eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.5هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#حسین_منی_و_انا_من_حسین   ☑️قسمت ۴۶ ▪️قال سید الکونین صلوات الله علیه: «حُسَيْنٌ مِنِّی وَ أَنَا م
  ☑️قسمت ۴۷ ▪️این که در روایت داریم «کان الله و لم یکن معه شیء»، خدا بود و چیزی با خدا نبود، نه به این معنی که یک زمانی خدا بوده و خلقی هم نبوده بعد خدا تصمیم می‌گیرد خلقت را آغاز کند، این نقص برای حق متعال است. چون در این فرض خدا هم مثل من و شما اهل آزمون و خطا و فکر شده است! گویا خدا نشسته است تفکر کرده است که حالا من از امروز شروع کنم به خلق کردن!! «کان الله و لم یکن معه شیء»، امام موسی بن جعفر علیهما السلام در ادامه‌ی آن می‌فرماید: «وَ اَلْآنَ کَمَا هِی». خدا بود و چیزی همراه او نبود، الان هم همین ‌گونه است و خدا هست و چیزی همراه او نیست. چون غیر خدا در عالم نیست. «لا مُؤثّرَ فی الوجود الّا الله». مگر غیر خدا هم شأنیت ظهور دارد؟ «لا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ» که اباعبدالله الحسین علیه السلام در اواخر دعای عرفه اشاره می‌کنند. غیر حق متعال نمی‌تواند در عالم ظهور داشته باشد. همان گونه که دریا همیشه همراه با موج است، حق متعال هم همیشه امواج دارد. امواج او از او مشتق شده‌اند. آب عالم وجود همیشه به صورت دریا خودش را نشان می‌دهد و این دریا هم همواره خودش را در قالب موج نشان می‌دهد. چون این دریا یک ذاتی دارد به نام آب و این آب یک جلوه‌ی اعظمی دارد به نام دریا که همه‌ی صور و امواج در دل او هستند. ز احمد تا احد یک میم فرق است جهانی اندر این یک میم غرق است ▪️لذا امام صادق علیه السلام در آن روایت که فرمود: «الصّورة الانسانیّة هى أکبر حجج اللّه على خلقه و هى الکتاب الّذى کتبه بیده و هى الهیکل الّذى بناه بحکمته و هى مجموعة صور العالمین». در روایتی دیگر فی باب الروح من توحید الکافی امام باقر علیه السلام می‌فرماید: «إن الله خلق آدم علی صورته». خدا آدم را به صورت خودش یعنی به فعلیت خودش خلق کرده است. به وزان خودش او را خلق کرده است. او نمونه‌ی خداست. خدا بی‌منتهاست و او هم می‌تواند بی‌منتها باشد. خدا اسماء و صفات حسنی دارد و او هم دارای صفات و اسماء حسنی بی‌منتهاست. سپس می‌فرماید: «هِیَ صُورَةٌ مُحْدَثَةٌ مَخْلُوقَةٌ وَ اصْطَفَاهَا اللَّهُ وَ اخْتَارَهَا عَلَی سَائِرِ الصُّوَرِ الْمُخْتَلِفَةِ». خدا این صورت را برگزید و او را بر تمامی صورت‌های مختلف عالم اختیار کرد. این قاعده‌ی امکان اشرف است. یعنی او در بین همه‌ی صورت‌های عالم وجود که بی‌شمارند، «إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لا تُحْصُوها»، این صورت را برگزیده است بلکه او خود همه‌ی صور است. دریا خود همه‌ی امواج است اما موج دریا نیست. لذا آن‌هایی که وحدت وجود را خوب درک نکرده‌اند، این‌جا گیر کرده‌اند. هیچ عارفی نمی‌فرماید کوه خداست یا آسمان خداست. می‌فرماید: «اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ». می‌فرماید: «هو الَّذِي فِي السَّمَاءِ إِلَٰهٌ وَفِي الْأَرْضِ إِلَٰهٌ». او همه است... مخلوق او نیست اما او در عین حال که برتر از همه است، «و هی مجموعة صورة العالمین»، همه هم هست. با همه هم هست، بی همه هم هست. لذا توحید را درد بی‌درمان می‌گویند... ▪️این صورت انسانیه را که خدا از خودش مشتق کرده است و او را بر همه‌ی صورت‌های عالمین برگزیده است، «...فَأَضَافَهَا إِلَى نَفْسِهِ كَمَا أَضَافَ اَلْكَعْبَةَ إِلَى نَفْسِهِ وَ اَلرُّوحَ إِلَى نَفْسِهِ فَقَالَ «بَيْتِيَ» «وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي» ». این صورت به قدری شریف است که فرمود «إن الله خلق آدم علی صورته». یعنی این صورت را مضاف به خودش کرده است. من این نمونه، این لوح محفوظ و این نور واحد را به صورت خودم خلق کردم. همان گونه که در مورد کعبه گفته است: «إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا وَهُدًى لِلْعَالَمِينَ»، این بیت از آن من است. یا روح اعظم را که حقیقت همین صورت است، به خودش نسبت داده است و فرموده است: «وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي». از روح خودم در همه دمیدم. جناب اسرافیل در صور می‌دمد نه در شیپور بلکه در صورت‌ها می‌دمد...
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#شرح_مراتب_نفس_اماره ☑️قسمت ۱۶   ▪️در امت پیغمبر هم همین اتفاق افتاد و عده‌ای گوساله پرست شدند و
☑️قسمت ۱۷ ▪️«ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ» (مؤمنون/ ۱۴) این مخلوق، انسان است. این انسان هیچ نقصی ندارد و هرگز تحت تاثیر وهم و خیال قرار نمی‌گیرد. چرا؟ چون انسان است. تعریف انسان چیست؟ انسان موجودی درّاک، دارای نفس ناطقه و قدرت فهم کلیات است. به تعبیر جناب فارابی، سعید کسی است که به مرتبه‌ی عقل برسد و در شمار موجودات عقلی قرار بگیرد. عقل مجسم بشود و در وهم و خیال غوطه‌ور نشود. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به امام علی علیه السلام می‌فرماید: «يَا عَلِي إِذَا تَقَرَّبَ النَّاسُ إِلَى خَالِقِهِمْ فِي أَبْوَابِ الْبِرِّ فَتَقَرَّبْ إِلَيْهِ بِأَنْوَاعِ الْعَقْلِ تَسْبِقْهُمْ بِالدَّرَجَاتِ». اگر دیدی که مردم با چیزهایی که مربوط به وهم و خیال هستند و لزوما بد هم نیستند، به خدا نزدیک می‌شوند، تو با عقل به خدا برس چون شأنیت تو این نیست که با وهم به خدا برسی. چون شما، مصداق اتمّ انسان هستی. هرجا در قرآن اسمی از انسان آمده‌است، مراد علی‌ بن ابی طالب علیهما السلام است. ▪️ما یک جنبه‌ی حیوانیت هم داریم که به آن بشر می‌گویند. بشر به معنی ظاهر و پوسته است. جنبه‌ی حیوانیت ما نقص است. حیوان ناقص است. وقتی ما ناقص هستیم پس تحت تصرف شیطان قرار می‌گیریم. اما اگر انسان به مرتبه‌ی عقلانیت برسد، این‌‌گونه نیست. انسانی که به مرتبه‌ی عقلانیت رسیده ‌است تابع یزید و شمر نمی‌شود. این‌ها همگی در مرتبه‌ی حیوانیت بودند. عمر سعد به لشگر خود این‌گونه خطاب می‌کرد: «یا خیل الله! اركبی و بالجنة ابشری». لشگر خدا قیام كن، بشارت باد تو را به بهشت! آن بدبخت‌های گرفتار در مرتبه‌ی حیوانیت که دین را هم مبتنی بر نگاه حیوانی خودشان پذیرفته‌ بودند؛ وضو گرفتند، نماز خواندند، نیت قربت کردند و رفتند با امام حسین علیه‌السلام جنگیدند تا امام را شهید کنند. «فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ» (زخرف/۵۴) به همین معناست. یزید این‌ها را خفیف کرد و از او تبعیت کردند. اگر شما در مرتبه‌ی انسانیت قرار بگیری دیگر این‌گونه خفیف نمی‌شوی. روح انسانی جناب حر لحظه‌ای بیدار شد، به سوی اباعبدالله علیه السلام رفت. ▪️جامعه، جامعه‌ی خیالی است. «وَإِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ» (تکویر/۵) ما به در خانه‌ی اباعبدالله آمده‌ایم تا انسان بشویم. ما انسان خلق شده‌ایم. در این بین، در دنیا، خودمان را خراب کرده‌ایم و می‌خواهیم انسان برگردیم. به زودی هم برخواهیم‌ گشت. هر روز به مرگ فکر کنید. امام علی علیه السلام می‌فرمایند: «اُذكُروا هادِمَ اللَّذّاتِ». مرگ بغتتاََ به سراغ آدم می‌آید. این‌طور نیست که ما فکر می‌کنیم که همه باید ۸۰، ۹۰ سال عمر کنند. حتی اگر ۹۰ سال هم عمر کنی به سرعت می‌گذرد و مرگ بالاخره می‌رسد. بعد یکدفعه می‌بینی که سقط شدی. اگر در مسیر امیرالمؤمنین علیه‌السلام سقط شوی باز هم خوب است اما گاهی انسان در مسیر دیگران سقط می‌شود و سپس ابد در پیش دارد. انسان هشیارتر می‌شود وقتی به خود تذکر می‌دهد که ابد در پیش دارد. و آن هم ابدیتی که آن را بر اساس عمر محدودمان در این دنیا می‌سازیم. دی شیخ گرد شهر همی‌گشت با چراغ کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست ▪️انسان که به مرتبه‌ی عقل می‌رسد، می‌خواهد همه را با خود به مرتبه‌ی عقل بکشاند. اما خیال مدام عوام الناس را با آن جلوات فریبنده‌ی زودگذرش به سمت خودش جذب می‌کند. اما عقل به عقل هم بسنده نمی‌کند و انسان را به فوق عقل و بالاتر از آن دعوت می‌کند. خدا می‌گوید که برای شما چیزهایی فراهم کرده‌ام که اصلا به ذهن شما خطور نمی‌کند.
◾️آمده بود برای زیارت قبر شهیدان اُحد. دید که تر شده مزار حضرت حمزه، از اشک سرور زنان عالم. ▪️فهمید که سوگوار پدر است و داغدار مظلومیت شوهرش. ▪️سوالی در سینه داشت. اجازه گرفت و پرسید: چرا کاری نکرد، همسرتان علی علیه السلام، برای گرفتن حق خلافتش؟ : « پدرم، رسول خدا صلی الله علیه وآله فرموده: مَثَل امام، مَثل کعبه است. مردم اند که باید به سوی او بشتابند. او نزد کسی نخواهد رفت! به خدا که اگر واگذار کرده بودند حق خلافت را به اهلش، اختلاف نمی کردند حتی دو نفر از این امّت، در امری از دین خداوند. نسل به نسل به ارث می بردند، نعمت امامت و هدایت را، ، نهمین فرزندم از نسل حسین علیه السلام». ◾️کفایة الاثر، خزاز القمی، ص۱۹۷◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
◾️حاج محمد اسماعيل دولابی◾️ ▪️توبه که می‎کنیم، اوّل برای گناه دوست است. اگر دوستانمان گیر داشته باشند، در دستگاه خدا ما را مؤاخذه می‎کنند. مثل اینکه وقتی شاگردها درس بلد نباشند، از معلّمشان مؤاخذه می‎کنند. مسئولیت کوچک‎تر‎ها را از بزرگشان می‎خواهند. ▪️پس روزی هفتاد بار برای گناهان دوستان و زیردستانتان کنید. همان‎گونه که پیامبراکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم برای گناه امّت استغفار می‎نمود. ◾️مصباح الهدی ص٢٦٧◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️عبد کامل ▪️عبد کامل به ائمه علیهم السّلام، به پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم و به خدا ملحق می‌شود... ▪️شریعت، طریقت و حقیقت غیر قابل انفکاک و سه مرتبه از یک واقعیت هستند..‌. ▪️مظهر شریعت: امام ▪️مظهر طریقت: رسول ▪️مظهر حقیقت: خدای متعال ▪️فعلش: شریعت ▪️خلقَش: طریقت ▪️جان و هستی‌اش: حقیقت است. ◾️استاد مهدی طیّب ◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
🍀السَّلامُ علَی مُطَهِّرِ الْأَرْضِ ، وَناشِرِ الْعَدْلِ فِى الطُّولِ وَالْعَرْضِ ، وَ الْحُجَّةِ الْقائِمِ الْمَهْدِيِّ ، الْإِمامِ الْمُنْتَظَرِ الْمَرْضِيِّ🍀 @mohamad_hosein_tabatabaei
«اَللّهُمَّ اِنّی اَسئَلُکَ بِحَقِّ وَلِیَّکَ عَلِیِّ بْنِ اَبِی‌طالِبٍ اَلَّذِی ما اَشْرَکَ بِکَ طَرْفَةَ عَینٍ اَبَداً اَنْ تُعَجِّلَ فَرَجَ وَلِیِّکَ الْقائِمِ الْمَهْدِیِّ وَ تُصْلِحَ اَمْرَهُ فِی هذِهِ السّاعَةِ» @mohamad_hosein_tabatabaei
فَحُبُّك راحَتي في کُلّ حینٍ وَ ذِکْرُك مُونِسي في کُلّ حالي... @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 27-26 آل عمران، قسمت چهارم بخش چهارم ● اشتباه بنى اميه در فهم آيه ملك عين اين اشتباه براى
آیات 27-26 آل عمران، قسمت چهارم بخش پنجم ● دو روايت به معناى ((تخرج الحى من الميت و تخرج ميت من الحى )) و در مجمع البيان در تفسير جمله ((تخرج الحى من الميت )) آمده : بعضى از مفسرين گفته اند: معناى اين جمله اين است كه بارالها تو انسان مؤمن را از پشت پدرى كافر، و انسانى كافر را از صلب پدرى مؤمن در مى آورى ، آنگاه افزوده است كه اين معنا، هم از امام باقر (عليه السلام ) روايت شده و هم از امام صادق (عليه السلام ). مؤلف : قريب به اين معنا را صدوق از امام حسن عسكرى (عليه ال سلام ) روايت كرده . و در درالمنثور است كه ابن مردويه از طريق ابى عثمان نهدى ، از ابن مسعود، از سلمان از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) روايت كرده كه فرمود: معناى اينكه خداى تعالى زنده را از مرده و مرده را از زنده بيرون مى آورد، اين است كه مؤمن را از كافر و كافر را از مؤمن بيرون مى آورد. و در همان كتاب به همين طريق سابق از سلمان فارسى روايت كرده كه گفت : ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 225 رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) فرمود وقتى خداى تعالى آدم را آفريد ذريه ونسل او را بيرون نموده و بصورت يك قبضه به دست قدرت خود گرفت ، و آنگاه فرمود: اينها اهل بهشتند (و لا ابالى )، و مشتى ديگرى گرفت كه در آن همه بديها راآورده بود، و فرمود: اينها اهل آتشند (و لا ابالى )، (بدون اينكه باكى داشته باشم ) آنگاه هر دو طايفه از ذريه را به هم آميخت . و نتيجه اش اين شد كه كافر از مؤمن متولد شود، و مؤمن از كافر، اين است كه قرآن درباره اش مى فرمايد: ((تخرج الحى من الميت ، و تخرج الميت من الحى )). مؤلف : اين معنا از عده اى از اصحاب تفسير از سلمان نيز روايت شده ، البته روايتى كه سندش بريده ، و اين روايات از روايات ذر و ميثاق است ، كه ان شاء اللّه بيانش در محلى مناسب خواهد آمد. 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
◾️خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیت‌الله بهجت قدس‌سره◾️ ▪️شهرضا زلزله آمده بود و پس‌لرزه‌های زیادی داشت. مردم از ترس توی پارک‌ها و خیابان‌ها می‌خوابیدند و زندگی‌شان مختل شده بود. یکی از شهرضایی‌ها زنگ زد و گفت: از آقای بهجت بپرسید ما چه کنیم؟ ▪️آقا بین نماز توی محراب مشغول ذکر گفتن بود. خیلی سریع جواب داد: بگویید دست‌ها را بر زمین بگذارند و به نیت آرام‌شدنش سورۀ حمد بخوانند. ▪️ساعتی بعد، خبر رسید زمین آرام گرفته… ◾️ردپای سپید، ص۴٣◾️ از حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره : آيا اثر شستن دست آلوده به نفت و نيز رنگ خوراکى‌ها ـ مثل گردو و اثر گچ و سيمان و نيز خودکار و خودنويس و چيزى که در مدت طولانى از دست پاک مى‌شود ـ مانع رسيدن آب به اعضا مى‌باشند يا خير؟ ◾️حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره◾️ ▪️در صورت داشتن جرم مانع محسوب مى‌شوند اما اگر فقط رنگ آن به اعضاى وضو باقى مانده باشد، مثل رنگ گردو اشکالى ندارد. @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️نفس آرام ار شود، گمگشته پیدا می‌شود ▪️تا بدن آرام نشود و خواسته‎ها و عصبانیّت‎ها و بلندپروازی‎ها و ... که مال بدن است خاموش نشود، گمشده‎ها پیدا نمی‎شوند. هر وقت می‎خواهی چیزی یاد بگیری، باید فتیله‎ی بدن و آنچه مربوط به بدن است را پایین بکشی. ◾️استاد مهدی طیّب ◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
▪️خداوند چقدر ما را سیر داده است و از صلب‎ها و رحم‎ها عبور کرده‎ایم و هر کدام از شهری آمده‎ایم و یکدیگر را پیدا کرده‎ایم و الآن دور هم جمع شده‎ایم. ▪️هر یک از ما از غیب‎الغیوب راه افتادیم و از اصلاب عبور کردیم و بدون اختیار و خواست خودمان در اینجا به هم برخوردیم. از اینجا هم داریم به غیب‎الغیوب می‎رویم. ممکن است بعد از این هم یکدیگر را نبینیم. ▪️همان‎طور که گاهی اوقات یک سنگ در مسیر رودخانه قرار می‎گیرد و آب و خس و خاشاک داخل آب زیر آن سنگ گیر می‎کنند و مدّتی در کنار هم می‎مانند؛ امّا همین که آن سنگ یک تکان می‎خورد، راه آب باز می‎شود و همه‎ی آن خس و خاشاک‌ها پراکنده می‎شوند و هر یک از آنها به سویی می‎رود، در رودخانه‎ای هم که از غیب‎الغیوب آمده و به سوی دریای هستی در جریان است، سنگی قرار دارد که ما پشت آن سنگ ایستاده‎ایم و با هم حرف می‎زنیم؛ امّا همین که آن سنگ یک تکان بخورد، هر یک از ما به سویی می‎رویم و شاید هرگز یکدیگر را نبینیم. به قول مرحوم علامّه‌ی طباطبایی: من خس بی‌‎سر و پایم که به سیل افتادم او که می‎رفت مرا هم به دل دریا برد ▪️عارف باللّه مرحوم حاج اسماعیل دولابی▪️ ◾️مصباح الهدی تٱلیف استاد مهدی طیّب◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei