eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.5هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
🏴🏴🏴🏴🏴 #حی_علی_العزا... #حسین_منی_و_انا_من_حسین قسمت ۲ ■قیامت شیعه در همین دهه‌ی محرم شروع می‌ش
🏴🏴🏴🏴🏴 ... قسمت ۳ ■قیامت یعنی انسان کامل. آن مرتبه‌ای که اینها در عرش با اباعبدالله‌الحسین علیه‌السلام مشغول هستند یعنی قیامت. مَنْ مَاتَ فَقَدْ قَامَتْ قِيَامَتُهُ. هرکس به موت برسد قیامتش رخ می‌دهد. به موت برسم چه اتفاقی می‌افتد که قیامتم رخ می‌دهد؟ در روایت داریم که فَمَن یَمُت یَرِنی. هرکس بمیرد، منِ علی را می‌بیند پس ملاقات امیرالمؤمنین علیه‌السلام، ملاقات اباعبدالله‌الحسین، رسیدن به محضر حضرت بقیة‌الله ‌الاعظم (عجل الله) یعنی تحقق قیامت انسان. عقل به مرتبه‌ای از رشد و فهم رسید که می‌تواند امام‌بین شود و امامش را ببیند. ■حال یک تمثل ظاهری داریم، یک تشرف ظاهری هم داریم که سایه‌ای از آن تشرف به حقیقت امام است. وگرنه صرف به تشرف ظاهری به معنی تحقق قیامت ما نیست. همین‌هایی که بودند و ائمه و پیغمبر را می‌دیدند، همین‌ها سر امام را بریدند، همین‌ها سم دادند. در عقلت، در فهمت، در فکرت به جایی برسی که امامت را حاضر ببینی، به محضر امام برسی، در محضر او باشی، زندگیت را بر اساس فرامین او تنظیم کنی، سعی کنی خودت را با او و آنچه که او می‌خواهد تطبیق دهی، علی قدر طاقته، این یعنی قیامت. وقتی انسان به این مرتبه رسید، اگر به او بگویند برو می‌گوید این در است و دگر دوم در نیست. کجا بروم؟! حکایت اصبغ بن نباته را شنیده‌اید. دیگر نرفت. گفت وقتی قیامت من ظهور کرده کجا بروم؟ هنگامی که حضرت اباعبدالله ‌الحسین (علیه السلام) آمد، حبیب بن مظاهر گفت قیامت همین است. دیگر برای چه در برزخ بمانم؟! ■عده‌ای برزخی مشرب‌اند و این خیلی بد است. چه کسانی برزخی مشرب‌اند؟ آنهایی که دوست دارند بخورند و بیاشامند و خوش باشند، با حورالعین باشند، با غلمان باشند، سیب‌های بهشتی بخورند، نورهای بهشتی ببینند، رودهای بهشتی ببینند، عسل مصفا بخورند كَانَ مِزَاجُهَا زَنْجَبِيلًا ، طعم آن هم زنجبیلی باشد، کافور و ...، در سلسبیل بروند و... .اینها مزاج برزخی است. این نیز خیلی خوب است و ما نمی‌گوییم بد است اما اینها همانی است که گفتم. ●گر از دوست چشمت بر احسان اوست ●تو در بــند خــويشے نہ در بــند دوست ■هنوز قیامتی نشده‌ای، هنوز قیامتت ظهور نکرده است. آنهایی که اهل قیامت هستند چطور؟ آنها می‌گویند ما بهشت را نمی‌خواهیم. پس چه می‌خواهید؟ می گویند ما دوست داریم اهل نار بشویم. عجب! شخصی به محضر پیغمبر صلی الله علیه و آله آمد که یا رسول‌الله! در حق من دعا کنید که من اهل نار بشوم. پیغمبر فرمود جعل کردم تو را اهل نار. همه تعجب کردند. گفتند که آقا حکایت چه بود؟ این شخص که بود؟ پیغمبر فرمود این فرد از اصحاب قیامت بود. کسی بود که قیامتش ظهور کرده بود. پس چگونه کسی که قیامتش ظهور می‌کند دنبال آتش است؟! می‌فرمایند که نه، او دنبال آتش عشق الهی است که هرچه غیر را بسوزاند، نَارُ ٱللَّهِ ٱلْمُوقَدَةُ ، ٱلَّتِى تَطَّلِعُ عَلَى ٱلْأَفْـئِدَةِ. (همزه/۶ و ۷) اینگونه نیز تفسیر کنیم. عیبی که ندارد. عیب دارد؟ تداعی معانی می‌شود و هیچ موردی ندارد. آتش الهی- نَارُ ٱللَّهِ - است که از جانب الله تَطَّلِعُ عَلَى ٱلْأَفْـئِدَةِ. این آتش، قلب‌های اینها را می‌سوزاند. از چه؟ از هرچه غیر دوست. ولو بهشت باشد و برزخ. برزخ را می‌خواهد چه کند؟ می‌گوید من دلخوشم به صاحب برزخ. دلخوشم به صاحب عالَم. اگر بهشت شیرین است، بهشت‌آفرین شیرین‌تر است. می‌گوید من بهشت‌آفرین را می‌خواهم. لذا اینها اینگونه‌اند دیگر... با مولای خودشان هستند. لذا در این دهه‌ی محرم، چون شیعه از اضافه‌ی اشراقی حقیقت اباعبدالله‌الحسین علیه‌السلام خلق شده و به حقیقت وجودی اباعبدالله‌الحسین عجین شده - وَ عُجِنُوا بِماءِ وَلايَتِنا – فرمود هرکس اباعبدالله‌ الحسین را زیارت کند، یُخالِطُه الله بِنَفْسِه. خدا نفس آن زائر را با نفس امام حسین علیه‌السلام مخلوط می‌کند. با امام حسین یکی می‌شود. اصلاً اضافه‌ی اشراقی اوست. او  با محبوبش یکی بود. منتها دنیا، کثرات، حدود، همین‌هایی که همه ما در واقعیت امر گرفتارشان هستیم. اینها غباری بین او و محبوب او انداخته بود. بین او و مولای او غبار گرفته. خاصیت اشک هم چیست؟ رفع غبار می‌کند. خاصیت اباعبدالله علیه‌السلام چیست؟ غبار‌ها را کنار می‌زند. امام حسین همین است. لذا گفتند از امام حسین عشق بخواهید. از اباعبدالله دنیا نخواهید. از او عشق بخواهید...
🏴🏴🏴🏴🏴 ... ■ورود لشگر عمر سعد با چهار هزار سواره نظام به کربلا @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
🏴🏴🏴🏴🏴 حی علی العزا... #مصارع_عشاق قسمت(۱) ■بحث ما پیرامون حدیث شریفی است که حضرت امام باقر علیه ا
🏴🏴🏴🏴🏴 ... قسمت(۲) ■عارفی از اولیاء خدا قصد کرد، رفت و به نجف رسید. در آنجا و در مشاهده‌ و مکاشفه‌ی خودش صدایی شنید که می‌گوید: العطش العطش... ●زان تشنگان هنوز به عیوق می‌رسد ●فریاد العطش ز بیابان کربلا ■او این صدای را شنید، عارف بود و گوش جانش باز بود. جرعه آبی برداشت و به سمت آن صدا رفت. همین که چند قدمی رفت، مشاهده کرد که در صحرای کربلاست، در آنجا دید بی جرم و بی جنایت... به تعبیر عارف بزرگی، دید که حق متعال به خاک و خون آغشته شده است. بله، همین گونه است، امام است، مظهر اتمّ حق تبارک و تعالی است، دید همه شهید شده‌اند و حضرت اباعبدالله الحسین در میانه میدان ایستاده است. آن عارف در دستش جام آبی بود، با خود آب برده بود اما امام حسین علیه السلام به او اشاره کرد که اینجا جایی است که نباید آب بیاوری، اینجا باید آب را بریزی، اینجا موطنی است که باید عطشت را بیاوری، به تعبیر جناب مولوی، اینجا موطنی است که؛ ●آب کم جو تشنگی آور به دست ●تا بجوشد آبت از بالا و پست ■اینجا آب نیاور. چرا؟ چون منِ امام، خودم هستم، نیازی به آب ندارم... امام حسین علیه السلام مجمع البحرین نبود؟! مجمع البحرین را در بین النهرین با لب تشنه کشتند... این حساب عشق و عاشقی در کربلا از آن چیزهایی که در اذهان سافله است جداست... کسی اگر بخواهد به اینجا بیاید نباید با خودش آب بیاورد. ●وفدت علی الکریم بغیر زاد ●من الحسنات والقلب السلیم ●و حمل زاد اقبح کل شیی ●اذا کان الوفود علی الکریم ■وقتی به محضر می‌روی چیزی با خودت نبر، جزو زشت ترین چیزهاست که وقتی به پیش کریم می‌روی چیزی با خودت ببری. وقتی به پیش می‌روی، عشق از هر قیدی است، عشق مطلق است. وقتی که می‌خواهی قدم به بارگاه و بگذاری که نباید چیزی با خودت ببری! امام حسین علیه السلام فرمود که آن آب را بریز، پیش ما که می‌آیی باید خودت را بیاوری، کما اینکه وقتی حضرت سکینه خیلی بی تابی کرد، حضرت برای او آب انشاء کرد و گفت سکینه جان، اگر می‌خواهی این آب را بنوشی بنوش اما نباید بنوشی، اینجا مقام ننوشیدن است نه مقام نوشیدن. اینجا مقامی است که تو باید تمام و تمام داشته های خودت را بدهی. اینجا کربلاست! اینجا جایی است که شما می‌خواهی وارد شوی... کربلا اینگونه است. ■امروز روز دوم محرم‌ و است، در این هزار و چند صد سال، خیلی ها خواسته اند که به این عرصه‌ی عشق مطلق وارد شوند اما این ورود صرفا روضه خواندن و لباس سیاه پوشیدن و... که نیست! اگر بخواهند کسی را در اینجا راه بدهند، آن شخص باید باشد، صدق یعنی . اینجا جایی است که وقتی اباعبدالله الحسین می‌خواهد وارد شود، می‌گوید اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْكَرْبِ وَ الْبَلَاءِ... این کربِ و بلای است. مگر هرکسی را در اینجا راه می‌دهند؟! مقام کربلا خیلی مقام منیعی است... وقتی که اباعبدالله الحسین علیه السلام می‌فرمود «هل مِن ناصر یَنصُرُنى»، اینگونه نیست که هرکسی که خواست برخیزد و لبیک گوید و به اینجا بیاید و به این مقام وارد شود... (پیرامون همین عبارت سخن بسیار است که چطور ناصر بالذات از ناصرهای بالعرض نصرت می‌خواهد؟!) ●عشق از اول سرکش و خونی بود ●تا گریزد آنکه بیرونی بود اینجا است... ●در زلف پر کمندش ای دل مپیچ کآنجا ●سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت
🏴🏴🏴🏴🏴 ... ■روز دوم محرّم أباعبدالله الحسین علیه السلام و اهل بیتشان وارد سرزمین شدند؛ دشت کربلا بین روستایی به نام کربلا و منطقه ای به نام نواویس است. ■از جانب إبن زیاد پیکی برای أباعبدالله علیه السلام آمد و نامه ای را آورد. إبن زیاد در آن نامه خبر داده بود ای حسین! یزید به من دستور داده است که حتّی' غذا نخورم؛ آب نخورم، پیش از آنکه یا تو را بکشم؛ یا تو را مجبور کنم که با یزید بیعت کنی. حضرت نویسنده نامه را نفرین کردند و وقتی پیک گفت پاسخ نامه چیست؟ فرمودند این نامه جواب ندارد. ■استاد مهدی طيب■ ■حاج محمد اسماعیل دولابی: متن زیارت عاشورا الهام خدایی است که به قلب ائمه علیهم السّلام الهام شده است و چیزی شبیه قرآن است. ■مصباح الهدی ص٣٠٥■ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
🏴🏴🏴🏴🏴 #حی_علی_العزا... #مصارع_عشاق قسمت(۲) ■عارفی از اولیاء خدا قصد #کربلا کرد، رفت و به نجف رسید
🏴🏴🏴🏴🏴 ... قسمت (۳) ■حضرت اباعبدالله الحسین در آنجا ایستاد و گفت هرکس حریف ماست بیاید و قدم بگذارد. تمام انبیاء، تمام ملائکة الله، همه‌ی مرسلین، تمام اجنه و قوای عالم همگی گفتند که یا اباعبدالله! ما هستیم! حضرت با دست اشاره کرد که نه! نیستید! اینجا است، اذن خواستند که بیایند و کمک کنند. حضرت از باب شفقت به ایشان گفت که نه، اینجا جای شما نیست. ۷۲ نفر می‌توانند به اینجا بیایند، عباس بن علی است که می‌تواند به اینجا بیاید، تازه، آنها نیز به مدد منِ حسین می‌توانند به اینجا بیایند. اینجا جایی است که در آن، حضرت عباس بن علی می‌گوید قَدْ ضَاقَ صَدْرِي وَ سَئِمْتُ مِنَ الْحَيَاةِ، دلم گرفته است... کربلای عشق اینگونه جایی است، اینجا امام حسین است که پشت عباس را به می کوبد!  ورنه شمر که نمی‌تواند عباس را به زمین بیندازد! شمر کجا و عباس بن علی کجا!! هرکدام از این عشاقی که در کربلا می‌بینید افتاده‌اند، اینها را حسین علیه السلام انداخت وگرنه آن دشمن دون حریف اینها نبود... ■اباعبدالله الحسین می‌فرماید که اینجا وادی عشق مطلق است و عشق مطلق منزه از هر قیدی است. عشق مطلق، وادی است. اینجا حد راه ندارد! به محض اینکه ذره‌ای در کسی قید و تعلق باشد نمی‌تواند وارد کربلا شود، نمی‌تواند جمال مطلق را شهود کند. دیدن جمال مطلق حسینی، فنای اتمّ در امام حسین را می‌طلبد لذا امام حسین علیه السلام در آنجا ایستادند و فرمودند «هل مِن ناصر یَنصُرُنی»، به لبیک ملائکه و انبیاء نه گفتند و گفتند که شما نمی‌توانید به اینجا بیایید. اصلا جای شما اینجا نیست. هیچ کس جز چهارده معصوم و این شهدای کربلا و واحداً بعد واحد به آن مقام راه پیدا نکردند... ■اباعبدالله الحسین علیه‌السلام می‌فرمایند: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْكَرْبِ وَ الْبَلَاءِ». این گرفتگی ناشی از وصول به عشق مطلق است و بلا، بلای محبت است. عشق مطلق حاصل نمی‌شود مگر به جمال مطلق. اگر شما بخواهید جمال مطلق را مشاهده کنید باید عاشق شوید. جناب سهروردی در تعریف عشق آورده ‌است که مشتق از عَشَقه است. عشقه هم یک گیاهی است مثل پیچک که به دور یک درخت دیگر آن‌قدر می‌پیچد تا آن را خشک می‌کند و از بین می‌برد، این عشق است. معشوق اولین کاری که می‌کند این است که به دور عاشق می‌پیچد آن‌قدر که او را از بین می‌برد و هستی او را از او می‌گیرد. این‌گونه است که انسان می‌تواند جمال مطلق را مشاهده کند وگرنه جمال مقید را همه می‌بینند. نظام هستی جمال مقید الهی است. زیبارویان این عالم کم نیستند اما جمال مطلق، حُسن ازلی است. در ابجد عدد حسن ازل با یوسف یکی است. عشق، حسن ازلی و ابدی است و حدی برای آن وجود ندارد. حسن ازلی حق متعال که از صبح ازلی طلوع کرده‌ است، همه را عاشق و شیفته‌ی خودش کرده‌است. ●ماجرای من و معشوق مرا پایان نیست ●هرچه آغاز ندارد نپذیرد انجام
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی‌آملی #یادداشتهایی‌ازکتاب‌معراج‌اشک (۱) #قتیل‌العبرات ■صفت پایدار و ثابت برای ابی عبدالله
🏴🏴🏴🏴🏴 ... (۲) ■ای جوان عزیزی که علَم حسین را به دست می گیری! آبروی این علم که نمادی از علَم اباالفضل است و به آن ارادت نشان می دهی به رعایت کردن واجبات و ترک محرمات است. باید کاری کنی که این کار تو نعوذ بالله مستهجن نباشد. هرکسی شما را ببیند با خاطر خوش بگوید: واقعاً اینها طرف دار حسین و طرف دار عباس و طرف دار زینب علیهم السلام اند. ■چنین نباشد که امروز مثلاً علم به دست باشی و فردایت در محل کار به خیانت و دزدی بگذرد. اگر در ایام محرم « یا لثارات الحسین » گو هستیم، باید در محل کار و کوی و برزن بدین شعار پای بند باشیم و کار خود را به درستی انجام دهیم و پیوسته بگوییم: « یا لثارات الحسین؛ یا لثارات عليّ؛ یا لثارات الحسن؛ یا لثارات السّجّاد؛ یا لثارات الباقر و .... » ■اگر کسی اهل سجده است، بگوید: « یا لثارات السّجاد »؛ اگر اهل تحصیل و علم و تدریس و تعلیم است؛ بگوید: « یا لثارات الباقر و الصادق»؛ و چون خواهد اهل رضایت مندی و تعامل باشد؛ « یا لثارات الرّضا » ندا دهد و نیز چون خواهد اهل رأفت باشد و سنگ دلی را کنار گذارد و به وقتش رؤوف باشد؛ « یا لثارات الرضا » بگوید. و اگر می خواهد بخشنده و جواد باشد؛ « یا لثارات الجواد» بگوید؛ و چون خواهد به وقتش هدایت کند و پاک و مطهر باشد؛ « یا لثارات النّقی » بگوید. ■وگرنه هر کجا به گناه آلوده باشد و از محرمات خودداری نکند، نه تنها در زمره ی کسانی که برای ابی عبدالله انتقام جویی کردند قرار نمی گیرد، بلکه باید عالَم از او انتقام بگیرد... @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
🏴🏴🏴🏴🏴 #حی_علی_العزا... #مصارع_عشاق قسمت (۳) ■حضرت اباعبدالله الحسین در آنجا ایستاد و گفت هرکس حر
🏴🏴🏴🏴🏴 ... قسمت (۴) ■عشق مطلق، اباعبدالله الحسین علیه‌السلام است زیرا او حسن ازلی خداست. اصلا عشق برای آن که عشق شود، در خانه‌ی اباعبدالله‌الحسین علیه‌السلام رفت. یعنی عشق مادامی که در خانه‌ی امام حسین ‌علیه‌السلام نرفته بود، خاصیت نداشت. عشق و عاشق و معشوق یکی هستند. وقتی عشق به خودش نگاه می‌کند، از حیث ناظر بودن می‌شود عاشق و از حیث منظوری معشوق. در روایت داریم که اسم اباعبدالله از اسم جمیل حق متعال مشتق شده ‌است. پس حسین علیه‌السلام جمال و حسن مطلق است لذا می‌گوید یا قدیم الاحسان بحق الحسین... در تعریف احسان هم گفته‌اند اُعْبُدِ اَللَّهَ كَأَنَّكَ تَرَاهُ. چه چیز را می‌بینی وقتی می‌خواهی خدا را عبادت کنی؟ باید جمال خدا را ببینی و جمال خدا امام است. اگر هم احسان را به دهش معنی کنیم، این معنی هم به جمال برمی‌گردد چون محسن کسی است که دهش دارد و دهش برای اسم رحمان خدا است؛ ●ادیم زمین، سفره‌ی عام اوست ●بر این خوان یغما چه دشمن چه دوست و رحمان همان تبارک است و تبارک در تقسیم‌بندی اسماء از اسماء جمیل حق متعال است. کربلا ظهور جمال است منتها جمال مطلق ظاهر نمی‌شود مگر در جلال مطلق. ●عشق شوری در نهاد ما نهاد ●جان ما در بوته ‌سودا نهاد ●بهر آشوب دل سوداییان ●خال فتنه بر رخ زیبا نهاد ■این خال فتنه جلال الهی است. لذا در عین حالی که کربلا مظهر جمال مطلق خداست، مظهر جلال مطلق خدا هم هست. یعنی جمال و جلال این‌جا با هم جمع شده‌اند. خامس آل عبا، امام حسین علیه‌السلام، با پنجمین نفر از بنی‌امیه، یزید، در کربلا جمع شدند، یک پنج از این سو و یک پنج از آن سو، شد ده که همان عاشوراست. لذا در کربلا هم جمال مطلق رخ نمود هم جلال مطلق. چرا؟ چون تا جلال ظهور پیدا نکند و اغیار را از بین نبرد، جمال مطلق خودش را نشان نمی‌دهد.   ●به پرده بود جمال جمیل عز و جل ●به خویش خواست کند جلوه‌یی به صبح ازل ●چو خواست آنکه جمال جمیل بنماید ●علی شد آینه، خیر الکلام قل و دل ■جمال خواست تا خودش را نشان دهد امیرالمؤمنین علیه السلام آیینه جمال ازلی شد. بلکه هموست جمال و جلال اتم خدا!! این نظام هستی سرتاپا جمال است. جلال بعضی ‌اوقات رخ می‌نماید و می‌گذرد. چه کسی تحمل جلال خدا را دارد، همه‌ی ما از جلال گریزانیم! «لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ»(غافر/۱۶) اما یک روز موعد ظهور جلال هم سر می‌رسد. عاشق جلال را می‌خواهد. فردی از رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم خواست که مرا از اصحاب آتش قرار بده، پیامبر فرمودند قرارت دادم. از ایشان درباره‌ی این اتفاق سوال کردند فرمودند این آتش عشق است، آتشی که اغیار را می‌سوزاند...
🏴🏴🏴🏴🏴 ... ■●یک مستحب و هزار واجب ●■ ■می‌گوییم: به واجبات می‌پردازیم، مستحبات شد شد، نشد نشد! بابا، این مستحبات است که انسان را به جایی می‌رساند! برای همین، سباع و بهایم (درندگان و چهارپایان؛ مقصود، مأموران رژیم پهلوی) رشوه برای جلوگیری از مستحبات گرفته بودند. ■مأموریت رضاخان پهلوی این بود که دستگاه روحانیت و روضه‌خوانی را تقریباً تعطیل کند؛ لذا در آن زمان نزد آقا شیخ عبدالکریم حائری رحمه‌اللّه گفته شد: روضه‌خوانی امر مستحبی است، شما با جلوگیری رضاخان از آن مخالفت نکنید. ایشان در جواب فرمودند: بله، مستحب است، اما هزار واجب در آن است! ■زیرا مجلس روضه فقط روضه‌خوانی نیست؛ بلکه مجلس درس احکام و معارف و عقاید و ترویج مذهب است. خدا می‌داند که چقدر احکام واجب و چه چیزهایی از حالات، سیره و کلمات سیدالشهدا و سایر معصومین علیهم‌السلام در مقدمۀ روضه نقل می‌شود که سبب تقویت دین و موجب افزایش ایمان مردم است. ■●رحمت واسعه، ص٢٧۴□■ @mohamad_hosein_tabatabaei
🏴🏴🏴🏴🏴 ... ■در روضه خواندن ادب کن. فکر کن اگر می‎دیدی اهل بیت علیهم السّلام که صاحب عزایند، در کنار مجلس نشسته‎اند، باز هم همین‎طور شدید روضه می‎خواندی؟ جلوی حضرت زهرا علیها السّلام هم مصیبت فرزندانش را همین‎طور جان‌سوز و جگرخراش ذکر می‎کردی؟ با این نحو روضه خواندن می‎خواهی دل صاحب مصیبت را آتش بزنی و به گریه‎اش بیندازی؟ ■شخصی که در ایام جوانی در زورخانه‎ای که در دولاب داشت، ضرب می‎زد و آواز می‎خواند، به هنگام پیری به مدّاحی روی آورده بود و چون سوادی نداشت، بعضی از روضه‎های سایر مدّاح‎ها و روضه‌خوان‎ها را یاد گرفته بود و می‎خواند؛ لکن به خاطر همان روحیّه‎ی زورخانه‎ای‎اش تا می‎توانست مصایب اهل بیت علیهم السّلام را رقّت‌انگیزتر و شدیدتر بیان می‎کرد تا گریه‎ی بیشتری از مستمعین بگیرد و من به شدّت از این کارش آزرده و ناراحت بودم. چند بار خواستم به او تذکّر بدهم که مؤدّبانه‎تر و مختصرتر روضه بخواند؛ امّا نشد. یک بار در حالت مکاشفه او را دیدم که تمام صورتش، حتّی مژه‎های چشم‎هایش پر از مورچه‎های سفیدی است که صورتش را می‎خورند و او دائم با ناخن‌هایش آنها را از صورتش می‎کند و به زمین می‎ریزد؛ امّا بلافاصله مورچه‎های جدیدی به جای آنها ظاهر می‎شوند. ■عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی■ ■●مصباح الهدی تٱلیف استاد مهدی طیّب●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
🏴🏴🏴🏴🏴 #حی_علی_العزا... #مصارع_عشاق قسمت (۴) ■عشق مطلق، اباعبدالله الحسین علیه‌السلام است زیرا او
🏴🏴🏴🏴🏴 ... قسمت(۵) ■امام حسین علیه‌السلام در کربلا همه ‌چیزش را فدا کرد. چه حقیقتی تمام هستی امام را که فرزندان و یاران ایشان بودند از ایشان گرفت؟ ظهور جلال، آن شمر نگون بخت خبیث را چه رسد که مقابل امام یارای ایستادنش باشد؟! بلکه جلوه جلال الهی بود که از آستین غیرت خدا که غیر سوز است برون آمد و آن بیچاره ها را به حکم تشریع در قعر جهنم افکند و به حکم تکوین در مجرای قهر و غلبه و جلال قرار داد... ●قصه کوته، شمر ذی ‏الجوشن رسيد  ●گفتگو را آتش خرمن رسيد ●ز آستين غيرت برون آورد دست  ●صفحه را شست و قلم را سر شکست‏ ●نکته‌ها چون تیغ پولاد است تیز ●گر نداری تو سپر وا پس گریز ■«وَاللَّيْلِ إِذَا عَسْعَسَ وَالصُّبْحِ إِذَا تَنَفَّسَ» (تکویر/۱۷و۱۸) در ذیل همین آیات آمده که لیل همان بنی‌امیه و شمس و صبح و نهار، علی و اولاد علی علیهم السلام هستند. لذا از دل جلال وقتی که قهر آمد و همه‌ی تعلقات انسان را از او گرفت، جمال رخ می‌نماید. در کربلا جلال مطلق بود. آن‌قدر ظلمت در کربلا شدید بود که هیچ‌کس جز اباعبدالله الحسین علیه السلام و زینب کبری سلام الله علیها نتوانستند تحمل کنند. لذا وقتی قوای عالم از ایشان می‌خواهند تا کمک بکنند، اباعبدالله نمی‌پذیرد زیرا کربلا حسین می‌خواهد تا شراب تلخ سر بکشد. در عالم هم دو نفر از این شراب نوشیدند، یکی اباعبدالله الحسین علیه السلام و دیگری که شرابی  تلخ تر نوشید و آن زینب کبری سلام الله علیها بود... شراب زینبی تلخ‌تر از شراب حسینی است. به این می‌رسیم که عشق بعد از در خانه‌ی اباعبدالله باید به در خانه‌ی زینب کبری برود تا به کمال خود برسد. امام حسین‌ علیه‌السلام این‌‌گونه خواسته ‌است که اگر می‌خواهی آن عشق مطلقی که من صاحب آن هستم در تو جلوه کند، باید به در خانه‌ی زینب بروی و اسیری بکشی. اصلا خاصیت عشق در دربه‌دری است... عشاق هم همیشه در‌به‌در هستند. ■پس در کربلا هم مغرب است و هم مشرق. از دل مغرب مطلق خورشید مطلق ظهور می‌کند. در کربلا خورشید از مغرب ظلمت ظهور کرد. این همان جمال مطلق است که از دل ظلمت مطلق بیرون می‌آید. در روایت داریم که سال ۶۱ هجری ظهور و فرج رخ می‌دهد. عده ای که معنی بداء را نفهمیدند گفتند بداء حاصل شد. علامه شعرانی معنای بداء را در ذیل این آیات تفسیر می‌کند که «لَا تَبْدِيلَ لِكَلِمَاتِ اللَّهِ» (یونس/۶۴) «وَبَدَا لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مَا لَمْ يَكُونُوا يَحْتَسِبُونَ» (زمر/۴۷) معنی بداء تغییر در علم خدا نیست. معنی بداء این است که مطلب اتفاق افتاده اما تو رمز آن را متوجه نمی‌شوی. امام نمی‌تواند به شما بگوید چون جزو اسرار است. در سال ۶۱ هجری ظهور رخ داد. ظهور چیست؟ این که خورشید ولایت از دل ظلمت خارج شود و ظلمت را از بین ببرد. «يَمْلَأُ اَلْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً» همین الان هم خورشید از مغرب ظهور کرده ‌است که همه‌ی موجودات تحرک و جنب و جوش و شور و شعور دارند. ●چرخ از ما هست شد نی ما از او ●باده از ما مست شد نی ما از او ●چرخ در هستی اسیر هوش ماست ●باده در مستی اسیر جوش ماست ■امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در کربلا ظهور کرد، همان موقعی که اباعبدالله را شهید کردند آقا حضور داشتند و آن صحنه را دیدند. «لَمَّا كَانَ مِنْ أَمْرِ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ مَا كَانَ ضَجَّتِ اَلْمَلاَئِكَةُ إِلَى اَللَّهِ بِالْبُكَاءِ». ملائکةالله ضجه زدند. گریه کردن با صدای بلند بر اباعبدالله از افضل اعمال است. در روایت داریم که وقتی جناب مالک به شهادت رسید، حضرت علی علیه‌السلام ساعت‌ها با صدای بلند بر مالک اشتر گریه می‌کرد و می‌فرمود که مالک! مثل تو به من مثل من است به پیغمبر... این چه مقاماتی است که غیر معصوم به آن دست پیدا می‌کند؟! این چه مقامی است که وقتی سعید بن عبدالله در کربلا شهید می‌شود، اباعبدالله علیه‌السلام بالای سر او می‌فرماید، أنت أمامی فی‌الجنة! عشق چه‌ها که نمی‌کند... چه مقامی است که امام زمان علیه‌السلام به شهدای کربلا می‌فرماید بأبی أنتم و أمی؟! پدر و مادر امام زمان کیست؟ امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا سلام الله علیهما!! ●شرح این هجران و این سوز جگر ●این زمان بگذار تا وقت دگر
🏴🏴🏴🏴🏴 ... ■سخنرانی ابن زیاد در مسجد کوفه در تمجید از یزید بن معاویه و تطمیع مردم با پول ■بسیج لشگر ده هزار نفری برای مقابله با امام حسین علیه السّلام @mohamad_hosein_tabatabaei
🏴🏴🏴🏴🏴 ... ■پیوستن شَبَثِ بنِ رِبعی از دعوت کنندگان امام حسین علیه السّلام به کوفه همراه با هزار نفر لشگر سواره نظام به سپاه عمر سعد @mohamad_hosein_tabatabaei