□●برشی از یک کتاب
#وای_به_ما_و_سیاست_ما●□
□جنگ #فقر_و_غنا□
□خدا نیاورد آن روزی را که #سیاست ما و سیاست #مسئولین کشور ما ، #پشت_کردن به دفاع از محرومین ، و رو آوردن به حمایت از سرمایه دارها گردد ؛ و اغنیا و ثروتمندان از اعتبار بیشتری برخوردار باشند ؟!
معاذالله ، که این با سیره و روش انبیا و امیرالمومنین ، و ائمه معصومین (علیهم السلام) سازگار نیست .
□●صحیفه امام ، جلد ۲۰ ، ص ۳۴۱●□
@mohamad_hosein_tabatabaei
□○عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی○□
□نمیدانید در آینده دنیا چه میشود. یک نفر نمیماند که امام حسین علیه السّلام را دوست نداشته باشد. از پنجاه سال پیش شروع شد و وقتی به بچّههای شما برسد، نمیدانید چه میشود. چون قرآن مال کافّهی ناس و همهی بشر است، خورشید قرآن که آمد، همهی عالم را زیر سایهی خود گرفت. ولو بعضی بگویند ما مسیحی یا یهودی یا هستیم، قرآن اعتنا نمیکند و میگوید تو مال منی. خوش به حال شما که اقرار دارید و خودتان با میل و رغبت، این شراب را مینوشید، آنها را هم به زور به حلقشان میریزند. عنقریب صدا بلند میشود. امام صادق علیه السّلام فرمود: یُصلِحُ اللهُ اَمرَهُ فى لَیلَةٍ: خداوند امر ولیاش را در یک شب اصلاح میکند. وسایلش هم امروز هست؛ تلفن، تلکس، رادیو، تلویزیون، ماهواره و . زمین یک مرتبه پاک میشود. همهی خلق خسته شدهاند و شب و روز عقب صلح و نجات میگردند و به محض اینکه اعلام شد، همه زود قبول میکنند. وقتی مضطر شدند، زود قبول میکنند.
□○مصباح الهدی - تألیف استاد مهدی طیّب○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
□○روز نيمۀ شعبان○□
□روز ولادت باسعادت امام دوازدهم حضرت مهدی حجّة بن الحسن صاحب الزمان عجّل الله تعالى فرجه الشّریف است.
□بسيار شایسته است كه شيعيان، در شب و روز نيمۀ شعبان، با تشكيل محافل و مجالس و برپایى سخنرانىها، دربارۀ عظمت این روز و وجود مقدّس امام زمان عليه السلام و شرایط انتظار آن حضرت و دعا برای تعجيل در ظهورش و دفع شبهات دشمنان و ناآگاهان، آن را گرامى بدارند، ولى در همۀ این موارد از كارهای نامناسب وخلاف شرع بپرهيزند و عبادت را با گناه آلوده نسازند.
□البتّه زیارت آن حضرت در این روز با استفاده از زیارات معتبر بسيار مناسب است.
#مراقبات_ماه_شعبان
@mohamad_hosein_tabatabaei
#نکته_ناب
□برای اثبات لزوم وجود انسان کامل و امام در تمام ادوار، برهانهای بسیاری مطرح شده است. مثلا در علم کلام از قاعدهی لطف سخن به میان آمده است. قاعدهی لطف این است که اگر پذیرفتیم که نظام هستی خدایی دارد، این خدا میبایست ما را در مسیر کمالات الهی و تحقق حقیقت انسانیت یاری کند. ما از دیگر مخلوقات متمایزیم و خدا فقط به ما اختیار داده است؛ به واسطهی این اختیار میتوانیم به کمالات بینهایت و یا از طرف دیگر به سمت ظلمت بینهایت صیرورت داشته باشیم، روح انسانی حد یقف در سیر به سمت نور یا ظلمت ندارد اما چون ما انسان هستیم و خدا در ما عقل قرار داده است و انسان خودش به تنهایی این قدرت را ندارد که فقط صرفا بر اساس رسول باطنی (عقل) به آن کمالات لایتناهی الهی برسد لذا بر خدا واجب است که انسانی را بفرستد که راهنمای من و شما باشد و ما را هدایت کند. در این هدایت نیز هیچ گونه جبر و زوری در کار نیست. این انسان مؤید به خداست، خدا او را تأیید کرده و او را رشد داده است تا مانع از حرکت بشریت به سمت ظلمت شود و او را در مسیر فطرت الهی خودش هادی باشد. این یکی از براهین اثبات وجود امام است.
□حال کمی بحث را بالاتر از این بحث کلامی ببریم، دلیل جعل امام چیست؟ دلیل جعل امام، بحث بسیار مهم توحید است. اصلا توحید دانسته نمیشود مگر به شناخت امام. این بحث بسیار مهم است. وحدت وجودی که عارف (نه فیلسوف) آن را مطرح میکند، دانسته نمیشود مگر به شناخت امام. اصلا وحدت وجود عارف مبتنی بر فهم حقیقت امام است که از او به نَفَس رحمانی تعبیر میشود. چون موجودات ظهور و بروز نفس رحمانی هستند و ایجاد بواسطهی این حقیقت از مرتبهی اسماء الله تا عالم جسمانی تحقق پیدا میکند لذا برخی وحدت شخصی وجود عرفانی را وحدت سریانی نامیده اند. حقیقت امام زمان ظل الله و رق منشوری است که تمام موجودات بالعرض از او موجودند و به همین دلیل اطاعت از امام بر همگان تکوینا و تشریعا واجب است. او کسی است که بر زمان و مکان امامت دارد. او فوق زمان، فوق دهر و فوق سرمد است. اصلا وجود ایشان ازلی و ابدی است. ما پیرامون جسم مبارک ایشان که در جایی در این زمین است سخن نمیگوییم بلکه از حقیقت او بحث میکنیم. او فراتر از زمان است، موضوع زمان نیز بحث بسیار پیچیدهای است. همهی متفکران، فلاسفه و فیزیکدانان هنوز در شناخت ماهیت زمان عاجزند. امام زمان فوق زمان و فوق مکان است و ما توحید را نمیفهمیم مگر به او. شناخت توحید بدون شناخت امام ممتنع است؛ اینگونه نیست که میشود بدون شناخت امام به توحید پی برد ولی دست ما کوتاه باشد، خیر، اصلا نمیشود. عارف میگوید ذات حق متعال به نفس رحمانی در تمام هستی سریان پیدا کرده است و آن نفس رحمانی همان امامی است که باید او را بشناسیم. بحث امام از این رو خیلی مهم است که اصلا حیات و ممات و قیام و قعود ما به اوست. چطور من میتوانم کسی را که حرف زدنم، راه رفتنم، وجودم، رزقم و این هوایی که تنفس میکنم از اوست و این خورشید، این نظام هستی همه و همه به واسطهی او موجودند را نشناسم؟! این خیلی جهل بزرگی است...
#ح_م
□○عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی○□
□در دوران ظهور، امام زمان علیه السّلام دست دزدی و کلاهبرداری اشخاص را قطع میکنند نه دست انسانیّت آنها را؛ و الاّ با قطع دست بدن مشکلی حل نمیشود. دست دزد و کلاهبردار را که قطع کنی، همدستهای او دست او خواهند بود و به وسیلهی آنها باز هم مرتکب دزدی و کلاهبرداری خواهد شد.
□در مورد امام زمان علیه السّلام در روایت آمده است که یَحکُمُ بِحُکمِ داود: با حکم حضرت داود علیه السّلام حکم میکند. حضرت داود علیه السّلام حکم غیبی صادر میکرد و به شواهد و ادلّه وابسته نبود.
□در زمان حضرت داود علیه السّلام شخص فقیری مدّتها از خداوند رزق حلالی میطلبید. روزی گاوی در خانهی او را شکست و داخل شد. او هم بر این اساس که دعایش مستجاب شده است، گاو را سر برید و گوشت آن را کباب کرد و با خانوادهاش خوردند. صاحب گاو که به دنبال گاوش میگشت، فهمید که آن شخص فقیر گاو را کشته و مصرف کرده است. او را نزد حضرت داود علیه السّلام برد و حضرت داود علیه السّلام از آن شخص فقیر علّت کارش را پرسید. او هم گفت من هفت سال بود دعا میکردم خدا رزق حلالی مرحمت کند، وقتی گاو در را شکست و داخل شد، گفتم دعایم مستجاب شده است؛ لذا آن را سر بریدم و با خانوادهام خوردم.
□حضرت داود علیه السّلام به صاحب گاو فرمود: از شکایتت صرف نظر کن. صاحب گاو عصبانی شد و اعتراض کرد که این چه نحو قضاوت کردن است. حضرت داود علیه السّلام به او فرمود: علاوه بر آن، نصف دارائیات را هم به او بده. صاحب گاو به شدّت بر آشفت. حضرت داود علیه السّلام فرمود تمام دارائیات را به او بده. در اثر این حکم در بین مردم سر و صدا بلند شد. حضرت داود علیه السّلام همراه با مردم بر سر قبر پدر کسی که گاو را کشته بود، حاضر شد و او را زنده کرد و علّت مرگش را از او جویا شد. او گفت پدر این صاحب گاو غلام من بود. او مرا کشت و تمام دارائیام را هم تصاحب کرد. در نتیجه روشن شد علاوه بر اینکه تمام دارائی صاحب گاو متعلّق به آن شخص فقیر است، خود صاحب گاو و فرزندانش هم بچّههای غلام پدر او هستند و متعلّق به او میباشند. امام زمان علیه السّلام هم اینگونه حکم میکند.
□○مصباح الهدی - تألیف استاد مهدی طیّب○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
#نظر
●من اگر نظر حرام است بسی گناه دارم
●چه کنم نمیتوانم که نظر نگاه دارم
■واژه انتظار از ریشه (نظر) میباشد که در باب افتعال به کار برده شده است. از مترادف های معنایی آن تانّی و ترقّب قابل اشاره اند که به ترتیب به معنای تامل کردن و چشم داشتن هستند.
■آن چه باعث تمایز این واژه از مترادف های آن می شود، وجود خاصیت مطاوعه در معنای آن است که به طور کلی از خصوصیات باب افتعال به شمار می رود؛ مطاوعه به معنای تأثیر پذیری است و بدین خاطر معنای واژه انتظار برابر با چشم به راه شدن خواهد بود.از مطلب مذکور به این نتیجه میرسیم که انتظار حالت و وصفی است که بر شخص متأثر از یک سلسله امور مترتب میشود وبین وی وآنچه منتظر آن است رابطه تأثیر و تأثّر برقرار است.
■پس چون فهمیدی انتظار یعنی نظر کردن،حال باید دید شخص منتظر باید به چه نظر کند؟،گویم عاشق منتظر، بباید به حقیقت معشوقش با تمامی مراتب ظاهر و باطنش نظر کند،یعنی نظرش به گونه ای باشد که معشوقش را مقید در وصفی و حالی و مرتبه ای نکند، و او را با تمام جامه هایش دوست بدارد. چنانچه گفته شده:
●به هر رنگی که خواهی جامه میپوش
●که من آن قد رعنا میشناسم
□○عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی○□
□تلاطمات و ناآرامیهایی که در روزگار ما در سراسر عالم بروز نموده است، حاوی بشارت بزرگی است. جهان از درد زایمان به خود میپیچد و عنقریب فرزندی را بیرون خواهد داد.
□قبل از بارش باران، تندبادی بر میخیزد و گرد و غبار زیادی بر پا میکند و همهی خس و خاشاکها و آشغالها را از روی زمین جارو میکند. امّا اگر کمی صبر کنیم، باد آرام میگیرد و باران میبارد و سپس ابرها کنار میروند و هوا لطیف و آفتابی میشود. آشوبها و نابسامانیهایی که در روزگار ما در سراسر جهان پدیدار شده است، نزدیکتر شدن هوای لطیف و آسمان صاف و آفتابی عصر ظهور را بشارت میدهد.
□سواری که از دور میآید، پیش از آنکه خودش برسد و دیده شود، گرد و غباری که از زیر پای اسبش بر میخیزد، دیده میشود. گرد و غبار آشوبها و ناآرامیهای جهان در روزگار ما، خبر از نزدیک شدن فارِسُ الحِجاز یعنی امام زمان عجّلاللهتعالیفرجه میدهد.
□کسانی که سالها عَجِّل عَلی ظُهُورِکَ یا صاحِبَ الزَّمان میگفتند، چرا از ظهور مشکلات و نابسامانیها کلافهاند و تاب تحمّل آن را ندارند؟ اینها مقدّمهی ظهور است. پس یا دعای بر تعجیل ظهور حضرت را پس بگیرند یا دست از بیتابی و بیقراری بردارند و به آنچه هست تن بدهند.
□بعد از هر شلوغی، خلوتی متناسب با آن خواهد بود و هر چه شلوغی بیشتر باشد، خلوت بعد از آن بزرگتر است. در آخرالزّمان شلوغی خیلی زیاد است، به نحوی که یکفُرُ بَعضُهُم بِبَعضٍ وَ یَلعَنُ بَعضُهُم بَعضاً: گروهی گروه دیگر را تکفیر میکند و جمعی جمع دیگر را لعنت میکند.
□○مصباح الهدی - تألیف استاد مهدی طیّب○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی □درباره ی بعضی از ائمه هم مثل امام صادق علیه السلام که گفت
#استادصمدی_آملی
#شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی
□غرض آن که ائمه ی معصومین علیه السلام با این که آن شرایط حساس را داشتند، آن دستورهای سنگین را هم اعمال می فرمودند، که تصورش نیر برای ما مشکل است. حالا اگر کسی بگوید چطور می شود کسی در طول یک شب تا صبح، هزار رکعت نماز بخواند؟! اگر این شب ها را شب های زمستانی چهارده، پانزده ساعته ی حجاز فرض کنیم، شاید وفق بدهد که آقا بتواند در ظرف زمانی یک شب تا به صبح هزار رکعت نماز بخواند. که اگر هر رکعت، یک دقیقه وقت بگیرد، هزار رکعت، هزار دقیقه می شود که شاید در فرض شبهای زمستانی وفق بدهد، اما شب های تابستان چگونه؟(۱۴)
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی □غرض آن که ائمه ی معصومین علیه السلام با این که آن شرایط
#استادصمدی_آملی
#شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی
□یا اگر امیرالمومنین علیه السلام هر شب، زیر هر نخلی، دو رکعت نماز می خواند، اگر درختانی که امام کاشته اند، 500اصله باشد، جمعا هزار رکعت می شود، حال چگونه اقا می رسید، یک شب تا به صبح هزار رکعت نماز زیر 500اصله درخت اقامه کند؟ می بینید دستورهای سنگینی را که کمل دارند، وقتی ما می شنویم و می خواهیم آن را در ظرف زمانی جای دهیم، برای ذهن ما استیحاش ادراکی پیش می آید، اگر چه پاسخش برای کسانی که اهلش هستند، روشن است، اما برای ما که نتوانستیم از عهده ی این امور برآییم، سخت است. در جای خود مضبوط است که روز در شب و شب در روز داخل می شود و هر کدام که اصل باشد دیگری به حساب آن اصل می آید و محاسبه می شود.(۱۵)
@mohamad_hosein_tabatabaei
□○شرح کامل بیتی از غزل عرشی جناب حافظ○□
○به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید
○که سالک بیخبر نبود ز راه و رسم منزلها.
□اینجا کاملاً معنویت حافظ آشکار است نمیدانم کسانی که حافظ را مادی گرا میدانند چرا چشمشان را به روی حقایق میبندند.
□پیر مغان کیست؟ پیر مغان انسان کامل است انسان راه رفته است ولّی خداست انسان کامل راه و رسم منزلها را میشناسد. دشواری و صعب العبوری راه را حافظ گفت که بیابانها و دریاها در پیش است و عبور از این بیابان و با این قافله عبور کردن و از کثرت به وحدت رفتن راه درازی است بدون پیر راه که هدایت کند تو را وبدون هادی نمیشود رفت. پیر راه لازم است
□پیر مغان اشاره به انسان کامل و انسان کامل هم همیشه در این عالم هست. اگر چه ما نشناسیم شما فکر نکنید این عالم بدون انسان کامل میسر است و اگر انسان کامل وجود نداشته باشد اصلاً این عالم وجود ندارد. یک لحظه، حجت همیشه در این عالم است و اون حجت بالغه و کامله خداوند همان پیر راه است. این انسان کامل گاهی مظهر انسان کامل است و گاهی خود انسان کامل. در هر حال حجت بالغه خداوند است که همیشه هست میگوید اگر او به تو دستور میدهد حتی سجادهات را به می رنگین کن، بهانه نگیر نگو به عقل من چنین نمیرسد باید تسلیم دستور حجت خدا باشی اگر اون حجت بالغه به تو گفت، دستورش را بشنو اینجا راهنما را حافظ لازم میداند در طی طریق معرفت طی طریق معرفت بدون راهنما نمیشود. اتفاقاً یکی از اختلافهایی که بین عارفان و فیلسوفان هست همین جاست. حافظ اینجا به عنوان عارف سخن میگوید. یک فیلسوف میگوید من تا اونجایی که عقلم میرسد میروم و هیچ احتیاجی به هادی (انسان کامل) ندارم و عقل من هادی من است اما البته عقل کامل خودش هادی است اون مرشد است اگر عقل کامل باشد و عقل کامل مال اولیا است نه عقل هردنبیل دنیوی ما را به جایی نمیرساند. حافظ هادی را لازم میداند و اینجا اشاره به چند مطلب است :
#لزوم_نبوت
#لزوم_امامت
□یعنی انسان کامل همیشه در عالم لازم است و اگر لازم نبود خدا انبیا و اولیا را نمیفرستاد چرا خدا انبیا و اولیا را فرستاده؟
□خب عقل بهشون داده بوده بروند. دیگر حافظ میگوید: اگر پیر مغان در این راه سخت به تو گفت به می سجاده رنگین کن تو رنگین کن و نگران نباش که سالک بیخبر نبود ز راه و رسم منزلها.
□سالک کیست؟ اینجا سالک سالک راه حق است اون کسی است که راه را پیموده سالک کسی است که سلوک کرده است این راه را رفته پیچ و خم این راه را میداند نشیب و فراز این راه را میداند. شب و روز راه را میداند، بلندی و پستی راه را میداند، مشکلات راه کجاست، اینها را میداند و به تو میگوید از این راه برو.
□اینجا حافظ راهنمای کامل را لازم میداند. البته گاهی هم گفته شده که حافظ خودش مرشد معینی نداشته و یا اشاره نکرده و یا اویسی بوده و اویسی بودن هم معنیاش این نیست که به انسان کامل دسترسی ندارد در عالم معنی دسترسی دارد بلاخره بدون دسترسی به انسان کامل ممکن نیست و یکی در ظاهر دسترسی دارد و یکی کسی که در باطن دسترسی دارد. هر چه بوده حافظ اویسی یا قلندری در اینجا میگوید بدون انسان کامل و راهنما که ولّی خدا باشد این راه رفتن سخت است و گاهی انسان از طریق باطن اتصال دارد خب داشته باشد اشکال ندارد. این می انگوری که پیر مغان نمیخواهد راه و رسم منزلها که نمیخواهد. این صراحت حافظ است کسانی که حافظ را مادی میگویند چگونه چشمشان را به روی حقیقت میبندد و اونها میگویند شما تأویل میکنید نه آنها تأویل میکنند.
□سالک هم راه دارد و هم رسم دارد، هم کیفیت راه رفتنش معلوم است که کجا بروی، کجا بنشینی، کجا استراحت کنی، چقدر راه بروی، اینها را باید هادی راه بگوید حالا ممکن است شما از طریق باطن اتصال داشته باشی با یک مقام معنوی.
□استاد نتیجه میگیریم که حافظ میگوید نترس و اطاعت کن از اون انسان کاملی که تو را راهنمایی میکند پیر راه شرط طریق است.
○قطع این مرحله بیهمرهی خضر مکن
○ظلمات است بترس از خطر گمراهی
○به کوی عشق منه بیدلیل راه قدم
○که من به خویش نمودم صد اهتمام و نشد
#همش_معرفت_است.
□به قول #علامه_طباطبایی این غزل فاتحه الکتاب ابیات حافظ است. می انگوری که صداهتمام نمیخواهد . علامه طباطبایی شرحی دارد به می سجاده رنگین کن می را اینجا شریعت گرفته و میگوید عبادت خشک فایده ندارد می همان عبادت است وطراوت است و همان عشق است.
□یعنی عبادت خشک و خالی فایده ندارد. یعنی اگر سالک بگوید به می سجاده رنگین کن خبر دارد و یک مصلحتی میداند تو باید حرف او را گوش کنی نیابد به رأی خودت عمل کنی اینجا عمل به رأی نیست، جای قیاس نیست اینجا باید به حرف انسان کامل توجه کنی.
#حکیم_دینانی
@mohamad_hosein_tabatabaei