eitaa logo
🌿هیئت محمدرسول الله (ص) 🌿
96 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
672 ویدیو
43 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✿‍✵✨🍃🌸<❈﷽❈>🌸🍃✨✵✿‍ 🍃🍂داستــــان‌هـــای                    پنـــــدآمــــــوز🍃🍂 ┄┅═✼✿‍✵✿‍✵✿‍✼═┅┄ ✍داستانی زیبا در مورد شخصی که یک روززندگی کرد و قدر زندگی را دانست 🔹دو روز مانده به پايان جهان تازه فهميدكه هيچ زندگی نكرده است تقويمش پر شده بود و تنها دو روز خط نخورده باقی بود 🔸پريشان شد و آشفته و عصبانی نزد خدارفت تا روزهای بيشتری از خدا بگيرد داد زد و بد و بيراه گفت خدا سكوت كرد جيغ زد و جار و جنجال راه انداخت خدا سكوت كردآسمان و زمين را به هم ريخت 🔹خدا سكوت كرد به پر و پای فرشته ‌و انسان پيچيد خدا سكوت كرد كفر گفت و سجاده دور انداخت خدا سكوت كرد دلش گرفت و گريست و به سجده افتاد خدا سكوتش را شكست و گفت: عزيزم اما یک روز ديگر هم رفت تمام روز را به بد و بيراه و جار و جنجال از دست دادی تنها یک روز ديگر باقی است بيا و لااقل این یک روز را زندگی كن 🔸لا به لای هق هقش گفت: اما با یک روز با یک روز چه كار می‌توان كرد؟ خدا گفت: آن كس كه لذت یک روز زيستن را تجربه كند گوئی هزار سال زيسته است و آنكه امروزش را در نمی‌يابد هزار سال هم به كارش نمی‌آيد آنگاه سهم یک روز زندگی را در دستانش ريخت و گفت: حالا برو و يک روز زندگی كن 🔹او مات و مبهوت به زندگی نگاه كرد كه در گودی دستانش می‌درخشيد اما می‌ترسيد حركت كند، می‌ترسيد راه برود می‌ترسيد زندگی از لا به لای انگشتانش بريزد 🔸قدری ايستاد بعد با خودش گفت: وقتی فردايی ندارم نگه داشتن اين زندگی چه فايده‌ای دارد؟ بگذار اين مشت زندگی را مصرف كنم 🔹آن وقت شروع به دويدن كرد زندگی را به سر و رويش پاشيد زندگی را نوشيد و زندگی را بوئید 🔸چنان به وجد آمد كه ديد می‌تواند تا ته دنيا بدود، می‌تواند بال بزند می‌تواند پا روی خورشيد بگذارد، می‌تواند 🔹او در آن یک روز آسمان‌خراشی بنا نكرد زمينی را مالک نشد مقامی را به دست نياورد اما در همان یک روز دست بر پوست درختی كشيد، روی چمن خوابيد كفش دوزدكی را تماشا كرد سرش را بالا گرفت و ابرها را ديد و به آنهائی كه او را نمی‌شناختند سلام كرد و برای آنها كه دوستش نداشتند از ته دل دعا كرد 🔸او در همان یک روز آشتی كرد و خنديد و سبک شد، لذت برد و سرشار شد و بخشيد عشاق شد و عبور كرد و تمام شد 🔹او در همان یک روز زندگی كرد فردای آن روز فرشته‌ها در تقويم خدا نوشتند: امروز او درگذشت كسی كه هزار سال زيست!   🔸زندگی انسان دارای طول، عرض و ارتفاع است اغلب ما تنها به طول آن می انديشيم اما آنچه که بيشتر اهميت دارد عرض يا چگونگی آن است 👌امروز را از دست ندهيد آيا ضمانتی برای طلوع خورشيد فردا وجود دارد!؟ 🍃🌸🌸🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱‏به اعتقاد "آلبرت الیس" چهار باور ناسالم، هسته مرکزی تمام مشکلات روانشناختی هر فرد را تشکیل میدهد: 1- پرتوقعی(انتظار غیرمنطقی) 2- فاجعه پنداری(وحشتناک دیدن وقایع) 3- سطح پایین تحمل ناکامی(بی تحملی) 4- کم ارزش شمردن خود(ناارزنده سازی خویشتن) 🍃🌺🍃═🍃🌺🍃
رهبر معظم انقلاب: «یک جوانِ پُرشورِ مؤمنِ از جان‌ گذشته‌ی سبزواری، شهید ناصر باغانی، وصیّت‌نامه دارد. ... جا دارد که انسان آن وصیّت‌نامه‌اش را ده بار بخواند، بیست بار بخواند! بنده مکرّر خوانده‌ام.» 📝 گزیده‌ای از وصیت‌نامه شهید ۱۹ ساله، ناصرالدین باغانی: 🔸سخنم را درباره‌ی عشق آغاز می‌کنم. ما را به جرم عشق موأخذه می‌کنند‌. گویا نمی‌دانند که عشق گناه نیست! امّا کدام عشق؟ خداوندا، معبودا، عاشقا، مرا که آفریدی عشق به پستان مادر را به من یاد دادی، امّا بزرگتر شدم و دیگر عشق اولیه مرا ارضاء نمی‌کرد، پس عشق به پدر ومادر را در من به ودیعت نهادی. مدتی گذشت، دیگر عشق را آموخته بودم امّا به چه چیز عشق ورزیدن را نه! 🔸به دنیا عشق ورزیدم به مال و منال دنیا عشق ورزیدم. به مدرسه عشق ورزیدم. به دانشگاه عشق ورزیدم، امّا همه‌ی اینها بعدِ مدت کمی جای خود را به عشق حقیقی و اصیل داد یعنی عشق به تو. (یَومَ لا یَنْفَعُ مال وَلا بَنُون ) فهمیدم که وقتی شرایط عوض شود یَفِرّالْمرءَ مِنْ اَخیهِ و صاحِبَتهِ و بَنیهِ و اُمّهِ وَاَبیهِ، پس به عشق تو دل بستم. بعد از چندی که با تو معاشقه کردم یکباره به خود آمدم و دیدم که من کوچکتر از آن هستم که عاشق تو شوم و تو بزرگتر از آن هستی که معشوق من قرار گیری. فهمیدم در این مدت که فکر می‌کردم عاشق تو هستم اشتباه می‌کرده‌ام، این تو بودی که عاشق من بوده‌ای و من را می‌کشانده‌ای! 🔸اگر من عاشق تو بودم باید یکسره به دنبال تو می‌آمدم. ولیکن وقتی توجه می‌کنم می‌بینم که گاهی اوقات در دام شیطان افتاده‌ام ولی باز مستقیم آمده‌ام؛ حال می‌فهمم که این تو بوده‌ای که به دنبال بنده‌ات بوده‌ای، و هرگاه او صید شیطان شده، تو دام شیطان را پاره کرده‌ای و هر شب به انتظار او نشسته‌ای تا بلکه یک شب او را ببینی. 🔸حالا می‌فهمم که تو عاشق صادق بنده‌ات هستی، بنده را چه، که عاشق تو بشود؛ عَنقا شکار کرکس نشود دام باز گیر. 🔸آری تو عاشق من بودی و هر شب مرا بیدار می‌کردی و به انتظار یک صدا از جانب معشوق می‌نشستی. اما من بدبخت ناز می‌کردم و شب خلوت را از دست می‌دادم و می‌خوابیدم! اما تو دست بر نداشتی و آنقدر به این کار ادامه دادی تا بالاخره منِ گریز پای را به چنگ آوردی و من فکر می‌کردم که با پای خود آمده‌ام 🔸وه چه خیال باطلی! این کمند عشق تو بود که به گردن من افتاده بود. مرا که به چنگ آوردی به صحنه‌ی جهادم آوردی، تا به دور از هر گونه هیاهو با من نرد عشق ببازی. من در کار تو حیران بودم و از کرم تو تعجب می‌کردم. 🔸آخر تو بزرگ بودی و من کوچک؛ تو کریم بودی و من ل‍ئیم؛ تو جمیل بودی و من قبیح؛ تو مولا بودی و من شرمنده از این همه احسان تو بودم... 🔻امّا چیست؟ 🔸آن هنگام که رزمنده‌ای مجاهد، بسوی دشمن حق می‌رود و ملائک به تماشای رزم او می‌نشینند و شیطان ناله بر می‌آورد و پای به فرار می‌گذارد و ناگهان غنچه‌ای می‌شکفد، آن هنگام را جز شهادت چه نام می‌توانیم داد؟ 🔸شهادت خلوت عاشق و معشوق است .شهادت تفسیر بردار نیست. ای آنانی که در زندان تن اسیرید، به تفسیر شهادت ننشینید که از درک قصۀ شهادت عاجزید. فقط شهید می‌تواند شهادت را درک کند. 🔸 کسی نیست که ناگهان به خون بغلتد و نام شهید به خود گیرد. شهید در این دنیا قبل از این که به خون بتپد، شهید است. و شما همچنان که شهیدان را در این دنیا نمی‌توانید بشناسید و بفهمید، بعد از وصل‌شان نیز نمی‌توانید درکشان کنید. شهید را شهید درک می‌کند. اگر شهید باشید شهید را می‌شناسید و گرنه آئینۀ زنگار گرفته، چیزی را منکعس نمی‌کند که نمی‌کند. 🔸برخیزید و فکری به حال خود بکنید که شهید به وصال رسیده است و غصه ندارد. شهیدان به حال شما غصه می‌خورند، و از این در عجبند و حیرت می‌کنند که چرا به فکر خود نیستید! 🔸به خود آیید و زندان تن را بشکنید. قفس را بشکنید و تا سر کوی یار پرواز کنید و بدانید که برای پرواز ساخته شده‌اید نه برای ماندن در قفس! این منزل ویران را رها کنید و به ملک سلیمان در آیید...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا