#امام_جواد #مرثیه_امام_جواد
@shere_aeini
بیتابم و بیقرارم، افتاده آتش به جانم
لب تشنه جان میسپارد امشب امام ِ جوانم
خشک است لبهای سردش، از شدّت زهرِ کاری
دیگر تکلّم ندارد... لکنت گفته زبانم
زخم و جراحاتِ بسیار، سوزانده عمقِ جگر را
خون میچکید از دهانش، از آه پُر شد دهانم
با پایکوبي کنیزان، یکریز کل میکشیدند
شد هلهله دورِ حجره، این است داغِ عیانم
حس کرد بر سینهٔ خود، دستانِ سختِ اجل را
با داغِ سنگینِ جدّش، افتاده غم در بیانم
شد بسته چشمانِ تارِ آقا جوادالائمه(ع)
وقتِ گریزِ غزل شد، بگذار روضه بخوانم
«ألشّمرُ جالس...»حرامی! آمد...ببین مادرش را
بردار پا از گلویش، لرزان شده زانوانم
در بین جنجالِ گودال، پیراهنش را کسی بُرد
می بینم و میچکد خون با اشک؛ از دیدگانم
با هر نفس نعلِ تازه، میخورْد بر استخوانش
پیچیده دردی نفسگیر، در تک تکِ استخوانم!
شهادت دردانه امام رضا حضرت جوادالائمه تسلیت باد
تسلی دل آقا امام رضا صلوات