■●مشهور آسمان(خاطراتی از استاد #علی_صفایی_حائری)●■
■بخش زيبايى از حيات طيبه او به سفرهاى #مشهد تعلق دارد. چرا كه پايان ماه و اول ماه بعد خود را به مشهد مىرساند.
■مىگفت: اگر جسم با دو روز حمام نرفتن بو مىگيرد، روح با يك نيت بد سياه و كدر مىشود. به همين خاطر به امام رضا(علیه اسلام) پناه مىبرد. كه در زيارت يكشنبه حضرت زهرا(علیها السلام) آمده است: «انا قد طهرنا بولايتهم»؛ ما با ولايت آنان تطهير مىشويم.
■مىگفت: زيارت امام رضا(علیه السلام) مثل حمام است. و با اين نياز به درگاه امام(علیه السلام) مىشتافت.
■روزى يكى از مريدان مشهدى گفته بود: بياييد منزل ما خالى است. ايشان از آدرس خانه آن جوان پرسيد و پاسخ شنيد كه مثلا: نخ ريسى! فرمود: دور است. من جايى دور و بر حرم مىخواهم. پرسيدند: چرا اينقدر نزديك؟ فرمود: آخر آلودهها لب حوض مىنشينند!
■آن قدر يقين به رافت و دست گشايشگر آقا داشت كه وقتى گدايى در نزديكى حرم امام رضا(علیه السلام) از او چيزى خواست، با آن همه دست و دلبازى محل نگذاشت و اعتنايى به او نكرد.. و وقتى اصرار فقير را ديد، فرمود: بىسليقهاى! آدم در كنار دريا از يك پيت حلبى آب نمىخواهد!
@mohamad_hosein_tabatabaei
□●جنگ اقلیت فاسد با اقلیت صالح
استاد #علی_صفایی_حائری●□
□دویست سال پیش هیچکس احتمال نمی داد که سَری باز بشود و پایی لُخت و عریان؛ همین طور که امروز احتمال نمی دهیم که بتوان این لختی ها را جمع و جور کرد و پوشانید.
□ولی آن روز بر روی اکثریت کار نکردند و با بی تفاوت ها وقت را تلف ننمودند ، بلکه بر روی یک عده #اقلیت کار شروع شد ؛ از آخوندزاده بگیر و طالبوف تبریزی و میرزا خان کرمانی و ... و از تقی زاده ها شروع کن و به این تیپ ادامه بده .
□این ها بودند که حربه های سنت و عقل و مذهب را شکستند ، آن هم نه با فُحش و داد و بیداد ، بلکه حتی با شرکت در روضه خوانی ها و همراهی کردن سنت ها.
□اما در همان موقع از فرانسه و بریتانیا و آلمان و ... می گفتند ، از رشد آن ها و در ضمن از وضع زندگی آن ها که همه نجسند و تارک الصلوة و بی بند و بار ولی همه مترقی و پیش رفته و مرفه و باسواد .
□هنگامی که سنت ها را شکستند و شخصیتهای اجتماعی یک نسل را خورد کردند معلوم است که #غرب_زدگی رو می نماید و کار به آن جا می رسد که باید سر تا پا غربی بشویم .
□و هنگامی که #عقل در ادبیات ما به چوب بسته شد؛ معلوم است که #غرائز حاکم می شوند . و هنگامی که #مذهب عامل رکود و انحطاط معرفی شد معلوم است که مکتب ها سبز می شوند و در یک چنین زمینه ای معلوم است که چه تخمی می روید و سبز می شود و بارور می گردد.
#یاعلی
□●روش برداشت از قرآن ، ص ۱٢٢●□
@mohamad_hosein_tabatabaei
□● #ولایت_علی....
استاد #علی_صفایی_حائری●□
□●ولايت على، نه على را دوست داشتن كه فقط على را دوست داشتن است.
□●ولايت على، على را سرپرست گرفتن و از هواها و حرفها و جلوهها بريدن است. و اين ولايت، ادامهى ولايت حق است و دنبالهى توحيد، آن هم توحيدى در سه بعد؛ در درون و در هستى و در جامعه؛ كه توحيد در درون انسان، هواها و حرفها و جلوهها را مىشكند؛ هواهاى دل و حرفهاى خلق و جلوههاى دنيا را.
□●و در جامعه طاغوتها را كنار مىريزد
و در هستى خدايان و بتها را.
در اين حد، موحد، جز خدا كسى را حاكم نمىگيرد. جز وظيفه چيزى او را حركت نمىدهد. هيچ قدرت و ثروت و جلوهاى در روح او موجى نمىآورد و هيچ دستورى او را از جا نمىكَنَد. جز دستور حق و امرِ اللّه، از هر زبانى كه اين دستور برخيزد و از هر راهى كه اين امر برسد.
□●و هنگامى كه روحى به آزادى رسيد و جز امر حق امرى نداشت و جز خواست او خواهشى نداشت، اين روح به ولايت مىرسد و به سرپرستى مىرسد و دستور او و حتى نگاه او در دلهاى موحد عاشق، حركت مىآفريند.
و اين است كه رسول به ولايت رسيد و به اولويت رسيد؛ كه النَّبىُ أَوْلى بِالمُؤمِنينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ.
و اين است كه على به ولايت مىرسد؛ كه: مَنْ كُنْتُ مَولاه فَهذا عَلىٌّ مَولاه
□● #غدیر، صفحه ۱۳●□
@mohamad_hosein_tabatabaei
□○استاد #علی_صفایی_حائری○□
□سرّ اين كه، اولياء بزرگ تو، از حقّ خود دم نزدند، همين بود كه حقّ آنها را، باطلى دستاويز مىكرد و اساس اسلام بر باد مىرفت.
□اين بود كه خون خوردند و خار در چشم نگه داشتند و استخوان در گلو شكستند و با اين همه، از حقّ خود دفاع نكردند و به مبارزه برنخاستند؛ چون آنجا كه تو يارى ندارى، محاصره مىشوى و دستاوردهاى تو، به دهان تو راه نمىيابد؛ كه على مىفرمود: «فَجَناةُ ايْديهِمْ لاتَكُونُ لِغَيْرِ افْواهِهِمْ»؛ كه دستهاى تو، براى تو كار نمىكنند و براى هدف تو، نمىسازند.
#نامه_های_بلوغ ۱۶۵
@mohamad_hosein_tabatabaei
□●رفع دشمنی برادران ایمانی
#تفسیر
استاد #علی_صفایی_حائری●□
□و نَزَعْنا ما في صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْواناً عَلى سُرُرٍ مُتَقابِلينَ (۴۷ حجر)□
□و آنچه از دشمنى و كينه در سينه هايشان بوده بركنده ايم كه برادر وار بر تخت هايى روبروى يكديگرند.
□آنها كه همه يك هدف دارند، آنها هم مى توانند با هم درگير شوند محدوديت دنيا و تزاحم منافع، دنيا طلبان را به جان يكديگر مى اندازد.
آنها كه دنيا را مى خواهند، قدرت و رياست و ثروت و لذت و زن و شهوتى را طالب هستند، حتّى اگر برادر و فرزند باشند، به جان يكديگر مى افتند و اگر بتوانند حريف را مى شكنند و اگر نتوانستند، به تقسيم منافع و همزيستى مسالمت آميز روى مى آورند.
□محدودۀ دنيا، نزاع آفرين و طوفان زاست.
□همين طور مى شود كه خدا جويان هم، با يكديگر درگير شوند و ستيز كنند و كينۀ يكديگر را در دل بگيرند، كه اين شگفتى ندارد كه دنيا، هم دنياى محدود است و هم دنياى حجاب. آن هم حجاب هايى كه مستور هستند و به چشم نمى آيند.
□در اين آيه نكتۀ لطيفى هست و «نَزَعنا ما فى صُدُورهم من غلٍّ اخواناً على سُرُرٍ مُتقابلينَ» خدا مى فرمايد كه در بهشت ما، كينه هاى دل هاى آنان را برمى داريم، كه اينها برادران هم بوده اند و به خاطر ما درگير شده بودند و ما كينه هاشان را صاف مى كنيم.
□چون پيداست اگر كينه ها به خاطر دنيا باشد، بوى بهشت را از هزار سال راه نمى يابند. از اين كه در بهشت روبروى هم نشسته اند و كينه هاشان را خدا برداشته، معلوم مى شود كه در حجاب بوده اند و دوست خود را نمى شناخته اند.
□● #درسهايى_ازانقلاب (قیام)، ص۴۵●□
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●تو بندگی چو گدایان به شرط مزد نکن...
استاد #علی_صفایی_حائری●■
■خدايا! ما را از آن بندههايى قرار بده كه مدام با تو هستند و شب و روزشان در كنار توست و با داشتن اين وصل، از وحشت هم سرشارند.
■در سورۀ هل اتى مىفرمايد: وقتى كه على(علیه السلام) آن مرحله از ايثار را ادامه مىدهد*، دو خوف هم دارد: يكى «وَ يَخَافُونَ يَوْماً كانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيراً» و ديگرى «إِنَّا نَخَافُ مِنْ رَبِّنَا»، كه آنها با آن همه انفاق و ايثار، از خوف هم سرشارند. نه غرورى در آنها مىآيد كه ركودى به آنها بدهد و نه ريايى دلهايشان را مىگيرد كه ضايع بشوند.
■ما با خواندن دو ركعت نماز چنان غرورى در وجودمان مىآيد كه خيال مىكنيم بايد چهار قبالۀ بهشت را به ما بدهند كه به چهار نسلمان انتقال بدهيم!
در حالى كه آنهايى كه راه رفتهاند، با وجود تمام كارهايشان، از غرور سرشار نمىشوند. آخر چه غرورى؟ ما كه براى هيچها در اين عالم عمرى را دادهايم، وقتى كه براى او يك لحظه مىآوريم، چه مىخواهيم به ما بدهند؟! گيرم كه خدا در گذشته به ما چيزى نداده و در آينده هم چيزى ندهد، مگر آنها كه ما برايشان مردهايم و فانى شدهايم، چه دادهاند و چه مىدهند!؟
■● #بهاررويش ص۱۰۷●■
* حضرت علی(علیه السلام) به همراه حضرت زهرا(صلی الله علیه وآله) ، امام حسن(علیه السلام) ، امام حسین(علیه السلام) و کنیز خود سه روز روزه گرفتند و افطاری خود را به مسكين و يتيم و اسير دادند و خود با آب افطار نمودند!
■روز بيست و پنجم ماه ذى الحجّه، روزى است كه سوره «انسان» که به نام های «هل اتی» و «دهر» نیز مشهور است در شأن اهل بیت نازل شده است.
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●تسویف و تأخیر
استاد #علی_صفایی_حائری□■
■قيس بن مسهر و عبدالله بن يقطر...از رسولان امام براى مسلم هستند كه در قادسيه به وسيله حصين بن نمير دستگير مىشوند و به كوفه روانه مىشوند و براى لعن بر حسين عليه السلام بر منبر فرستاده مىشوند و مردم را به يارى حسين و جدايى از حرامزادهاى مثل ابن زياد مىخوانند و از بالاى قصر پرتاب مىشوند و سر از بدن شكستهشان جدا مىشود.
■طرماح بن عدى هم از طايفه طى است كه از كوفه بيرون آمده و آن لشكر عظيم نخيله را ديده و هنگامى كه به حسين مى رسد، به جاى نصرت به نصيحت مى پردازد و از حسين عليه السلام مى خواهد كه به كوههاى طى روى بياورد و تا بيست هزار شمشيرزن را در ركاب خود ببيند كه تا جان در بدن دارند از او دفاع مى كنند.
■حضرت مى فرمايد كه من با حرّ عهدى دارم و نمى پذيرد و طرماح به خاطر رساندن آذوقه عيال، از حسين عليه السلام جدا مى شود تا خود براى نصرت او بازگردد و حسين عليه السلام مى فرمايد: شتاب كن، چون ممكن است كه ما را نبينى و او مى رود و هنگامى كه باز مىگردد، ديگر در نينوا لالهاى نيست و آتشها خاكستر شدهاند.
■اين تسويف و تأخيرها به خاطر هر عذر و بهانه اى كه باشد، از ترجيح آن بهانه حكايت دارد.
■چرا ما تكليفها را به عقب مىاندازيم؟
آيا امكان بيشتر و يا قدرت زيادتر و يا رفع موانع و يا رفعت همتى را انتظار داريم؟
■مادامى كه حسين، به تبليغ و دگرگون كردن تلقى مردم از خويش و از حكومت محتاج است، مادام كه او به مهره هاى كارساز و جايگزين آنها از مهرههاى موجود نياز دارد، چگونه تأخير مىكنيم و براى تأمين چند ماه آذوقه مىرويم و فرصتها را از دست مىدهيم در حالىكه زمان تنگ و هدف دور و موانع بسيار و راهزنها در كمين هستند.
■ما براى فرار از تكاليف، تكاليف را سنگين مىشماريم و توان خود را نفى مىكنيم تا عذر تأخير و تسويف را فراهم كنيم.
■ما مىگوييم:
«لَو استَطَعنا لَخَرَجنا مَعَكم يُهلِكون انفُسَهُم».(توبه:۴۲)
و خدا مى گويد:
«لَو ارادوا الخُروج لا عدوا له عدةً».(توبه:۴۶)
■ما مىگوييم: اگر مىتوانستيم مىآمديم و خدا مىفرمايد: اگر مىخواستند آماده مىشدند.
■آنچه خدا مىخواهد شتاب و سبقت است كه:
«سارعوا الى مَغفِرة مِن رَبِّكم»،(آل عمران: ۱۳۳)
و «اغتَنمواالفرص» و «اغتنموا المهل».( نهجالبلاغه، خطبه۷۶)
■و آنچه شيطان مى خواهد وعده و وعيد و تسويف و تأخير است كه:
«يعدهم و يمنيهم و مايعدهم الشيطان الا غروراً».(نساء:۱۲۰)
☑️ما اگر مى خواهيم كه حسرت نصرت معصوم و حسرت غنيمت همراهى او را نداشته باشيم و همچون طرماح به جاى خالى نرسيم، بايد تمرين كنيم و هيچ تكليفى را به خاطر بهانهاى به عقب نيندازيم و الان مىروم و رفتم را با عمل جايگزين كنيم كه تا به خود بجنبيم، ديگران رفتهاند و كارها را بردهاند و ما را با لهو و لعبها گذاشتهاند.
■● #وارثان_عاشورا ص۲۷۶●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
□●هیچ کسی نمیتواند به تو رشدی بدهد!
استاد #علی_صفایی_حائری●□
□نباید گرو موقعیتها بود که اگر با فلانى باشم بهتر خواهم بود. اگر با فلانى ازدواج کنم، به من رشد مىدهد و از این حرفها... چون هیچ کسى نمىتواند به تو رشد بدهد. این تو هستى که در هر موقعیتى مىتوانى رشد کنى و یا خسارت ببینى.
□گیرم تو در کنار رسول باشى و یا همراه فاطمه، این درست که اینجا زمینه بهتر است، ولى این هم هست که تکلیف بیشترى از تو مىخواهند.
□در هر حال این زمینهها مهم نیستند، وضعیتى که تو مىگیرى و اطاعتى که تو خواهى داشت، تو را بالا میبرد و یا پایین مىآورد.
□البته این حرفها بر ما که با چیزهاى دیگر مأنوس بودیم، سنگینى مى کند. ما دوست داریم با فلانى باشیم و در فلان جا زندگى کنیم و اسمش را هم مىگذاریم خدا و رشد، غافل از آنکه رشد ما در گرو همین اطاعت و تقوى، همین عبودیت است؛ یعنى اینکه در هر موقعیتى تکلیفمان را بیاوریم و اسیر موقعیتهاى خوب و یا بد نباشیم.
□● #صراط ، ص ۱۵۰●□
@mohamad_hosein_tabatabaei