تو زندگی هرکی یه سری آدما هستن که وقتی با مغز افتادی توی چاه مشکلاتت کافیه چند دقیقه باهاشون حرف بزنی همه چیز برات قشنگ میشه.
شاید حل نکنن مشکلتو اما انقدر آرومت میکنن که بتونی با دردات بجنگی.
این جور آدما رو ساده از دست ندید. هنرشون گوش دادنه.
دوتا گوش بزرگ دارن که انقدر میشنون ازت که خالی شی.
بعدشم با چندتا جمله میکننت بمب انرژی. این روزا گوش دادن و اضافه حرف نزدن خودش یه هنره
نرنجونید اینارو...
مفت مفت نذارید برن...
حتی ممکنه کلی پیام بدی اما هیچ واکنشی از اونا نبینی
همین که میشنون
همین که میذارن حرف بزنی
همین که گوش میدن و قضاوتت نمیکنن
این خیلی عالیه
خدا دوستت داشته که میتونی یه جایی کلی زر بزنی و درد دل کنی اما اصلا قضاوت نشی
از دستش نده
#ارسالی_مخاطبین
رئیس جمهور اعلام کرد که هرکس از درب منزل ماسک نزند ۵۰ هزار تومان جریمه خواهد شد.
طبق گفته مسئولان بهداشت مدت زمان استفاده از هر ماسک ۴ ساعت است و پس از هر ۴ ساعت لازم است تعویض شود.
هزینه هر عدد ماسک حدود ۱۵۰۰ تومان است و هر نفر در طول روز در محیط عمومی حداقل به ۲ ماسک نیاز دارد که روزانه ۳۰۰۰تومان و در ماه برای هر نفر ۹۰ حدود هزارتومان خواهد بود.
این درحالیست که مبلغ یارانه هر فرد ماهیانه ۴۵ هزار تومان است و این تصمیم فشار مضاعفی بخصوص به اقشار کم درآمد است.
چگونه است در ایام ترویج کنترل جمعیت، در تمامی مراکز بهداشتی، وسائل پیشگیری از بارداری به رایگان توزیع میشد ولی اکنون برای این امر حیاتی حتی دولت ماسک را نیز به رایگان در اختیار حداقل اقشار کم درآمد نمیگذارد؟
#ارسالی_مخاطبین
نرگس محمدی( که به جرم اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی زندان بود) از زندان آزاد شد!
دیشب هم یه دهن مرغ سحر به یاد استاد زد تو رگ و کلیپش هم فورا پخش کردند!
آثار شکنجه و اعتصاب غذا کاملا مشهود است!!!
مگه مسی و من و تو نمیگفتن که حالش بد هست و مدام اعتصاب غذا میکنه و زیر بار شکنجه داره میمیره؟!🤔
فکر کنم وقتی بقیه زندانیا اعتصاب غذا کردن این جبران کرده گفته حیفه اسراف میشه!!
#ارسالی_مخاطبین
#دلنوشته_های_یک_طلبه
#سواد_رسانه
#پرهیز_از_شتابزدگی_در_قضاوت
*عجله و شتاب*
*تک تیرانداز* : آن که دیر نظر میدهد، نظرش گران قیمت است، و آن که بسیار نظر می دهد، خیلی از نظرهایش بی تأمل است. آن که دیر قضاوت میکند، خوب قضاوت می کند. در جبهه تک تیراندازها بهتر از کسانی که سلاحشان را روی رگبار می گذارند، به هدف می زنند. یکی می زند، اما درست به هدف می خورد. آن دیگری دوتا خشاب خالی می کند، ولی می بینی که کاری نکرده و به هدف نزده است. آن که تک تیرانداز است دقت میکند و یک تیر خرج دشمن می کند و آن را هم درست به مغزش می زند.
✅ در موقع تصمیم گیری، روی حالت «تک تیر» باشید و وقتتان را بیشتر بر «نشانه روی» صرف کنید؛ دستتان زود روی ماشه نرود. وقتی که می خواهید دست روی ماشه ببرید، می گویند نفَستان را حبس کنید. چرا نفَس را حبس می کنید؟ چون با تنفس دست حرکت می کند و تیر خطا می رود.
همین مسئله را در وقت *تکلم* انجام دهید. به جای نفَس، نفْس را حبس کن و بعد قضاوت کن. در تیراندازی نفَس را حبس کنید و *در قضاوت کردن نفْس را.*
📖کتاب «تمثیلاتِ اخلاقی، تربیتی»
از آیت اللّه حائری شیرازی(ره)
#ارسالی_مخاطبین
هدایت شده از دلنوشته های یک طلبه
✅جنگ، انسان، حیوان
لبنان، آهنگران، گاومیش
🔴 دو خاطره ی خنده دار از حاج صادق آهنگران
◀️یکی از مراسم هایی که در لبنان قرار بود نوحه بخوانم، علی محسنی کنارم نشسته بود.گفتم کی نوبت من میشود؟ میخواهم تجدید وضو کنم.گفت فکرمیکنم یک ساعت دیگر. پایین تپه یک دستشویی هست.
مراسم روی تپه بلندی بود.باید از آن تپه پایین میرفتم تا به دستشویی برسم.فاصله زیادی بود.از تپه که سرازیر شدم دیدم تعداد زیادی گاو و گاومیش در محوطه هستند.از بین آنها بااحتیاط رد شدم و به دستشویی رسیدم
◀️ دستشویی در نداشت.چندلحظه بعد دیدم سر یک گاومیش آمد داخل دستشویی.هم ترسیده بودم و هم خنده ام گرفته بود.نمیدانستم چکارکنم.اگر گاومیش دوقدم دیگروارد دستشویی میشد کارم تمام بود! هر چه بادست تلاش میکردم او را بیرون برانم فایدهای نداشت.نه میشد فریادبزنم و نه راه فراری داشتم(با خنده).از خدا میخواستم خودش آبرویم را بخرد.چند دقیقه بعد گاومیش سرش را بیرون برد و رفت.نفس عمیقی کشیدم و به سرعت خودم را به مراسم رساندم
◀️ ماجرای خنده دار دیگر مربوط به رفتن از سوریه به لبنان است.قرار بود در مراسمی شرکت کنم. یادشان رفته بود برای من ویزای لبنان تهیه کنند.گفتند چون اعلام کردیم که شما در مراسم نوحهخوانی خواهی کرد باید هر طور شده شما را به مراسم برسانیم
◀️ ماشین آمد و رفتیم. بعد از یک ساعت آن ماشین من را به ماشین دیگر سپرد و این کار چهار بار تکرار شد. هوا تاریک شده بود و باران شدیدی میبارید. خیلی هم سردبود.هرچهار راننده از جبهه مقاومت بودند.اصلاً با من حرف نمیزدند. وسط راه نیاز به دستشویی داشتم. هرچه به راننده ماشینی که سوار آن بودم گفتم نگهدار میخواهم به دستشویی بروم با غضب میگفت لا! لا! خیلی اذیت می شدم. سرمای هوا هم مشکل را تشدید میکرد. دست و پا شکسته گفتم محض رضای خدا یک لحظه بایست.به عربی گفت نه! حفاظت اجازه نمیدهد.گفتم در این باران و تاریکی و سرما کسی حواسش به ما نیست
◀️ بالاخره کنار دره ای ایستاد و گفت بسرعة! بسرعة!
پیاده شدم، دیدم دره ای عمیق زیر پایم است.باخودم گفتم در این شب بارانی اگر پایم لیز بخورد ته دره میروم.از خیرش گذشتم.
◀️ کمی بعد وارد خیابان های بیروت شدیم.از شانسم ترافیک سنگینی بود. به محض اینکه به محل مورد نظر رسیدم در ماشین را باز کردم و گفتم دستشویی کجاست؟(باخنده)
بعد از مراسم گفتم دیگر توبه کردم در چنین برنامههایی شرکت کنم.دمار از روزگارم درآمد نصف عمر شدم!
#معرفی_کتاب
#تاریخ_شفاهی_دفاع_مقدس
#با_نوای_کاروان
#صادق_آهنگران
#مرکز_اسناد_و_تحقیقات_دفاع_مقدس
#نشر_مرز_و_بوم
#ارسالی_مخاطبین
*عبرتی شگفت انگیز از گردش روزگار*
در زمان به قدرت رسیدن صدام در عراق، از جمله احزاب مخالف صدام، حزب سوسیالیست بود که صدام دستور قلع و قمع اعضای آن را به برادر ناتنی خود *برزان تکریتی* سپرده بود.
یکی از دستگیر شدگان این حزب، *میاده* زن جوان ۲۲ ساله و شوهرش بودند که هر دو به اعدام محکوم شدند.
*میاده* نُه ماهه باردار بود و روزهای آخر بارداری خود را طی مینمود که قبل از اعدام نامهای برای *برزان تکریتی* برادر صدام مینویسد، و از او در خواست میکند که اعدامش را تا زمان تولد بچه به تأخیر بیاندازند.
*برزان* قبول نکرد و در جواب نامهی *میاده* نوشت:
جنین داخل شکمت هم باید بمیرد و با تو دفن گردد ....
*میاده* که روزهای آخر بارداری را طی میکرد، در روز موعود به پای چوبهی دار رفت و التماسهای او تاثیری در تاخیر حکم اعدامش نداشت.
خانم *میاده* در حین اعدام، بالای دار وضع حمل کرد و فرزند پسری با بند ناف به روی تخته، به پایین افتاد.
*رضیه* زنِ زندانبان، با اشارهی رییس زندان، طفل را در لباسهای مادرش پیچیده و به گوشهای منتقل کرد!!!
آقای *برزان* برادر ناتنی صدام پس از اجرای حکم اعدام از رییس زندان، حال و روز خانم *میاده* و جنینش را جویا شد و گزارش خواست.
رییس زندان نیز در گزارش نوشت:
جنین با مادر در چوبهی دار ماند تا مُرد ...
رییس و پزشک زندان و *رضیه* زنِ زندانبان، با هم، همقسم شدند که همدیگر را به *برزان تکریتی* نفروشند و توافق کردند که *رضیه* نوزاد را به خانهاش ببرد و با راضی کردن شوهرش شناسنامه برای کودک بگیرد.
از آن پس، همه نوزاد را *ولید* میخواندند.
سالها گذشت و *ولید* بزرگ شد.
برادر خانم *میاده* (دایی واقعی ولید) در آلمان زندگی میکرد و سالها پیشتر، خبرهایی دربارهی خواهرزادهاش *ولید* از *رضیه* زنِ زندانبان دریافت کرده بود.
او در سال ۲۰۰۳ میلادی و پس از سقوط رژیم بعثی صدام به عراق برگشت تا یادگار خواهرش *میاده* را پیدا و با خود به آلمان ببرد و از روی آدرس و نشانیهایی که *رضیه* داده بود او را یافت.
*ولید* قبول نکرد که، به آلمان مهاجرت کند و گفت:
*رضیه* مثل مادرم هست، او جان مرا نجات داده و زحمت بسیاری برای من کشیده، هرگز تنهایش نمیگذارم.
این اتفاق زمانی بود که *رضیه* بازنشسته شده بود.
خانم *رضیه* با خواهش از مسوولین، *ولید* را به جای خود، به عنوان زندانبان و مأمور زندان استخدام میکند.
ملت عراق ، افراد حزب بعث را یکی پس از دیگری دستگیر میکردند، از جمله دستگیر شدگان *برزان تکریتی* برادر ناتنی صدام بود.
از قضای الهی، *ولید* پسر خانم *میاده* ، مسئول مستقیم سلول *برزان تکریتی* شد و همانجا بود که قصهی مادر و فرزند درون شکمش را برای *برزان* تعریف کرد و گفت: حال آن فرزند من هستم!.
آقای *برزان* با شنیدن این داستان از زبان *ولید* ، از خود بیخود شد و به زمین افتاد ...
پس از صدور و تأیید حکم اعدامِ *برزان* ، *ولید* به عنوان زندانبان، مأمور اجرای اعدام او شد و با دست خود *طناب دار* را بر گردن *برزان* انداخت.
📚 برگرفته از نوشتههای *پاریسولا لامپوس* معشوقهی صدام حسین.
*آنقدر گرم است بازارِ مکافات عمل*
*چشم اگر بینا بود، هرروز، روز محشر است*
(صائب تبریزی)
#ارسالی_مخاطبین
@Mohamadrezahadadpour
11.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 رحیمپور ازغدی: ما اشتباه کردیم حجاب را بین صفر و صد محدود کردیم
چادر حجاب برتر است اما حجاب فقط چادر نیست. وقتی گفتیم هرکس چادر ندارد بیحجاب است، این بر خلاف مدل اسلام است. اسلام در مورد مدل حجاب و رنگ و پوشش هیچ دستوری ندارد. یکی از علل بدحجابی لجبازی سیاسی است.
#ارسالی_مخاطبین
کم کم دم غروب، حرم غرق شور شد
صدها ملک ز سردرِ آن، در عبور شد
یک "خانواده" آمد و خندان سلام داد
صحن از نگاه عاشقشان در سرور شد
"آغوش امن مادر" و "آرامش حرم"
آسوده شد خیال پدر، رفت و دور شد
پستی رسید وقت دعا در حریم امن
در پیش بیدفاع، شجاع و جسور شد
"زن" میفشرد "زندگی"اش را به سینهاش
"آزادی" از نگاه عدو، لخت و عور شد
با خون نشست بال شهادت به شانهاش
آغوش، گرم و گرم! شبیه تنور شد
وقتی گلوی نازک کودک شکسته شد
صد تکه مثل تُنگ ظریف بلور شد
شیر از کنارههای لبش میچکید که
چادر نماز، غرق به خون، غرق نور شد
#شاهچراغ
😭😭😭😭😭😭😭
#ارسالی_مخاطبین
مرحوم آیت الله حائری شیرازی:
🔸اين آتش بالاخره سرد خواهد شد🔸
آن كه بيش از هزار و صد سال است به هركس می گويد «اَيُّكُمْ يَاخذُ جَمْرَهُ فِي كَفِّهِ فَيَتْرُكُهَا حَتَّي يَبْرد» (کدام یک از شما یک حبه آتش را در دست میگیرد تا سرد بشود؟)، تا بالاخره امام #جَمَره سلطنت پهلوی را گرفت تا سرد شد، جمره حكومت بعثی را گرفت تا سرد شد. جمره استكبار جهانی در چهره اسرائيل را حزبالله گرفت تا بعد از 33 روز سرد شد. حماس هم گرفت تا بعد از 22 روز سرد شد. مساله، مساله گرفتن آتش در دست است و اين ايام آخرالزمان است كه ايمان در دل نگه داشتن از آتش در دست نگه داشتن سختتر است.
اين همه #شهید، سوختگیهای دست امت است كه #آتش_استكبار را نگه داشته و تاكنون از نگه داشتن آن خم به ابرو نياورده است. اين آتش بالاخره سرد خواهد شد، همان طور كه شاه و صدام سرد شدند.
امام با سرد شدن آتشِ شاه، به ميان ما برگشت و آن منتظر با سرد شدن #آتشِ_استكبار است كه زيارتش خواهیم کرد.
یوسف گم گشته بازآید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
ای دل غمدیده حالت به شود دل بد مکن
وین سر شوریده باز آید به سامان غم مخور
گر بهار عمر باشد باز بر تخت چمن
چتر گل در سر کشی ای مرغ خوشخوان غم مخور
#امید
#آینده_روشن_انقلاب_اسلامی
#ارسالی_مخاطبین
پسری تصميم به ازدواج گرفت ، ليستی از اسامی دوستانش را كه بيش از 30 نفر بودند را به پدرش داد و از او خواست كه با دوستانش تماس بگيردو آنها را برای روز عروسی دعوت كند ، پدر هم قبول ميكند
روز عروسی ، پسر با تعجب میبیند كه فقط شش نفر از دوستانش آنجا هستند ،بشدّت ناراحت شد و به پدرش گفت من از شما خواستم تمامِ دوستانم رادعوت كنيد اما اينها كه فقط شش نفر هستند
پدر به پسر گفت ، من با تك تك دوستانت تماس گرفتم و به آنان گفتم مشكلی برای تو پيش آمده و به كمك آنها احتياج داری
و از آنها خواستم كه امروز اينجا باشند
بنابر اين پسرم نگران نباش ، دوستان واقعی تو امروز همه اينجا هستند.
دوست نَبوَد ، آن که در نعمت زند
لاف یاری و برادر خواندگی
دوست آن دانم که گیرد دست دوست
در پریشان حالی و درماندگی
سعدی
#ارسالی_مخاطبین
✔️زبان فارسی
👈آنچه که هر کدام از ما ایرانیان دربارهٔ *زبان فارسى* باید بدانیم که :👇
زبان فارسى در ٢٩ كشور جهان، کاربرد دارد که در ردیف ششم بعد از زبان اسپانيايى و قبل از زبان آلمانى از نظر تعداد كشورهایی که توی اونها فارسى صحبت میکنند ردهبندى شده
زبان فارسى دومین زبان كلاسيک جهان بعد از زبان يونانى شناخته شده و همهٔ ويژگیهاى يک زبان كلاسيک رو داره.
زبان هاى لاتين و سانسكريت در رديفهاى سوم و چهارم قرار دارند.
زبان فارسى از نظر تنوع مَثَل (ضربالمثل) بین سه کشور اول دنیاست
زبان فارسی از نظر دامنه و تنوع واژهها يكى از پرمايه ترين و بزرگترين زبان های دنیاست
در كمتر زبانى فرهنگ لغاتى مثل لغت نامه ی ١٨ جلدی دهخدا و يا فرهنگ معين در ۶ جلدديده می شود
زبان فارسى توانايى ساختن ۲۲۵ ميليون واژه را داره كه در ميان زبانهاى گيتى بى همتاست
زبان فارسی یازدهمین زبان پرکاربرد در محتوای وب و اینترنته
زبان فارسى از لحاظ قدمت، يک سده از لاتين و دوازده سده از انگليسى جلوتره
از ده شاعر برتر جهان پنج نفر از آنها فارسی زبانند
آخرین نکته هم اینکه زبان فارسی تنها زبانی هست که میشه 19 تا فعل رو کنار هم گفت و جمله ی معنی دار داشته باشیم
مثلا : داشتم میرفتم دیدم گرفته نشسته گفتم بذار بپرسم ببینم میاد نمیاد دیدم میگه نمیخوام بیام میخوام برم بگیرم بخوابم
کسی اینو بخواد ترجمه کنه رباط صلیبی مغزش پاره میشه
قدر زبان فارسی را با درست فارسی صحبت كردن و یاد دادن درست به بچه هامون و املای صحیح لغات بدونيم و آن را گرامی بداريم
جالب است بدانید در زبان فارسی "جدایی جنسی" وجود ندارد
مثلا ضمیر سوم شخص "او" شامل زن و مرد می شود
بر خلاف زبانهای لاتین و عربی
در زبان فارسی، اگر جایی تاکید بر جنسیت باشد، اولویت با زنان است
بر خلاف زبانهای لاتین و اروپایی
ما میگوییم:
زن و شوهر
بجای:
husband and wife
ما میگوییم:
خواهر و برادر
بجای:
brother and sister
ما میگوییم:
زن و مرد
بجای:
men an women
حتی ما میگوییم:
زن و شوهر
یعنی مرد در ارتباط با همسر هویت "شوهر" پیدا میکند. ولی هویت "زن" دست نمیخورد
بجای اینکه بگوییم:
man and wife
ما نمیگوئیم: mankind،
می گوئیم: بشریت
ما هرگز در تاریخ و ادبیات مان به جنسیت اهمیت ندادهایم
اگر جایی لازم شده، زنان را در اولویت قرار دادهایم
حتی در زبان فارسی، "زن" یک واژه و مفهوم مستقل هست
نه مثل wo/man (زائدهای کنار مرد)
و اگر بدون تعصب و غرور ملی نیک بنگریم، در اکثر اقوام ایرانی، زن و مرد دوشادوش هم کار میکنند و نسبت به دیگری برتری ندارند .
در شاهنامه حکیم فردوسی نیز در بسیاری از ابیات استاد طوس، زنان را اکرام و تمجید کرده است و شاید به همین دلیل است که ما وطن را مادر (زن) و نام دخترانمان را (ایران) می گذاریم .
👌فرهنگ و تمدن و انسانیت به این میگن .
👌پاینده باد سرزمین پاک ایران و مردم ایرانی در تمام پهنه این گیتی .
#ارسالی_مخاطبین
جالب بود☺️
#ارسالی_مخاطبین
در خصائصالحسین آمده است که
هرکس شب جمعه دلش هوای کربلا کند،
مادر سادات
وقتی به حرم مشرف میشوند،
جای خالی جا ماندگان را نگاه میکنند
و به اسم ایشان را یاد میکنند...
مادرجان دلمان هواییِ حسینتان است...