eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.5هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#زمان_نه_گفتن ■●متن برنامه معرفت●■(۲) ■●ادراک جوهری نیازمند این نیست که ما ضدش را بشناسیم، جوهر را
■●متن برنامه معرفت●■(۳) ■●آنچه مطالعه می کنید، متن پیاده شده قسمتی از برنامه معرفت است که به موضوع اندیشه شیخ شبستری درباره جهان شناسی و زمان نه گفتن می پردازد●■ ■●در آیین مسیح، خداوند در مسیح تجلی کرده است، ولی در اسلام خداوند در کلام، تجلی کرده است. حضرت محمد(صلی الله علیه واله) معجزاتی مانند مسیح نیاورد، ولی در کلام تجلی کرد. کلام، ظهور عقل است. آنجا که عقل نباشد، کلام نیست. آیا می‌شود عقل باشد و کلام نباشد؟ کلام، ظهور عقل است. اگر کلام نباشد یعنی عقل ظهور پیدا نکرده است. معنی دیگر آن، این است که ما باید به عقلانیت در اسلام توجه کنیم. دین اسلام را باید تعقل کنیم که تجلی خداوند در کلام بوده است و این تجلی در عقل است. @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#زمان_نه_گفتن ■●متن برنامه معرفت●■(۳) ■●آنچه مطالعه می کنید، متن پیاده شده قسمتی از برنامه معرفت اس
■●متن برنامه معرفت●■(۴) ■●آنچه مطالعه می کنید، متن پیاده شده قسمتی از برنامه معرفت است که به موضوع اندیشه شیخ شبستری درباره جهان شناسی و زمان نه گفتن می پردازد●■ ■●کلام، وحیِ الهی است، وحیِ سخن است و سخن، ظهور عقل است؛ بنابراین باید عقلانی ببینیم. وقتی که عقلانی ببینیم، باید قدرت گفتگو هم داشته باشیم. کلام یک خصلت برای تجلی خداوند است و کسی که دارای عقل است، باید این کلام را بیان کند. عقلانی فکر کردن و تعقل کردن، جستجو در عقلانیت، نحوه بیان کردن کلام، نحوه گفتن، نحوه گفتگو کردن، پرسش و پاسخ مهم است. ■●انسان بیش از هر چیزی به دنبال دانستن است. انسان منهای دانستن چیزی نیست. برخی امثال نیچه و شوپنهاور طرفدار اراده هستند. می‌گویند انسان، خواستن است. اراده را بر آگاهی برتر می‌دانند. یک موجودی، تمام حقیقتش فقط خواستن است، یک موجود دیگر تمام حقیقتش، دانستن است. اگر دانستن و خواستن با هم باشند، از همه بهتر است. آنجا که دانستن است، خواستن هم می‌آورد، ولی خواستن بدون دانستن نمی‌شود. دانستن مقدم است. البته در خواستن، دانستن هم است. @mohamad_hosein_tabatabaei
□به دلیل داشتن قدرت نیست که شخص فاسد می شود، بلکه این ترس از دست دادن قدرت است که او را به فساد می کشاند @mohamad_hosein_tabatabaei
□●شرح غزل «در هوایت بی قرارم روز و شب»●□ □این غزل کاملا از عشق سرشار است؛ مستی و انتظار و طلب وصال و بیان حال عاشق را در فراق، در خود جمع کرده است. □«در هوایت»؛ یعنی در عشق و تمنایت. خطابش به معشوق است که همواره درباره آن سخن گفته ایم. می گوید: در آرزوی وصالت، شب و روز بی قرارم. معلوم است که تمنای وصال و در هوای معشوق بودن، قراری برای انسان باقی نمی گذارد و انسان، در این صورت همیشه بی قرار است. وقتی در چنین شرایطی هستم و چنین آرزویی دارم: سر ز پایت برندارم روز و شب؛ سرم را به پایت میگذارم. □سَر انسان، عالی ترین و مرتفع ترین جای اوست و پای معشوق، پایین ترین نقطه وجودی وی است. وقتی میگوییم: سر ز پایت برندارم روز و شب، نظر ما به این است که من سرم را که بالاترین نقطه هستی من است، در پای تو که پایین ترین نقطه هستی توست، قرار میدهم. و از این نکته این بیت، می توان یک مطلب فلسفی هم استخراج کرد و آن است که: وقتی آرزوی وصال معشوق را داریم و می خواهیم به معشوق برسیم، منتهای آرزوی ما، دست یافتن به پایین ترین مرتبه وجودی معشوق است. و در نهایت، معشوق را می خواهیم. @mohamad_hosein_tabatabaei
■●شرح غزل «در هوایت بی قرارم روز و شب»●■ ■این غزل کاملا از عشق سرشار است؛ مستی و انتظار و طلب وصال و بیان حال عاشق را در فراق، در خود جمع کرده است. ■«در هوایت»؛ یعنی در عشق و تمنایت، خطابش به معشوق است که همواره درباره آن سخن گفته ایم. می گوید: در آرزوی وصالت، شب و روز بی قرارم. معلوم است که تمنای وصال و در هوای معشوق بودن، قراری برای انسان باقی نمی گذارد و انسان، در این صورت همیشه بی قرار است. ■وقتی در چنین شرایطی هستم و چنین آرزویی دارم: سر ز پایت برندارم روز و شب، سرم را به پایت میگذارم. ■سَر انسان، عالی ترین و مرتفع ترین جای اوست و پای معشوق، پایین ترین نقطه وجودی وی است. وقتی میگوییم: سر ز پایت برندارم روز و شب، نظر ما به این است که من سرم را که بالاترین نقطه هستی من است، در پای تو که پایین ترین نقطه هستی توست، قرار میدهم. ■و از این نکته این بیت، می توان یک مطلب فلسفی هم استخراج کرد و آن است که: وقتی آرزوی وصال معشوق را داریم و می خواهیم به معشوق برسیم، منتهای آرزوی ما، دست یافتن به پایین ترین مرتبه وجودی معشوق است. و در نهایت، معشوق را می خواهیم. @mohamad_hosein_tabatabaei
□●آن سوی نام و ننگ●□ ●سقاهم ربهم خوردند و نام و ننگ گم کردند ●چو آمد نامه ساقی چه نام آورد مستان را □●«سقاهم ربهم» خوردند و نام و ننگ گم کردند. در این بیت، «سقاهم ربهم»، اقتباس از قرآن کریم است که می فرماید: {وَسَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا} (آیه ۲۱ سوره انسان) □●یعنی خداوند آنها را سقایت کرد. سقایت، همان نوشاندن است. آیه در مقام بیان این است که خداوند، عده ای را نوشانده است. و آیه صریح است در نوشاندن شراب طهور، اما ممکن است گفته شود که آیه شریفه در مورد عالم آخرت است. باید توجه داشت که آیات قرآن زمان و مکان ندارد. فرض میکنیم که آیه در باب عالم آخرت است، اما چه بسا انسان هایی باشند که نشئه عالم آخرت را در همین جهان ببینند و چه بسا، انسانهایی، از همان شرابی که به حسب ظاهر آیه، مربوط به اهل بهشت و آخرت است، بخورند و بنوشند. □●به عبارت دیگر: چنین نیست که خداوند شراب طهور را در آخرت به بندگان خویش عرضه بدارد. درست است که افعال خداوند هم در زمان و مکان ظاهر می شود، ولی خداوند که مقید به زمان و مکان نیست. «سقاهم»، نوشاندن است، چه در این عالم، چه در عالم دیگر است. @mohamad_hosein_tabatabaei
□من چون خود را می‌یابم می‌فهمم که وجود است. من ابتدا خود را می‌یابم سپس اشیاء را می‌یابم. اولین وجود، «من» است و عرفا سعی می‌کنند این من را نابود کنند. اشکال بت‌پرست این نیست که بت می‌پرستد، بلکه اشکال این است که خداوند را در این‌ها منحصر می‌کند. بت پرستیدن شرک نیست، بلکه انحصار خداوند در بت شرک است. هر گونه محدودیت کفر است. مادامی‌که من، «مَنِ مُتعیّن» است، کفر است. @mohamad_hosein_tabatabaei
□●سوال از چیستی لذت چیست؟●□ ؟ □●در این مقاله آموزشی به بررسی تعریف لذت از دیدگاه فلسفی ارسطو با محوریت کتاب خطابه ارسطو می پردازیم. از انواع لذت می گوییم و سعی داریم همه آنچه لذت به شمار می رود را بررسی کنیم●□ □فرض کنیم که لذت نوعی حرکت نفس است، حرکتی که نفس، با آن، به طور کامل و محسوس به حالت طبیعی خود باز می گردد  و درد، عکس آن است. □ اگر لذت، چنین چیزی باشد، پس چیزی هم که چنین حالتی پدید آورد لذت آور است، و چیزی که این حالت را بزداید یا حالتی ضد آن پدید آورد درد آور است. پس لازم می آید که رفتن به حالت طبیعی به طور کلی لذت آور باشد، خاصه هنگامی که چیزهایی که به طبیعت خود باز می گردند خود موافق با طبیعت باشند. عادت هم لذت آور است، زیرا چیزی که انسان به آن عادت می کند پس از آن دیگر چیزی طبیعی می شود. در حقیقت، عادت شباهت به طبیعت دارد؛ «اغلب» نزدیک به «همیشه» است: «همیشه» قلمرو طبیعت است و «اغلب» قلمرو عادت. چیزی هم که به زور تحمیل نشده باشد لذت آور است، زیرا زور ضد طبیعت است. به همین سبب است که اجبار دردناک است، و حق داشته اند که گفته اند: «هرچه الزام آور باشد طبیعتا ناخوش آیند است»(۱) @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□●سوال از چیستی لذت چیست؟●□ #لذت_چیست؟ #سوال_از_چیستی □●در این مقاله آموزشی به بررسی تعریف لذت از
□●سوال از چیستی لذت چیست؟●□ ؟ □●در این مقاله آموزشی به بررسی تعریف لذت از دیدگاه فلسفی ارسطو با محوریت کتاب خطابه ارسطو می پردازیم. از انواع لذت می گوییم و سعی داریم همه آنچه لذت به شمار می رود را بررسی کنیم●□ □●جدیت، استقامت، مشقت درد آور است، زیرا متضمن زور و اجبار است (البته تا هنگامی که عادت نشده باشد، زیرا از آن پس عادت آنها را لذت آور می کند)؛ ضد آنها لذت آور است، به همین سبب است که کاهلی، آسودگی از رنج و کوشش، انواع بازیها، تفریحها و خواب در زمره چیزهای لذت آور است، زیرا هیچ یک از این چیزها ربطی به اجبار ندارد. همچنین هر چیزی که در دل میل به آن داریم لذت آور است، زیرا میل طلب لذت است.(۲) @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□●سوال از چیستی لذت چیست؟●□ #لذت_چیست؟ #سوال_از_چیستی □●در این مقاله آموزشی به بررسی تعریف لذت از
□●سوال از چیستی لذت چیست؟●□ ؟ □●در این مقاله آموزشی به بررسی تعریف لذت از دیدگاه فلسفی ارسطو با محوریت کتاب خطابه ارسطو می پردازیم. از انواع لذت می گوییم و سعی داریم همه آنچه لذت به شمار می رود را بررسی کنیم●□ □●در میان میلها بعضی از آنها غیرعقلانی است و بعضی دیگر عقلانی. من میلهایی را غیرعقلانی می نامم که مبتنی بر تعقل نباشد. این تعریف میلهایی را در بر می گیرد که آنها را طبیعی می خوانیم، مانند میلهای مربوط به جسم، مثلا میل به غذا، یعنی تشنگی و گرسنگی، و میل به هر یک از انواع غذاها، همچنین میلهای مربوط به چشایی، میل جنسی، و، به طور کلی، بساوایی؛ و میلهایی که مربوط به بویایی ابوی خوش ، شنوایی و بینایی است. □●من میلهایی را عقلانی می نامم که، چون متقاعد به مطلوب بودن آنها شده ایم، آنها را در خود احساس می کنیم. زیرا بسیاری چیزها هستند که ما میل به دیدن و به دست آوردن آنها داریم، چون شنیده ایم و متقاعد شده ایم که آنها مطلوب اند. چون احساس لذت عبارت از ادراک حتی نوعی تأثر است و چون خیال نوعی ادراک حسی ضعیف است، و همواره در ذهن کسی که چیزی را به یادمی آورد یا آرزو میکند خیالی از آنچه به یاد می آورد و آرزو میکند وجود دارد، پس واضح است که یادآوری و آرزو نیز با لذت همراه اند، زیرا از آنها هم نوعی ادراک حتی می توان کرد. بنابراین، هر چیز لذت بخشی ناگزیر یا در حال حاضر است و ادراک می شود، یا در گذشته است و به یاد می آید، یا در آینده است و آرزو می شود، زیرا ما لذات حال را ادراک میکنیم، لذات گذشته را به یاد می آوریم و لذات آینده را آرزو میکنیم.(۳) @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□●سوال از چیستی لذت چیست؟●□ #لذت_چیست؟ #سوال_از_چیستی □●در این مقاله آموزشی به بررسی تعریف لذت از
سوال از چیستی لذت چیست؟ ؟ □●در ادامه بخوانید:  هرمنوتیک چیست؟●□ □●با چیزهایی که خاطره آنها لذت آور است نه تنها آنهایی اند که در زمان خود، به هنگام وقوع، لذت آور بوده اند، بلکه گاه چیزهایی اند که در زمان خود، به هنگام وقوع لذت بخش نبوده اند، ولی پی آمد آن زیبا و خوش بوده است. به همین سبب است که گفته اند: □«چه لذت بخش است به یاد آوردن خطر، پس از رهایی از آن»□ □●زیرا کسی که بسیار رنج برده و بسیار کار کرده است، پس از آن، حتی از یاد رنجهایش هم لذت می برد؛ سبب آن این است که احساس درد نکردن هم خود لذت بخش است. در میان چیزهایی که آنها را آرزو می کنیم آنهایی لذت بخش اند که حضورشان شادی بسیار یا فایده بسیار همراه دارد، فایده ای به دور از رنج. به طور کلی هرچه حضورش شادی به همراه دارد در بیشتر موارد، هنگامی که آن را آرزو می کنیم یا به یاد می آوریم، آرزو و یاد آن هم شادی می آورد. □●برای همین است که حتی خشم هم لذت می آورد، چنان که هومر در بیتی آن را چنین وصف می کند: □بسی شیرین تر از عسلی که قطره قطره بتراود□ □●زیرا ما هرگز بر کسی که نتوانیم مجازاتش کنیم، خشم نمی گیریم، و بر کسی هم که از ما بسیار قوی تر است یا هرگز خشم نمی گیریم یا، اگر بگیریم، خشم مان اندک است. □●نوعی لذت، همراه با بیشتر خواهشهای ماست، زیرا ما هم از یاد لذتِ گذشته لذت می بریم و هم از آرزوی لذتِ آینده. مثلا کسانی که در آتش تب میسوزند و سخت تشنه اند از یاد آنچه در گذشته نوشیده اند یا آرزوی آنچه در آینده خواهند نوشید لذت می برند. کسانی هم که عاشق اند چنین اند:لذت می برند از اینکه پیوسته از معشوق خود سخن بگویند، سیمای او را رسم کنند یا چیزی درباره او بنویسند، زیرا با این گونه زنده کردن خاطره معشوق، تصور میکنند که گویی حضور او را احساس می کنند. و در همه موارد، این نشانه عشق است که عاشق نه تنها از حضور معشوق، بلکه از یاد او، حتى هنگامی که از غیبت او ناخشنود است،لذت می برد.(۴) @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
سوال از چیستی لذت چیست؟ #لذت_چیست؟ #سوال_از_چیستی □●در ادامه بخوانید:  هرمنوتیک چیست؟●□ #خاطره_های
سوال از چیستی لذت چیست؟ لذت چیست؟ □●در ادامه بخوانید:  هرمنوتیک چیست؟●□ سوگواریها و ماتم ها هم خالی از نوعی لذت نیست، زیرا انسان، از اینکه از دست رفته دیگر نیست، غم می خورد، ولی از اینکه او را به یاد می آورد و با در نظر آوردن حرکات و سکنات او، گویی او را می بیند، لذت می برد. از این رو، ما باور می کنیم سخن شاعر را، که می گوید: □«چنین سخن گفت، و در دلها میل زاری کردن برانگیخت.»□ ! انتقام گرفتن نیز لذت آور است. زیرا هر چه به دست نیاوردنش دردناک است به دست آوردنش لذت آور است. کسانی که به خشم می آیند، اگر نتوانند انتقام بگیرند، سخت در رنج اند، ولی امید به انتقام آنها را دلخوش می دارد. همچنین پیروز شدن لذت آور است، نه تنها برای ستیزه جویان، بلکه برای همه مردم. زیرا انسان با پیروز شدن خود را در جایگاه برتری می یابد و این چیزی است که همه مردم بیش و کم خواهان آن اند. چون پیروز شدن لذت آور است، بازیها هم، مانند مسابقات ورزشی، و کشتی (که پیروزی در آن بسیار است.(۵) @mohamad_hosein_tabatabaei