eitaa logo
دلنوشته های یک طلبه
90.3هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
645 ویدیو
124 فایل
نوشتارها و رمان های محمد رضا حدادپور جهرمی ادمین: @Hadadpour سایت عرضه آثار: www.haddadpour.ir توجه: هر نوع استفاده یا برداشت و کپی و چاپ مستندات داستانی چه به صورت ورد یا پی دی اف و ... و حتی اقتباس برای فیلم‌نامه و تئاتر و امثال ذلک جایز نیست.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹سلام آقای حداد پور من خاطره ای فعلا به ذهنم نمیرسه... ولی آشنایی با کانال شما رو مدیون آقای حسنپور هستم که ایشون الان دادستان شهرستان ......... هستند.🌹 🔹وقتتون بخیر استاد حدادپور بدون اغراق عرض میکنیم کانالتون یه دنیاست🌺 .از کجاش بگیم که‌ لحظات‌حضور در کانالتون‌ سرشار از درس و پند و پیام برای ما بوده و هست ! چرا که همیشه سعی و تلاشتون براین‌بوده مخاطبین کانال رو با داستانهای جذاب ،‌مطالب‌ آموزنده و مفید ،‌متنهاو تحلیلات روشنگرانه و واقع گرایانه با واقعیتهای جهان و عصر جدید بدون رو درواسی و باصداقت آشنا وروبرو کنید استاد مطالبتون بدون هیچ تعبیر افزون و آرایشی برای ما دلنشین و خواستنیه ! لحظات معنوی و پربار و برکتی رو در کانال سپری کردیم که فراموش نشدنیه ! دعاگوی شما هستیم . خداوندرحمن و رحیم بر توفیقات شما بیفزاید . سایه تون‌مستدام 💐🌺 🔹تولد دخترتون و کانالتون مبارک🌹 خیلی خلاصه 👈بیداری گفتن هاتون باعث شد که تلنگری باشه برام که چرا من تا این وقت شب و الکی بدون هدف گوشی به دست بیدارم😐 👈درس خیلی مهمی که از کانال شما یادگرفتم این بود که وقتی علم و سواد و تجربه کافی در مورد چیزی ندارم ،، نباید در موردش نظر بدم درحالیکه قبلا فک میکردم برا هر پستی در گروهها باید نظر کارشناسیمو ارائه بدم🙈 👈روضه های مجازی و داستانها هم که عالی👌خیلی استفاده کردم ان شاءالله موفق و عاقبت بخیر بشید 🔹تولد دخترخانمت و کانال دلنوشته ها تبریک میگم🌹🌹❤ به امید روزی که کارهای فرهنگی و فعالیتهای کانال دلنوشته ها فقط زحمتش با خودت نباشه و موکب کانال دلنوشته ها هم راه بیفته😊 🔹تو نماز جمعه بین دوتا از رفقا نشسته بودم اینوری خواست /حیفا/ رو بده به اونوری وسط من گرفتم یه نگاه انداختم هیچ شناختی نداشتم نسبت بهتون و کتاب هاتون همونجا چن صفحه خوندم و دگه ندادم به اون فردی که قرار بود کتاب بگیره اوردم خونه تا شب تموم شد. کانالتون رو پیدا کردم همون شب و در عرض یکی دو روز کل کف خیابون و تب مژگان رو از رو کانال خوندم.تا مرض از دست دادن چشم ها‌ جلو رفتیم!😂 🔹 رضا حدادپور جهرمی سلام استاد وقتی پیامتون روتو کانال درباره اهنگ دیدم خیلی خندیدم امیدوارم همیشه خندون باشین ازمطالب کانال همه مفیدن بخصوص اون شعر های قشنگی که برخی ازکاربراتون میفرسن خیلی قشنگه یادمه اولین باری که عضوکانالتون شدم یکی ازداستاناتون روخوندم خیلی خوشم اومد تشکرکردم وشما هم جواب ندادین بعدش فهمیدم قانونتونه خوشم اومد✅ امیدوارم قضاوت هایی که دربارتون کردیم روحلال کنید 🔹خاطره من بر میگرده به رمانهای شما اونها روخوندم و به همه کانالتون رو معرفی می کنم و کتابهاشو هم خریدم به عنوان نذر فرهنگی تو هیت و دوستان و فامیل میدم بخونن یه روز یکی از دوستانم گفت مسئول کانالش چقدر به حسابت واریزمی کنه این کارها رو بکنی.😂 گفتم قراره اون دنیا با خدا حساب کتاب کنم😌 🔹خاطره ای که بنده دارم شاید براتون جالب باشه ، داستان کف خیابان (۱) رو یه بنده خدایی تو کانالش منتشر کرده بود و من اتفاقی وارد کانالش شدم و داستان رو خوندم و خیلی خوشم اومد که یک دفعه کانال غیر فعال شد و ادمینش گفت که مشکلی براش پیش آمده و دیگه نمی تونه کانال رو ادامه بده ، من ناراحتِ ادامه داستان بودم و به پی وی ادمین مراجعه کردم و گفتم ادامه داستان چطور میشه؟ و ایشون هم آدرس کانال شما رو دادند ، اوایل سال ۹۵ بود و من واقعا از این که تو کانالتون هستم خوشحالم و براتون موفقیت روز افزون و عاقبت بخیری از خداوند خواستارم. درپناه خدا و اهل بیت باشید. 🔹با سلام و احترام افتخار مطالعه چندین باره آثار شما رو دارم. دبیرم و در مورد آثار شما با همکاران و شاگردانم صحبت کرده ام. همکارم گفتند خواهر و شوهرخواهرشان جزء طلاب عالیرتبه در قم هستند و در تمام جلسات خانوادگی، همه را از استفاده کتب و کانال شما منع می کنند. به ایشان گفتم شما آثار را مطالعه کرده اید؟؟ گفتند نه! کتاب کف خیابون رو پارسال به ایشون دادم، تا مطالعه کنند و با هم صحبت کنیم. هنوز کتاب رو برنگردانده و دیگر صحبتی در این باره نفرموده!!!!😂 🔹تا حالا طلبه ندیده بودم که رمان بنویسه اونم از نوع امنیتیش، کاراتون دید من رو خیلی نسبت اوضاع مملکت واقع بینانه کرد 🔹یکی از زیبایی های داستان هاتون همون (والعاقبة اللمتقین )های اخرشه...)😌 به این جمله پایان کتاباتون عادت کرده بودیم.اما" چرا تو" نداشت! اصلا انگار چرا تو با همه کتاب هاتون فرق داره!!! 🔹سلام یه بار یه شعر خیلی قشنگ ازکانال شما توی کانالی ارسال شده بود من اومدم سر بزنم دیدم اون بنده خدا پرسیده بود که الخطم یعنی چی و کلی شوخی با الخطم شده بود😅 دیگه موندگار شدیم الان دو سالی میشه 🔹سلام. تو معنی عشق و هوس را در ذهنم عوض کردی و واقع بینانه شدم. دیگه پسر بی تعهد قبلاً نیستم. تو چند سال بزرگتر کردی❤️💋💋
🔹سلام وقت بخیر من از طریق کانال بچه های امام حسین باهاتون آشناشدم تواون کانال ادمینش به شوخی از بچه ها خواست براش هدیه کتاب حجره پریا رو بخرن منم که عشقِ کتابم خواستم ببینم قضیه چیه و ازروکنجکاوی عضوشدم ودیگه خاک کانالتون گیراست وکتاباتونم که جذاب نمک گیرمون کرد. موفق وپیروز باشید 🔹با سلام الان ۲ سال یا بیشتر هست عضو کانال تون هستم اول تلگرام بعد هم اینجا متاسفانه فقط همین چرا تو رو رو خوندم ولی پیش همه از کارتون تعریف و طرفداری میکنم. الان ۲ سال منتظرم تا بلاخره وقت کنید و یک مطلب برای ما همسر های طلبه ها بزارید....بعد از مطلب برای همسر های شهدا قول دادید ولی ...😕 🔹کانالتون رو دوستتون بهم معرفی کرد..یعنی کانال رو نه کتاب تب مژگان رو بعد ازطریق تب مژگان وارد کانال شدم اول گفتم وا اینکه خاطره میگه از خودش اخوندا..ولی بعد برام جالب شد. ولی شما خیلی با دوستتون فرق دارید خیلییی.. هیچ کدوم از کتاباتون رو نتونستم کامل کنم همش نصف..ولی الحق دست قلمتون عالیه👌اینم عنایت پروردگار بشماست.. شخصیتی که در کانالتون دارید خیلی شوخ و خودمونی هستید.ولی یه ایراد که دارید بنظرم خیلی از خود راضی هستید..یکم هم مغرور.. ممنون از کانالتون که نصف و نیمه میخونم..ولی جالب برام.. 🔹سلام حاج آقا. چند سال پیش یه نیمه شب تو کانال تون یه مطلب گذاشته بودید در خصوص راه اندازی کاروان مدافع حرم و راهیان نور به سوریه. خیلی ها اعلام آمادگی کرده بودند که بیان و ظاهرا کاروان تمکیل شده بود. یه بنده خدایی هم که صبح بیدار شده بود و مطلب تون رو خونده بود خیلی ناراحت شده بود که دیشب خواب بوده و از کاروان جا مونده بود.ایشون گفته بودند که هر چی به آدم میدن تو همین شب زنده داری ها و نیمه شب ها ست. این حرف ایشون اون موقع خیلی من خوابزده رو متاثر کرد. درد داریم که تا .... ورنه هر آدم عاقل سرشب میخوابد 🔹سلام، من و شوهرم با هم چند ساله تو کانال شما عضو هستیم اول تلگرام بعدش ایتا همه داستاناتونم هم خوندیم باهم هروقت نصف شبا تو کانال پیام میذارید بیداری؟ منو شوهرم به هم نگاه میکنیم میگیم این حالش خوب نیست اصلا😆 🔹سلام علیکم. بنده گمونم سال 95بود که لینک کانال رو از یه گروه که یکی از دوستان مطلبای کوتاه و قشنگ از شما میذاشت رو برداشتم و عضو شدم . اول هم رفتم سراغ خاطرات یک تکفیرز و.... و حیفا اوایل حیفا و خاطرات شکنجه اسرا در زندان ابوغریب به شدت حالم بد کرد و با مشورت دوستم دیگه ادامه ندادم...منتها نتونستم و دوباره حدود یکهفته بعد شروع کردن ادامه رمان خوندن. بعد رفتم تب مژگان رو خوندمو..... یه مدت کلا تلگرام فیلتر شد و ..... و به خاطر بارداری و استرس زا بودن رمانهای شما کلا تو کانال نبودم. سال 97دوباره تو تلگرام پیداتون کردم و اول کلی به سختی گشتمو کف خیابون پیدا کردم . چون ظاهرا کانالی که جداگانه واسه رمانهابود رو حذف کرده بودید. کلی با قصه ارتباط گرفتم و هنوزم به یاد مامور 233غصه دار میشم. وقتی هم متوجه شدم راضی نیستید از رمانهاتون پی دی اف و ... تهیه بشه آرشیوی که تو لپ تابم از خاطرات یک تکفیری و... بود رو برای رضای خدا حذف کردم... چالش هم اینکه چی شد دوباره سال 97عضو کانال شدم این بود که تو یه دور همی با هم دانشگاهی ها صحبت شد قراره چند روز دیگه حاج آقا حداد پور کانال دلنوشته ها بیان مسجد ساعت(اراک) هرکی میتونه بیاد. من به دوستم گفتم راستش من یه اتاقاد جدی به آثار ایشون دارم :(با عرض پوزش)مسایل پنهان جنسی روخیلی بی ... مینویسن. گذشت و چند روز بعد دوستمون که رمان نه شما رو توی یه گروهی قسمت به قسمت برامون منتشر میکرد. بم گفت فلانی من اون روز رقتم مسجد ساعت اتفاقا سوال شما رو چند نفر دیگه هم پرسیدن ...یادم نیست جواب چی داده بودید ولی میدونم چون دوستم به حرفم اهمیت داده بود و هم اینکه شما ناراحت نشده بودید کم کم نظر منفی دیگران (که دوستی گفته بود ممکنه شما خودتون جاسوس باشیدو..) رو کنار گذاشتم و دوباره با نظر بی تفاوت وارد کانالتون شدم منتها ایندفعه با دقت و نکته سنجی وقتی یه گشتی تو کانال زدم متوجه شدم این حرفها و سخنرانی ها بیشتر به یه آدم دلسوز انقلاب میخوره واسه همینم تصمیم گرفتم کل سخنرانی هارو دانلود کنم مخصوصا یکی دوتای اول کانال تلگرام (متاسفانه با بچه کوچیک و.. فرصت نشد و الانم که تلگرام رو گوشیم به هیچ عنوان نصب نمیشه و تو ایتا هم ازیه جایی به بعد شروع کردید.) و دیگه اینکه تو یه گروه با یه جوجه دانشجوی نخبه دانشگاه تهران به قول خودشون در افتادم و تمام قد از شما و آثارتون دفاع کردم.( فکرشو بکنید ساب قبل خودم منتقدآثارتون بودم) الانم ازتون کتاب نمیخوام .چون میتونم امروز بیام مصلی و تهیه کنم و انشاالله ازصحبت های خودتون فیض ببرم. فقط درخواستم اینه که چند تا سخنرانی که در تلگرام اول کانال گذاشته بودید اگه مقدوره واستون دوباره بذارید
🔹سلام استاد،دوساله مخاطبتونم،پرستارم و شب زنده دار،خیلی التماس دعا دارم،مخاطب خاص کانال و کتاباتونم،توی این شبها دعایم کنید که مشکلم حل بشه،با چرا تو زندگی کردم،بیست و هشت سفر شما شهرری بودید،نزدیک محل ما،کوچه سرتخت برنامه داشتید،ما هم مراسم داشتیم دلم میخواست بیام اما نمی شد،یه شعری میخوندم که شاه بیتش این بود،حسنی میمونم،حسنی میمیرم،برات کربلامو از آقام میگیرم،به یاد بچه های کانال و شما بودم،اجرتون با غریب مدینه و التماس دعای فراوان سلام،چه فایده خاطره بگیم شما که انگار فقط مخاطبانتان آقایون هستند،حرف خانوم ها براتون مهم نیست که توی کانال بدارید،اما میگم،توی بیمارستان بستری بودم،حتی کتابها رو هم از همونجا سفارش دادم،حالم خوبه با کانالتون چون حرفتان به دل می شینه و موضوع روز و جوان پسندانه،موفق باشید 🔹سلام حاج آقا ماه رمضان امسال به علت کسالت مادرم نشد تو مراسم شب های قدر شرکت کنم،بهترین خاطره من از کانال شما همون مراسم مجازی احیای شب قدر بود. خوندن سخنرانی، روضه، قرآن به سر گرفتن. 🔹من اصلا هیچ شناختی نه از شما ونه از کتاباتون داشتم حتی اسمشونم نشنیده بودم ،پارسال همین موقع ها تو حرم آقا امام رضا داشتم کتاب سربلند که مال زندگی شهید حججی رو میخوندم که دیدم خانومی که کنارم نشسته برگشت بهم گفت خیلی کتاب قشنگی میخونی کتابای کف خیابون و حیفا رم بخون حال و هواتو عوض میکنه تا مدت ها تو فکر کتابا بودم تو اینترنتم چن بار سرچ کردم ولی چیزی سر در نیاوردم تا اینکه یه نمایشگاه کتاب تو شهرمون زدن وقتی رفتم دقیقاهمین دو تا کتاب شما رو داشت از اونجا به بعدم من شدم طرفدار کتاباتون و خانواده مو با کتاباتون اشنا کردم دایی کوچکه ی عزیزمم کسی بود که رفت و کانال شمارو تو تلگرام دنبال کرد و همه ی مطالبو از اول شروع کردبه خوندن و امسال برا عید غدیر یه عالمه پک کتاباتونو سفارش داد و باهم بین دخترا و پسرای روستامون پخش کردیم خیلی ها با خوندن کتاباتون حال وهواشون عوض شد و من اینو مدیون اما رضا و بعد اون خانومم که منو با کتاباتون اشنا کرد... 🔹سلام بنده بیش از یکساله عضو کانالتون هستم .مطالب متفرقه و شعرهایی که گاها میذارید برام‌جالبه . ولی هیچ وقت داستانهاتون رو در کانال نخوندم چون دوست دارم وقتی تموم شد کتابشو بگیرم و بخونم و از مطالبش لذت ببرم . فقط مشکل ، اینه که وقتی شما یا دوستان در مورد داستان در حال پخش در کانال ، حرف می زنید ، من متوجه نمیشم چی شده که اینقدر بعضی ها حرص می خورن ، بد و بیراه میگن یا ... ولی خب ، چاره ای نیست ... 🔹سلام حاج اقا خدا قوت وقتی عضو کانالتون شدم که داستان نه رو گذاشته بودین به جایی رسیده بودم که ثمین تعریف میکر د چه جوری دزدیده شده بود انروز دختر دیر کرده بود ازکلاس زبان به پایگاه رفته بود وگوشی شو جواب نمیدا د حالم خیلی بد شده ترسیده بودم فشارم بالا رفته بود وقتی اومد کلی بهش چیزگفتم بعد به دکتر رفتم اما ازانروز به بعد دخترم عضوکانالتو شد هم چندتا از کتا باتون روخرید التماس دعا 🔹سلام تولد دخترتون مبارک سالگرد افتتاح کانال مبارک 🌷🌷🌷 این مدت از مطالبتون خیلی استفاده کردم ، یه جورایی موقع بحث تو مشتم مطالبی داشتم که طرف مقابل رو به اندیشیدن وادار کنه ..... ولی چند شب پیش نزدیک بود کانال رو ترک کنم .... آخر رمان خیلی سوزناک بود ، نتونستم تمومش کنم 😭😭😭😭😭 🥀🥀🥀🥀 خدا ما رو قدر دان همه نعمت هاش قرار بده التماس دعا 🔹از بعد داستان حجره پریا با دوستم یه حجره مجازی زدیم، الحمدلله داریم خوب پیش میریم، داریم می سازیم خودمون رو برای امام زمان، داریم تلاش میکنیم برای داشتن بصیرت تا بتونیم با قدرت با جنگ نرم دشمن مبارزه کنیم، کلی تفکراتمون تغییر کرده و از این بابت خوشحالیم. با تشکر دوتا کتاب "نه" لطفا😅 🔹سلام. دیگه عکست را تو کانال نذار. دیدم یه نفر داره از عکس شما سواستفاده می‌کنه. 😒 🔹سلام عرض ادب من دبیرم رشته جامعه شناسی از طریق آبجیم با شما آشنا شدم با خوندن کتاب حیفا و کف خیابون شگفت زده شدم همون دوتا کتاب باعث شد پیگیر همه کتابهاتون بشم نمایشگاه کتاب رفتم و همه کتابهاتون رو خریدم کتاب های شما باعث شد به فکر بیفتم که باید در حد امکان و توانم کاری برای بالابردن اگاهی بچه هام کنم به همراه کتابهای شما یک سری کتاب دیگه خریدم و بردم مدرسه و یک کتابخونه کوچیک درست کردم در مورد کتابهاتون و بحث دشمن شناسی سر کلاس برای بچه ها توضیح دادم فقط دلم میخواد بدونید دانش آموزام این دو سال چه شور و شوقی دارن برای کتاب خوندن ، حتی زنگهای تفریح گوشه کنار مدرسه غالبا کتابهای شما و زندگی نامه شهدا و... دستشونه و دارن میخونن و بعد که تموم شد تو کلاس دربارش بحث میکنیم حتی کتاب رو که خونه میبرن خانواده هاشونم جذب میشن و میخونن دیروز یکی از دانش آموزام میگفت مادرم و همه اعضای خانواده هم خوندن کف خیابون.
🔹سلام وعرض ادب واحترام ویژه خدمت شما جناب حدادپور بزرگوار برادر خوبم هرچه تبریک وخداقوت وانرژی بود بقیه دوستان کانال فرمودند فقط بگم قدم رنجه فرمودید تشریف آوردید شهرما 🦋به اراک خوش آمدید 🦋 بغیر از کف خیابون همه کتابهاتون را هم خودم وهم همسرم خوندیم امروز دخترم (دانشجوی سال اول ) را آوردم مصلا تا از نزدیک صحبتهای شما را بشنود خوشبختانه خیییلی دوست داشت وگفت همه کتابهاشون را میخونم از تمام زحماتتون بینهایت سپاسگزارم وهمیشه از امروز براتون دعا میکنم که خدا پشت وپناه شما وهمه کسانی که دغدغه شون بقول پیام هرشبتون بیداری ازجهت کلی ست باشد تولد دختر قشنگتون وچهارسالگی کانال نابتون مبارک🍃🌸🎂🌸🍃 🔹سلام آقای حدادپور اصلا غروبِ اعلام نتایج انتخابات۹۶یادم نمیره دلم از زمین و زمان گرفته بود نتایج آراء رو که میدیدم شبش تبلیغ کانال شمارو تو یه کانال دیدم جوین شدم وشروع کردم به خوندن مطالب یادمه اونشب شماهم اون شب هی دلداری میدادین به اعضا کانالتون یه تیکه‌اش این بود آقا اصلا دلتون هرچقدر پره بیاین سره من خالی کنید منو فحش بدید آسمون که به زمین نیومده. تواین دوسالو اندی که تو کانالتون عضو بودم مستند داستانی چرا تو اولین آثاری ازشما بود که خوندم حقیقتا آدمی نیستم که داستان یا رمان‌های بلندبخونم. و تواین مدت خیلی چیزای خوب ازتون یاد گرفتم. خداخیرتون بده واِن‌شاءالله همه باهم عاقبت بخیر بشیم یه دعا از ته دلم ومیدونمم دعای اکثره اعضاء کانال هست 🍃اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج🍃 🔹سلام حاج‌آقا تولد دختر و کانالتون باهم مبارک🌺 من دوسه سال پیش تو تلگرام یه گروه عضو بودم که یکی یه پیام از کانال گذاشت از همون طریق وارد کانال شدم ولی هیچوقت فرصت نشد پیاماش بخونم تا کلا لفت دادم بعد از یه مدتم که تلگراممو حذف کردم فقط ایتا داشتم که تو کانال خانوادگیمون دیدم خواهر برادرم از کانال دلنوشته‌ها پیام میذارن چندبار لینکشو زدم وارد کانال شدم ولی هرکار میکردم نمیتونستم عضو بشم فقط گه گداری از طریق لینک همون پیاما یه سری به کانال میزدم تا اینکه با معرفی خواهرم وارد سایت خرید کتابها شدم کتاب "نه" خریدم خوندم خییییییلیییی خوشم اومد با کلی ذوق و شوق اومدم تو پی‌وی برات چندتا پیام فرستادم از کتاب و دست به قلم بودنت و اینکه چه استعدادی خدا بهت داده و احسنت به شما که خیلی خوب قدر نعمتو دونستی ووو... تعریف کردم و یکی دوتا سوال در مورد کتاب پرسیدم و بعدشم گفتم که نمیتونم عضو بشم اگه میشه شما منو عضو کن ولی هرچی منتظر موندم دیدم با اینکه پیامها دیده شده هییییچ خبری نشد😔 نه جواب دادی نه عضوم کردی😭 آخرشم یه پیام برات گذاشتم که: ممنون از اینهمه ارزش و اهمیتی که برای مخاطباتون بخرج میدید😡. و قهر کردم و رفتم. ولی انقدر که کتاب "نه" گیرا بود با اینکه باهات قهر بودم بقیشم خوندم رفتم سه تا کتاب دیگه هم خریدم🙈 خلاصه بعداز چند وقت یروز تو گروه خانوادگیمون یکی از خواهرام یه متن از کانال گذاشت اخمامو کردم تو هم و گفتم با اینکه ازش خوشم نمیاد ولی بذار یبار دیگه یسر بزنم😝 از لینکش اومدم تو کانال که دیدم پیام عذرخواهی سنجاق کردی خییییلیییی حال کردم همون باعث شد که دوباره عضو شدنو امتحان کردم و اتفاقا ایندفعه شد😊 از همون روز ببعد با اینکه بازم تو پی‌وی پیام دادم تحویل نگرفتی😜 ولی واقعا یکی از مریدهای خودت شدم و یکی از مبلغین کانال و کاتابهات. واقعا کانال، مثل "دلنوشته‌های یک طلبه" ندیدم خیییلیییی کانال باحال و آموزنده‌ای داری خدا خیرت بده. واقعا آدم با تمام وجود حس میکنه که یک دانشگاه مجازی درست کردی جهت تربیت و روشنگری. اجرکم عندالله.😘 ضمنا امشب که پیامای مخاطبینو میخوندم تازه متوجه شدم که یبار جهت اعزام مدافع حرم نیرو جذب کردی. حاجاقا! واقعا از ته دلم سوختم که چه توفیقی رو از دست دادم توروخدا اگه بازم از این فرصتها پیش اومد خبر بده. 🔹سلام من از طریق یکی از دوستان کلاس قرآنم با کانال شما آشنا شدم اول که اسم دلنوشته رو دیدم اونم طلبه پیش خودم گفتم خوب منم دلنوشته دارم ولی کنجکاو شدم که یک طلبه دلنوشته هاش چه جوریه بعد که خوب پیامو خوندم دیدم روضه بود😭 خیییلی خوشحال شدم اون شب شبه شهادت یکی از امامانمون بود یادم نیست کدوم امام ولی شما همون لحظه روضه زیاد گذاشتید پیش خودم گفتم چه کانال خوبی اینگار مسجدم و روضه گوش میدم همون لحظه تبلیغ کانالتون رو شروع کردم خیلیا خوششون اومد وجلوتر از من مطالب کانالو مطالعه کردند ولی بعضییا میگفتن البته با عرض معذرت کانال یک طلبه به چه درد میخوره😒 بعد از چند هغته داستان نه شروع شد ومن اینبار داستانتون رو تبلیغ کردم همون کسایی که گفتن کانال طلبه به درد نمیخوره تا چند روز پیش (چرا تو )رو هم میخوندن وکلی با هم بحث میکردیم من خودم از کانال شما خیبییلی چیزا یاد گرفتم با آرزوی موفقیت روز افزون برای شما
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پ ۱ در نسل چهارم جنگ ها و جنگ افزارها، چهار عرصه نبرد به طور جدی تعریف شده: سیاسی دیپلماتیک اطلاعات سایبر هر کدام از این موارد، تعاریف و حدود خود را داشته و نباید به اشتباه، به جای یکدیگر تعریف شوند. #نمایشگاه_کتاب_اراک #نشست_صمیمی #حدادپور_جهرمی #دلنوشته_های_یک_طلبه
پ ۴ دشمن در عرصه نبرد روایت ها، بدون تعارف، دست برتر در دنیا داشته هر چند ما نیز توفیقات و پیروزی های قابل توجهی داشته ایم، اما کافی نیست و بسیار بسیار جای کار جهادی و علمی دارد. #راویان_امنیت و #روایت_صحیح_رخدادها باید مورد آموزش و پرورش دقیق قرار گیرند. نمیتوان بدون آموزش های کاربردی و صحیح، سرباز و سردار این عرصه را به میدان مین های بی رحم رسانه و اذهان و افکار تشنه عمومی فرستاد و انتظار پیروزی داشت. #نمایشگاه_کتاب_اراک #نشست_صمیمی #حدادپور_جهرمی #دلنوشته_های_یک_طلبه
پ ۲ در این چهار عرصه نبرد، دو چیز حرف اول را زده و تعیین کننده ادامه و نتایج جنگ هاست: ۱. نفوذ ۲. روایت 👈 متاسفانه کلمات مهمی مانند نفوذ، یا دستخوش مسائل حزبی و سیاسی و تسویه حساب های باندی است و یا بسیار کلیشه و ضابلو، از دهان و قلم هر غیر متخصصی شنیده میشود! #نمایشگاه_کتاب_اراک #نشست_صمیمی #حدادپور_جهرمی #دلنوشته_های_یک_طلبه
پ ۳ ما وارد عصر #جنگ_روایت_ ها شده ایم و اگر نتوانیم ابتکار در حسن استفاده از #مولفه_های_ده_گانه این عرصه نبرد را در دست نگیریم، از همین الان شکست خورده و باید دست ها را به نشان تسلیم بالا بگیریم! 👈 ما نویسنده و قصه نویس و شاعر جهادی و انقلابی و آیینی بحمدلله زیاد داریم اما در عرصه روایت، سرباز و سردار آشنا با مبانی #عملیات_روانی, بسیار احساس کمبود و فقر میکنیم! #نمایشگاه_کتاب_اراک #نشست_صمیمی #حدادپور_جهرمی #دلنوشته_های_یک_طلبه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کلا استراحت به ما نیومده ببخشید نیستم اما دارم می‌نویسم و درگیر تحقیقات و طرح نویسی و مشورت با مشاورام و اینا هستم راستی سلام خوبین؟ دارم واسه شماها می‌نویسم نمیدونم قربتا الی الله محسوب میشه یا نه اما خدا کنه بشه وگرنه خیلی بد میشه راستی چه خبر؟ چیکار میکنین با بی داستانی؟ اینم بگما که مغزم بیشتر از یکی نمیکشه اما باید دوتاش با هم بنویسم میدونی چرا؟ چون به دو تا استخر پر از ماهی خوردم و باید واسه زمستونمون هم ... آره ... میگیری که چی میگم؟ راستی خودت چطوری؟ تپل مپلی؟ راستی گفتم تپل ... دیشب به یه چیزی ... چیز دیگه ... منظورم ... بگو ... چی بهش میگین ؟ ... آهان ... سوژه ... به یه سوژه برخوردم که فقط میشد اسمشو گذاشت: بعدش گفتم چه کاریه آخه؟ میخوای ملت بخنده ؟ مگه داری جلد دوم بز زنگوله پا مینویسی؟! خلاصه حالا تو فکرشم ببینم اسم اون بیچاره رو چی بذارم؟ الان دارم می‌نویسم و فردا صبح هم قراره جلسه کارشناسی داشته باشیم و چهل صفحه اول را بخونن و نظرشون بگن فلذا لهذا و ما کنا لنهتدی لولا از اینکه قاطی کردم امشو باید تا صبح بشینم پاش تا بخش دومش تپل تر بشه و مدارک جدیدی که براش پیدا کردم، بهش الحاق کنم... پس فردا هم برم قم ببینم میتونم بشینم یه گوشه و پروژه دومی به یه جایی برسونم... غلام شماست ... اسمش ... گفتن نگین ... ولی اول اسمش است... حالا ببینم حس و حال و فکر و روحیم چجوریاست ؟ خوشحال شدم که خوشحال شدین پست گذاشتم☺️ غرض مزاحمت بود که بحمدلله حاصل شد☺️ مخلصم محمد آقا ... گل باغا 😌
دلنوشته های یک طلبه
کلا استراحت به ما نیومده ببخشید نیستم اما دارم می‌نویسم و درگیر تحقیقات و طرح نویسی و مشورت با مشاور
ضمنا هر گونه غیبت و یا تهمتی رو اکیدا حلال نمیکنم😐 لطفاً فقط تعریف و تمجید و قربون صدقه تودلی و گاهی هم انتقادات ملایم و منطقی😌
بعضی وقتا دلم براش تنگ میشه☺️ باورت میشه؟
خدا صبرتون بده😳
حالا کانال و نصف شب که خوبه بعضی وقتا رو منبر هم همینطوری میشم و یا حتی سر کلاس شروع میکنم با خودم حرف میزنم ملت چنان زل میزنه و سر تکون نمیده که نگرانشون میشم😂
والا از خدا که پنهون نیست، از شما چه پنهون... نماز اول وقت خیلی برکت میاره تو زندگی پله دوم، درد هست ... باید دردت گرفته باشه پله سوم، دل ... تقصیره دله ... باید همیشه مثل اسپند رو آتیش باشه تا بدوی و زمینگیر نشی پله چهارم، مبارزه با خواب پله پنجم، تعریف وقتهای مرده و شکار اون لحظات پله ششم، منتقدان ... آره ... منتقدان... خدا سایشون حفظ کنه ... چون وقتی ببینی وسط معرکه ای و دارن از جبهه خودی میزننت، بیشتر ترغیب میشی که کار کنی ... به خدا راس میگم پله هفتم، بدونی در جنگ نابرابر هستی و ... باید کار و مشکلات را زندگی کرد #زندگی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حسن ظن داشتن به خدا ینی هر چی هم باهوش و حواس جمع باشی، اما بدونی و باورت شده باشه که مدیریت عالم هستی دست خداست تمام خدا هم برای بنده اش بد و کم و کج و کوله نمی‌خواد هر چی داد، همون روزی ماست و به همون قدر خوشبخت و خوشیم امروز صبح که اومدم محل کارم، مثل همیشه درب دونه دونه اطاق ها رفتم و در زدم و سلام و صبح بخیر گفتم و خوش و بش... یکی از سادات معظم تا منو دید، یه تیکه از نون گرم و لذیذ و کنجدی که داشت با یه تیکه پنیر باحال اصل که هنوز تو کفشم، (البته دلتون نخواد) بهم داد و گفت بزن بر بدن☺️ گفتم چشم سیدنا رفتم اطاق بغلی ... دیدم یه سید اولاد پیغمبر از کربلا اومده گفتم سید کی بر گشتی؟ گفت دیشب ... بیا محمد اینو بگیر تا اولین نفر باشی که دو سه تا خرمای کربلا و شیرینی بهش میدم آقا منم که کلا قانع ... از اون آقا سید هم گرفتم و دوباره ماچش کردم و اومدم بیرون☺️ الان که نشستم پشت میزم و دارم جاتون خالی، میزنم بر بدن، همش خدا را شکر میکنم که با اینکه خودم صبحونه آوردم اما رزق امروزم، پک کامل و گرم و تپل دو تا سید اولاد پیغمبر هست☺️ جالبه که صبح بعد از نماز، به خدا گفتم: خدا ... امنی ... پناهی ... گوشه نگاهی ... از امامی ... ساداتی ... عشق و حالی ... چیزی بالاخره ... خدا را شکر صبح ما که بخیر شد ایشالله عاقبت هممون بخیر باشه🌷❤️☺️
جسارتا در فلافلی قم به یادتونم😐 صلوات
شرمندما اما خیلی هم خوشمزه است😐
ضمنا وارد شده که فلافل را با نوشابه شیشه ای سیاه نوش جان کنید😐
رفقایی که دلشون یه روضه مختصر و مفید میخواد، یه صلوات بفرستند🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین جهت شادی ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و ارواح مومنین و مومنات، علی الخصوص والدین و سایر ذوی الحقوق صلوات! بنده هم شهادت امام یازدهم شیعیان، ابوالمهدی، حضرت امام حسن عسکری خدمت شما تسلیت میگم. خیلی حرف ها تو ذهنم برای امشب آماده کرده بودم که عرض کنم و از فضائل و اندیشه های امام یازدهم صحبت کنیم. اما به نظرم رسید درباره موجی که چند روز هم درباره چند همسری و این مسائل راه افتاده خدمت شما نکاتی را عرض کنم: 🔹نکته اول: صیغه یا همون عقد موقت و یا چند همسری در نگاه اول، ممکنه برای بعضی ها از شیرینی و جذابیت خاصی برخوردار باشه و برای توجیهش از بسیاری از آیات و روایات و اجتماع و این ور و اون ور دلیل قطار هم بچینن! و ممکن برای عده ای هم اینقدر زشت و قبیح باشه که حتی حواسشون نباشه و هر چی از دهنشون درمیاد بگن و حتی خدایی نکرده به آیات و روایات و بزرگان هم توهین آشکار بکنن و ... پس نمیشه و صلاح نیست که باهاش احساسی و یا سطح پایین نگاه کنیم و هر چی از ذهنمون گذشت، به زبون بیاریم. چون الان هم به راحتی به زبان آوردنش تبعات داره و هم به راحتی رد کردنش! من معتقدم که این از جمله مسائلی بود که ما در این چهل سال، فرصت داشتیم که درست و متین مطرحش کنیم تا دیگه نه مستمسک سیاسی یه مشت آدم لا حول ولا قرار بگیره و نه بیفته تو دست عده ای که دنبال سوتی و نقطه ضعف از اسلام و اهل بیت و علما و تاریخ هستند و نه یه عده ای دیگه جوری بشینن تو تلوزیون بدون هیچ پیش فرض و فرهنگ سازی، از چند همسری دفاع کنند که یهو همه شوکه بشن و گارد بگیرند! پس نتیجه اول اینکه: کسی اجازه نیست بدون اطلاعات دقیق، درباره یک فرع فقهی و علمی اظهار نظر کارنشناسانه بکنه! ما حتی دفاع ضعیف از این مسئله را هم به نفع اسلام نمیدونیم! بلکه باید دستمون پر باشه که بتونیم پست بذاریم و درباره اصل مسئله شرعی و یا تبعاتش حرف بزنیم! 🔹نکته دوم: قاعده و جمله معروف «حلال محمد، حلال است تا روز قیامت و حرام محمد حرام است تا روز قیامت» را بارها از منبرها شنیدید. کاملا هم درسته و جای هیچ تردیدی نیست. اما همین حرام و حلال، شرایطی داره که حتی اگر به مرحله احکام ثانوی و شرایط خاص حکومتی و اجتماعی نرسیم، بازم دقت داره و نمیشه برای همه چیز استعمال کرد! پس اگر شرایط تغییر کنه، حکم هم تغییر میکنه و تکلیفی که به عهده مکلف وجود داره، با تغییر شرایط، عوض خواهد شد. از جمله شرایطی که سبب میشه همین صورت مسئله «چند همسری» و یا «ازدواج موقت» تغییر کنه و محتاج دقت از طرف مکلف باشه، حداقل پنج شرط عرفی و وجدانی است که با اندک مراجعه به نفس و عقل سلیم، میشه فهمید که برای تک به تک ما چه حکمی پیدا میکنه: 1. سبب تنوع طلبی نشه: یکی یکی یکی سراغ زن و ناموس مردم نرفتن که جای خود داره! حتی دلمون هم نخواد! 2. سبب به چشم خریدار به نوامیس مردم نگاه کردن نشه: اینکه با چشم هرزه، بگیم کاش این جور میشد و یا کاش با این بودم، عین بیمار دلی و مسمومیت فکری است که نیاز به درمان داره! و درمانش هم صیغه و چند همسری نیست! 3. بدونیم که با این کار، علاوه بر ارضا، اشباع هم صورت میگیره و نفس آدم قانع میشه: قناعت نفس از خودداری به تعدی و دست دارازی به نوامیس مردم، اگر با همسر حلال و سالم اول صورت نگیره، با دومی و سومی و ... هم بعید است که صورت بگیره! 4. توان رعایت حقوق و عدالت وجود داشته باشه: از تکالیفمون درباره همسر اول ذره ای کم نذاریم. البته اگر همسر اول فقط به این فکر کنه که الان که پیش من نیست، پیش یکی هست که داره چیزایی که من با عشق در اختیارش میذاشتم، اون با شهوت، از یکی دیگه تمنا میکنه، بزرگترین اتفاق منفی و زمینه اتفاقات بد بعدی را فراهم میکنه! (بعدش نشینیم بگیم غیرت زن بد هست و اصلا زن چیکاره است و ...! فقط با این حرفها داریم عزیزانمون را از اسلام زده میکنیم و الکی توجیهش میکنیم.) 5. بدونیم که وابسته نمیشیم و کسی هم الکی وابسته خودمون نمیکنیم و اگر به هر دلیلی، رابطه قطع شد، دنبال جایگزین و یکی بهتر از قبلی نباشیم! اصطلاحا اعتیاد به بیماری رابطه پیدا نکنیم! خب این شرایط حداقلی این ماجرا! پس یه حدو حدود وجدانی و عرفی وجود داره که باید رعایت بشه و اگر رعایت نشه، زمینه بسیاری از خیانت های پنهان و آشکار را با دست خودش وارد زندگیش کرده!