☑️ما را با دروایش کاری نیست!
□آیت الله سید علی آقای قاضی، در نامهٔ خصوصی خود به اخوی علامه، سید حسن الهی (طباطبایی) میفرمایند:
«با دراویش و طریق آنها کاری نداریم، طریقه، طریقهٔ علما و فقها است، به صدق و صفا».
□○کتاب الهیه، ص۱۳۱○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
□○" عیدهای درونی "○□
○ساقیا، آمدن عید مبارک بادت
○وآن مواعید که کردی مَرَواد از یادت
#حافظ
□عامه مردمان را عید روزی معین است چون آغاز بهار یا پایان رمضان یا ایام طواف و قربانی؛ اما برای عارفان که به گفتهٔ سعدی " هر دمی " دو عید کنند، عید یک حال و هوای قدسی است که از انبساط روح و احساس حضور در بهشت معرفت و صحبت کروبیان عالم بالا حاصل می شود. اینجا خطاب حافظ با ساقی ازل است که وعده های خوش می دهد و عهدهای دلکش می کند اما به ظاهر هیچ یک را جامه عمل نمی پوشاند و زمزمهٔ اعتراض دائم به گوش می رسد که آن شراب طهور و آن بادهٔ رحیق که فرمودی کجاست و آن شراب سلسبیلی که چاشنی از زنجبیل دارد کی خواهد بود، و شعر در بیان مراتب شوق بدان شراب های روحانی است.
□○برگرفته از کتاب " در صحبت حافظ "
به قلم حسین الهی قمشه ای○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
□بعضیها سالک مجذوبند، یعنی با عبادت و کارهای خیر و... کاری میکنند که جذبهی الهی به آنها میخورد: فَمَن کانَ یَرجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلیَعمَل عَمَلاً صَالِحاً: پس کسی که خواهان دیدار پروردگارش میباشد، باید عمل شایسته انجام دهد.
□امّا بعضی مجذوب سالکند، یعنی اوّل جذبهی الهی به آنها خورده و آن جذبه آنها را به راه انداخته است. این دسته کلاسشان بالاتر است، زیرا هر کاری میکنند، از روی میل و رغبت است. آنها فاعل هستند؛ امّا بدون تحریک و تحریض، همچنان که خداوند از شدّت غنا و عزّت، فاعل بدون تحریک است.
□مرحوم حاج اسماعیل دولابی□
□○مصباح الهدی
تٱلیف استاد مهدی طیّب○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
□تفاوت سالکِ مَجذوب و مَجذوبِ سالک□
○ای خوش آن جَذبه که ناگاه رسد
○ناگهان بر دل آگاه رسد
□کار از جذبه بر میآید، اما باید با سلوک و ...، زمینۀ دریافتِ جَذبه را فراهم کرد...
#شرح_مصباحالهدی
@mohamad_hosein_tabatabaei
□سجده به مثابه یک عبادت مستقل□
□در شبانه روز بهخصوص در دل شب حداقل یک سجدۀ طولانی داشته باشید.
□هرگاه در سیر و سلوک دچار قبضهای روحی شدید، از سجده بهره ببرید.
#استاد_مهدی_طیّب
@mohamad_hosein_tabatabaei
□ #شبزیارتی_ارباب□
○در بارگاهِ قدسِ خدا، پنجشنبه ها
○سرهایِ قدسیان،طرفِ شاهِ بی سر است
@mohamad_hosein_tabatabaei
☑️حواس تو به هر که رفت، تو همانی.....
□حاج محمد اسماعیل دولابی: توجّهت به هر چه باشد، قیمت تو همان است. اگر توجّهت به خدا و خوبان خدا باشد، قیمتی میشوی. حواس تو به هر که رفت، تو همانی.
#یاعلی
#مصباح_الهدی
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 1-6 آل عمران قسمت سوم بخش اول2⃣ ● كيفر كافران ، از حكم قضا و قدر و مشيت الهى خاج نیست و اگر
آیات 1-6 آل عمران قسمت سوم
بخش دوم 1⃣
● روايتى متضمن محاجه و مباحثه رسول خدا (صلی الله علیه وآله ) با سران نصاراى نجران
در مجمع البيان ، از كلبى و محمد بن اسحاق و ربيع بن انس روايت كرده كه گفته اند: اوايل اين سوره تا حدود هشتاد و چند آيه در مورد هيات اعزامى از نجران نازل شده ، كه شصت نفر سواره بودند، و نزد رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) آمدند، در حالى كه چهارده نفرشان از اشراف ، و در بين آن چهارده نفر سه نفر پيشوا وجود داشت .
يكى به نام ((عاقب )) كه امير آن قوم و طرف مشورتشان بود، وى كسى بود كه بدون رايش هيچ كارى انجام نمى دادند. و نامش عبد المسيح بود.
دومى مردى ثروتمند بنام ((ايهم )) سيد و بزرگ قوم بود، كه با پول او اين سفر را كرده بودند.
سومى مردى بنام ((حارثه بن علقمه )) كشيش و عالم دينى آنان و امام و مدرس مدارس آنان بود، و در ميان قوم نجران شرافت و احترام خاصى داشت ، كتب دينى را او به ايشان درس مى داد، و پادشاهان روم ، او را به رياست دينى برگزيده و پاس حرمتش مى داشتند، و به احترام او كليساها بنا نهاده بودند، چون مردى فاضل و مجتهد در دين بود.
اين هيات با داشتن چنين مردانى در مدينه به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) وارد شده ، و داخل مسجد آن جناب گشتند در حالى كه آن حضرت نماز عصر را خوانده بود، هيات اعزامى همه ، لباس رسمى كشيش ها در تن داشتند، جبه هايى قيمتى و رداهايى زيبا.
بعضى از صحابه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) همين كه اين هيات را ديدند گفتند: ما تاكنون مردانى به اين وقار نديده بوديم ، اتفاقا وقتى وارد مسجد شدند هنگام نمازشان بود، طبق مراسم خود ناقوسى نواخته و برخاستند و در مسجد رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) به نماز ايستادند.
صحابه عرض كردند: يا رسول اللّه اينها دارند در مسجد تو نماز مى خوانند!!.
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 21
حضرت فرمود: رهاشان كنيد و كارى به كارشان نداشته باشيد، آنان نمازشان را به طرف مشرق خواندند، پس از آن ((ايهم )) و ((عاقب ))با رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) صحبت كردند. حضرت به ايشان فرمود: ((بايد كه اسلام آوريد)).
عرض كردند ما كه قبل از تو اسلام آورده ايم .
فرمود: شما دروغ مى گوييد، و تسليم دين خدا نيستيد، براى اينكه شما براى خدا فرزند قائل هستيد، و صليب را مى پرستيد، و گوشت خوك مى خوريد.
گفتند پس اگر مسيح پسر خدا نيست پدرش كيست ؟ و آنگاه همگى با آن حضرت بگو مگو راه انداختند.
رسول خدا به ((ايهم )) و ((عاقب )) فرمود: مگر شما نمى دانيد كه هيچ فرزندى نيست مگر اينكه به پدرش شبيه است ، و مگر اين عقيده شما نيست ؟.
عرض كردند: چرا همينطور است . فرمود: مگر شما معتقد نيستيد كه پروردگار ما زنده است و مرگ ندارد، و نيز مگر معتقد نيستيد كه عيسى موجودى فانى است و دستخوش مرگ مى شود؟.
گفتند چرا همينطور است .
فرمود: مگر شما معتقد نيستيد كه پروردگار ما قيّم بر هر چيز است ، و هر موجودى را او حفظ مى كند، و روزى مى دهد؟ گفتند: بله همينطور است ، فرمود: آيا عيسى هيچ يك از اين صفات را دارد، آيا او هم قيّم موجودات است ، و حى لا يموت است ، و حافظ و رازق عالم است ؟.
گفتند: نه فرمود: پس او نمى تواند معبود باشد. و آيا شما معتقد نيستيد كه هيچ چيزى در آسمانها و زمين بر خدا پوشيده نيست ؟.
گفتند: چرا همينطور معتقديم .
#تفسیر_المیزان
#سوره_آل_عمران
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 1-6 آل عمران قسمت سوم بخش دوم 1⃣ ● روايتى متضمن محاجه و مباحثه رسول خدا (صلی الله علیه وآله )
آیات 1-6 آل عمران قسمت سوم
بخش دوم 2⃣
● روايتى متضمن محاجه و مباحثه رسول خدا (صلی الله علیه وآله ) با سران نصاراى نجران
فرمود: حال بگوييد ببينيم عيسى هم همين علم را دارد، يا آن مقدارى را از علم دارد كه خدا به او داده گفتند: نه ، عيسى چنان علمى ندارد.
فرمود: بله عيسى نمى تواند چنان علمى را داشته باشد، چون مخلوق است ، يك روزى اصلا وجود نداشت ، و روزى ديگرى خدا او را در رحم مادرش آنطور كه خودش مى خواست صورتگرى كرد، او غذا مى خورد و آب مى نوشيد و فضولات بدن از او دفع مى شد، و خداى سبحان اينطور نيست .
گفتند: بله همينطور است ، فرمود: آيا شما معتقد نيستيد كه عيسى روزگارى در شكم مادر بود،
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 22
و مادرش او را مانند ساير مادران حمل مى كرد، و پس از مدتى وضع حمل نمود، همانطور كه ساير زنان فرزند خود را مى زايند و فرزند خود را شير و غذا داد، همانطور كه هر مادرى فرزند خود را غذا مى دهد، و بعد از آنكه از شير گرفته شد خودش غذا مى خورد، و آب مى نوشيد و فضولاتش دفع مى شد؟.
گفتند: بله همينطور بود، فرمود: پس چگونه چنين انسانى ، چنان موجودى مى شود كه شما معتقد هستيد؟ مسيحيان از جواب عاجز ماندند: و خداى عزوجل آيات سوره آل عمران از اول تا هشتاد و چند آيه را در اين باره نازل كرد.
مؤلف : اين معنا را سيوطى در الدرالمنثور از ابى اسحاق ، و ابن جرير و ابن منذر، از محمد بن جعفر بن زبير، و از ابن اسحاق از محمد بن سهل بن ابى امامه نقل كرده و اما اصل قصه را ما بزودى نقل خواهيم كرد، ليكن نازل شدن آيات اول سوره آل عمران درباره اين قصه گويا اجتهادى از صحابه بوده ، و ما قبلا هم گفتيم كه از سبك آيات سوره پيدا است كه يكباره نازل شده .
از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) روايت شده كه فرمود: شقى آنكسى است كه در شكم مادرش شقى شده باشد، و سعيد كسى است كه در شكم مادرش سعيد شده باشد.
#تفسیر_المیزان
#سوره_آل_عمران
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□●حضرت آیتالله بهجت قدسسره●□
□هر بار که نماز بهجا میآوری، ملتفت باش که چیزی به دست آوری و مطلبی بفهمی که قبلاً آن را نمیفهمیدی.
□تلاوت سورهها و آیات قرآن هم همینگونه است؛ یعنی در هر دفعه چیزی به دست بیاور، غیر از آنچه قبلاً به دست آورده بودی.
□●در محضر بهجت، ج٢، ص٢۶٩●□
@mohamad_hosein_tabatabaei
#استاد_فاطمی_نيا
□من از جناب علامه طباطبايی (ره) شنيدم که می فرمود: ذکر صلوات از جامع ترين اذکار است.
□سخنرانی روز غدیر خم، ۱۸/ محرم / ۱۴۲۸□
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی □این جاست که میبینید این حال از عهده ی بشر عادی بر نمی آید
#استادصمدی_آملی
#شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی
□شرح هایی هم که بر این دعا ها میشود و حرفهایی که هر یک از شارحین دارند، به اندازه فهم و ادراک شان، یا به اندازه ای که درسش را خوانده اند و توانایی دارند، است. و الا شارح حقیقی هر دعایی، خود آن صاحب دعاست، و صاحب حال می داند که حال چیست؟دیگران از حال او چه خبر دارند؟ این ادعیه، ادعیه کمّلین است. در ((مفاتیح الجنان)) آمده است که فلان ذکر را در یک شب هزار بار بگو، مثلاً سوره مبارکه دخان را در هر شب از شبهای ماه مبارک رمضان صد بار بخواند سوره دخان به چاپ عثمان طاها، سه صفحه قرآن است، یعنی هر شب صد تا ۳ صفحه، ۳۰۰ صفحه قرآن را بخواند، اگر خیلی سریع بخواند، شاید در طول پنج ساعت بخواند، و اگر بخواهد خیلی آهسته بخواند، که دیگر شاید تا ۶، ۷ ساعت طول بکشد، حالا شخصی این عمل را انجام می دهد، پس از انجام آن سرش هم درد میآید، فردایش میبیند، دیگر تاب ندارد، خیلی فشار بیاورد، یک ماه رمضان را بتواند پیش برود، اگر بخواهند همین دستور را سال بعد به او بدهند، از دور فرار میکند ،اما به قربان مرحوم آقای کشمیری، می رفت قبرستان وادی السلام، شب اول یک بار سوره مبارکه یاسین را می خواند، شب دوم، دو بار ،شب سوم سه بار، شب چهارم ۴ بار، شب پنجم ۵ بار...تا شب چهلم ۴۰ بار، دوباره از شب چهلم معکوس می کرد، شب چهل و یکم ۳۹بار، شب چهل و دوم ۳۸بار... یا آنکه تا شب صدم پیش میرفت و صد بار می خواند، از صدمین شب، سیر معکوس می گرفت ،در صد و یکمین شب، شروع میکرد، ۹۹ بار، شب بعد ۹۸ بار تا میآمد به اول، هو الاول و الآخر و الظاهر و الباطن، چطور است که خسته نمی شود؟
او دیگر در مقام کمّلین قدم گذارده است. به طوری که در این مسیر قدم میگذارد و حضورش آن چنان قوی شده که با اینکه صاحب عصمت نیست، اما بو میکشد، و همینطور مثل آقای قاضی ها، علامه طباطبایی و مثل این بزرگان کارها میکنند، بعضی ها که توجه ندارند، می گویند: این اذکار در روایات ما وجود ندارد، اوّلاً ضرورت ندارد که در تمام اذکار در روایات مکتوب به صورت ((عن فلان عن فلان))... آمده باشد، جناب عالی که راهت باز است، تا شبی به محضر مقدّس پیامبر یا امامی مشرّف شوی و از او ذکری بخواهی، به تو ذکری می دهد که اگر برای دیکران عنوان کنی، دیکران می بینند در هیچ روایتی نیامده است. مگر بناست تمام اذکار در روایات نقل شود؟
□مگر تمام آنچه که از اهل بیت (علیهم السلام) بیان شده، برای ما نقل شده است؟ شاید ازهزاران کلام امیرالمومنین علی (علیه السلام) که یک گوشه اش به صورت (نهج البلاغه)، به صورت (درر و غرر) نقل شده است، امام امیر المومنین (علیه السلام) بعد از جناب رسول الله تا زمان شهادت شان در طی سالیانی کلمات و عبارات بسیاری داشتند، شما میبینید، مرحوم سید رضی در صدر هر خطبه ای می گوید: (و من کلام لَهُ...) یعنی از کلمات حضرت در بخش خطبه اش، من این چند فراز را که مربوط به ادبیات فصاحت و بلاغت بود، انتخاب کردم. به همین علت است که می بینید حرف های سنگینی نقل می شود که در جایی نیست، بعد در اذهان سافله ای که به همین مسلمانی های دم دستی عادت، مرده اند، انکار پیش می آید.
□کسی هم نمی گوید این مسلمانی نیست، بهشت نمی رود، چرا نرود؟ نعوذ بالله خدا که حسود و بخیل هم نیست، اما بهشتی که تو می خواهی، بهشتی نیست که اولیاءالله دنبالش باشند.این بهشت ها مربوط به کسانی است که در همین حد، نماز می خوانند، روزه می گیرند، حج می روند و زکات می دهند، کمی هم خودشان را می پایند، به سوی خدا روی می آورند، حرفی نیست، کسی نمی گوید این ها مسلمان نیستند، مسلمان اند، متدیّن اند، متّقی اند، بهشتی هم هستند، خیلی آدم های خوبی هم هستند، اما این کجا و قدم گرفتن در مقام کمّلین از اولیاءالله کجا؟ آن اندازه در پیشگاه الهی به سجده می افتند، بعد در آخر فقط می گوید: عظمت آقا من را گرفت، نه هیچ طلب دارم، کنه می خواهم و حتی اگر هم بدهند می خواهم چه کنم؟ مبادا که اگر در این دهش ها چیزی دادند، این داده شده ها را بگیرم و در این داده شده ها در غفلت به سر ببرم، او حضور می خواهد؛ (عِندَ رَبِّهِم یُرزَقون) به تعبیر سید بن طاووس که از کمّلین اولیاءالله است: (آن یُرزَقون)، معارف عالیه ی غیبی است که به آن ها می دهند.(۳۱)
@mohamad_hosein_tabatabaei