کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
🏴🏴🏴🏴🏴 #حی_علی_العزا... #مصارع_عشاق قسمت(۱۷) ●چون قلم اندر نوشتن میشتافت ●چون به عشق آمد قلم بر خ
🏴🏴🏴🏴🏴
#حی_علی_العزا...
#مصارع_عشاق
قسمت(۱۸)
■معشوق غیور است. اقتضاء غیرتش این است که عاشق به غیر او به کسی دل نبندد و نگاه نکند لذا اولین کاری که میکند، دستور میدهد که این غیر را از دلت بزدا؛ جاروب کن تو خانه سپس میهمان طلب؛ «القَلْبُ حَرَمُ اللهِ فَلا تُسْكِنْ فِي حَرَمِ الله غيَرَ الله». غیر را در قلبت راه نده، اگر راه دادی من نمیآیم. آن دل یا جای من است یا جای غیر. البته به شما بگویم که غیری هم وجود ندارد، ما خودمان غیر را ساختیم! قَالَ أَتَعْبُدُونَ مَا تَنْحِتُونَ؟! ﮔﻔﺖ: ﺁﻳﺎ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ که خودتان ﻣﻰﺗﺮﺍﺷﻴﺪ ﻣﻰﭘﺮﺳﺘﻴﺪ؟! ما اینهمه چیز تراشیدهایم. میگوید این فکرت را که غیر میبینی پاک کن. اگر دلت را پاک کنی خیالت راحت میشود و در همه جا چهرهی دل آرای حق متعال را میبینی.
■چرا اصلا عاشق باید به سمت معشوق برود؟! چون معشوق کمال مطلق است. معشوق علت است و ما معلولیم، معلول دوست دارد به علت و به کمال مطلق برسد، این ویژگی در فطرت همه موجودات قرار داده شده است. لذا خدا میگوید که ای جناب عاشق، اگر میخواهی سمت من بیایی، باید به غیر توجه نکنی. خدایا چه کنم که به غیر توجهی نکنم؟ میگوید که من تو را امتحان میکنم... چگونه؟ با بلا... من تو را با بلا امتحان میکنم...
●عشق از اول سرکش و خونی بود
●تا گریزد آنکه بیرونی بود
●این دل ای جان منبع درد و بلاست
●شاهد دل البلاء للولاست
■اعوذ بك من الکرب و البلاء... بلا قهر و جلال خداست تا اغیار را بسوزاند و تعلقات ما را از بین ببرد تا جا برای خودش باز شود.
●گر دلت را زین بلا نبود ولا
●کورکورانه مرو در کربلا
■کربلا وادی بلا است، میخواهد همهی عاشق هایی که آنجا هستند را بسوزاند و فقط حسین باقی بماند. جز حسین نباید در دل کسی باشد. اگر باشد، ولو اینکه آدم خوبی باشد، جایش کربلا نیست. بودند افرادی که بزرگ بودند. همین جناب طرماح همان کسی است که نامهی امیرالمؤمنین علیه السلام را برد و با معاویه آنچنان تند برخورد کرد اما در امتحان امام حسین رد شد. او شیعه بود و فرد مخلصی بود اما خلوص محض چیز دیگری است. گفت که من میآیم منتها بروم و این آذوقه را به عیالم بدهم و برگردم و برگشت اما دیگر کار از کار گذشته بود... هر چند جناب فاضل دربندی در یکی از کتب خود ایشان را جزو شهدای کربلا نام برده است، و ان شاء الله که ایشان جزو شهدای کربلا باشد اما اگر نباشد، بالاخره یک تعلقی بود به نام خانواده و آذوقه و اینها که همین تعلق کار دست او داد. در کربلا خالص ها را راه دادند. امام حسین علیه السلام فریاد هل من ناصر ینصرنی سر داد و خطاب او به همهی انسان ها بود اما لبیک گفتن کار هر اوباش نیست...
●این خرابات فنای است ای پسر
●عقل را نبود در این سر دم گذر
●چون روی غافل در این ره بی دلیل؟
●زانکه بال اندازد اینجا جبرئیل
●برکش از این سرزمین پای هوس
●نیست شاه و شیر را خویشی به کس
#ح_م
🏴🏴🏴🏴🏴
#حی_علی_العزا...
■ماه محرّم طی شد. ماه صفر هم در حال طی شدن است. به خودمان برگردیم. کمی فکر کنیم. ببینیم توشهای که از این دو ماه میگیریم چیست؟ قبل از ماه محرّم چه کسی بودیم و در مکتب محرّم و صفر چه تحوّلی در ما اتّفاق افتاد؟
■وقایع را نقل کردن، مصائب را یادآوری کردن، اشک ماتم بر دیدگان جاری کردن، همۀ اینها بسیار ارزشمند است؛ امّا همۀ اینها مکتبی است که باید از ما انسان متعالی و حسینی بسازد...
#ویژه_روز_بزرگداشت_مولوی
■نظر علامه طباطبایی درباره #مولوی و #مثنوی_معنوی■
■پرسیدم: بهترین دیوانها و اشعار عرفانی کدام است؟
حضرت علامه (ره) فرمودند:
«دیوان ابن فارض در عربی، در فارسی دیوان حافظ به عنوان بهترین و از کتب شعری -به حساب- مثنوی مولوی. مثنوی در واقع «دیوان» نیست، کتابی است عرفانی. دیوان مولوی همان دیوان معروف به «دیوان شمس تبریزی»، است. کتاب مثنوی «دیوان» نیست، اخلاق است و عرفان. مثنوی، کتاب جالب است، مرحوم آقای قاضی، به مثنوی خیلی معتقد بود و مثل اینکه غالب ِجاهایش ا حفظ بود»
■●اقیانوس علم و معرفت در احوالات علامه سید محمدحسین طباطبائی، محمد کریم پارسا، تهران: دانشگاه علامه طباطبائی، ۱۳۹۶»●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
#به_مناسبت_بزرگداشت_حضرت_مولانا
■اگر #مولانا نیامده بود و این دفتر را نگذاشته بود بشریت چیزی کم داشت بشریت باید #زبان #فارسی یاد بگیرد و با زبان اصلی بخواند .
■ #مثنوی شش دفتر است به اینجا که رسید مولانا دیگه اشتر من خوابید اشتر #سلوک بود و داشت میرفت این مثنوی سلوک مولانا است فقط #شاعر نبوده میگوید : مفتعلن مفتعلن مفتعلن کشت مرا /
پوست بود پوست بود درخور مغز شعرا
■این سلوک است سوار بر اشتری بوده که به کعبه مقصود میرفته و دفتر هفتم را نمیگوید و سروده نمیشود یعنی میرسد به وادی #حیرت که حرف نیست
لفظ و گفت و صوت را بر هم زنم / لحظهای بی این سه با تو دم زنم. میرسد به جایی که حیرت است و سلوک است و #خاموش است و تخلص مولاناست سکوت یعنی چه تنها کسی میتواند #سکوت کند که حرفی برای گفتن داشته باشد دیوار و میز که حرفی ندارد سکوت ندارد یا نمیخواهی بگویی یا نمیتوانی بگویی بنا به مصلحت. خیلی حرفهای گفتنی دارد و رسید به جایی که نباید بگوید #علامه #محمد_تقی_جعفری در تفسیر گفته هر کتابی که میخواندم خسته میشدم اما #مثنوی_معنوی هر چه میخواندم به هیجان میآمدم.
■حکیم دکتر دینانی■
@mohamad_hosein_tabatabaei
🏴🏴🏴🏴🏴
#حی_علی_العزا...
■●برشی از یک کتاب
#مردِ_بوقلمون_صفت●■
■عجبا که در پنج قرن پیش یک مرد بوقلمون صفت که معلوم نیست شیعه است یا سنّی به نام ملاحسین کاشفی (کتابی می نویسد به نام روضه الشهداء) این مرد ، واعظ است و چون اهل سبزوار و بیهق بوده و آنجا مرکز تشیع بوده ، ذکر مصیبت هم می کرده است .
این مرد تا توانسته ساخته و پرداخته و حتی اسمهایی در این کتاب هست از اصحاب و از مخالفین که معلوم است #مجعول است و ظاهراً از خود ساخته . بعد این کتاب چون فارسی بوده به دست مرثیه خوان ها می افتد و سند و مدرک آنها می شود که این کتاب را از رو می خوانده اند و به همین مناسبت آنها را (روضه خوان) گفته اند ، و این کتاب بعد بجای همه کتاب های درست ، منبع و ماخد روضه های #دروغ شده است . این کتاب در اواخر قرن نهم یا دهم نوشته شده است زیرا ملاحسین کاشفی در ۹۱۰ وفات کرده است .
■●حماسه حسینی ، مرتضی مطهری ، ص ۶۰۶●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
🏴🏴🏴🏴🏴
#حی_علی_العزا...
■●" آسمان زیباست "●■
■آسمان بسیار زیباست
اما بسی زیباتر است
آن کس که این زیباترین سایبان آبی را آفرید.
#رابرت_هِریک
■ای دوست شکَر خوش تر یا آنکه شکَر سازد
خوبی قمر خوش تر یا آنکه قمر سازد
ای عقل ندانی تو کز پیه کشی روغن
بنگر تو در آن عقلی کز پیه بصر سازد
#مولانا
■نقاش وجود اینهمه صورت که بپرداخت
تا نقش ببینی و مصّوِر بپرستی
#سعدی
#یاعلی
■●برگرفته از کتاب " در قلمرو زرین "
ترجمه و توضیح: حسین الهی قمشه ای●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
🏴🏴🏴🏴🏴
#حی_علی_العزا...
■●صلوات عرشی جناب ابن عربی بر حضرت امام حسن مجتبی علیهالسلام●■
■صَلَواتُ اللهِ و ملائِکتِه و حَمَلةِ عَرشِهِ و جَمیعِ خَلقِه مِنْ أرضِهِ و سَمائِهِ علی الثّانی مِن شروطِ لاإلهَ إلّا الله ، رَیحانةِ مُحمَّدٍ رَسولِ اللهِ ،رابِعُ الخَمسةِ العبائیَّةِ ، عارفِ الأسرارِ العِمائیَّه ، مَوضِعِ سِرِّ الرَّسولِ ، حاوی کلیّاتِ الأصولِ ، حافظِ الدّین ، و عَیبَة العِلْمِ ، و مَعْدَن الفضائل ، و بابِ السِّلمِ ، و کَهْفِ المَعارِفِ ، و عَین الشّهودِ ، رُوح المَراتِبِ و قَلْبِ الوُجودِ ، فِهْرِسِ العلومِ اللّدُنّی ، لؤلؤِ صَدَفِ أنتَ مِنّی ، النّور اللّامعُ مِن شجرةِ الأیمَنِ ، جامِعِ الکمالَیْنِ ، أبی محمّدٍ الحسنِ ، علیه الصّلوةُ و السّلامُ.
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
🏴🏴🏴🏴🏴 #حی_علی_العزا... #مصارع_عشاق قسمت(۱۸) ■معشوق غیور است. اقتضاء غیرتش این است که عاشق به غیر ا
🏴🏴🏴🏴🏴
#حی_علی_العزا...
#مصارع_عشاق
قسمت(۱۹)
■هوس اصلا به این وادی راهی ندارد. باید همهی هوی و هوس و تعلقات بسوزد. جبرئیل در آنجا راه ندارد! عقل هم در آنجا راه ندارد. عقل هم بعضی مواقع تعلق است. آنجا باید محض شوی.
●گر دلیلت نیست زین ره رو برون
●زآنکه آید زین بیابان بوی خون
●در طریق عشق کاوّل خونی است
●هرکه بی رهبر رود بیرونی است
●و آنکه بیرونی است او ای نور عین
●کی دهد جان در ره مهر حسین؟!
■بیرونی را در اینجا راه نمیدهند. باید درونی باشی...
■به طواف کعبه رفتم به درون رهم ندادند
که تو در برون چه کردی که درون خانه آیی؟!
■امام حسین علیه السلام میگوید فقط کسانی به این حریم بیایند که فقط حسین در دلشان باشد... جز حسین نباشد، او همه تعلقات را از آنها گرفت. اینکه همه تعلقاتشان را دادند، فکر نکنید تعلقات آنها از این دست تعلقات متعارف من و شما بود. در میان آنان کسی بود که به او خبر دادند که پسرت را در سرحدات در آذربایجان اسیر کردهاند. او در آنجا مطلبی گفت. امام حسین علیه السلام فرمود که من بیعتم را از تو برداشتم. پولی نیز به او داد و گفت برو و پسرت را آزاد کن. آن شخص سریعاً متنبه شد و گفت یا اباعبدالله! گرگهای بیابان مرا زنده زنده بدرند اگر از شما جدا شوم... امام زمان علیه السلام در زیارت شهدای کربلا به او به این دلیل که چنین پاسخی گفته، سلام داده است. من شما را رها کنم و بروم برای آزادی فرزندم؟! من اصلا تعلقی به فرزندم ندارم! تعلقات اینها چه بود؟ علم بود... امام حسین علیه السلام از اینها علمشان را گرفت! عرفان را از اینها گرفت. در آن مرتبهی بالای اخلاص که به مقام مخلَصین میرسیم، اسماء الله حجاب راه تو میشوند... او از حضرت عباس بن علی علیهما السلام قدرت را گرفت، یکی از عرفا اینگونه گفت که حضرت زینب یا ام کلثوم، هرکدام از اینها اگر اراده میکردند، میتوانستند تمام این دشمنان را مضمحل کنند. خیلی سخت است که قدرت الله باشی، حیات و ممات دشمنانت به ارادهات بند باشد ولی کاری نکنی! مظهر اسم قادر باشی آن هم نه قادر مقید بلکه قادر مطلق!! امروزه تا کسی به مقام و قدرتی میرسد میخواهد نسل افراد دیگر را که رقیب یا دشمن او بودهاند را از زمین بر کند!! در اطراف ما تا دلتان بخواهد از این گونه افراد هستند، در دورهی قبل تو کذا بودی، در دورهی بعد من قدرت دارم ببین با تو چه میکنم!! تازه آن شخص شیعهی امیرالمؤمنین است و قتل و جنایتی هم نکرده! فقط رقیب او بوده....
■در کربلا، عباس بن علی که قدرت الله است، مظهر توحید است، به ارادهای میتواند شمر ملعون را بکشد. اینها که از خبائث روزگار هستند اما چنین نکرد. برای آنها اسماءالله تعلق بود... این ها همه چیزشان را در راه اباعبدالله الحسین دادند. وقتی عاشق همه چیزش را در راه معشوق داد، معشوق در عوض خودش را به عاشق میدهد. خدا به امام حسین علیه السلام میفرماید: «وَ أَنَا دِیتُهُ...». قمار خیلی قشنگیست! عاشق و معشوق یک قماری میکنند باهم. عاشق در راه معشوق همهی هستیاش را میدهد، جان هم که اصلا ناقابل است. چون عبور از تعینات گاها سخت تر از از جان گذشتن است!
●گر فنا را بذل جان فهمیده ای
●صحبت اهل فنا نشنیده ای
●ترک هستی نی همین جان دادن است
●بل تعین های خود بنهادن است
●ای بسا کس ترک جان کرد و نرست
●نامد اسرار فنا او را به دست
●بس تعین هاست بهر مرد راه
●جان بود زآنها یکی بی اشتباه
لذا عاشقِ طالبِ وجود منبسط خطاب به آن حقیقت بی قید و بی تعین میگوید:
●جان چه باشد که فدای قدم دوست کنم
●این متاعیست که هر بی سر و پایی دارد
#ح_م
🏴🏴🏴🏴🏴
#حی_علی_العزا...
■اسرار اربعین■
■اربعين كه به معنای چهلّمين روز يک واقعه است، بيانگر اسرار عجيبی میباشد. در نظام آفرينش عدد چهل نقش خاصّی دارد. اسرار رياضی در عالم خلقت وجود دارد كه آگاهی بر آنها در اختيار همه نيست. صاحبان علوم غريبه روی اسرار رياضی عالم خلقت كار كرده و به نكتههای شگفتی دست پيدا كردهاند. آنها كه با علم جفر آشنا هستند و رياضيات علوم غريبه را میدانند، برای اعداد نقشهای تعيين كنندهای در عالم قائلند. عدد چهل از جمله اعداد پر عظمت در حوزۀ علوم غريبه است. در آفرينش هم اگر نگاه كنيم چهل عدد خاصّی است.....
■در تشريع هم عدد چهل نقش ويژهای دارد. امام صادق عليهالسّلام فرمودند: بر بندۀ خدا در كار شريعت و ديانت تا قبل از اينكه به چهل سالگی برسد، كار آسان است و خدای متعال بر او سخت نمیگيرد، رفتارهای او را خيلی نكته سنجانه تحت كنترل قرار نمیدهد. (همانطور كه میدانيد هر كدام از ما دو ملک داريم كه موكّل ما هستند و مأمور ثبت اعمال ما و گزارش آن به درگاه الهیاند) وقتی فرد به چهل سالگی میرسد، آنوقت خداوند عزّوجل به آن دو ملكی كه بر آن عبد موكّل هستند؛ وحی میكند: من به اندازۀ كافی به بندۀ خود عمر عطا كردم. از اين به بعد كه چهل سالش تمام شد، ديگر بر او سخت بگيريد، به شدت رفتارهای او را كنترل كنيد. ريز و درشت رفتارها و گفتارها و اعمال كوچک، بزرگ، اندک و فراوانش را به دقّت حفظ و ثبت كنيد. اين نشاندهندۀ اين است كه در وادی شريعت هم خدای متعال برای چهل سالگی جايگاه ويژهای قائل است و کار بر كسانی که هنوز به چهل سالگی نرسيدهاند، آسان است.
■در حوزۀ سلوک عرفانی هم، اربعين جايگاه ویژهای دارد. در این خصوص نمونههایی در قرآن و احاديث وجود دارد که نمونۀ بارز آن داستان ميقات حضرت موسی عليهالسّلام است. در قرآن كريم فرمود: ما با موسی آن پيامبر اولوالعزم الهی سی شب قرار ملاقات و ديدار گذاشتيم، بعد با ده شب آن را تكميل كرديم. كه آن سی شب مربوط به ماه ذیالقعده است و آن ده شب، ده شب اوّل ماه ذیالحجّه است. اين قرار ملاقات موسی و خدای متعال به چهل شب تكميل شد. اين چهلّهنشينی كه در اهل سلوک است، يك نقطۀ الهام بخش آن همين است. در واقع موسی يک چهلّه طی كرد تا به ديدار و گفتگوی با خدا متعال نائل شد.
■و امّا چهلّمين روز شهادت اباعبدالله عليهالسّلام، اربعين است. يعنی در دهم محرّم واقعۀ عاشورا رخ داد و در بيستم ماه صفر، روز اربعين فرا میرسد. اربعين اختصاص به اباعبدالله الحسين عليهالسّلام دارد. در هيچ روايت و حديثی نداريم كه برای معصومی اربعينی ذكر شده باشد. اين يك سنّت اختصاصی و ويژه برای حضرت اباعبدالله الحسين علیهالسّلام است......
■استاد مهدی طیّب■
@mohamad_hosein_tabatabaei