eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.5هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴صلی الله علیک یا امیرالمؤمنین🏴 □●" تعمیم عرفانی شب قدر "●□ ●آن شب قدری که گویند اهل خلوت امشب است ●یا رب این تاثیر دولت از کدامین کوکب است □سخن این است که باید هر شبی را قدر دانست و تبدیل به یک شب نورانی کرد زیرا خداوند از شب و روز بیرون است □و سرّ آنکه فرموده است قرآن را در ماه رمضان نازل کردیم این است که وقتی انسان مدام نظر به طعام خاکی و نیاز جسمانی دارد، آمادگی برای دریافت مائدۀ آسمانی ندارد □اما وقتی دهان از این لقمه های خاکی بست لقمانی می شود که از لقمه های افلاکی حکمت نصیب می‌گیرد و به طور کلی باید گفت حال خوش روزه یعنی فراغت از نیاز های جسمانی بهترین زمان دریافت وحی و الهام است. □به خصوص روزه از سخن می تواند گوش جان را در شنیدن پیامهای غیبی یاری کند. □در چنین حالی است که فرشتگان بر آدمی نازل می شوند و بر حسب استعداد و قابلیت هر کس برای او ارمغان هایی از اندیشه های بدیع، شعر ها و موسیقی ها، نقش ها و صورت ها و الهامات و بشارتها می آورند و عاشقان را برات آزادی می بخشند. ●چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی ●آن شب قدر که این تازه براتم دادند ●یک دو نظر کردم از چهار جوانب ●قدر وجود مرا برات برآمد ●تو لیلة القبری برو، تا لیلة القدری شوی ●چون قدر مر ارواح را کاشانه شو کاشانه شو ●ای خواجه چه جویی ز شب قدر نشانی ●هر شب شب قدر است اگر قدر بدانی □●برگرفته از کتاب " در صحبت قرآن " به قلم حسین الهی قمشه ای●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○" عید فرخنده "○□ ○رمضان رفت و رهی دور گرفت اندر بر ○خنک آن کو رمضان را به سزا برد به سر ○رمضان گر بشد از راه فراز آمد عید ○عید فرخنده ز ماه رمضان فرخ تر □در پایان ماه فرخنده رمضان که ضیافتی از مائده های آسمانی و زمینی است شایسته است که از خوان کرامت عمر خیام، شاعر قدسی و پاکیزه خوی و رند سرافراز و بلند پرواز نیشابور که از بلندی چون ستاره صبح بر همه جهانیان هویداست مائده ای بر سفره افطار پاکان روزه دار بنهیم که هم شهد و هم شراب است و هم حکمت و هم کتاب برای اصحاب معنا: □تدین لی الدنیا بل السبغة العلی بل الافق الاعلی اذا جاش خاطری اصوم عن الفحشاء جهرا و خفیه عفافا و افطاری بتقدیس فاطری □هر زمان که کبوتر همت من اوج گیرد تمامی دنیای دون بلکه هفت آسمان و هفت گردون بلکه افق اعلای کمال همه در پیش روی من سر می نهند من به خاطر نزاهت و پاکیزگی روزه می گیرم از هر کار زشت چه آشکار و چه پنهان و افطار می کنم با تقدیس و تسبیح آفریدگار خویش گر فوت شد سحور چه نقصان صبوح هست از می کنند روزه گشا طالبان یار □ترجمه و توضیح: حسین الهی قمشه ای□ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●" دلق پوشِ صومعه "●■ ●از دلق پوشِ صومعه نَقدِ طلب مجوی ●یعنی ز مفلسان خبرِ کیمیا مپرس ■دلق پوشِ صومعه مفلسی است که نیازهای ناچیز خود را از مریدان ساده لوح گدایی می کند در حالی که اگر او را از کیمیای عشق خبر بودی پادشاهی کردی: ●مرا گر تو بگذاری ای نفْسِ طامع ●بسی پادشاهی کنم در گدایی ■و هر که دعوی مقامات معنوی و کیمیای عشق و معرفت کند همین خصلت گدایی او را رسوا می کند و بی گمان آن دلق پوش مفلس را که کاسۀ گدایی بر کف گرفته است خبری از کیمیا نیست، چنان که شعبده بازی شگفتی می آفریند تا مردم معجزه و کرامت انگارند، صاحبدلی گذر کرد و گفت: ●بازی چرخ بشکندش بیضه در کلاه ●زیرا که عرض شعبده با اهلِ راز کرد ■گفتند این به چه دانستی؟ گفت از آن کشکول گدایی که دور می گرداند. ■●برگرفته از کتاب " در صحبت حافظ " به قلم حسین الهی قمشه ای●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●"جبر و اختیار "●■ ■گفتكوى پر هياهوى " جبر و اختيار " در ديوان حافظ با شناخت عشق و عاشق و معشوق پايان مى يابد. زيرا عشق ترك اختيار عاشق است در برابر معشوق که گفته اند " بنده را با اختيار چه كار " و با نفى اختيار جبر نيز منتفى است زيرا جبر، نهادن اختيارى است به جاى اختيار ديگر ■و اينجا سالبه به انتفاءِ موضوع است زيرا اختيارى در كار نيست تا نفى شود و اختيار ديگرى به جاى آن بنشيند. بدین نگاه عشق نهايت اختيار است، زيرا تمامى وجود عاشق تبديل به يك اختيار مى شود و آن اختيارِ معشوق است ■و چون عاشق را چاره اى از اين اختيار نيست گاه از اين بى اختيارى كه عين شوق و عشق است تعبير به جبر مى شود. ●رضا به داده بده وز جَبین گره بگشای ●که بر من و تو در اختیار نگشوده است □●ما اسیر جبرِ عشقیم، ای خرد، معذور دار ●عاقلان مستانه گفتند اختیاری داشتیم ●هرگه که بر گیرم قلم، تا ز اختیار آرم رقم ●جز شرح جبر عشق تو، ناید به تحریر ای صنم ■در ساحت اندیشه اختیار مطلق از آن خداست و اختیار ما که آن نیز در کارست، مجرای مشیت الهی است. یعنی اراده معشوق بدین تعلق گرفته است که ما به اختیار خود به کاری مشغول شویم اما در ساحت عمل ادب این است که ما کارها را به اراده خویش منسوب کنیم و بار مسئولیت هر کار را بر دوش خود گیریم ■و اگر کاری را به حضرت حق منسوب کنیم آن عین خیر است زیرا " از خیّر محض جز نکویی ناید " و اما سخن اشعری و معتزلی نزد عارفان منزلتی ندارد و هردو باطل است زیرا نگاهی نادرست به داستان جبر و اختیار کرده اند. ■●برگرفته از کتاب " در صحبت حافظ " به قلم حسین الهی قمشه ای●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●" "●■ ■●بعضی از زبان شناسان معاصر گفته اند كه اگر کاربرد زبانی شخص تعالی پیدا کند، رفتارهای او نیز سنجیده تر و فاخرتر خواهد شد. برنارد شاو در نمایشنامۀ پیگمالیون، که فیلم سینماییِ بانوی زیبای من با الهام از آن ساخته شده، افزون بر مزّیت های دیگر، این درس را نیز می دهد که چگونه با اصلاح کردن زبان و رهایی از شلختگی و پریشانی زبانی رفتار شخص بهتر و آراسته تر می شود و حکایت کرده اند که چرچیل به پیشکار خود دستور داده بود هر بامداد هنگام اشتغال به اصلاحات صبحگاهی دو غزل شکسپیر برای او بخواند و گفته است که من نمی خواهم که سبک شکسپیر را در زبان دنبال کنم اما وقتی ترکیبات زبانی شکسپیر وارد ذهن می شود تاثیرات مثبتی دارد و مرا در سخن گفتن یاری می کند. ■●ترکیبات زبانی هر شاعر متناسب با روحیات و اندیشه و گرایش های کلی او تاثیرات متفاوتی در شنوندگان یا خوانندگان می گذارد و بدیهی است شاعرانی که از شرافت نفس و سلامت اندیشه و شور مهربانی و همدردی آلام بشری برخوردارند خواننده را به همین اوصاف سوق می دهند. ●منم آن شاعر ساحر که به افسون سخن ●از نی کلک همه قند و شکر می بارم ■●خواندن یک غزل از مولانا و سعدی و حافظ در هر روز می تواند افزون بر انگیزش ذوق و شور و اندیشه در سلامت گفتار و هموار کردن پیوند زبانی مردمان نیز سودمند افتد. ■●برگرفته از پیشگفتار کتاب " گنجینه آشنا " به قلم حسین الهی قمشه ای●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
□" کاروان امید "□ ○حافظ مبُر امّید که آن یوسفِ مصری ○باز آید و از کلبه احزان به در آیی □امیدها چون صبح صادق از پشت کوه صبر طالع می شوند و یعقوب ها را از کلبه احزان بِدَر می کنند پیش از آنکه قافله یوسف بر بلندای شهر خیمه زند و همین سخن حافظ نیز می تواند نقش طلایه کاروانِ امیدها و شادی ها باشد. □○برگرفته از کتاب " در صحبت حافظ " به قلم حسین الهی قمشه ای○□ @mohamad_hosein_tabatabaei