-هر دوشون آمریکایی هستن. لهجه معمولی و عادی. البته دختره قشنگتر حرف میزد. معلوم بود که برخلاف پسره، تحصیل کرده است.
رو به بنجامین کرد و گفت: «خوبه. شیرو واست گرم کنم؟»
بنجامین: «نه. سرد میخورم. بشین ببینم از دنیا چه خبر؟»
میشل موهایش را پشت گردنش جمع کرد و بست و نشست سر میز و تبلتش را برداشت و شروع کرد: «هفته قبل، در قسمت دنیای علم، ده دوازده تا کشف جدید ثبت شده که چون بیشتر در خصوص ستارگان و یا در خصوص زمین شناسی هست که خیلی علاقه ای بهش نداری، ازش میگذرم.»
بنجامین همین طور که داشت شیر میریخت پرسید: «درباره اعداد و فیزیک و این چیزا مقاله جدیدی نداشتیم؟»
میشل صفحه ای را باز کرد و گفت: «دو تا مقاله جدید داشتیم که اتفاقا در یکی از اونا از تو هم تقدیر کرده. بخاطر رد نظریه خطی سیستم ها. گفته بود که اولین کسی که این نظریو رو رد کرد و شجاعت این رو داشت که جلوی یک تفکر پونصد ساله این درباره بایسته، بنجامین بوده.»
بنجامین: «چه فایده وقتی جایگذین مناسبی براش نتونی تعریف کنی. نگو که صاحب مقاله تونسته یه نظریه جدید ارائه کنه؟»
میشل: «اتفاقا چک کردم. نه. نظریه جدیدی نداره. شرح مقاله هفت هشت سال قبل خودت بود. اما نمیدونم چرا در صفحات تازه علم بازنشر دادن؟!»
بنجامین یک قلپ خورد و گفت: «شرح، توزیع علم محسوب میشه اما تولید علم نیست. اگر کسی بتونه شیوه جدیدی در شرح ارائه بده که نزدیک به کشفیات جدید و نظریات جدیدی باشه، به نوعی داره راه رو برای تولید علم باز میکنه. شاید به خاطر همین اینجور مقالات هم در صفحات تازه های علم دنیا منتشر میکنن.»
میشل ورق زد و گفت: «آهان. دو تا نامه جدید هم از طرف...» حرفش ناتمام ماند که یهو صدای لوکا آمد. میشل تبلتش را زمین گذاشت و سراغ لوکا رفت. بنجامین لیوانش را که تمام کرده بود، گذاشت روی میز و تبلت میشل را برداشت. البته یواشکی هم دقت کرد که میشل او را نبیند.
به قسمت پایین تبلت رفت و صفحاتی که قبلا میشل باز کرده بود را ورق زد. دوباره نگاه کرد که میشل آن نزدیکی نباشد. وقتی داشت صفحات را ورق میزد، به صفحه حوادث رفت و وقتی آن را تا پایین رفت و اخبارش را چشمی و تندتند نگاه میکرد، ناگهان چشمش به این تیتر خورد: «کمیته حقیقت یاب در خصوص آشوب بزرگ در زندان پولسمو با جِس(رییس زندان) مصاحبه های طولانی مدت و جدی داشت.»
وقتی مقاله را با روش تندخوانی خواند و خواند و خواند و به پایین صفحه آمد، ناگهان تصویر جس را در گوشه پایین صفحه دید. مثل برق گرفته ها تصویر را درشتر کرد تا تمام صفحه از عکس جس پر شد. همچنان که با حالت خاصی به خواهرش نگاه میکرد، انگشت شستش را روی صفحه تبلت و چشم و ابروی جس کشید و لحظاتی به او زل زد.
⛔️سه خیابان بالاتر – خانه امن داروین
داروین کلاه و کتش را درآورد. به طرف آینه رفت و ابروی مصنوعی و سیبیل کوچکی که روی صورتش گذاشته بود را برداشت و با کرم شروع به پاک کردن صورتش شد.
به اتاقش رفت. گوشی همراهش را درآورد و فایلی که باروتی برایش ارسال کرده بود را پِلی کرد. فایل صحبت کوتاهی بود که با بنجامین داشتند.
داروین پای تخته رفت و هر از چند ثانیه، صوت را قطع میکرد و نکات و کلمات مهمش را روی تخته و اطراف عکس بنجامین که روی تخته نصب شده بود، مینوشت.
[چند سال رفت و آمد ، پنج سال زندگی مستمر ، همسایه های باهوش اما نه چندان مهربان ، خودم و همسرم و پسر شیطونِ مو فرفریِ یک ساله.]
این ها را نوشت و چند لحظه با دقت به پنج شش فَکتی که روبرویش بود فکر کرد. جوزت وارد شد. داشت با بخش زِبرِ ناخنگیر، ناخن هایش را تمیز میکرد.
ادامه ... 👇
-جوزت از اینا چی میفهمی؟
-ببینم چی داریم ... اووووم ... من حدس میزنم ... که معمولا حدسام اشتباه درنمیاد ... اولا محل کارش خیلی دور نیست و همین نزدیکیه ، دوما ممکنه قبل از این همسرش با کسی دیگه هم بوده اما به هر حال اسمشو میذاره زندگی ، سوما که فکر کنم این از همش مهمتره اینه که اطرافش مثل مور و ملخ مامور ریخته و از این وضعیت ناراضیه و احساس خوبی نداره...
-آفرین ... دقیقا ... دیگه؟
-و این که به زن و زندگیش علاقه داره. و حتی به پسرش یه جورایی از همسرش هم بیشتر علاقه داره. البته اینو خیلی مطمئن نیستم اما بعید هم نیست.
-دقیقا ... و یک نکته دیگه هم این که خیلی حرف داره واسه گفتن. دلش هم زبون و دوست و همسایه میخواد. اجتماعیه. منزوی و گوشه گیر نیست.
-اینقدر که با یه توپ، به طرف باروتی و لنکا اومد و سر یه صحبت دو سه دقیقه ای باز شد.
-و این خیلی خوبه. گاردش بسته نیست. ضمنا دقت کردی؟ خیلی هم شیکه. پیراهن و شلوارش خیلی نو و برند بود.
-به این دقت نکردم. ینی ندیدمش اصلا. خب اگه اینم باشه که ینی میتونه پایه مهمونی و هدیه و معاشرت و این چیزا باشه.
-و نباید یادمون بره ... و حتی باید به لنکا یادآوری کنیم که در مهمونیا و معاشرت با بنجامین و همسرش، خیلی به بنجامین نخ نده و شیطنت نکنه.
-چون از این حرفا پیداست که نمیتونه آدم اخلاق مداری نباشه. حداقل در حوزه فردی و خانوادگی.
-خب با این فکت ها که ازش داریم، بیا یه لیست از موضوعاتی که مورد علاقه اینجور آدماست بعلاوه پیوست های ظاهری و غذایی و خریدن هدیه و این چیزا بنویسیم.
-موافقم.
داروین به تخته نزدیکتر شد و ماژیکش را برداشت و همین طور که شروع به نوشتن کرد گفت: «طبق اطلاعات قبلی که ازش داریم، و چیزای مختصری که در مکالمه امروز صبح دستگیرمون شد، بنظرم میتونه این موضوعات برای جلسات خانوادگی و مهمونی های دورهمی برای بنجامین جذاب باشه: 1.زندگی دانشمندان و اطلاعات کمتر شنیده شده از زندگیشون 2. بحث درباره بچه و شیرینی بچه دار بودن و اصلا چی شد که تصمیم گرفتن لوکا رو به دنیا بیارن 3. ... تو هم یه چیزی بگو جوزت!»
جوزت گفت: «مثلا شاید جوک و حرفای فان و این چیزا هم در مورد زندگی متاهلی و زن و شوهری بد نباشه.»
داروین: «موافقم 4. شوخی با زندگی و مناسبت های زن و شوهری و این چیزا 5. دیگه ... دیگه ... بذار ببینم ... آهان ... معرفی برندهای جدید کیف و کفش ... 6. یادم اومد ... این که خودش بچه چندمه و پدر و مادرش کجان؟»
جوزت گفت: «مخالفم ... زود نیست؟»
داروین با خودش فکر کرد و دید جوزت راست میگوید. فورا پاکش کرد و گفت: «آره ... حق با توئه ... عجولانه است ... جوزت بزنیم تو یه بحث علمی؟»
جوزت جواب داد: «چه مدل و نوع از بحث علمی میخوای مطرح کنی که اولا از لنکا و باروتیِ شیرین عقلِ کله شق بربیاد که پا به پای بنجامین برن؟ بنظرم ولش کن. یهو گند میزنن به همه چیز.»
صدای قهقهه داروین بلند شد. وقتی خنده اش تمام شد گفت: «موافقم ... اونا رو چه به این غَلَطا؟!»
جوزت: «نمیدونم دلیل انتخاب آبراهام و ماموریتش چیه؟... اما بنظرم کسیه که میتونه بنجامین عاشقش بشه...»
ادامه دارد...
@Mohamadrezahadadpour
🔥معاریو مدعی موفقیت عملیات ترور رهبر حزب الله شد.
روزنامه عبری زبان معاریو با استناد به برآوردها ارتش رژیم صهیونیستی مدعی شد عملیات ترور سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله در ضاحیه جنوبی بیروت موفقیتآمیز بوده است.
شبکه 12 تلویزیون رژیم صهیونیستی تاکید کرد که نتانیاهو در پاسخ به سوالی پیرامون ترور نصرالله گفته است: منتظر بمانید.
دلنوشته های یک طلبه
🔥معاریو مدعی موفقیت عملیات ترور رهبر حزب الله شد. روزنامه عبری زبان معاریو با استناد به برآوردها ارت
️کانال ۱۳ عبری: ما مطمئن هستیم که نصرالله در مکان مورد حمله قرار گرفته بوده است ولی از سرنوشت آن گزارشی در دسترس نیست.
◀️ متأسفانه به اندازه ای که رسانههای عبری و صهیونیستی در خصوص اخبار امشب در حال کار و عملیات روانی هستند، چندان خبری از رسانههای مقاومت نیست. این خالی گذاشتن عرصه افکار عمومی اثرش از هر حمله و تروری مخربتر است.
خبرای خوبی رسید.
انشاالله درست باشه و وجود نازنین سید مقاومت در صحت و سلامت کامل باشد.
دلنوشته های یک طلبه
خبرای خوبی رسید. انشاالله درست باشه و وجود نازنین سید مقاومت در صحت و سلامت کامل باشد.
احتمال زنده بودن ایشان قوت گرفت.
◀️ ارتش اسراییل ادعا میکند نشانههایی از احتمال زنده بودن حسن نصرالله دریافت شده است؛ به همین دلیل قصد دارد مناطق هدف قرار گرفته را مجددا بمباران کند.
✔️ رفقا، هر کس ادعا کرد که این حملات نتیجه انتخاب ناصحیح در ریاست جمهوری است و خواست از آب گلآلود ماهی سیاسی بگیره، با پشت دست نه، بلکه با جفت لگد(با تعیین دقیق هدف و موضع) بزنید تو دهنش تا دیگه از این غلطا نکنه و خلاف نظر مبارک رهبر فرزانه انقلاب در خصوص لزوم وحدت و پرهیز از نظرات نسنجیده دهنشو باز نکنه.
محکم بزنیدا
موید و منصور باشید
🔶 رهبر معظم انقلاب درباره قضایای اخیر لبنان پیامی صادر کردند.
در بخشی از این پیام آمده است: همه نیروی مقاومت منطقه در کنار حزبالله و پشتیبان آن است. سرنوشت این منطقه را نیروهای مقاومت و در رأس آنان حزبالله سرافراز رقم خواهد زد. مردم لبنان فراموش نکردهاند که در روزگاری نظامیان رژیم غاصب تا بیروت را زیر چکمه قرار میدادند، این حزبالله بود که پای آنان را قطع کرد و لبنان را عزیز و سربلند ساخت. امروز هم لبنان به حول و قوه الهی دشمن متجاوز و خبیث و روسیاه را پشیمان خواهد کرد. بر همه مسلمانان فرض است که با امکانات خود در کنار مردم لبنان و حزبالله سرافراز بایستند و در رویارویی با رژیم غاصب و ظالم و خبیث آن را یاری کنند.