کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□●شب عید فطر، آخرین فرصت برای جبران از دست رفته ها - قسمت اول●□ □●شب عید فطر بسیار عظیمالقدر است و
□●شب عید فطر آخرین فرصت برای جبران از دست رفته ها - قسمت دوم●□
□●وقتی ابلیس از فرمان خدا در سجده بر آدم سر باز زد و با خدای متعال به مقابله برخاست و امر الهی را مردود و نادرست ارزیابی کرد که:
□●اَنا خَيرٌ مِنهُ خَلَقتَني مِن نارٍ وَ خَلَقتَهُ مِن طينٍ:
من از او برترم زیرا تو مرا از آتش آفریدی و او را از گِل، خدای متعال او را از درگاه خود راند:
□●قالَ فَاخْرُج مِنها فَاِنَّكَ رَجيمٌ؛ وَ اِنَّ عَلَيكَ لَعنَتي اِلىٰ يَومِ الدِّينِ:
بیرون شو که تو راندهای و لعنت من تا روز داوری بر توست.
☑️آنگاه این موجود ملعون از خدای متعال درخواستی کرد:
□●اَنظِرني اِلىٰ يَومِ يُبعَثونَ: تا روز محشر به من مهلت بده و نابودم نکن.
خدای متعال حتّی دست رد بر سینه ی این ابلیس لعین نزد و فرمود:
□●قالَ فَاِنَّكَ مِنَ الْمُنظَرينَ؛ اِلىٰ يَومِ الْوَقتِ الْمَعلُومِ:
تو از مهلت یافتگانی؛ تا روزی که آن زمان معیّن فرارسد. در خانهی خدا جای ناامیدی نیست؛
□●در این شب از پیشگاه خدای متعال تقاضا کنیم که از تمام تقصیرات ما در این ماه بزرگ چشم پوشی کند و ما را از جمله ی بخشودگان و رهاشدگان از بند آتش غضب و سخط خود قرار دهد.
#ادامه_دارد...
□●در محضر استاد مهدی طیب - جلسه ۱۸ شهریور ۸۹●□
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□●شب عید فطر آخرین فرصت برای جبران از دست رفته ها - قسمت دوم●□ □●وقتی ابلیس از فرمان خدا در سجده بر
□●شب عید فطر آخرین فرصت برای جبران از دست رفته ها - قسمت پایانی●□
□●اعمال بسیار زیبا و نورانی شب عید فطر را درحدّ توان با شادابی و نشاط انجام دهیم.
□●از یک سو ترس و بیم از کرده های خود و از دیگر سو امید و رجاء به فضل بی منتهای حضرت حقّ، ما را به بهره بردن از این فرصت نهایی برانگیزاند؛ تا با لطف و فضل عمیم پروردگار، آنچه از دست رفته، جبران شود.
□●بنا به روایات خدای متعال در شب عید فطر، به اندازه ی مجموع کسانی که در کلّ ماه مبارک رمضان، مورد غفران و بخشش قرار داد و از بند دوزخ رها کرد، انسانها را میبخشد.
□●از اینجا میشود عظمت شب عید فطر را درک کرد و قدر دانست. گویا تمام فیوضات ماه مبارک رمضان زمینهای برای رسیدن به این شب بوده است.
□●در محضر استاد مهدی طیب - جلسه ۱۸ شهریور۸۹●□
@mohamad_hosein_tabatabaei
#ولایت_فطری
■«وَ مَا لِيَ لَا أَعْبُدُ الَّذِي فَطَرَنِي وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ» (یس/۲۲)
■«فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا» (روم/۳۰)
■«إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِيفًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ» (انعام/۷۹)
■●فطر به معنای شکافت، آغاز کرد و به وجود آورد معنی شده است. فطیر بیمایه را گویند؛ «وَ كَمَالُ تَوْحِيدِهِ الإِْخْلاَصُ لَهُ وَ كَمَالُ الإِْخْلاَصِ لَهُ نَفْيُ الصِّفَاتِ عَنْهُ»،(نهجالبلاغه/خطبه ۱) ؛ توحید فطری، توجه و فنای در ذات باری تعالی است که بیمایه و بیرسم و نشان است و خود همه را مایه و رسم و نشان میباشد.
■●در انفطار ظهور است؛ کل ما سوی الله به ید قدرت اللهی کاملهی #ولایت مطلقه از مقام آسمان ذات که گنج مخفی است، ظهور نمودهاند. حضرت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام میفرماید: «أنا فطرت العالمین».
■«إِذَا السَّمَاءُ انشَقَّتْ» (انشقاق/۱)؛ «إِنَّ اللَّهَ فَالِقُ الْحَبِّ وَالنَّوَىٰ... فَالِقُ الْإِصْبَاح» (انعام/۹۵،۹۶). این انشقاق سماء ذات یا احدیت و یا فالق بودن الله مر دانهی مجمل و هستهی بسیط را و صبح ظهور نور وجود، به معنای انفطار میباشد که جمله توسط اسم جامع الله که مظهریت اتمّ آن ولایت شمسیهی علویه میباشد صورت میگیرد.
■●لذا حضرت علی علیهالسلام در خطبهی #البیان، این فاطریت و فالقیت را به خود اسناد میدهد: «انا الذی ارسیت الجبال و بسطت الارضین، انا مخرج العیون و منبت الزروع و مغرس الاشجار و مخرج الثمار.»
■●به انفطار و انشقاق، کثرت ظاهر میشود و به رجوع کثرت به حقیقت فاطر، دوران حاکمیت اطلاقی، دولت اسم الباطن فرا میرسد. «وَ مَا لِيَ لَا أَعْبُدُ الَّذِي فَطَرَنِي وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ» (یس/۲۲)
■●فطر، ظهور و تفصیل حقایق مجمل است و عید فطر، رجوع کثرت به وحدت و اضمحلالشان در حقیقت خود میباشد. «إِنَّا لِلَّهِ» فطر است و «إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ» عید فطر؛ پس بنگر که چون آن فآن در کل نظام هستی عید فطر سریان و جریان دارد.
■●صوم و صمت مظهر آن حقیقت سر به مهراند که از آغاز صبح شروع میشود و عنداللیل به غروب آفتاب به افطار شکفته میشود. #ظهور در قوس نزول است که مراتب آن لیل و لیالی هستند. کثرت لیل است که با غروب آغاز می شود. لذا افطار به وقت غروب میباشد. و صعود و قوس صعود یوم است و ایام الله، لذا صائم به روز، تشبه به اله عالم پیدا میکند و به وحدت می رسد. (چه خوب که در زبان آذری، روزه را عروج می گویند).
صائم به صوم تشبه به حق پیدا می کند و به افطار داخل در خلق و کثرت می شود. لذا حق تعالی فرمود: «الصّومُ لي و أنا أجزی بِه» (الفقیه ج٢ ص٧۵)
☑️خدایا چشمان دلمان را به تماشای جمال دل آرای حجت کامله ات روشن فرما تا عید فطر حقیقی را به شهود بنشینیم و دریابیم که فطر و عید فطر مراتب وجودی اوست و داخل شویم در حصن حصین او و در آنچه که داخل شدند در آن محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله. و خارج شویم از آنچه که خارج شدند از آن محمد و آل محمد صلوات الله علیه و علیهم اجمعین و الحمدلله علی ما هدانا.
#یاعلی
■●علی، نقطه آغاز وجود. ص ۷۰ و ۷۱●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
#السلام_علیک_یامولانا_صاحب_الزمان
○ماه ِ من، طايفه ی روزه بگيران چه كنند؟
○شب ِ عيدی كه تو پنهان شده باشی جايی؟
@mohamad_hosein_tabatabaei
آیات 242-228 بقره قسمت هفتم
بخش هشتم 1⃣
● زندگى زن در ملت هاى متمدن قبل از اسلام
منظور ما از امتهاى متمدن و پيشرفته آن روز، آن امت هائى است كه تحت رسوم ملى و عادات محفوظ و موروثى زندگى مى كرده اند بدون اينكه رسوم و عاداتشان مستند به كتابى يا مجلس قانونى باشد، مانند مردم چين و هند و مصر قديم و ايران و نظائر اينها.
آنچه در اين باب در بين تمامى اين امتها مشترك بوده ، اين بود كه زن در نظر اين اقوام هيچگونه استقلال و حريت و آزادى نداشته ، نه در اراده اش و نه در اعمالش ، بلكه در همه شئون زندگى اش تحت قيمومت و سرپرستى و ولايت بوده ، هيچ كارى را از پيش خود منجز و قطعى نمى كرده ، و حق مداخله در هيچ شأنى از شئون اجتماعى را نداشته است (نه در حكومت ، نه درقضاوت ، و نه در هيچ شأنى ديگر).
ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 397
حال ببينيم با نداشتن هيچ حقى از حقوق ، چه وظائفى به عهده داشته است ؟ اولا تمامى آن وظائفى كه به عهده مرد بوده به عهده او نيز بوده است ، حتى كسب كردن و زراعت و هيزم شكنى و غير آن ، و ثانيا علاوه بر آن كارها، اداره امور خانه و فرزند هم به عهده او بوده ، و نيز موظف بود كه از مرد در آنچه مى گويد و مى خواهد اطاعت كند. البته زن در اينگونه اقوام ، زندگى مرفه ترى نسبت به اقوام غير متمدن داشته است ، چون اينان ديگر مانند آن اقوام به خود اجازه نمى دادند زنى را بكشند، و گوشتشان را بخورند، و بطور كلى از مالكيت محرومشان نمى دانستند، بلكه زن فى الجمله مى توانست مالك باشد، مثلا ارث ببرد، و اختيار ازدواج داشته باشد، گو اينكه ملكيت و اختياراتش در اينگونه موارد هم ، به استقلال خود او نبود.
در اين جوامع مرد مى توانست زنان متعدد بگيرد، بدون اينكه حد معينى داشته باشد، و مى توانست هر يك از آنان را كه دلش خواست طلاق دهد، و شوهر بعد از مرگ زنش مى توانست بدون فاصله ، زن بگيرد، ولى زن بعد از مرگ شوهرش نمى توانست شوهر كند، و از معاشرت با ديگران در خارج منزل ، غالبا ممنوع بود.
#تفسیر_المیزان
#سوره_بقره
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□●با آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما در ماه مبارک #رمضان و تبریک عید سعید #فطر ●□
#حضرت_آیتالله_بهجت_قدسسره:
□●پرداخت حقوق الهی [مانند خمس و زکات و صدقه]، سبب نِموّ مال و تهذیب آن است، و اگر کسی این کار را بکند، مالش ترقّی کرده و زیاد میشود.
@mohamad_hosein_tabatabaei