض حدود الهی و قوانین حکومتی ، ترک شده بود . در حاشیه همین شهر اسلامی بود که (گردن حسین بن علی علیه السلام را زدند و دختران بنیان گذار و موسس مدینه دینی و جامعه اسلامی را بدون حجاب به زنجیر کشیدند . (مسئله شما و ما) این است که چه شد شهر اسلامی ، جامعه دینی و حکومت دینی تا این حد منحط شد ؟ ■●حسین ، عقلِ سُرخ ، حسن رحیم پور ازغدی ، ص ۱۰●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
□●" سیمای پرودگار "●□ □اهل ایمان آئینهٔ پروردگار خویشند و هر که در ایشان نظر کند؛ هم گوهر ذات خود را می یابد و هم سیمای پروردگار خویش را در آن می بیند و این هر دو خود یکی است؛ زیرا گوهر ذات آدمی همان نَفَس رحمانی و نفحه الهی است که خداوند در آدم دمید و مقام آئینگی، رهایی از تعلقات و نقوش و تصویرهای پراکنده است. □●برگرفته از کتاب " در صحبت سعدی " به قلم حسین الهی قمشه ای●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
●جان به قربان ذبيحی كه به قربانگه دوست ●با لب تشنه روان ميشد و خود دريا بود... @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا