💠 استاد فاطمی نیا در سخنرانی چند روز قبلشون مطالبی فرمودند که یکی از مخاطبین آذری زبان عزیز کانال ارسال کردند👇
ببینید خدا چند گناه را نمی بخشد: اول عمدا نماز نخواندن. دوم به ناحق آدم کشتن. سوم عقوق والدین. چهارم آبرو بردن.
این گناهان این قدر نحس هستند که صاحبانشان گاهی موفق به توبه نمی شوند. پسر یکی از بزرگان علما که در زمان خودش استادالعلما بود، برای من تعریف می کرد: به پدرم گفتم : پدر تو دریای علم هستی ، اگر بنا باشد یک نصیحت به من بکنی چه می گویی؟ می گفت : پدرم سرش را انداخت پایین ، بعد سرش را بالا آورد و گفت : آبروی کسی را نبر!
الان در زمان ما هیئتی ها، مسجدی ها و مقدس ها آبرو می برند ؛ عزیز من ، اسلام می خواهد آبروی فرد حفظ شود. شما با این مشکل داری ؟ دقت کنید که بعضی ها با زبانشان می روند جهنم. روایت داریم که می فرماید اغلب جهنمی ها، جهنمی زبان هستند. فکر نکنید همه شراب می خورند و از دیوار مردم بالا می روند. یک مشت مومن مقدس را می آورند جهنم. ای آقا تو که همیشه هیئت بودی! مسجد بودی! بله. توی صفوف جماعت می نشینند آبرو می برند.
💠یک تجربه جالب💠
چند هفته پیش که برای سخنرانی در یادواره شهدای دانشگاه پزشکی جهرم دعوت شده بودم، خیلی با خودم فکر کردم که چی بگم که هم کلیشه نباشه و هم به درد حال و آینده انقلاب بخوره و صرفا احساسی نباشه؟!
توجه داشته باشین که مخاطبان جلسه فقط دانشجویان و اساتید و مدیران نبودند و از عموم مردم هم دعوت شده بود و ماشالله جمعیت خیلی خوبی در جوار شهدای گمنام دانشگاه جمع شده بودند.
تا اینکه تصمیم گرفتم موضوعم را کمی تخصصی تر در زمینه #جنگ_شناسی و #جامعه_شناسی_جنگ و انواع گروه های هدف و نقاط ضعف نسل ما در این عرصه بررسی کنم.
باورتون نمیشه!
اولا جمعیت با اینکه در فضای سرپوشیده نبود، اما کاملا ساکت بودند و کل ۴۰ دقیقه را فقط گوش دادند! با وجود اینکه معمولا ساکت کردن مردم در فضای سر باز کار راحتی نیست.
ثانیا سوالات جالبی بعدش مطرح شد که باعث نشاط و تشویق بیشترم شد و فضای تعریف و تمجید و به به و این چیزا پیش نیومد.
ثالثا اصلا وارد روضه نشدم و حتی وقت هم کم آوردم و بنظر میرسید که اگر نیم ساعت دیگه به وقتمون افزوده میشد، بازم میشد جلسه را اداره کرد و مشکلی هم پیش نیاد.
بخاطر همین از اون شب دیگه با خودم تصمیم جدی گرفتم که هم خودم و هم بقیه رفقایی که سخنران و مجری اینطور برنامه ها هستند را دعوت کنم به بحث های تخصصی تر و کاربردی تر!
چرا که یک دقیقه فکر کردن، از هفتاد سال عبادت و گریه و تکیه بر بار احساسی صرف ارزشش بیشتره.
حتی میخوام یه تجدید نظر حسابی روی مباحث راهیان نورم داشته باشم و بازم از سالای گذشته عمیق تر و مفهومی تر ورود کنیم.
اون شب از همیشه بیشتر به من و دست اندرکاران جلسه ثابت شد که چقدر لازمه بعضی مسائل را الکی طبقه بندی محرمانه نکنیم و با مردم درمیون بذاریم.
شما طلبه یا کارشناس عزیز هم امتحان کن و در حوزه تخصصی تری وارد بشید و با مردم بر اساس ضرورت ها و نیازمندی های حال و آینده انقلاب گفتگو کنید.
باور بفرمایید ضرر نمیکنید.
مخصوصا اینکه بعد از جلسه، از یکی از پدران معظم شهدای نسل سوم مدافع حرف بشنوی که: 《خدا خیرت بده! دلمون گرم تر شد.》
#حدادپور_جهرمی
#دلنوشته_های_یک_طلبه
@mohamadrezahadadpour
هرگز اجازه ندهیم کسی که از رویاهایش دست کشیده است
ما را هم از روياهایمان باز بدارد ...
درود خدا بر شما دوستان عزیزم❤️
صبح زیبایتان بخیر و نیکی🌹
در پناه نگاه خدا باشیم☺️
یه متن حال خوب کن هست که نویسندشو نمیشناسم اما بنظرم باید هر هفته و حتی گاهی که حالمون خوب نیست، بخونیم و لذت ببریم.
تقدیم با احترام👇
من مذهبی ها را خیلی دوست دارم
زمان و مکان را یک عنصر زنده میدانند
و باهاش روابط دارند.
برایشان فرق میکند الآن
رجب است یا جمادی الاول
رمضان است یا محرم ...
یا برایشان فرق میکند الآن کجای ماه است ؟
جمعه است که باید دعای سمات بخوانند
یا یک روز دیگر ...
مکان هم برایشان همین طور است.
مثلا مادر من، شمال و جنوب و شرق و غرب اش
با رو به قبله و پشت به قبله و
رو به امام رضا و پشت به امام رضا معلوم میشود.
فرق مسجد و خانه و حرم و صحن را میفهمد.
زمان ومکان برایش زنده است.
آن قدر زنده که می تواند خدا را به حق
این وقت ساعت یا به حق این ماه عزیز
یا این جای عزیز قسم بدهد.
حسرت میخورم بهشان که دنیایشان
این قدر معنیدار است.
مرده و یک رنگ و جامد نیست ...
زندگی کردن توی دنیایی که پر از نشانه
و راز است ، لابد خیلی کیف دارد.
دست کم کم اش اینکه هیجانانگیزتر از
نفسکشیدن در یک دنیای صامت بیجان
و بیرنگ است که مثل یک چهارچوب
بیرون تو ایستاده و ربطی به تو ندارد.
خوش به حال مذهبی ها ...
@mohamadrezahadadpour
✅ بیش از چهار صفحه a4 نوشته بودم اما بازم اونجوری نشد که دلم میخواست.
اما جمله ی آخرش شد همون چیزی که میخواستم در طول اون یک ساعت بگم:
هرچی #عجیب تر باشی تنها تری.
هرچی #ساده تر، تنها تر تر!
@mohamadrezahadadpour
💠 امروز سخنران مجلس ترحیم نیومده بود و صاب مجلس که خیلی برام عزیز بود، گفت آبرومون بخر و یه چند دقیقه سخنرانی کن.
خلاصه صحبت فی البداهه امروزم این بود:👇
بدیهایی که دیگران به ما میکنند نه ناشی از بدذاتی یا بدنیتی آنان، که حاصل رنجیست درونی.
رنجی که منشاء آن نقصان در آگاهی و شناخت (بهویژه خودشناسی) فرد است و بیش از هرکس خود او را عذاب میدهد.
پس خدا روح آنان را زودتر شاد کند تا ارواح کسانی که از دنیا رفته اند. (همه گفتند الهی آمین☺️)
@mohamadrezahadadpour
سلام و صبحتون بخیر
از اول صبح تو فکر یه پست برای شما بودم اما بنظرم رسید خدمتتون فقط عرض کنم که:
سفره محرم و صفر را دارن جمع میکنن
گر گدا کاهل بود
تقصیر صاحب خانه چیست؟
لطفا استفاده کنید و از مجالس ائمه اطهار در این سه شب پایانی لذت ببرید.
همین🌹
تا نقاب از چهره ی زهراییش رد می شود
لاجرم خورشید در کارش مردد می شود
هر کجا ساکن شود او خشت خشتش قبله است
گر حسن مقصود باشد خانه مقصد می شود
در شجاعت،در نجابت،در کرامت ذات او
اجتماع حیدر و زهرا و احمد می شود
کوری چشمان کفار حسود یثربی
بعد از او دنیا پر از نسل محمد می شود
چون یداللهی که شد آیینه حق در زمین
روی او ایزد نمای “دست ایزد” می شود
حُسن همراه حسن شد عزتش شدت گرفت
ضرب شد حرفی اگر در خود مشدّد می شود
هر که آمد دست پر برگشت بی چون و چرا
شایدِ سائل درِ این خانه باید می شود
“گر گدا کاهل بود” آقا پی او می رود
احتمال نا امیدی گدا رد می شود
در توازن نیست باهم کوه و کاه، اینجا ولی
بارها ثابت شده آقا بخواهد می شود
می رسد روزی که پیمانکار صحن مجتبی
آستان قدس شاهنشاه مشهد می شود
علی اکبر نازک کار
@mohamadrezahadadpour
هر که خوانش بیش، مسکین و گدایش بیشتر
هر کسی هم که گدایش بیش، جایش بیشتر
کلّ فرزندان زهرا سفرهدارند و کریم
بینِ اولادِ کریمش؛ مجتبایش بیشتر
رزق دنیا درمیآید از تنور خانهاش
هر که نانش بیش، خیلِ بینوایش بیشتر
تا نفس دارم به عشقِ او نفس خواهم کشید
بعدِ مرگم نیز، میمیرم برایش بیشتر
کیمیای عشقِ او از خاک، میسازد طلا
خاکسارش میشود سهمِ طلایش بیشتر
هر چه دلها بیشتر از داغِ قبرش بشکند
میشود اندازهی صحن و سرایش بیشتر
میکند زهرا برای گریهکنهایش دعا
هر که اشکش بیشتر؛ سهم دعایش بیشتر
روضه میخوانم ولی مستور، در لفافهها
از مدینه دلخور است؛ از کوچههایش بیشتر
هر شبی کابوس داغِ کوچه مهمانش شود
میشود فردای آن شب؛ هایهایش بیشتر
#رضا_قاسمی
@mohamadrezahadadpour
4_5854856107456987536.mp3
1.68M
زیارت حضرت رسول اکرم
اباذر الحلواجی
@mohamadrezahadadpour
می روم مشهد، خیابان ها شلوغ
می روم قم، شبستان ها شلوغ
کربلا که کُل ایوان ها شلوغ
در مسیرش هم بیابان ها شلوغ
هیچ کس مثل تو بی زوار نیست😭
با کریمان کار ها دشوار نیست
💠 آیا پیامبر شهید شدند❓💠
دلایل بسیاری وجود دارد که شهادت ناشی از مسمومیت پیامبر (ص) را تأیید می نمایند. این دلایل و روایات، از تواتر معنوی برخوردارند؛ یعنی هرچند که الفاظ و توصیفات آنها کاملاً با یکدیگر مشابه نیستند، اما از مجموع آنها، می توان موضوع مورد بحث را ثابت نمود. اکنون به تعدادی از این روایات با استناد به کتب فریقین اشاره می نماییم:
✔️ الف. کتاب های شیعه:
🔸روایت اول: امام صادق (ع) می فرمایند: چون پیامبر اسلام (ص)، ذراع (یا سر دست) گوسفند، را دوست می داشتند، یک زن یهودی با اطلاع از این موضوع ایشان را با این بخش از گوسفند مسموم نمودند.[1] در این روایت، به مسمومیت پیامبر (ص) تصریح شده، اما در آن اشاره ای نشده است که آیا ایشان بر اثر این سم به شهادت رسیده اند یا خیر؟
🔸روایت دوم: امام صادق (ع) فرمودند: "پیامبر اکرم (ص) در جریان جنگ خیبر مسموم شده و هنگام رحلتشان بیان فرمودند که لقمه ای که آن روز در خیبر تناول نمودم، اکنون اعضای بدنم را نابود نموده است و هیچ پیامبر و جانشین پیامبری نیست، مگر این که با شهادت از دنیا می رود".[2] در این روایت، علاوه بر تصریح به مسموم شدن رسول خدا (ص) و شهادت ایشان در پی مسمومیت، به اصلی کلی نیز اشاره می شود که مرگ تمام پیامبران و اوصیا با شهادت بوده و هیچ کدام، با مرگ طبیعی از دنیا نمی روند! روایات دیگری نیز وجود دارد که این اصل کلی را تقویت می نماید.[3] بسیاری از دانشمندان شیعه، با استفاده از این اصل کلی، نیازی به جست و جوی مورد به مورد در ارتباط با چگونگی شهادت هر کدام از معصومان (ع) احساس نمی کنند.[4] بر این اساس، هر چند دلیل متقنی بر شهادت پیامبر (ص) نیز ارائه نشود، باز هم می توان معتقد بود که رحلت ایشان طبیعی نبوده است!
✔️ ب. کتب اهل سنت:
تنها شیعیان نیستند که معتقد به شهادت پیامبر (ص) هستند، بلکه روایات فراوانی در صحاح و دیگر کتب اهل سنت وجود دارد که همین موضوع را تأیید می نماید که به عنوان نمونه، به دو مورد آن اشاره می نماییم:
🔸روایت اول: در معتبرترین کتاب اهل سنت، نقل شده که پیامبر (ص) در بیماری منجر به رحلتشان، خطاب به همسرشان عائشه فرمودند: "من همواره درد ناشی از غذای مسمومی را که در خیبر تناول نموده ام، در بدنم احساس می کردم و اکنون گویا وقت آن فرا رسیده که آن سم، مرا از پای درآورد".[5] همین موضوع در سنن دارمی نیز بیان شده است. علاوه بر این که در این کتاب، به شهادت برخی از یاران پیامبر (ص)، بر اثر تناول همان غذای مسموم نیز اشاره شده است.[6]
🔸روایت دوم: احمد بن حنبل در مسند خود، ماجرایی را بیان می نماید که طی آن، بانویی به نام ام مبشر که فرزندش به دلیل خوردن غذای مسموم در کنار پیامبر (ص)، به شهادت رسیده بود؛ در ایام بیماری ایشان به عیادتشان آمده و اظهار داشتند که من احتمال قوی می دهم که بیماری شما ناشی از همان غذای مسمومی باشد که فرزندم نیز به همین دلیل به شهادت رسید! پیامبر (ص) در پاسخ فرمودند که من نیز دلیلی به غیر از مسمومیت، برای بیماری خویش نمی بینم و گویا نزدیک است که مرا از پای در آورد.[7] مرحوم مجلسی نیز با نقل روایتی؛ تقریبا مشابه با این روایت بیان نموده که به همین دلیل است که مسلمانان اعتقاد دارند، علاوه بر فضیلت نبوت که به پیامبر (ص) هدیه شده، ایشان به فوز شهادت نیز نائل آمده اند.[8]
🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
[1] کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 6، ص 315، ح 3، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1365 ش.
[2] محمد بن حسن بن فروخ صفار، بصائر الدرجات، ج 1، ص 503، کتابخانه آیت الله مرعشی، قم، 1404 ق.
[3] مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 27، ص 216، ح 18 و ج 44، ص 271، روایت 4، مؤسسة الوفاء، بیروت، 1404 ق.
[4] همان، ج 27، ص 209، ح 7.
[5] صحیح بخاری، ج 5، ص 137، دار الفکر، بیروت، 1401 ق.
[6] سنن دارمی، ج 1، ص 33، مطبعة الاعتدال، دمشق.
[7] مسند احمد بن حنبل، ج 6، ص 18، دار صادر، بیروت.
[8] بحار الانوار، ج 21، ص 7.
@mohamadrezahadadpour
یکی از مخاطبان محترم گفتن:
💠 وقتی تاریخ رو خوب نمیخونیم!
طوری برامون جا انداختن که فکر میکنیم امام حسن مجتبی(علیه السلام) پشت یه میز نشسته بوده، یه برگه به نام صلح نامه رو میارن براشون و ایشونم امضا کرده و تمام!!
اما آیا میدونیم حضرت ۶ماه در نُخَیله در حال جنگ بودن؟
@mohamadrezahadadpour
5498123_517.mp3
1.21M
💔صلوات خاصه امام رضا(ع)
◈شهادت امام رضا(ع) تسلیت باد◈