کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■● #عوامل_و_زمینه_های_رخداد_عاشورا (قسمت هفتم)●■ ■●نكتهای بگويم شايد بد نباشد، بشنويد. يكبار كه
■● #عوامل_و_زمینه_های_رخداد_عاشورا (قسمت هشتم)●■
■●زمينههايی كه به معاويه امكان داد حكومت خودش و بعد هم ولايتعهدی يزيد را تثبيت كند:
■● ۱-یکی سطح پايين #فهم_دينی مردم بود؛ سطح فكر مردم پايين بود. درك دينی مردم پايين بود؛ خصوصاً در شام. البتّه این هم تکرار بحثهایی است که سالهای قبل گفتهایم. شام اصلاً عجيب و غريب است. شام شهری است كه معاويه روز چهارشنبه اعلام میكند میخواهيم نماز جمعه بخوانيم، همهی مردم هم میآيند به معاويه اقتدا ميكنند و روز چهارشنبه نماز جمعه میخوانند! يعنی سطح فهم دينی اينطور است. فهم دين پايين است. خصوصاً در شام كه اصلاً میدانید، اسلام با بنی اميّه وارد سرزمين شام شد. ولذا مردم شام، اسلام را به روايت بنیاميّه شناختند و به آن ايمان آوردند. اسلام انحرافی، اسلام اشرافيّت، اسلام ظلم، اسلام تبعيض، اسلام تاراج، اسلام شهوترانی، اسلام ميگساری، اين اسلام را شناختند. سطح فهم دينی بهشدّت پايين بود؛ #فهم_اجتماعی بهشدّت پايين بود؛ قدرت تجزيه و تحليل مسائل بهشدّت در مردم پايين بود. این یک معضل بود كه به معاويه امكان داد آن نيّت شومش را محقّق كند.
■● ۲-دومين چيزی هم كه امكان داد حكومت خودش را مستقر و ولايتعهدی يزيد را هم تثبيت كند، روحيّهی #قبيلهگرايی است كه بين عرب رايج بود. اين هم از آن معضلات جدّی است. متأسّفانه فرصت نیست و زمانمان محدود است؛ والاّ ریشهی این را در #سقیفه نشان میدادم که چگونه همین روحیّهی قبيلهگرايی آنجا کار کرد! و در طول تاريخ اسلام مؤثّر بوده است. متأسّفانه اين خلق و خوی در بين عرب حاكم بود كه اهالی هر قبيلهای مطيع محض رئيس قبيلهشان بودند؛ گوسفندوار دنبال رئيس قبيلهشان حركت میكردند و در نتيجه شما برای اینکه يك قبيله را به يك سمت بكشانيد، كافی بود رئيس آن قبيله را بكشانيد و #معاويه اين نكته را خوب فهميد. با پولهای هنگفتي كه از بيتالمال مسلمين به تاراج برده بود، به رؤسای قبايل هديه ميداد و اينها را میخريد. در خود كوفه هم با همين پولها كار كرد؛ يعني بسياری از مردم كوفه كه آمدند كربلا و با امام حسين عليه السلام جنگيدند، آدمهای نفهم بیشعوری بودند كه چون ابنزياد توانست رئيس قبيلهشان را با پول بخرد، اينها هم دنبال رئيس قبيله راه افتادند و به كربلا آمدند و با امام حسين عليه السلام جنگيدند. اين نكته را هم معاويه خوب درك كرده بود ولذا با پول آنها را خريد. رؤسای قبایل را خرید و به تبع آنها، اعضای قبايل از رئيسشان تبعيّت كردند و از حكومت معاويه و ولايتعهدی يزيد حمايت كردند.
■●۳-سومين نكته هم #ضعف_ايمان مردم بود كه اشاره کردم؛ ايمان كه ضعيف باشد، انسان هم راحت خود را ميفروشد، هم میترسد، هم تطميع میشود، هم اغراض و اهدافش در زندگی، رضايت خدا و فرمانبری از دستورات الهی نيست. غرض و هدفش رسيدن به تمنيّات مادّی و دنيويش است.
#ادامه_دارد...
■● #سیره_و_تاریخ
#امام_حسين_علیه_السلام
#محرم_۹۷●■
■●برشی از یک کتاب
#بدعتِ_نخستین●■
■چه رفته بود بر امت محمد که نیم قرن بعد از رحلت او ، زنازاده دغل باز #ملحدی چون یزید بن معاویه بر آنان حاکم شود ؟ مگر نه این که خدا فرموده است : إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ ؟ چه بود آن تغییر انفُسی که این امت را سزاوار چنین فرجامی ساخته بود ؟ ... معاویه بن ابی سفیان که این رجعت انفُسی را با عقل شیطانی خویش به خوبی دریافته بود ، آن چه را که در نهان داشت آشکار کرد و یزید را به جانشینی خویش برگزید و از آن دیارِ مردگان ، جولان گاه کفتارها و لاشخورهای مرده خوار ، سخنی به #اعتراض بر نخاست .
■این جا دیگر سخن از خلیفه اللهی و حکومت عدل نیست ، سخن از شیخوخیتِ موروثیِ قبیله ای است که بعد از مرگ پدر به فرزند ارشد می رسد . از #کوخِ_کاهگلی پیامبر اکرم تا #کاخ_خضرای_معاویه ، از دنیا تا آخرت فاصله بود ... با این همه ، اگر پنجاه سال پس از آن #بدعتِ_نخستین در #سقیفه بنی ساعده ، این بدعت تازه پدید نمی آمد ، کار هرگز بدان جا نمی رسید که خورشیدِ تاریخ در شفق سرخ عاشورا غروب کند و #خون_خدا بریزد ... اما دل به تقدیر بسپار که رسم جهان این است !
ساحل را دیده ای که چگونه در آیینه آب وارونه انعکاس یافته است ؟ سرّ آن که دهر بر مراد #سفلگان می چرخد این است که دنیا وارونه آخرت است.
■●فتح خون ، مرتضی آوینی ، ص ۱۶●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■● #عوامل_و_زمینه_های_رخداد_عاشورا (قسمت هفتم)●■ ■نكتهاي بگويم شايد بد نباشد، بشنويد. يكبار كه
■● #عوامل_و_زمینه_های_رخداد_عاشورا (قسمت هشتم)●■
■زمينههايي كه به معاويه امكان داد حكومت خودش و بعد هم ولايتعهدي يزيد را تثبيت كند:
1⃣یکی سطح پايين #فهم_ديني مردم بود؛ سطح فكر مردم پايين بود. درك ديني مردم پايين بود؛ خصوصاً در شام. البتّه این هم تکرار بحثهایی است که سالهای قبل گفتهایم. شام اصلاً عجيب و غريب است. شام شهري است كه معاويه روز چهارشنبه اعلام ميكند ميخواهيم نماز جمعه بخوانيم، همهي مردم هم ميآيند به معاويه اقتدا ميكنند و روز چهارشنبه نماز جمعه ميخوانند! يعني سطح فهم ديني اينطور است. فهم دين پايين است. خصوصاً در شام كه اصلاً میدانید، اسلام با بنياميّه وارد سرزمين شام شد. ولذا مردم شام، اسلام را به روايت بنياميّه شناختند و به آن ايمان آوردند. اسلام انحرافي، اسلام اشرافيّت، اسلام ظلم، اسلام تبعيض، اسلام تاراج، اسلام شهوتراني، اسلام ميگساري، اين اسلام را شناختند. سطح فهم ديني بهشدّت پايين بود؛ #فهم_اجتماعي بهشدّت پايين بود؛ قدرت تجزيه و تحليل مسائل بهشدّت در مردم پايين بود. این یک معضل بود كه به معاويه امكان داد آن نيّت شومش را محقّق كند.
2⃣دومين چيزي هم كه امكان داد حكومت خودش را مستقر و ولايتعهدي يزيد را هم تثبيت كند، روحيّهي #قبيلهگرايي است كه بين عرب رايج بود. اين هم از آن معضلات جدّي است. متأسّفانه فرصت نیست و زمانمان محدود است؛ والاّ ریشهی این را در #سقیفه نشان میدادم که چگونه همین روحیّهی قبيلهگرايي آنجا کار کرد! و در طول تاريخ اسلام مؤثّر بوده است. متأسّفانه اين خلق و خوي در بين عرب حاكم بود كه اهالي هر قبيلهاي مطيع محض رئيس قبيلهشان بودند؛ گوسفندوار دنبال رئيس قبيلهشان حركت ميكردند و در نتيجه شما برای اینکه يك قبيله را به يك سمت بكشانيد، كافي بود رئيس آن قبيله را بكشانيد و #معاويه اين نكته را خوب فهميد. با پولهاي هنگفتي كه از بيتالمال مسلمين به تاراج برده بود، به رؤساي قبايل هديه ميداد و اينها را ميخريد. در خود كوفه هم با همين پولها كار كرد؛ يعني بسياري از مردم كوفه كه آمدند كربلا و با امام حسين عليه السلام جنگيدند، آدمهاي نفهم بيشعوري بودند كه چون ابنزياد توانست رئيس قبيلهشان را با پول بخرد، اينها هم دنبال رئيس قبيله راه افتادند و به كربلا آمدند و با امام حسين عليه السلام جنگيدند. اين نكته را هم معاويه خوب درك كرده بود ولذا با پول آنها را خريد. رؤسای قبایل را خرید و به تبع آنها، اعضاي قبايل از رئيسشان تبعيّت كردند و از حكومت معاويه و ولايتعهدي يزيد حمايت كردند.
3⃣سومين نكته هم #ضعف_ايمان مردم بود كه اشاره کردم؛ ايمان كه ضعيف باشد، انسان هم راحت خود را ميفروشد، هم ميترسد، هم تطميع ميشود، هم اغراض و اهدافش در زندگي، رضايت خدا و فرمانبري از دستورات الهي نيست. غرض و هدفش رسيدن به تمنيّات مادّي و دنيويش است.
ادامه دارد...
#سیره_و_تاریخ
#امام_حسين_علیه_السلام
#محرم_۱۴۴۲
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●دلایل صلح امام حسن علیه السلام (۲)●■ ■پس از آن در جریان جنگ صفّین هم که تولّد رسمی ماجرای #خوا
■●دلایل صلح امام حسن علیه السلام (۳)●■
■پس از جنگ نهران هم درست است که تعداد زیادی از خوارج باقی نمانده بود؛ خوارجی که رسماً خوارج بودند؛ امّا همان تعداد اندک یارگیری کردند؛ دوباره خودشان را سازماندهی کردند و کارشکنی می کردند. اميرالمؤمنين علیه السلام خواستند بروند تکلیف جنگ صفّین را، که به خاطر خیانت خوارج نهروان ناتمام مانده بود، نهایی کنند و معاویه را شکست بدهند؛ ولی همان ها به قدری کارشکنی کردند، که خون به دل امیرالمؤمنین علیه السلام کردند!
■در نهج البلاغه است که خود امیرالمؤمنین علیه السلام می فرمایند: من در تابستان به شما گفتم به جنگ بروید؛ می گفتید: یا علی! هوا گرم است بگذار کمی خنک شود. خنک که می شد، می گفتم: اکنون بروید. می گفتید: یا علی! حالا هوا خیلی خنک است؛ بگذار کمی گرم شود. اینگونه خون به دل امیرالمؤمنین علیه السلام کردند؛ که بالاخره حضرت آنها را نفرین کردند. امیرالمؤمنین علیه السلام یک هفته قبل از شهادتشان یک سخنرانی دارند و نفرین می کنند. تکّه هایی از آن در نهج البلاغه هم نوشته شده است. می گویند: خدایا! مرا از آنها بگیر و بهتر از آنان را نصیب من کن و خدایا! مرا هم از آنها جدا کن و بدتر از مرا بر آنان حاکم کن. نفرین امیرالمؤمنین علیه السلام تا امروز، جامعه ی کوفی را گرفته است. همین امروز عراق را ببینید چه بر سرشان می گذرد! این همه انفجار! و این همه کشتار! در طول تاریخ هم همین گونه بود.
می خواهم شرایط سیاسی، اجتماعی را ببینید.
■امام مجتبی بعد از شهادت امیرالمؤمنین علیه السلام در سال چهل هجری قمری در این جوّ به خلافت می رسند. از آن طرف معاویه بار خودش را بسته است و در آن طرف کاملاً مقتدر حکومت می کند. معاویه فرمانداری بود که عمر او را به شام فرستاد. شام در زمان پیغمبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم فتح نشد. شام در زمان خلفا فتح شد؛ لذا اسلامی که به شام رفت، اسلام #سقیفه بود؛ نه اسلام پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم و نه اسلام امیرالمؤمنین علیه السلام. اسلام #عمر بود که به شام رفت. معاویه کسی است که با پدرش ابوسفیان بیست و یکی، دو سال در دوران بعثت پیغمبرصلی الله علیه و آله و سلم مشرک بودند و با حضرت جنگیدند. آنها در یکی، دو سال آخر عمر پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم ظاهراً آمدند مسلمان شدند. آن هم ظاهراً مسلمان شدند. در ماجرای فتح مکّه، آنها جزء مشرکین بودند. پیغمبرصلی الله علیه و آله و سلم که آمدند و خواستند وارد شهر مکّه شوند، آنها احساس خطر کردند؛ آمدند در برابر قدرت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم تسلیم شدند؛ نه اینکه قلباً اسلام آوردند. ابوسفیان و #معاویه اینها هستند و سابقه شان این است! معاویه ای که اهل سنّت به او "خال المؤمنین" (دایی مؤمنین) می گویند و این همه مقامات برای او قائلند؛ چنین انسانی است؛ که بیست و یکی، دو سال دوران رسالت پیغمبرصلی الله علیه و آله و سلم را با پیغمبرصلی الله علیه و آله و سلم جنگیده است و یکی، دو سال آخر عمر پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم، به ظاهر، آن هم از ترس قدرت نظامی اسلام، آمده و اظهار کرده است که من مسلمانم و اسلامی که در شام معرّفی شده است، اسلامی است که معاویه معرّفی کرده است؛ نه اسلام علوی.
■مردم شام اسلام را از زبان معاویه شنیدند و همه صد در صد به معاویه معتقدند. من تفاوت جناح امام مجتبی علیه السلام و معاویه را برایتان عرض کنم که ببینید شرایط چقدر نامتعادل بود! این شرایط یک جنگ نابرابر بود!
ادامه دارد...
■استاد مهدی طیب■
@mohamad_hosein_tabatabaei
☑️چرا علی (علیه السلام) سقیفه را امضاء کرد؟
▪️یکی از آقایان درباره آن خطبه نورانی #حضرت_امیر (سلام الله علیه) که فرمود اگر حمزه و جعفر بودند، من تسلیم سقیفه نمی شدم؛ سئوال کرده بود.
این خطبه در کتاب شریف ( #تمام_نهج_البلاغه )، صفحه هشتصد و هشتاد و یک، این جمله هست که فرمود: اگر عمّ من حمزه و برادرم جعفر (سلام الله علیهما) بودند، من هرگز #سقیفه را امضاء نمی کردم. برای اینکه اینها ریختند، همسرم #زهرا (سلام الله علیها) هم که کنار درب بود؛ اینها هم ریختند دست مرا بستند، بردند. من دو تا از بستگانم بود؛ یکی عباس بود، یکی عقیل؛ اینها تازه مسلمانند، نه آن اعتقاد قوی و غنیّ حمزه و جعفر را دارند، نه آن شهامت و مبارز بودن و جهاد آنها را! کاری از این دو نفر ساخته نبود. اگر دستم باز بود، و اگر عمویم حمزه بود، و اگر برادرم جعفر بود؛ من هرگز سقیفه را امضاء نمی کردم.
معاویه بعد از اینکه آن اهانت را کرد؛ آن نامه #معاویه در #نهج_البلاغه نیست، ولی جواب حضرت هست؛ فرمود: ما که انکار تکردیم، بله مرا با دست بسته بردند؛ (اردت ان تفضحنی فافتضحت)*. رفتی آبروی مرا ببری، آبروی خودت را بردی. من اگر دستم باز بود که سقیفه را امضاء نمی کردم، من اگر دستم باز بود که اجازه نمی دادم دیگری به جای پیغمبر بنشیند؛ امّا خُب با دست بسته! اردت ان تفضحنی فافتضحت، خودت رسوا شدی!
لذا در این نامه ای که نامه هفتاد و پنج مجموعه مبارک (تمام نهج البلاغه) است، فرمود: در تمام روزهای جمعه برای مردم بخوانید که در سقیفه چه گذشت، من چرا ساکت شدم، من چرا رفتم امضاء کردم، چه جور شد من رفتم امضاء کردم! فرمود: اگر اینها بودند که من سقیفه را امضاء نمی کردم. اینها ریختند، دست مرا بستند، از من امضاء گرفتند. الآن تمام نمازهای جمعه باید این مطالب گفته بشود، حالا یا به عنوان سخنران قبل از خطبه، یا مضمون خطبه؛ این حرف ها گفته بشود، یادشان نرود. نفرمود گاهی بگوئید، فرمود: در تمام خطبه های #نماز_جمعه بگوئید که اگر حمزه بود، اگر جعفر بود، اگر پناهگاههای ما بودند؛ من سقیفه را امضاء نمی کردم.
---------------------------------------------
✔️نهج البلاغه / نامه ۲۸ _ (... الی معاویه جواباً)
◾️درس خارج تفسیر قرآن کریم
قم ؛ ۱۳۹۷/۰۲/۰۱◾️
@mohamad_hosein_tabatabaei