⭕️برنامه #پانتولیگ محمد رضا گلزار که همه مجردن راحت جایزههای خوب ۵۰ میلیونی میده ولی برنامه #مهران_رجبی که زوج میاره از هر ترفندی استفاده میکنن که یدونه یخچال ساید نبرن!
باور کنیم بهایی نداریم تو تلویزیون؟
#صداوسیما
🆔 @pedarefetneh 🔜 #پدرفتنه
#شهیدانه 🕊🕊
امروز سالگرد شهادت #آقای_اصغر است
«آقای اصغر خجالت بکش، من رو میترسونی به خاطر دو تا گلوله؟» این جمله معروف شهید سلیمانی در یک کلیپ بسیار کوتاه بود که بعد از شهادتش در فضای مجازی منتشر و با استقبال گستردهای همراه شد؛ جملهای که در جریان دیدار سرزده خطاب به #اصغر_پاشاپور که امن نبودن منطقه را هشدار میداد، عنوان کرده بود.
«من نوکرتم حاج قاسم». این جمله نیز ارادت و اعتقاد قلبی اصغر است که در کلیپی خطاب به #حاج_قاسم بر زبان جاری میسازد در حالیکه همقدم و همراهش است.
پس از شهادت حاج قاسم سلیمانی اصغر به طور کلی حال و هوایش عوض شد و بارها گریه بسیار نمود و بعد از آن هم دیگر کسی خنده روی لبهایش ندید.
در عملیات ارتش سوریه در شمال غرب این کشور شهرهای خانطومان، معره النعمان، سراقب و العیس و جاده مهم و راهبردی M۵ که حلب در شمال به حماه در جنوب متصل میکند، آزاد شدند. در جریان یکی از همین عملیاتها، شهید اصغر پاشاپور مورد اصابت ترکش قرار گرفته و به درجه رفیع شهادت نایل میآید.
#شهید_اصغر_پاشاپور
#سالروز_شهادت 🌹
●➼┅═❧═┅┅───┄
🌹
⊰᯽⊱≈•🇮🇷•≈⊰᯽⊱
AUD-20240202-WA0141.mp3
12.92M
💞 برای امام زمانم چه کنم ؟
#امام_زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
🍃آروم آروم داره مرگم میرسه
🍃ولی من هنوز یه بار ندیدمت
مداح جواد_مقدم
#جمعه #ماه_رجب
😭😭😭💚
💛
6.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حلما دختر خردسال شهید پوریا احمدی خطاب به رهبر انقلاب: حالا که به سن تکلیف نرسیدم، میشه شمارو یه کم بغل کنم
دکلمه ①
قسم به شکافتن نور، آن گاه که خورشید، جان سرخش را در طبق ایثار مینهد. قسم به تکه تکه شدن تاریکی، آن هنگام که «روز» از آغوش سرخ صبحگاه پیروزی متولّد میشود. قسم به «خون»، وقتی که به ستیزه بر میخیزد با شمشیر. قسم به انسان، وقتی که به مقام حقیقی خود ـ خلیفة الهی ـ باز میگردد و پروردگارش را به ذکر دوبارهی «احسن الخالقین» میخواند.قسم به توفان، آن گاه که با هزاران جانِ به زلال حقیقت رسیده، میخروشد و خشمگنانه به تلاطم در میآید.قسم به تلاطم، آن گاه که تزلزل میآفریند در دل کاخها و کاخنشینها.قسم به «مرد»، آن گاه که مطمئن و آگاه، کتاب عشق را میبوسد، فریاد حماسه بر لب جاری میکند، و کفن حقیقت بر تن، پای در میدانگاه مبارزه مینهد.قسم به عشق، قسم به عشق، آن گاه که دست انسان را میگیرد و میبرد به اوج یقین و آن گاه شعلهور میشود در روح نیم جانِ یک ملت و آنگاه که حماسه را بر لبهای عاشق جاری میسازد تا از انسان، نامی دوباره بسازد.و قسم به نور، آنگاه که شکافته شود و تن زمخت تاریکی را، تکه تکه به بایگانی تاریخ بسپرد.و قسم به حقیقت مردی که جهان را زیر پروبال ایمان خویش گرفت. و قسم بر بهمن جاودانِ خونین! «والفجر و لیالٍ عشر»!!
دکلمه ②
ديدي که دوام " شب" بسي کوتاه است؟ ديدي که " سحر" از پي شب، در راه است؟
آن عيسي ِ ما که زنده کرد، ايران را حقا که مسيحا دم و " روح الله " است.
... گرفتار جنگ يأس بوديم. سالهاي حکومت طاغوت، دشنام به " شب" مي داديم و نفرين به " ستم" مي کرديم.
نااميد از پيروزي ، مقهور قدرت و مرعوب سرنيزه بوديم...
اما... مسيحا نفسي، احياگر نفوس شد و حيات اين ملت را جاني تازه بخشيد.
" روح خدا " بود که در جان افسرده مردم دميده شد.
او بود که پردههاي غفلت را از هم دريد،
کابوس ترس و وحشت را از ميان برد،
جسارت و گستاخي حق طلبانه را به مردم بخشيد....
امت را با " اعجاز خون" آشنا ساخت و " فرهنگ شهادتطلبي" را در کام جان پيروان علي عليهالسلام و آشنايان با کربلا و شاگردان عاشورا ريخت.
..... و بالاخره" دهه فجر" آمد، که طلوع فجر آزادي را نويد مي داد. ملت، تا پاي جان از " راه" و " رهبر" دفاع و حمايت کردند. شهيدان بر سر" ميثاق جان" استوار ماندند.
جانبازان، روز و شب، از روي شيدايي حق و شيفتگي به مکتب، به سنگر سازي ، درگيري ، شعار و تظاهرات پرداختند و در برابر حکومت طاغوت، حتي يک لحظه هم سرخم نکردند و" آري" نگفتند. هرگاه بيرق خونين حق خواهي و ستم ستيزي از دست رزمنده اي بر زمين مي افتاد، ديگران مصمم تر از پيش ، قدم جلو نهاده و در برافراشتن آن بيرق، همت به خرج مي داند.... تا بالاخره زنجيرها گسسته شد، " ساعت" فرا رسيد و يکي از " ايام الله" تحقق يافت و وعده راست الهي به وقوع پيوست و خورشيد تابيد...
دکلمه انقلاب دهه_فجر
(◉‿◉) ❤️ (◠‿◕)
(◔‿◔) ❤️ (✷‿✷)
enc_16252581626330648463037.mp3
5.13M
خواهند اگر ببخشند از مجرمی گناهی
اول ورا نوازند با سوز و اشک و آهی
دریای عفو جوشد از اشک دردمندی
اوراق جرم سوزد از آه صبحگاهی
اینجا گناه بخشند کوهی به کاه بخشند
بیچاره من که با خود ناورده پّر کاهی
ای وای اگر برای افشای هر گناهم
گردند روز محشر هر عضو من گواهی
هر چند روسیاهم با آنهمه گناهم
مشتاق یک نگاهم مولای من نگاهی
یارب چگونه سوزد آن کو در آستانت
رخسار خویش سوده بر خاک گاه گاهی
بار گناه سنگین ره منتهی به بن بست
در پیش رو ندارم جز باب تو به راهی
از من گنه بود زشت از تواست عفو، زیبا
ای عفو از تو زیبا العفو یا الهی
تن خسته پا شکسته درها تمام بسته
جز باب رحمت تو نبود مرا پناهی
عمری گناه کردم دل را سیاه کردم
من اشتباه کردم یارب چه اشتباهی
آلودگی دل را با اشک توبه شویم
تا در دلم نماند آثاری از گناهی
با کثرت گناهم مپسند روسیاهم
کاورده ام علی را در عین روسیاهی
مهر علی است (میثم) مهر نجات عالم
بی حب او نباشد طاعات جز تباهی