eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●توصیه‌های امام حسن عسکری علیه السّلام به شیعیان●■ ●تقوای الهی ●تلاش و اجتهاد برای خدا ●ورع در دین
■●توصيه های امام حسن عسكری عليه السلام به شيعيان●■ ■اوصيكم بتقوى الله، والورع في دينكم، والاجتهاد لله، وصدق الحديث واداء الأمانة الى من ائتمنكم من برّ أو فاجرٍ، وطول السجود وحسن الجوار، فبهذا جاء محمدٍ (صلى الله عليه وآله وسلم).. ■فإن الرجل منكم إذا ورع في دينه وصدق في حديثه، وأدّى الأمانة وحسّن خلقه مع الناس قيل: هذا شيعيّ فيسرّني ذلك. اتقوا الله وكونوا زيناً ولا تكونوا شيناً ، جرّوا الينا كل مودة، وادفعوا عنّا كل قبيح، فإنّه ما قيل فينا من حسن فنحن أهله، وما قيل فينا من سوء فما نحن كذلك، لنا حق في كتاب الله، وقرابة من رسول الله، وتطهير من الله لا يدّعيه أحد غيرنا إلاّ كذّاب، اكثروا ذكر الله وذكر الموت وتلاوة القرآن والصلاة على النبي (صلى الله عليه وآله وسلم)، فإن الصلاة على رسول الله عشر حسنات، احفظوا ما وصيتكم به واستودعكم الله، واقرأ عليكم السلام. @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت چهارم بخش ششم1⃣ ● بررسى سه جوابى كه به پرسش فوق داده شده و قابل بررسى است
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت چهارم بخش ششم2⃣ ●بررسى سه جوابى كه به پرسش فوق داده شده و قابل بررسى است و در كلام مجيدش هم به تفكر در آن آيات امر فرموده ، هم امر اجمالى كه فرموده (در آيات آفاق و انفس فكر كنيد)، و هم بطور تفصيل كه در مواردى خلقت آسمانها و زمين و كوهها و درختان و جنبندگان و انسان و اختلاف زبانهاى انسانها و الوان آنان را خاطرنشان ساخته است . و نيز سفارش فرموده تا در زمين سير نموده در احوال گذشتگان تفكر نمايند، و در آياتى بسيار تعقل و تفكر را ستوده ، و علم را مدح كرده ، پس ‍ ديگر احتياج نبود كه با مغلق گويى و آوردن متشابهات عقول را به تفكر وا دارد، و در عوض فهم و عقل مردم را دچار گمراهى سازد، و در نتيجه فهم ها و افكار بلغزد، و مذاهب مختلفى درست شود. وجه سوم اينكه : گفته اند انبيا (عليهم السلام ) مبعوث شده اند براى همه مردم ، و در بين مردم همه رقم افراد وجود دارد، هم انسان باهوش ، و هم كودن ، هم عالم و هم جاهل . ازسوى ديگر همه معارف در قياس با فهم مردم يكسان نيستند، و بعضى از معارف است كه نمى شود آن را با عبارتى روشن ادا كرد بطورى كه همه كس آنرا بفهمد، در امثال اين معارف بهتر آن است طورى ادا شود كه تنها خواص از مردم آنرا از راه كنايه وتعريض بفهمند، و بقيه مردم ماءمور شوند كه آن معارف را نفهميده بپذيرند، و به آن ايمان آورده ، علم آنرا به خدا واگذار كنند. اين وجه نيز درست نيست ، براى اينكه كتاب خدا همانطور كه آيات متشابه دارد، محكمات نيز دارد، محكماتى كه بايد معناى متشابهات را از آنها خواست و لازمه اين مطلب آنست كه در متشابهات مطلبى زايد بر آنچه محكمات از آنها در مى آورد نبوده باشد، آن وقت اين سؤال بى پاسخ مى ماند، كه پس چرا در كلام خدا آياتى متشابه گنجانده شده ، وقتى معانى آنها درمحكمات بوده ، ديگر چه حاجت به متشابهات بود؟. منشا اشتباه صاحبان اين قول اين است كه معانى را دو نوع متباين فرض ‍ كرده اند، يكى آن معانى كه در خور فهم مخاطبين از عامه و خاصه و تيزهوش و كودن است ، كه مدلول آيات محكمات است . دوم آن معانى كه سنخش طورى است كه جز خواص ، آن معانى را درك نمى كنند، ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 89 زيرا معارفى است بس بلند، و حكمتهايى است بسيار دقيق ، و نتيجه اين اشتباه و خلط اين است كه آيات متشابه رجوعى به محكمات نداشته باشد، با اينكه در سابق اثبات كرديم كه اين بر خلاف صريح آياتى است كه دلالت مى كند بر اينكه آيات قرآن يكديگر را تفسير مى كنند، و همچنين ادله ديگر. 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
‍ ‍ 🍀 🍀 🍀ما در حق این بانوی بزرگوار کم‌ گذاشته ایم و به وظیفه‌مان در قبال حضرت خدیجه کبری خوب عمل نکرده ایم هرچند ایشان به حیث جایگاهی که دارند، ما هر چه کنیم حق ایشان ادا نمی‌شود. 🍀پیرامون حضرت خدیجه سلام الله علیها داریم که إنَّ بَطن اُمُّك کان للإمامة وعاء. بطن او ظرف امامت بود.‌ ایشان اولین بانویی است که به پیغمبر صلی الله علیه و آله ایمان آورد و جان و مالش را تقدیم ایشان کرد. عاشق حقیقی پیغمبر بود و در تمام سختی ها و آن هم در آن شرایط صدر اسلام در کنار پیغمبر حضور داشت و یار و یاور ایشان بود. 🍀در رحم مبارک ایشان، نطفه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها قرار گرفت؛ این مطلب، مطلب آسانی نیست! حضرت فاطمه زهرا لیلةالقدر است و هر رحمی قابلیت و لیاقت این را ندارد که فاطمه پرور باشد. این مطلب، نشان از افق وجودی اعلای حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها دارد. 🍀جناب عبدالمطلب، جناب ابوطالب و بانو خدیجه کبری، اینان همگی موحد بودند و هرگز مشرک نبودند و دامنشان به شرک آلوده نشده است. در زیارت وارث خطاب به مولایمان حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام داریم که أَشْهَدُ أَنَّكَ كُنْتَ نُورا فِي الْأَصْلابِ الشَّامِخَةِ وَ الْأَرْحَامِ الْمُطَهَّرَةِ لَمْ تُنَجِّسْكَ الْجَاهِلِيَّةُ بِأَنْجَاسِهَا وَ لَمْ تُلْبِسْكَ مِنْ مُدْلَهِمَّاتِ ثِيَابِهَا. حضرات اهل‌بیت علیهم السلام همگی در " أَصْلابِ شامِخَةِ " و " أَرْحَامِ مُطَهَّرَةِ " بودند. نمی‌شود که شخصی مشرک باشد و معصوم از او به عنوان رَحم مطهّره تعبیر کند لذا اینان همگی موحد و پاک بودند... □○بازنشر به مناسبت سالروز ازدواج مبارک نبی مکرم اسلام حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله با حضرت ام‌المؤمنین بانو خدیجه کبری سلام الله علیها○□
□○مشکل جامعه را عالمان شب زنده دار حل می کنند○□ □اگر خدا رحیم است که هست، خدای رحیم ترس ندارد؛ لذا امید را به خدا اسناد داد، ترس را به پایان کار خود اسناد داد: «یَحْذَرُ اْلآخِرَةَ»، یک؛ «وَ یَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ»، دو. □آن وقت این شخص که قائم «آناء اللیل و النهار» است، او به همین عبادت اکتفا نمی‌کند. □در این دو نکته است: یکی اینکه این مردان الهی که اهل «ناشئه لیل» هستند، سعی می‌کنند که روز را با تحصیل علم بگذرانند، یک؛ و آنهایی هم که روز را به تحصیل علم می‌گذرانند، سعی می‌کنند که شب به «آناء اللیل» بپردازند، دو؛ «ساجِداً وَ قائِماً». □این‌‌چنین نیست که درس، بدون نماز شب به جایی برسد، یا نماز شبِ غیر عالِم بتواند همیشه کارساز باشد. □ممکن است کسی اهل نماز شب باشد، ولی سعی کند «گلیم خویش به در آورد ز آب»، مشکل خودش را بتواند حل کند، مشکل جامعه را نمی‌تواند حل کند. □مشکل جامعه را عالمان شب‌زنده‌دار حل می‌کنند؛ لذا مسأله شب ‌زنده‌داری را اول ذکر کرد، مسأله حوزه‌های علمیه و دانشگاه ­ها را بعد ذکر کرد، فرمود آن شب زنده‌داری و تحصیل روز، این ها جامعه را احیا می‌کند. □«قُلْ هَلْ یَسْتَوِی» این «قل»‌ها را که تکرار می‌کند، برای آن است که روشن کند این ها پیام الهی است که به وسیله پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) به جامعه منتقل می‌شود... «قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الَّذینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذینَ لا یَعْلَمُونَ». □سخن در عبادت بود، باید بفرماید «هل یستوی العابد و غیر عابد»، «هل یستوی» نماز شب خوان و غیر نماز شب خوان؛ اما سخن از این است که «هل یستوی العالم و غیر عالم»؛ یعنی آن نماز شب در کنار این علم است، این علم در کنار آن نماز شب است. □○درس تفسیر |سوره مبارکه «زمر»، آیات ۷ الی ۹○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○فرازهایی از خطبه امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام معروف به شقشقیه○□ □اَما وَالل‍هِ لَقَدْ تَقَمَّصَهَا ابْنُ اَبی قُحافَةَ (فی بعضُ النّسخ: فُلانٌ) وَ اِنَّهُ لَیعْلَمُ اَنَّ مَحَلّی مِنْها مَحَلُّ الْقُطْبِ مِنَ الرَّحی، ینْحَدِرُ عَنِّی السَّیلُ، وَ لایرْقی اِلَی الطَّیرُ. □هان! به خدا قسم ابوبكر پسر ابوقحافه (برخی نسخه‌ها: فلانی) جامه خلافت را پوشید در حالی كه می‌دانست جایگاه من در خلافت چون محور سنگ آسیا به آسیاست، سیل دانش از وجودم همچون سیل سرازیر می‌شود، و مرغ اندیشه به قلّه منزلتم نمی‌رسد. □فَسَدَلْتُ دُونَها ثَوْباً، وَطَوَیتُ عَنْها كَشْحاً، وَ طَفِقْتُ اَرْتَأی بَینَ اَنْ اَصُولَ بِید جَذّاءَ، اَوْ اَصْبِرَ عَلی طِخْیة عَمْیاءَ، یهْرَمُ فیهَا الْكَبیرُ، وَ یشیبُ فیهَا الصَّغیرُ، وَ یكْدَحُ فیها مُؤْمِنٌ حَتّی یلْقی رَبَّهُ! □اما از خلافت چشم پوشیدم، و روی از آن برتافتم، و عمیقاً اندیشه كردم كه با دست بریده و بدون یاور بجنگم، یا آن عرصه گاه ظلمت كور را تحمل نمایم، فضایی كه پیران در آن فرسوده، و كم سالان پیر، و مؤمن تا دیدار حق دچار مشقت می‌شود! □فَرَاَیتُ اَنَّ الصَّبْرَ عَلی هاتا اَحْجی، فَصَبَرْتُ وَ فِی الْعَینِ قَذًی، وَ فِی الْحَلْقِ شَجاً! □دیدم خویشتنداری در این امر عاقلانه‌تر است، پس صبر كردم در حالی كه گویی در دیده‌ام خاشاك بود، و غصه راه گلویم را بسته بود! □اَری تُراثی نَهْباً. حَتّی مَضَی الاَوَّلُ لِسَبیلِهِ، فَاَدْلی بِها اِلَی ابْنِ الْخَطّابِ بَعْدَهُ. [ثُمِّ تَمَثَّلَ بِقَوْلِ الاَعْشی:] □می دیدم كه میراثم به غارت می‌رود. تا نوبت اولی سپری شد و خلافت را پس از خود به پسر خطّاب واگذارد. [سپس امام علیه‌السلام وضع خود را به شعر شاعر عرب، اَعشی، مثل زد:] ○شَتّانَ ما یوْمی عَلی كُورِها ○وَ یوْمُ حَیانَ اَخی جابِر □ِ«چه تفاوت فاحشی است بین امروز من با این همه مشكلات، و روز حیان برادر جابر كه غرق خوشی است» □فَیا عَجَباً بَینا هُوَ یسْتَقیلُها فی حَیاتِهِ، اِذْ عَقَدَها لاِخَرَ بَعْدَ وَفاتِهِ. □شگفتا! اولی با اینكه در زمان حیاتش می‌خواست حكومت را واگذارد، ولی برای بعد از خود عقد خلافت را جهت دیگری بست. □لَشَدَّ ما تَشَطَّرا ضَرْعَیها! فَصَیرَها فی حَوْزَة خَشْناءَ، یغْلُظُ كَلْمُها، وَ یخْشُنُ مَسُّها، وَ یكْثُرُ الْعِثارُ فیها، وَ الْاِعْتِذارُ مِنْها. □چه سخت هر كدام به یكی از دو پستان حكومت چسبیدند! حكومت را به فضایی خشن كشانیده، و به كسی رسید كه كلامش درشت، و همراهی با او دشوار، و لغزشهایش فراوان، و معذرت خواهیش زیاد بود. □فَصاحِبُها كَراكِبِ الصَّعْبَةِ، اِنْ اَشْنَقَ لَها خَرَمَ، وَ اِنْ اَسْلَسَ لَها تَقَحَّمَ! □بودن با حكومت او كسی را می‌ماند كه بر شتر چموش سوار است، كه اگر مهارش را بكِشد بینی اش زخم شود، و اگر رهایش كند خود و راكب را به هلاكت اندازد! □فَمُنِی النَّاسُ لَعَمْرُ الل‍هِ بِخَبْطٍ وَ شِماس، وَ تَلَوُّنٍ وَ اعْتِراض. □به خدا قسم امت در زمان او دچار اشتباه و ناآرامی، و تلوّن مزاج و انحراف از راه خدا شدند. □فَصَبَرْتُ عَلی طُولِ الْمُدَّةِ، وَ شِدَّةِ الْمِحْنَةِ. حَتّی اِذا مَضی لِسَبیلِهِ، جَعَلَها فی جَماعَة زَعَمَ اَنِّی اَحَدُهُمْ. □آن مدت طولانی را نیز صبر كردم، و بار سنگین هر بلایی را به دوش كشیدم. تا زمان او هم سپری شد، و امر حكومت را به شورایی سپرد كه به گمانش من هم (با این منزلت) یكی از آنانم! □فَیالَلّهِ وَ لِلشُّوری! مَتَی اعْتَرَضَ الرَّیبُ فِی مَعَ الْاَوَّلِ مِنْهُمْ حَتّی صِرْتُ اُقْرَنُ اِلی هذِهِ النَّظائِرِ؟! □خداوندا چه شورایی! من چه زمانی در برابر اولین آنها در برتری و شایستگی مورد شك بودم كه امروز همپایه این اعضای شورا قرار گیرم؟! □لكِنّی اَسْفَفْتُ اِذْ اَسَفُّوا، وَ طِرْتُ اِذْ طارُوا. فَصَغی رَجُلٌ مِنْهُمْ لِضِغْنِهِ، وَ مالَ الاْخَرُ لِصِهْرِهِ، مَعَ هَن وَ هَن. □ولی (به خاطر احقاق حق) در نشیب و فراز شورا با آنان هماهنگ شدم، در آنجا یكی به خاطر كینه‌اش به من رأی نداد، و دیگری برای بیعت به دامادش تمایل كرد، و مسائلی دیگر كه ذكرش مناسب نیست. □اِلی اَنْ قامَ ثالِثُ الْقَوْمِ نافِجاً حِضْنَیهِ بَینَ نَثیلِهِ وَ مُعْتَلَفِهِ، وَ قامَ مَعَهُ بَنُو اَبیهِ یخْضِمُونَ مالَ الل‍هِ خِضْمَ الاِبِلِ نِبْتَةَ الرَّبیعِ، □تا سومی به حكومت رسید كه برنامه‌ای جز انباشتن شكم و تخلیه آن نداشت، و دودمان پدری او (بنی امیه) به همراهی او برخاستند و چون شتری كه گیاه تازه بهار را با ولع می‌خورد به غارت بیت المال دست زدند، □اِلی اَنِ انْتَكَثَ فَتْلُهُ، وَ اَجْهَزَ عَلَیهِ عَمَلُهُ، وَ كَبَتْ بِهِ بِطْنَتُهُ. □در نتیجه این اوضاع رشته‌اش پنبه شد، و اعمالش كار او را تمام ساخت، و شكمبارگی سرگونش نمود. □○خطبه ۳ نهج البلاغه○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□..کسى که طالب بصيرت باشد ، همواره در توبه است والا ديگر طالب بصيرت نخواهد بود. سخن گوارا و گران بهاى آقايم، استاد محمد حسن الهى (قدس سره) که فرمود: توبه حقيقى آن است که از خير و شرت انابه کنى. □من اندکى انديشيدم و سپس گفتم: " اما توبه از شر، حاجتى به بيان ندارد، و ليکن توبه از خير چيست؟" فرمود:" آنچه که ما ،آن را خير مى پنداريم،مانند نماز و روزه و قرائت قرآن و درس گفتن و تحقيقات درسى مان و امثال آن، اگر براستى، آن را مورد تامل قرار دهيم، در خواهيم يافت که همگى ناقص و غير کاملند، پس بر شخص بينا ، واجب است که از اين اعمال ناقص نيز توبه کند، و قصد نمايد که آنها را بر وجه کاملى که مقبول خداوند است به جاى آورد. □پس آنچه خير پنداريمش، در واقع خير نيست ، و خوشا به حال آن کس که بر توبه از آنچه که آن را خير مى پنداشته است توفيق يابد و به آنچه که خير حقيقى است بپردازد. □●رساله لقاءالله استاد علامه حسن زاده ی آملی●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□اعوذبالله من الشیطان رجیم، بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم «الحمدالله رب‌العالمین و صلی‌الله علی سیدنا و نبینا ابی‌القاسم محمد» شب اول محرم سال هزار و چهارصد و نوزده هجری قمری که سال جدید هجری قمری را با اول محرم آغاز می‌کنیم. بنابر قراردادی که در جلسات سال قبل با عزیزان داشتیم بحث طهارت به میان آمد بنا شد که در هر جلسه‌ای عزیزان ان‌شاءالله با طهارت حضور پیدا کنند که مراد از طهارت هم، طهارت لباس و بخصوص وضو داشتن برای شرکت در جلسه هست که آن برکت وضو داشتن بر نعمت جلسه بیفزاید این گفت و شنودها را به‌‌ عنوان تحصیل علم از باب عبادت فرض کنیم که بهترین عبادت برای انسان تحصیل علم هست و در هر عبادتی طهارت و نیت قربةالی‌الله به عنوان دو رکن اساسی هست لذا تمام عبادت‌ها را باید به عنوان نیت قربةالی‌الله انجام داد و هر عبادتی هم به یک نحوی با طهارت همراه است و تحصیل علم بهترین عبادت‌ها است و لذا چه بهتر که با طهارت و نیت قصد قربت الی‌الله مطرح باشد که این‌ها برای انسان نور هست. چون جلسه مقدماتی هست برای جلسات آینده و بحث وضوی ما هم در مورد ادب مع الله هست که فصل دهم از رساله شریف نور علی نور استاد بزرگوار روحی فدا هست و لذت مقدمه بحث را امشب قرار می‌دهیم تا ان‌شاءالله به نحو مبسوط از جلسه بعد وارد در بحث بشویم.(۱) @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #مبحث_ادب_مع_الله □اعوذبالله من الشیطان رجیم، بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم «الحمدالله رب
□بحث طهارت که گذشت وقتی که شنونده و گوینده هر دو طهارت داشته باشند تأثیر تکوینی بر دل‌ها جاری می شود اثر تکوینی چیزی نیست که یک امر اعتباری باشد و یک کسی می‌گوید که من وارد جلسه‌ای اگر شدم من به‌‌عنوان یک فردی از افراد جلسه هستم حالا هر جور نشستم با هر حالی وارد شده‌ام با هر نیت و با هر فضای ذهنی دارم چه تأثیری دارد بر جلسه؟! و حال این‌که ما تک‌تک افراد جلسه روی یکدیگر اثر می‌گذاریم هر فرد از ما بر کل جلسه تأثیر می‌گذارد چه این‌که کل افراد جلسه و تک‌تک شماها بر گوینده تاثیر می‌گذارید در یک مجلس گفت و شنود یا درس و بحث یا مجلس عزاداری روضه و منبر همان طوری که گوینده با حرف زدن بر مستمع اثر می‌گذارد حالات مستمع و افکار مستمع، خیالات او و اگر خدای ناکرده سوء ظن‌های او یا ان‌شاءالله حالات خوش مستمع هم روی دیگر شنوندگان تأثیر می‌گذارد و هم بر گوینده اثر می‌گذارد که این‌ها را آسان نگیرید و لذا شرکت در هر جلسه مترتب هست بر این‌که انسان قبل از آن خودش را آماده کند و بهترین آمادگی برای حضور در جلسه علم همان آمادگی هست که از راه طهارت و وضو حاصل می شود.(۲) @mohamad_hosein_tabatabaei
□○عظمت مقام پيامبر اكرم(صلی الله علیه وآله) ○□ □مقام سید انبیاء از عقول ما خارج است، مقام پیامبر اکرم بالاترين مقام ها ميباشد و خداوند بالاتر از ايشان شخصیتی نیافریده است. □مولایمان امام صادق (علیه السلام) می فرماید: "کانت جبرئیل اذا نزل علی رسول الله استاذن منه و قعد بین یدیه كالعبد" وقتی که جبرئیل بر پیامبر نازل می شد اجازه می گرفت و مثل بندگان در برابرش می نشست. □امام سجاد (علیه السلام) در دعای دوم صحیفه می فرماید: «و الحمد لله الذی مَنَّ علینا بمحمد نبیه دون الامم الماضیه و القرون السالفه» حمد مخصوص خدائی است که به وسیله پیامبر اکرم بر امت ما منت نهاده است. □بسيار بايد افتخار کنیم که امت این پيامبريم، همه ی انبياء باعظمت و عزیزند، اما پيامبر اسلام، آقای پیامبران و سید انبیاست. □"فاق النّبیّین فی خلق وفی خلق ولم یدانوه فی علم ولا کرم " پیامبر اکرم خَلقا و خُلقا بر تمام انبیاء تفوق و برتری دارد. @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□○فرازهایی از خطبه امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام معروف به شقشقیه○□ □اَما وَالل‍هِ لَقَدْ تَقَمَّصَه
به یاد و نام مولای مظلوممان حضرت سلطان ، آقا وسَروَرمان، امیرالمومنین علی علیه السلام صلوات! و لعنتُ الله بر غاصبین و ظالمین حقش!
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت چهارم بخش ششم2⃣ ●بررسى سه جوابى كه به پرسش فوق داده شده و قابل بررسى است
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت چهارم بخش هفتم ● بيان آنچه در پاسخ به سؤال بالا شايسته گفتن است با توجه به پنج امر پس آنچه كه شايسته گفتن است اين است كه وجود متشابه در بين آيات قرآن ضرورى است ، و ناشى از وجود تأويل به معنايى كه كرديم و مفسر بودن آيات نسبت به يكديگر است ، و اگر بخواهيم اين معنا را روشن تر بيان كنيم ، و شما خواننده محترم هم بهتر دريابى ، بايد در جهات مختلفى كه قرآن در آن جهات بياناتى دارد بيشتر بايستيم و امورى را كه قرآن كريم اساس معارف خود را بر آن پايه ها نهاده ، و عرض نهايى را كه از آن معارف داشته ، در نظر بگيريم ، و آن پنج امر است . اول اينكه : خداى سبحان در كتاب مجيدش فرموده : اين كتاب تأويلى دارد كه معارف و احكام و قوانين وساير محتويات آن دائر مدار آن تأويل است ، و اين تأويلى كه تمامى آن بيانات متوجه آن است امرى است كه فهم مردم معمولى چه تيزهوش و چه كودن از درك آن عاجز است ، و كسى نمى تواند آنرا دريابد، بجز نفوس پاكى كه خداى عزوجل پليدى را از آنها دور كرده است ، و تنها اينگونه نفوس مى توانند به تاءويل قرآن دست يابند، و اين نقطه نهايى آن هدفى است كه خداى عزوجل براى انسان در نظر گرفته ، خدائى كه دعاى بشر را مستجاب نموده ، اگر بخواهند در ناحيه علم ، به علم كتابش هدايتشان كند دعايشان را مى پذيرد، كتابى كه بيانگر هر حقيقتى است ، و كليد اين استجابت همان تطهير الهى است ، همچنان كه خودش فرمود: ((ما يريد اللّه ليجعل عليكم من حرج ، و لكن يريد ليطهركم )). 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□○«فرمایشات آیت‌الله بهجت‌ (ره) دربارۀ نهم ربیع‌الاول» استدلال، مقدم بر گرفتن این‌گونه مجلس‌هاست!○□ □علمایی که در زمان ما بودند، بلکه قدری هم جلوتر از زمان ما بودند، بععضی [از مردم] از اینها اِعانه می‌خواستند برای عیدالزهرا؛ بعضی [از علما] نمی‌دادند، بعضی‌ها هم می‌دادند. □بنده خیال می‌کنم اهل علم، اگر می‌خواهند اینجا خدمتی بکنند به اهل‌بیت علیهم‌السلام، برای اهل استدلال از اینها متعیّن است، که سعی بکنند دلیلی بر خلافت امیرالمؤمنین صلوات‌الله‌علیه ذکر بکنند؛ ساده، برهانی، یقین‌آور، به‌طوری‌که اگر این دلیل رابه دیوار بگویند و اذن داده شود به دیوار که بگو، تصدیق کند قول او را و بگوید حق به جانب توست. و من قاطع هستم به اینکه اهل استدلال و ایمان، اگر بخواهند این‌طور ادله را پیدا کنند، پیدا می‌کنند. نه سبّی، نه طعنی، نه شَتمی، هیچ کدام لازم نیست. بلکه این [استدلال کردن] مهم‌تر است و ممکن است ـ خدا می‌داند ـ چقدرها را داخل در حق کند. از این مطلب غافلند که بابا این مقدم است. یکی از این ده‌تا [استدلالی] که در عمر خودش تهیه کرده است، خدا می‌داند چقدرها را مستبصر می‌کند. □چرا از این [استدلال کردن] غافلید، در [مقابل] اینکه مجلس تهیه کنید و از این کارها…؟! ما باید ملتفت باشیم، از برهان تعدی نکنیم و بدانیم که برهان، چیزهایی را دارد که اصلاً این‌طور عمل‌ها ندارد. ولو فرض کنید که در همین عملیات هم آدم می‌تواند کارهایی را بکند که پیش آنها اشکال‌دار نباشد. @mohamad_hosein_tabatabaei
□بدترین عملی که حکومت عقل بر مملکت وجود آدمی را از بین می‌برد، در بین ،‌ باده‌نوشی است و در بین ،‌ دروغ و قول زور. □المیزان، ج۲، ص۱۹۳□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□کسانی که دیرتر [حقایق توحیدی را] می گیرند پخته تر می شوند و بهتر و برتر می گیرند. برخی را می شناسیم زود راه برایش باز شده است ولکن اثر حرف های او ساحلی است نه لُجّه ای ، اما برای جناب آخوند ملاحسینقلی همدانی پس از بیست و دو سال راه باز شده است...بدان که نیل به درجات سامیه معارف ، و مقامات عالیه کشف و شهود برای صاحب عزم و همت و اهل صبر و استقامت است ، نه برای کسی که به مناسبتی حالی موقت بدو روی می آورد و زود می گذرد. □●استاد علامه حسن زاده آملی●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #مبحث_ادب_مع_الله □بحث طهارت که گذشت وقتی که شنونده و گوینده هر دو طهارت داشته باش
□آدم دست و صورت بشورد به نیت طهارت مسح سر کند و مسح پا کند به نیت پاکی بعد بگوید خدایا هم با ظاهری پاک ،که لباس انسان هم پاک باشد اگر کسی لباسش ناپاک باشد تاثیر می‌گذارد نجاست ظاهری آن‌چنان اثر می‌گذارد که اگر یک سر سوزن این نجاست در لباس باشد نماز باطل هست این معلوم هست که اثر تکوینی دارد یک امر اعتباری نیست یعنی نمازی که جهت تقرب به حق هست اگر نجاست ظاهری یک سر سوزنی باشد نمی‌گذارد انسان به خدا نزدیک بشود اصلا نماز باطل است دوباره باید نماز را اعاده کند و بخواند معلوم هست که آن اثر دارد مثل این‌که زن در ایام عادت نمی‌تواند نماز بخواند نمی‌تواند روزه بگیرد در همان ایام عادت اگر بخواهد مثلاً زکات بدهد یا فطریه بدهد یا خمس بدهد یا حج برود در همه این‌گونه از اعمال آن نجاست مانع تقرب هست و لذا اصلا نجاست ولو ظاهری این‌ها مانع هست حجاب است بین انسان و بین حقیقت عالم منتها بعضی از نجاست ها نجاست هایی هستند که دیگه گرفتنی نیست مثل این‌که....(۳) @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #مبحث_ادب_مع_الله □آدم دست و صورت بشورد به نیت طهارت مسح سر کند و مسح پا کند به نی
□مثل این‌که یک زن عادت می‌شود او دیگه‌ گرفتنی نیست حتی شما اگر لباسی را هم آن لباس نجس شده باشد گفته باشند که ولو انسان آن لباس را هم بشوید باز هم تاثیر آن نجاست در مقام عبادت کار خود را میگذارد و لذا در روایات فرمودند ادب اقتضا می‌کند که انسان یک لباس پاک مخصوص نماز و عبادت داشته باشد که هر موقع می‌خواهد به نماز بایستد آن لباس مخصوص احرامی خود را بپوشد شبیه این‌که حاجی به حج می رود اگر حاجی به حج برود قبل از حج آن احرامش نجس بشود، بعد این احرام را ولو بشوید تطهیرش هم بکند با همان احرام هم احرام ببندد و حج برود آن تأثیری که باید در حج بر جانش گذاشته بشود تاثیر گذاشته نمی‌شود. حالا این‌ها که متأسفانه هم در صدد مراعاتش نیستیم و لذا می‌بینیم که خیلی هم دور شده‌ایم آن اتاقی که نجس شد در آن اتاق انسان بخواهد به حق نزدیک بشود مشکل است ولو این فرشی که الان رویش نشسته‌ایم در این یک متر داریم نماز می‌خوانیم در یک گوشه دیگر این فرش نجس باشد از جنبه فقهی نماز ما صحیح است نماز باطل نیست اما قرب به حق تحقق پیدا نمی‌کند یا دیر پیدا می شود اصلاً نجاست مانع هست یک طوری هست ظاهر عالم با باطن عالم که اتصال به واسطه نجاست حاصل نمی‌شود.(۴) @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
‍ □○فتنه ها همچون شب تار روی آور شده اند روزهای پايانی زندگی پيامبر صلی الله (۵)○□ □کتاب‌های اهل‌سن
‍ □●فتنه ها همچون شب تار روی آور شده اند روزهای پايانی زندگی پيامبر صلي الله (۶)●□ □نکته ی دوم: رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم ، نوجوانی را مثل اُسامَةِبْنِ زِیْد که ظاهراً هفده ساله بود را فرمانده ی سپاهی کرده است که پیرمردهایی مثل ابوبکر هم در داخل آن سپاه هستند، افراد مسنّی از صحابه هم در آن سپاه هستند، تا بعدها کسی نگوید با وجود پیرمردی مثل ابابکر، نوبت حكومت به جوانی مثل علی نخواهد رسید. خوب می‌فهمیدند رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم چه کار می کنند؛ لذا بلافاصله دست‌به‌کار شدند و همین جوان ‌بودنِ اُسامه را برای اعتراض نسبت‌به اقدام پیغمبرصلی الله علیه و آله و سلم بهانه قرار دادند. □فَتَکَلَّمَ قَومٌ وَ قالوا یُسْتَعْمَل هذا الغلام علی جُملَةِ مُهاجِرینَ وَ الْاَنْصار؟! می‌گوید: گروهی شروع‌به غرزدن، اعتراض‌کردن، مذمّت کردن‌ و نکوهش‌کردن کردند و گفتند یک نوجوان را فرمانده ی این همه مهاجر و انصار می کنند؟! وَ غَضَبَ رَسُولُ‌الله لَمّا سَمِعَ ذلِک، وقتی این حرف به گوش پیغمبرصلی الله علیه و آله و سلم رسید، پیغمبرصلی الله علیه و آله و سلم به‌شدّت خشمگین شدند. وَ خَرَجَ عاصِفاً رَأسَه، و درحالی‌که رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم عمّامه بر سر نداشتند؛ دستمالی به سر بسته بودند، از خانه بیرون آمدند. فَسَعَدٍ مِن بَعد وَ عَلَیهِ قَتیفَةٌ. پیغمبرصلی الله علیه و آله و سلم به بالای منبر تشریف بردند؛ درحالی‌که قتیفه ای بر دوش انداخته بودند. فَقال اَیُّهَا النّاس! ما مَقالَةُ بَلَغَتْنی عَنْ بَعْضِکُم فی تَامیری اُسامَة، فرمودند: ای مردم! این چه سخنی است که از بعضی از شماها در مورد فرمانده‌ کردن اسامه به من می رسد؟! لَئِنْ طَعِنْتُهم فی تَامیری اُسامَه فَقَدْ طَعِنْتُم فی تَعْمیری اَباهُ مِنْ قَبْلِهِ و فقال أنفذ لما أمرتک به ثم أغمی علی رسول الله و قام أسامه فتجهز للخروج. اگر امروز در مورد فرمانده‌ کردن اسامه بر من طعنه می زنید و مرا نکوهش مي‌كنيد، پیش از این، وقتی‌که ‌زِیْدبنِ‌حارِثَه، پدر او را هم فرمانده کردم، همین نکوهش ها را کردید؛ همین زخم‌زبان ها را زدید؛ همین انتقادها را کردید. وَ اَیْمُ الله اِنْ کانَ لَخَلیقًا بِالْاِمارَة وَ اَبْنُهُ مِنْ بَعْد لَخَلیقٌ بِها، به خدا سوگند، ‌زِیْدبنِ‌حارِثَه لیاقت فرماندهی داشت و امروز، بعد از او، پسر او اُسامه، برای فرماندهی لایق است. در اسلام، سن ملاک نیست؛ شایستگی و لیاقت، ملاک است. وَ اِنَّهُما لَمِن اَحَبَّ النّاسِ اِلَیَ، و این دو پدر و پسر، در نزد من، از محبوب ترین مردم هستند. فَستَوصوا بِهِ خَیراً فَاِنَّهُ مِن خیارِکُم، پس خیرخواهانه در مورد آنها رفتار کنید، که آنها بهترین افراد در بین شما هستند. ثُمَّ نَزَلَ وَ دَخَلَ بَیتِهِ، بعد پیغمبرصلی الله علیه و آله و سلم از منبر پایین آمدند و با همان حال بیماری شدید به داخل منزل برگشتند. □علی رغم برخورد شدید پیغمبرصلی الله علیه و آله و سلم با نکوهش‌گران، و علی رغم دستور رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم بر حرکت این سپاه، سپاه حرکت نکرد. اُسامَةِبْنِ زِیْد به چند فرسخی مدینه رفت و منطقه ای به نام جُرف را برای لشگرش به‌عنوان پایگاه قرار داد که همه آنجا بیایند و دسته جمعی به سمت جبهه ی رُم حرکت کنند؛ ولی افراد، این دست و آن دست کردند و این سبب شد که پیغمبرصلی الله علیه و آله و سلم هروقت به هوش می‌آمدند، می پرسیدند: سپاه اسامه چه شد؟ و می گفتند: اینها هنوز نرفتند و پیغمبرصلی الله علیه و آله و سلم مجدّداً تأکید می کردند. ابْنِ‌اَبِی‌الحَدید می گوید: وَ جَعَلَ یَقُول: اَنْفَزُوا بَعْثَ اُسامَة وَ یُکَرِّرُ ذلِک، پیغمبراکرمصلی الله علیه و آله و سلم می‌فرمودند لشگر اسامه را راه بیندازید و این حرف را تکرار می کردند. ادامه دارد.. □●استاد مهدی طيب (١٦ اسفند ٨٦)●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○ : روز میلاد خجسته‌ی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم (بنا به نقلی)○□ □بنا به نقل متّفقٌ علیه همه‌ی علمای اهل سنّت و مورّخین و سیره‌نویسانشان و نقل برخی از بزرگان شیعه مثل ثقة الاسلام کلینی رضوان‌الله‌تعالی‌علیه و مسعودی صاحب «مُرَوِّجُ یا مُروجُ الذَّهَب» و «تاریخ مسعودی»، روز دوازدهم ماه ربیع الاوّل روز میلاد خجسته‌ی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، در پنجاه و سه سال قبل از هجرت آن بزرگوار، در عام الفیل بوده است. □پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در همان سال که ابرهه با فیل‌ها برای انهدام کعبه حمله کرد، متولّد شدند. □میلاد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم مبدأ یک تحوّل عظیم در تاریخ آفرینش است و مبدأ گشوده شدن ابوابی از حقایق عالم غیب به روی بشر است که تا قبل از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم این در بلا استثناء به روی همه بسته بود؛ حتّی به روی انبیاء و اولیاء. برکات این میلاد، غیرقابل احصاء است. □ماجرای تولّد آن بزرگوار و حوادثی که مقارن تولّد آن بزرگوار در سراسر عالم رخ داد و هر یک از یک حادثه‌ی بزرگ خبر می‌داد؛ را هم مورد گفتگو قرار داده‌ایم. □دوازدهم ربیع الاوّل در بین اهل سنّت مورد اتّفاق است و هفدهم ربیع الاوّل در بین اغلب علمای شیعه. البتّه ما احتمال بسیار قوی‌تر را هفدهم ربیع الاوّل می‌دانیم؛ گرچه منکر این نیستیم که بعضی از بزرگان شیعه هم دوازدهم ربیع الاوّل نقل کرده‌اند. □و لذا جا دارد فاصله‌ی دوازدهم تا هفدهم ربیع الاوّل را به مناسبت میلاد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم جشن بگیریم و در مسیر شناخت بهتر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم تلاشی داشته باشیم. □○استاد مهدی طیب_جلسه ۲۸ دی ۹۱○□ ، صلی الله علیه و آله @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت چهارم بخش هفتم ● بيان آنچه در پاسخ به سؤال بالا شايسته گفتن است با توجه ب
آیات7-9 آل عمران ، قسمت چهارم بخش هشتم ● هدف از خلقت انسان ، تشريع دين و سپس تطهير الهى است و همه افراد انسان به اين كمال نمى رسند و در اين فرمايش خود اعلام كرد كه نقطه نهايى هدف از خلقت انسانها همان تشريع دين ، و بدنبالش تطهير الهى است . و اين كمال انسانى مانند ساير كمالات كه خدا و عقل به سوى آن دعوت مى كنند چيزى نيست كه تمامى افراد به آن برسند، و جز افرادى مخصوص به آن دست نمى يابند هر چند كه از همه بشر دعوت شده تا بسوى آن حركت كنند، پس تربيت يافتن به تربيت دينى تنها در افرادى مخصوص به نتيجه مى رسد، و آنان را به درجه كامل از طهارت نفس ‍ مى رساند، و مابقى را به بعضى از آن درجات مى رساند كه البته بر حسب اختلاف مردم در استعداد، آن درجات نيز مختلف است . ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 90 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□● | "استراق سمع شیاطین و پرتاب شهاب ثاقب" یعنی چه؟●□ □اين كه "شهاب ثاقب" چيست و چگونه به سوی شيطان‌ها پرتاب می شود ، از معانی مشكل قرآن است كه حقيقت آن را جز خدا و تربيت شدگان و تعليم يافتگان خدايی نمی دانند. در شرح آن می نويسد: مفسرين برای اينكه مساله" استراق سمع" شيطانها در آسمان را تصوير كنند، و نيز تصوير كنند كه چگونه در اين هنگام به سوي شيطانها با شهاب‏ها تيراندازي مي‏شود بر اساس ظواهر آيات و روايات كه به ذهن مي‏رسد، توجيهاتي ذكر كرده ‏اند كه همه بر اين اساس استوار است كه آسمان عبارت است از افلاكي كه محيط به زمين هستند، و جماعت‏هايی از ملائكه در آن افلاك منزل دارند، و آن افلاك در و ديواری دارند كه هيچ چيز نمي‏تواند وارد آن شود، مگر چيزهايی كه از خود آسمان باشد، و اينكه در آسمان اول، جماعتی از فرشتگان هستند كه شهابها به دست گرفته و در كمين شيطانها نشسته‏ اند كه هر وقت نزديك بيايند تا اخبار غيبی آسمان را استراق سمع كنند، با آن شهابها به سوی آنها تيراندازی كنند و دورشان سازند و... □اين معانی همه از ظاهر آيات و اخبار ابتداء به ذهن مي‏رسد و ليكن امروز بطلان اين حرفها به خوبي روشن شده و عيان گشته است در نتيجه بطلان همه آن وجوهی هم كه در تفسير" شهب" ذكر كرده ‏اند، كه وجوه بسيار زيادی هم هستند- و در تفاسير مفصل و طولاني از قبيل تفسير كبير فخر رازي و روح المعاني آلوسي و غير آن دو نقل شده، باطل مي‏شود. ناگزير بايد توجيه ديگری كرد كه مخالف با علوم امروزي و مشاهداتی كه بشر از وضع آسمانها دارد نبوده باشد. و آن توجيه به احتمال ما- و خدا داناتر است- اين است كه: اين بياناتی كه در كلام خدای تعالي ديده مي‏شود، از باب مثالهايی است كه به منظور تصوير حقايق خارج از حس زده شده، تا آنچه خارج از حس است به صورت محسوسات در افهام بگنجد، هم چنان كه خود خداي تعالي در كلام مجيدش فرموده:" وَ تِلْكَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ وَ ما يَعْقِلُها إِلَّا الْعالِمُونَ" و اينگونه مثلها در كلام خداي تعالي بسيار است، از قبيل عرش، كرسي، لوح و كتاب، كه هم در گذشته به آنها اشاره شد، و هم در آينده به بعضي از آنها اشاره خواهد رفت. □بنا بر اين اساس، مراد از آسمانی كه ملائكه در آن منزل دارند، عالمي ملكوتي خواهد بود كه افقي عالي‏تر از افق عالم ملك و محسوس دارد، همان طور كه آسمان محسوس ما با اجرامی كه در آن هست عالي‏تر و بلندتر از زمين ماست. و مراد از نزديك شدن شيطانها به آسمان و استراق سمع و به دنبالش هدف شهابها قرار گرفتن، اين است كه شيطانها مي‏خواهند به عالم فرشتگان نزديك شوند و از اسرار خلقت و حوادث آينده سر درآورند. ملائكه هم ايشان را با نوري از ملكوت كه شيطانها تاب تحمل آن را ندارند، دور مي‏سازند. يا مراد اين است كه شيطانها خود را به حق نزديك مي‏كنند تا آن را با تلبيس‏ها و نيرنگهاي خود به صورت باطل جلوه دهند، و يا باطل را با تلبيس و نيرنگ به صورت حق درآورند و ملائكه رشته ‏های ايشان را پنبه مي‏كنند و حق صريح را هويدا مي‏سازند تا همه به تلبيس آنها پی برده، حق را حق ببينند و باطل را باطل." □●ترجمه الميزان،ج۱۷،ص-۱۸۸-۱۸۶●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○به مناسبت حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره○□ □و علی‌هذا ما با سنی‌ها هیچ مخالفتی نداریم، مگر عوامل خارجیه جدا بکنند. می‌گوید: هر سال خارجی‌ها می‌آمدند بغداد، در محلۀ شیعه، صبح‌ها صدا می‌زدند برای نماز که «الصَلاةُ خَیرٌ مِنَ النُّوم». در محله سنی‌ها هم یک کسی را وادار می‌کردند که در اذان بگوید «حَیَّ عَلی خَیرِ الْعَمَل». [آنها هم] می‌گفتند یقیناً شیعه‌اند که آمده‌اند و دارند بر [ضد] اهل‌سنت افساد می‌کنند. اینها هم می‌گفتند یقیناً سنی‌ها هستند که دارند افساد می‌کنند،[خلاصه]اینها را به جنگ هم می‌انداختند تا خودشان مال‌ُالمصالحه را بگیرند. □وعلی‌هذا، به‌حسب ظاهر ما راه واضحی داریم با صَفح[وترک اختلاف] با اهل سنت. غلط است و ترویج از خارجی‌هاست که ماها را به جنگ [هم انداختند] و همچنین می‌توانند حنفی را بر علیه مالکی بجنگانند. و همچنین هم واقع شده در بغداد نزاعی شده است، نوشته‌اند که بین خود همین مذاهب اربعه، اصلاً بعضی با بعضی جنگ شده است. کما اینکه همین را هم «ابن اثیر» نوشته که در حله و اطراف، بین دو طایفه از شیعه جنگ شد. او می‌گوید: تعجب این است که کِلتَا الطائِفَتَین [هردو گروه]شیعه‌اند. □[لذا]جنگ انداختن یک عوامل دیگری دارد... @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #مبحث_ادب_مع_الله □مثل این‌که یک زن عادت می‌شود او دیگه‌ گرفتنی نیست حتی شما اگر ل
□یه وقتی می‌گویند نماز صحیح است یا صحیح نیست خب اگر کسی به ظاهر،لباسش پاک بود آنجایی که نماز می خواند پاک بود و وضو هم گرفت بعد هم نماز بخواند الفاظ را درست ادا بکند نماز او صحیح است اما یه وقتی می‌گوییم نه نماز را خواندم بعد از نماز حقیقتاً ببینم چقدر به خدا نزدیک شده‌ام یک کسی می‌خواهد این‌جوری به نمازش فکر کند این‌جا دیگر خیلی چیزها مانع هست خیلی مشکلات مانع هست و بخصوص مسئله نجاست که الان خداییش می‌خواهم بعضی از حرف‌های این مسائل را به شما عرض بکنم روم نمی‌شود یعنی خجالت می‌کشم به زبان آوردنش هم حتی مشکل هست که این‌ها مانع کار هست آن وقت تو حدیث مفصل بخوان ازاین مجملی که عرض کردم این هست که تمام ماها روی همدیگر توی جلسه تأثیر می‌گذاریم چه بخواهی و چه نخواهیم و لذا استدعا این هست که مسئله طهارت را یک مسئله اساسی بگیرید در حضور جلسه و در حضور در خدمت شما در این مجالسی که درپیش داریم بخصوص مسئله وضو را، هم خانم‌ها و هم آقایان به لحاظ قربةالی‌الله هم بگیرید که ان‌شاءالله بلکه این ایام تأثیراتی را که از جنبه زمان و از جنبه مکان بر انسان وارد می‌شود ما مشمول آن تأثیرات بشویم.(۵) @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #مبحث_ادب_مع_الله □یه وقتی می‌گویند نماز صحیح است یا صحیح نیست خب اگر کسی به ظاهر،
□شما اگر در قضیه عاشورا درست دقت بکنید می‌بینید که جناب سیدالشهدا تمام جوانب امر را می‌سنجند،در شب عاشورا نوشته‌اند که تمام عزیزان شهدای کربلا که می‌خواهند شهید بشوند تمام شب را لباس نو پوشیدن تمام شب استحمام کردن یک خیمه‌ای شد خیمه مخصوص شهدای کربلا بود که در آن خیمه تک‌تک عزیزان به آن خیمه می‌رفتند و استحمام می‌کردند و خودشان را پاک می‌کردند و لباسی را که از قبل فراهم کرده بودند لباس را می‌پوشیدند که آماده بشوند با یک لباس پاک خدا را ملاقات کنند حتی تا کجا را امام حسین مراعات کرد نوشتند شب عاشورا جناب سیدالشهدا نوره کشید دارو کشید یعنی خودش را حتی از موهای اضافی بدن هم تطهیر کرد درسته امام معصوم هست اما نشئه طبیعت اقتضایی دارد ولو آن امام معصوم باشد ولو خلیفةالله باشد ولو حجت‌الله باشد ولو انسان کامل باشد ولو تمام نظام هستی آن شب به پشت حسین است ولو تمام عالم دارند از حسین بهره می‌گیرند اما حسین بن علی بدن دارد یا نه این بدن مطابق بدن دیگر مردم موی اضافی هم ازش می‌ روید یا نه؟ که می‌روید؛ چون برای این‌که مرد اگر در عورتش مو نروید چه مرد و چه زن قطعاً بچه‌دار نمی‌شود به هیچ وجه امکان ندارد محال است بچه دار بشوند و امام حسین هم که بچه‌دار هست فرزند دارد مطابق با این نشئه انسان طبیعت ظاهری دارد و لذا جناب سیدالشهدا دیگه نگفت ما می‌خواهیم فردا شهید بشویم و ما می‌خواهیم فردا از این‌جا برویم حالا این‌ها مسئله‌ای نیست نخیر همان شب عاشورا هم به استحمام می رود خودش را تطهیر می‌کند(۶) @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات7-9 آل عمران ، قسمت چهارم بخش هشتم ● هدف از خلقت انسان ، تشريع دين و سپس تطهير الهى است و همه
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت پنجم بخش اول ● راه رسيدن به هدف فوق شناسندن انسان به خود او است (از طريق تربيت علمى و عملى ) مسأله طهارت نفس عينا مانند داشتن تقوا در مرحله عمل است ، كه خداى تعالى تمامى افراد بشر را به آن دعوت كرده ، و فرموده : ((اتقوا اللّه حق تقاته )) و ليكن حق تقوا كه همان كمال آن و نهايت درجه آنست ، جز در افرادى معدود حاصل نمى شود، و آنچه در مابقى مردم حاصل مى شود درجات پائين تر از آن حد است ، ((الامثل فالامثل ))، همه اينها به خاطر اختلافى است كه مردم در فهم و طبيعت خود دارند، و اين مختص مسأله طهارت نفس وتقوا نيست ، بلكه تمامى كمالهاى اجتماعى از حيث تربيت ، و دعوت همينطور است ، آن كسى كه بنيانگذار يك اجتماع است تمامى افراد را به بالاترين درجه هر كمالى دعوت مى كند، و مى خواهد كه مثلا در علم ، در صنعت ، در ثروت ، در آسايش ، و ساير كمالات مادى و معنوى به نهايت درجه آن برسند؟ ولى آيا مى رسند؟ نه بلكه تنها بعضى از افراد جامعه به آن مى رسند، و ما بقى بر حسب استعدادهاى مختلف به درجات پائين تر آن دست مى يابند، و در حقيقت امثال اين غايات ، كمالاتى است كه جامعه به سوى آن دعوت مى شود، نه تك تك افراد، به طورى كه هيچ فردى از آن تخلف نداشته باشد. دوم اينكه : قرآن قاطعانه اعلام مى دارد كه تنها راه رسيدن انسانها به اين هدف اين است كه نفس انسان را به انسان بشناسانند، و به اين منظور او را در ناحيه علم و عمل تربيت كنند. در ناحيه علم به اين قسم كه حقايق مربوط به او را از مبدأ گرفته تا معاد به او تعليم دهند، تا هم حقائق عالم ، و هم نفس خودرا، كه مرتبط با حقايق و واقعيات عالم است بشناسد و در اين صورت شناختى حقيقى نسبت به نفس خود مى يابد. و اما در ناحيه عمل به اين قسم كه قوانين صالح اجتماعى را بر او تحميل كنند تا شؤون زندگى اجتماعيش صالح گردد، و مفاسد زندگى اجتماعى ، او را از برخوردارى از علم و عرفان باز ندارد، و بعد از تحميل آن قوانين يك عده تكاليف عبادى بر او تحميل كنند، كه در اثر تكرار و مواظبت بر عمل به آن ، نفسش و سويداى دلش متوجه مبدأ و معاد شود، و به عالم معنا و طهارت نزديك و مشرف گردد، و از آلودگى به ماديات و پليديهاى آن پاك شود. خواننده عزيز، اگر در آيه شريفه : ((اليه يصعد الكلم الطيب ، و العمل الصالح يرفعه )) دقت كند، و آنچه از آن فهميد با بيانى كه ما در آيه : ((و لكن يريد ليطهركم )) ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 91 داشتيم ، و همچنين با آيه : ((عليكم انفسكم ، لا يضركم من ضل اذا اهتديتم )) و آيه : ((يرفع اللّه الذين آمنوا منكم و الذين اوتوا العلم درجات )) و آياتى ديگر كه نظير اين آيات است ، ضميمه كند، آنوقت غرض الهى از تشريع دين و هدايت انسان به سوى خود و راهى كه به اين منظور پيش گرفته ، برايش روشن مى شود. از اين بيان يك نتيجه مهم به دست مى آيد، و آن اين است كه : ((قوانين اجتماعى اسلام در حقيقت مقدمه است براى تكاليف عبادى ، و خود آنها مقصود اصلى نيستند، و تكاليف عبادى هم مقصود بالاصل نيست ، بلكه آن نيز مقدمه براى معرفت خدا و آيات او است )). در نتيجه كمترين اخلال يا تحريف يا تغيير در احكام اجتماعى اسلام باعث فساد احكام ، و عبوديت آن ، و فساد نامبرده نيز باعث اختلال معرفت خواهد بود. استنتاج اين نتيجه از آن بيان بسيار روشن است ، تجربه هم صحت اين نتيجه را ثابت مى كند، براى اينكه چهارده قرن از صدر اسلام مى گذرد، و ديديم كه فساد از چه راهى در شئون دين اسلام پيدا شد، و از كجا آغاز شد. اگر كمى دقت بفرمائيد خواهيد ديد كه هر فسادى پيدا شده ، ريشه اش ‍ انحراف از احكام اجتماعى اسلام بوده ، (وقتى امت اسلام از در خانه آنكسى كه بايد به حكم خدا و تصريح رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) زمامدارشان باشد، به در خانه ديگران منحرف شدند، از همان زمان بتدريج در احكام عملى اسلام دست اندازى ، و در آخر در معارف و عقايد اسلام نيز دسيسه شد ((مترجم )))، تا آنجا كه معارف اسلام از همه جاى زندگى بشر بيرون رفت . و ما قبلا متذكر شديم كه فتنه هائى كه در اسلام پيدا شد، از ناحيه پيروى متشابهات و تأويل خواهى آن بود، و اين عمل انحرافى تا عصر حاضر ادامه يافته است . 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□○جناب علامه، اگر دوباره متولد می‌شدید، چه راهی را برمی‌گزیدید؟○□ : □در سال‌ ۵۵ یا ۵۶ استادم، شهید مطهری فرمودند: علامه طباطبایی مایل‌اند تا زمانی که حیات دارند کتاب بدایةالحکمة و نهایةالحکمة تدریس شود و اگر ابهامی وجود دارد، تا زمانی که در قید حیات هستند آن ابهام را رفع کنند. به همین خاطر بنده این کتاب را درس می‌دادم و به دلیل قرابت مکانی منزلمان در شهر قم با منزل علامه طباطبایی، گاهی برای توضیح‌خواهی و بیان سؤالات خود به محضر ایشان شرفیاب می‌‌شدم. □یک‌ روز که خدمت ایشان رسیدم گفتم که اجازه دارم یک سؤال خارج از موضوع کتاب مطرح کنم. ایشان گفتند که سؤالت را بپرس. گفتم که حضرت استاد، اگر با این تجربه‌ای که اکنون در اختیار دارید، خداوند دو مرتبه شما را به روزهای آغازین زندگی‌تان برمی‌گرداند چه راهی را انتخاب می‌کردید و در چه رشته‌ای تحصیل می‌فرمودید؟ یعنی اگر بر فرض محال، خداوند دو مرتبه شما را جوان می‌کرد و می‌خواستید راهی را انتخاب کنید چه مسیری را انتخاب می‌کردید؟ □دقیقاً در خاطر دارم که ایشان دستی به صورت کشیدند و با لبخند گفتند که همین راهی را که رفته‌ام، این بار با درایت انتخاب می‌کنم. @mohamad_hosein_tabatabaei