حسرت نبرم به خواب آن مرداب
کارام درون دشت شب خفته است
دریایم و نیست باکم از طوفان
دریا همه عمر خوابش آشفته است
من کی ام !؟ خودکار دست شاعر دیوانه ای !
تازه وقتی صبح شد خودکار خوابش می برد
https://www.instagram.com/p/CIdkwpZhZyJ/?igshid=4bt5r7lugk0m
سری سوم عکس های شما عزیزان
ماشاالله اینقدر تعدادش زیاده که انتخاب کردنش راحت نیست
دستتون طلا🌷💞
📢قابل توجه تهرانی ها📢
آدرس مرکز فروش کتابهای بنده به صورت حضوری در تهران:
میدان انقلاب، ابتدای خیابان کارگر جنوبی، تقاطع خیابان شهدای ژاندارمری، پاساژ کوثر، طبقه همکف، واحد ۱۵، کتابفروشی گل پوش
✔️ سایت جهت سفارش و تحویل درب منزل:
Www.haddadpour.ir
🔹بله بیدارم
مگه اسرائیل میذاره بخوابیم؟
دشمنمون صدها بار توی مسائل مختلف(البته با دزدی و غصب)ازمون جلو زده
طلبه ی درس خارجم
دارم کتاب علامه طباطبایی رحمت الله علیه در باب سعادت و شقاوت ذاتی رو میخونم مسئله ی مهمی که بسیاری از عرفا توش موندن و چون مقدماتش رو درست نچیدن، خراب نتیجه گیری کردن و فکر کردن که تربیت، بی اثره و هرکی هر طور خلق شده، همونطور برمیگرده
سرتو درد نیارم
خواستم بخوابم
ولی وقتی دیدم دشمن اسلام اینطوری داره بهمون ضربه میزنه(مثل حامد ها و زیتون ها و امثال گیج هایی مثل هیثم ها) در جاهای مختلف، منم خواب به چشمم حروم میکنم تا قوی بشم و بتونم تو این پازل بزرگ انقلاب اسلامی، جایی به نوبه ی خودم خدمتی بکنم...
بله بیدارم
🔹حامد🤦♀️🤦♀️🤦♀️😡😡😡 اینو زنده میخوام😑😑😑
🔹سلام داداش خوب بود
حامد با برنامه که چیده بود تونست سر محمد را سرگرم کنه هم تمرکز از اصل موضوع خارج بشه و هم خودش در بره
مطلب قابل توجه
زیتون با طعنه گفت زن هیثم غرغرو هست و...زیتون هم از همین خلأ توست با هیثم از در عشق و فلان و بهمان وارد بشه
مسئله دیگه اینکه کم توجهی بود به هیثم در تشکیلات
در تشکیلات و سیستم باید از نیرو بهترین استفاده کنند
نکته ای میخواستم بعدا بگم الان میگم
در مطالب از دستور العمل های قرآن و اهل بیت استفاده کن
مثلا در مورد نزدیکی زیتون به هیثم
آیات سوره یوسف خوبه
(نقشه زلیخا برای حضرت یوسف)
یا خوردن شراب توسط هیثم و...(آیات و روایات مذمت خمر شرب اینکه چه عواقب دارد)
اینکه محمد در مورد قضیه دخترش از نظر رهنورد ائمه چکار باید انجام میداد و توصیه اهل بیت در این مورد چیه
درسته که از فاز تمام امنیتی مطالب خارج میشه اما اثر گذاری خوبی میتونه داشته باشه
البته میشه این رهنمود را در بخش خلاصه نویسی گذشته انجام داد
🔹سلام برادر،حسابی خسته نباشی
خواستم یه خدا قوت اساسی بهت بگم و در ضمن اینو هم بگم که تو آموزش و پرورش هم طرفدار داری
خودم و چند تا از همکارا دائم پیگیر کارهاتون هستیم
🔹با عرض سلام و خدا قوت خدمت شما
از روشنگری درستتون که بسیار به شیوه رهبری نزدیکه برای ما بسیار ممنونم
منم قبلاً از آدمای جوگیر بودم سریع جبهه میگرفتم اما با بصیرت و آگاهی شما از زاویه دیگر نگاه کردن رو هم یاد گرفتم وآرومتر هستم
خدارو شکر میکنم که تو گروه شما هستم خیلی درست من رو آگاه کردید
🔹با سلام و عرض ادب و احترام خدمت شما
پسر عزیزم!
قلم بسیار قوی و معجزه گری دارید!
نوشته های شما ما را میخکوب کرده ، ذهن و تفکرمان را مسخ می نماید!
نمی دانم آیا این نوشته ها مستند می باشد یا ساخته و پرداخته ذهن نویسنده است! ان شاءالله که خیالی نباشد. چون در این صورت حیف وقتی که برای مطالعه گذاشته ام! اگر واقعی است، هزاران هزار آفرین و صدآفرین بر شما که اینقدر آگاهید و دیگران را هم روشن و آگاه می نمائید. ان شاءالله صواب این تلاشها به روح اموالتان می رسد و ذخیره آخرت شما می شود.
از شما خواهش می نمایم، این حقیر را عضو کانال خود نمائید و کتابهای جدیدتان را برایم ارسال نمائید. یا مرا جز مشترکین کتابهایتان نمائید.
البته من رمانهای مستندتان را فقط دوست دارم.از رمانهای شما من کتابهای
حیفا-حجره پریا- دفترچه نیم سوخته یک تکفیری- کف خیابان(۱)-همه نوکرها
نه و تب مژگان را تهیه کرده ام. هر چند با خواندن داستانهای شما من دچار افسردگی می شوم و از زندگی سیر گشته و آرزوی مرگم را می نمایم! ولی دانستن اوضاع وحشتناک دنیا و بلایی که بر سر شیعیان می آورند را بدانم و بمیرم بهتر از جاهل مردنم است!
لطفا مرا مشترک کتاب های قبلی و بعدی و در دست چاپ نمائید. از نظر هزینه و بعد مسافت مشکلی ندارم.
با تشکر فراوان
بازنشسته آموزش و پرورش منطقه هشت ۸تهران استان تهران
🔹سلام حاج آقا.
فوق العاده است.
فی الواقع داریم فیلم میبینیم و تمام شخصیتها با جزئیات در ذهن ما شکل گرفته و با ما دارند زندگی میکنن.
فقط خواستم تشکر کنم.
ان شاالله موفق باشید.
🔹سلام ،مسلمان خدا ،ایراندوست واقعی ،در عجبم از سیستمی که نوشته های شمارا نمی بیند و فیلمش را نمی سازد،مشتاقانه پیگیر مطالبتان هستم .
🔹سلام وقتتون بخیر
واقعا ممنون از داستان بسیار خوب و عالی تون
فقط نمیدونم چرا حس کردم تمام غصه یکدفعه جمع شد با اینکه میشد بیشتر ادامه بدید
حتما صلاح تون در اتمام داستان بوده 🌹
انشالله به حق امام رضا علیه السلام خداوند به قلمتون برکت بده و همیشه سلامت باشین 🌹 🌹 🌹
هر روز توفیق دارم حرم امام رضا علیه السلام مشرف میشم نایب الزیاره تون هستم
🔹سلام و خداقوت آقای حدادپور
ان شاا... سرباز و فرمانده و سردار امنیت کشورمون همیییشه در سلامت و موفق باشن زیر سایه ی پر مهر امام زمان عج
من داستان شوربه رو با غم خوندم با درد خوندم و ب هر کس ک کانال و معرفی میکنم و برا اول بار میخواد بیاد میگم قبل داستان شوربه حتما حیفا تب مژگان و کف خیابونو بخونن بیشتر با آقا محمد آشنا بشن بعد شوربه رو بخونن
🔹سلام حاج آقا داستان شوربه مثل هميشه عالییی اما تلخ
اینکه نفوذ و نفاق حتی در دل مدیران رده بالای اطلاعات سپاه وجود دارد واقعا تلخ و نگران کننده است
اما من دلم خوشه به حضور اون آقا محمد که میدونم اسمش مستعاره اما شخصیت حقیقی است در اطلاعات سپاه
راستش نگران روزی هستم که این آقا محمد هم شهید بشه، میدونم که حتما شهید میشه چون آدم درستی است و آدم های اینجوری به مرگ عادی نمی میرند اما برای سلامتی ایشان و امثالشون دعا میکنم
و اینکه لطفا هیچ وقت مستند داستانی شهادت این آقا محمد را ننویسید حتی اگر اتفاق افتاد
روزی که سردار سلیمانی شهید شد غصه عالم بدلمون نشست و فکر میکنم روزی که این آقا محمد با این همه ذکاوت و هوشیاری شهید بشن دوباره غم عالم میاد روی دلم
لطفا اگر باهاشون در ارتباط هستید از طرف من و خانواده ام بهشون خداقوووت بگین و اینکه دعای ما همیشه پشت سرشان هست و ازشون بخاطر ایجاد این امنیت مممممممنونیم
🔹سلام حاجی
شبت بخیر
خدا خیرت بده لذت بردیم باب جدیدی در انتشار نوشته های امنیتی باز کردید البته احتمالا به خاطر ملاحضات امنیتی خیلی سانسور شده و خلاصه نوشتید.
خبری از حامد گور به گور شده ندارید...!!!!
🔹سلام حاج آقا، شبتون بخیر
شوربه عالی بود 👌👌👏👏👏
جریان نفوذ ، محرم دونستن مردم که خود این مطلب کمکهای خیلی زیادی میتونه به نظام بکنه
خون شهدای عزیز که شاید کلیشه شده باشه که درخت اسلام و انقلاب را آبیاری میکند ولی واقعا همین طور هست، خون این عزیزان و پاکان هست که تا اینجا ما رو نگه داشته و دست دشمنان رو کوتاه
انشاالله خون شهید مظلوم تازه هم دست نفوذی های داخلی را رو کند
و
خوشحال شدم که دختر محمد برگشت
زیتون هم مطمئنا به عاقبت حیفا مبتلا میشه
انشاالله به زودی اسرائیل که از درون نابود شده فرو خواهد ریخت، به این موضوع ایمان قلبی دارم.
خداوند حافظان این مملکت را در هر جایی با هر اسمی هستند حفظ کند انشاالله
🔹سلام حاج آقا
خسته نباشید
خدا قوت
داستان شوربه هم مثل دیگر آثارتون عالی بود
خدا به توفیقاتتون بیفزاید
فقط یه سوال برای بنده پیش اومده
در قسمت اول و شروع داستان هیثم جز گروه محافظان سیدحسن نصرالله بود و در آخر به نظر اومد که شهید شدن...
در انتهای داستان مشخص نشد که هیثم که با اون وضعیت از تشکیلات حزب الله حذف شد، چطور دوباره به حدی رسید که جز محافظان بشه و ...
به نظر میرسید بعد ازینکه شما داستان رو از کلی قبل تر ازون حادثه شروع کردید در نهایت باید به همونجا برسید که چطور شد که اون اتفاق افتاد
🔹سلام حاج آقا
بابت داستان بسیار زیبا,جذاب وپر هیجان شوربه که دقایقی از شبهای طولانی قرنطینه رو باهاش زندگی کردیم واقعا ازتون ممنونم, مطالعه این دست از موضوعات برای خودم شخصا لذت بخش وباعث افزایش بصیرت سیاسیه.
براتون آرزوی سلامتی وموفقیت دارم.
🔹خداقوت
با اجازه نظر بدم در مورد کتاب خیلی قشنگتون
دوست داشتم بیشترازاینا ادامه داشته باشه و زیتون و حامدم میگرفتن تا شیرینی این گرفتن و خوب شدن دختر محمداقا بیشتر به دلمون بشینه
🔹وقت بخیر
جناب استاد حدادپور لحظاتمطالعه داستانهای شما در کانال برای ما با هیچ چیز قابل قیاس نیست ...
عالی بود ...
خدمات روشنگرانه تان مقبول درگاه ایزدی ...
پیروز وسعادتمند باشید💐
🔹سلام حاج آقا
الحق که قلم ات تکه
خدا به خودت و خانواده تان سلامتی، قوت، طول عمر و همراه با عافیت
و توفیق به اسلام و انقلاب اسلامی و
در آخر کار شهادت نصیب تان کنه انشاءالله
🔹حاجی سلام....
به شرطی این داستان رو از شما قبول میکنم که قول بدی یه داستان جداگانه برای حامد لعنتی و زیتون از خدا بی خبر بنویسی تکلیف این دوتارو اونجا روشن کنی...
خیلی ممنونم واقعا داستان خوبی بود...
خداقوت...
راجع به حامد که چی شد به اینجا کشیده شد باید بگم نظر من افراط و تفریط هست....
ازاون دلسوزی های بیجا و بعضا سر خود عمل کردن در گذشته رسید به همکاری با اسراییل....
حضرت امیر علیه السلام یکی از نشانههای متقین را میانه روی می دانند...
🔹و عرض ادب خدمت مرد شماره یک ِ نویسنده های مستند 🙌 کسی که با نوشته هاش تو من دغدغه ایجاد🙏 کرد...حتی به جرأت میتونم بگم یکی از دلایل ازدواج من کتاب های شما بود....😊😍
🔹سلام
چه زود تموم شد😕
چون داستان مال چند سال قبل بود و تو داستان های جدیدتر دختر محمد اقا بود میدونستم که برمیگرده🤗
اما واقعا روزهای سختی بوده براشون؛ خیلی خوشحالم که سالمه🤲
الهی خدا تن سلام
🔹سلام اقای جهرمی
بنده از منتقدان جدی شما بودم و اتفاقا در بحثی که سالها پیش میون فامیل پیش اومد بشدت ازتون انتقاد کردم و قضاوتتون کردم که همین جا ازتون عذر میخوام و طلب حلالیت میکنم
البته که هنوز یک سری ابهامات درباره آثارتون در ذهنم هست و انتقاداتی دارم
اما این داستان شوربه واقعا روش داستانی خوبی بود و تنها کتاب شما بود ک باهاش ارتباط برقرار کردم اما یادمه که اول داستان هیثم به شهادت رسید..
و در آخر بازداشت و محاکمه و..؟
این ابهام رو خیلی از دوستان در ذهنشون دارند فکر میکنم
ممنون میشم پاسخ بدید
🔹هنوز تو قسمت اول داستان موندم☹️🙈 کلا وقتی یه جا زوم میکنم تا متوجه نشم ول کنش نیستم😐
چقد بد که اون دوتا خائن اینطوری در رفتن 😔
با وجود همه اینها وقتی اینطور داستان ها رو میخونم واقعا میگم خدا و امام زمان کمک مون میکنه
با این همه هجمه و نفوذ و توطئه ای که هست سربزنگاه ورق برمیگرده و همه اون چیزی که دشمن تلاش میکرده پنبه میشه
خدایا شکرت🤲🤲
🔹سلام. ممنون از روشنگری هاتون.
پیام اولم رو نخوندین و ندیدین منم چون جوابم رو گرفتم پاکش کردم. البته بهتون حق میدم نمیتونید جواب تک تک اعضای کانال رو بدین.
فکر کنم حدود ۴ روزه کانالتون رو دارم و در این مدت، شوربه، کارتابل و کف خیابون ۱ رو خوندم و باید بگم واقعا شیوه داستان نویسیتون خیلی پخته شده و احسنت.
البته من در حدی نیستم که بخوام نقد کنم و فقط تبریک گفتم.
اما در حد کمی که خودم خوندم، داستان کف خیابون، به جاهاییش خیلی داستان بود و نمیشه کتاب رو به کسی که مخش با حرفهای شبکههای معاند پر شده و دید بدی داره نسبت به حکومت، بدی بخونه.
اما کاش واقعا این روشنگریها از زبان اشخاصی که حتی روحانی نیستن و مردم جبهه ندارن نسبت بهشون، پخش میشد. درست مثل اون چیزی که آخر داستان شوربه گفته شد.
من خیلی نگران انتخابات ریاست جمهوری هستم، چون میبینم اطرافیانم با وجود داشتن مثلا ایمان، به حکومت و روحانیون خیلی بی اعتماد شدن و این دلم و بدتر از دل من دل امام زمان رو میلرزونه. خواهش میکنم اگر کسیو میشناسید یا نقشه ای دارید واسه روشنگری، بگین. شاید خدا خواست و حکومتمون و دینمون نجات پیدا کرد و قدمی برداشته شد در تعجیل فرج.
خیلی پراکنده صحبت کردم. عذر میخوام. التماس دعا و آرزوی توفیقات روز افزون
🔹حاجآقا سلام برادر
شوربه خیلی خیلی عالی و واقعیت گونه بود و پیچیدگیهای فنی و امنیتیش ذهن آدم رو درگیر میکرد. خیلی باهاش به لحاظ داستانی ارتباط گرفتم و کیف کردم ولی زیتون و بعدش حامد خیلی حرصم دادن واقعیهاشون رو خدا لعنتشون کنه، و اما نتایجی که گرفتم:
۱. نباید دشمن رو دستکم بگیریم و مثل فیلم های صدا و سیما احمق و نادان نشون بدیم، بلکه باید بدونیم که جنود شیطان هم مثل سربازان جبههی حق، قوی و باهوش هستند (البته در جهت منفی) با یک حرکت حساب شده در تعمیق دشمنی ایران و انگلیس بلکه کل اروپا موفق شد و رقیب خودش رو از میدون بیرون کرد و ضربههای بزرگی به بدنه امنیتی و دفاعی ایران وارد کرد یا تهدید جدی کرد و حزب الله رو حسابی زد و روح و روان برخی از فعالینش رو حسابی به هم ریخت.
۲. مساله نفوذ جدی است و هر نهاد و سازمانی باید تیمهایی رو داشته باشه که فقط روی همین مساله کار کنند و افراد امنیتی و اطلاعاتی و فرماندهان نظامی و دفاعی نباید با یک یا چند بار سربلند بیرون اومدن از گزینش و آزمایش، به حال خودشون رها بشن.
۳. همونطوریکه بچههای عملیات مامور سایه دارند، امنیتی ها هم باید داشته باشند هم مامور سایه، هم بپا و مراقب که البته فکر کنم دارند.
۴. محمدرضا حدادپور در نویسندگی بسیار پیشرفت کرده و سخت ترین موضوع یعنی ضدجاسوسی رو انتخاب کرده و موفق بیرون اومده. 👏👏👏 ولی خداییش اگه نفوذی از آب دراومدی زیاد به ریشمون نخند، اصلا بهمون نگو 😂
🔹سلام استاد حداد پور...
خدا رو شکر شوربه به پایان رسید...
چون من یک برنامه سفت و سخت برای خوندن بقیه داستان هاتون دارم امیدوارم خداوند یاری کنه...
شوربه اولین داستانی بود که من از شما خوندم و در نظرم فوق العاده بود ....
امیدوارم خداوند بهتون عمر با عزت بده...
منتظر آثارتون هستم...
امیدوارم همونطور که دعا کردید یه روزی زیتون و حامد رو هم بزنن و شما داستانشون رو بنویسین....🤲🏻
🔹سلام
دست مریزاد حاج آقا
همین که دختر محمد به هوش اومد. همین که کلی از فداکاریهای یک سرباز امام زمان این همه سود حاصل اسلام و ماشد الحمدلله .
ولی دوستان کاری که مسعود در دو دقیقه کرد به اندازه ده ها سال خراب کاری حامد ارزش داشت .امام ما ازین سربازا می خواد. خدایا ماهم باشیم .الهی آمین
🔹تروخدا جون مادرت داستان بعدی رو زود بزار خیلی طولش نده
بخدا به داستانات عادت کردیمه
شده یه دلخوشی برامون
اونم توی این شرایط
سخت کرونایی
🔹سلام علیکم
خدا قوت
چندتا نکته در مورد شوربه
نامگذاری داستان بنام شوربه اگه فقط بخاطر اسم هیثم بود جذابیت چندانی نداشت
خوب بود اسمش رو عوض میکردید مثلا شوکران نفوذ
اینکه رو موضوع اطلاعاتی که مسعود با وصل به داده های اونا داشتید برای آینده مانور میدادید به نظرم کار بیخودی بود
بالاخره اسراییلی ها که فهمیده بودند چه اطلاعاتی ازشون لو رفته بود و طبیعتا هر کشوری رو اطلاعات لو رفته خودش دیگه حساب نمیکنه
مگه اینکه اطلاعات باارزشی نباشند
پس بیخود روی اون اطلاعات بعنوان بانک غنی آینده حساب امنیتی کرده بودید
اینکه محمد زن بچه تو اون حال ول کرد و فقط چسبید بکار به نظرم تو داستان پردازی اصلا مثبت نیست
چون که اولا هر کدوم رو باید سر جای خودش حذف میکرد یادم میاد یک تیکه قبلترها خانم محمد بهش مینداخت
که اگه نری امنیت ملی کل کشور و کل اسلام در خطره این واقعیتی بود که قرار نیست یک نفر همه کارها رو بکنه و زن و بچه خودشو رها کنه اونم تو شرایط سخت لااقل تو پردازش داستان اینجور بنظر میرسید
ثانیا حضرت آقا در جلسه ای با طلاب به این مطلب تذکر دادند که قرار نیست طوری به درس و بحث بپردازید که حتی ظهرها به خونه نیایید و خانواده رو بیخال بشید
ثالثا در ورای داستان و واقعیت اما همین طور ه که نیروهای امنیتی خیلی کم برای زن و بچه ها شون وقت میزارند و این کار منجر به نارسایی های خانوادگی در خانواده اونا شده لااقل چندتاشون دور بر خودم نمونه دارم
غرض اینکه نباید بی توجهی محمد تو اون شرایط مثبت جلوه داده میشد
اینکه حامد و زیتون رو اینجوری رها کردید خیلی عالی بود چون قرار نیست همه نیروهای دشمن همیشه گیر بیفتند
یعنی با واقعیت سازگار بود
اما اگه تو تماس آخر طوری کار میشد که حامد هم پیش زیتون باشه خیلی عالی میشد
مگه اینکه برای حامد بعنوان نیروی نفوذی تو دل دشمن یا نیرویی که بعدا به خودش میاد و توبه میکنه و میشه نفوذی خودمون برنامه دیگه داشته باشید
ولی در هرحال داستان خوبی بود
اما حواست باشه کاکا این داستانها تاریخ مصرف داره و علمی نیست
اگه دنبال بحث دقیق علمی و پایداری مطالب و استواری و ماندگاری مطلب هستید با این داستانها نمیشه
عاقبت به شهادت بشی پای رکاب امام زمانت
یاعلی
🔹سلام.خداقوت
راستش من توی کانالتون عضو بودم.قلمتون رو دوست داشتم ولی داستاناتون رو هییچ وقت نمی خوندم.امشب تصمیم گرفتم شوربه رو بخونم.توی دوساعت تموم شد.
الان فقط گیج و منگم.این اتفاقات و وقایع حداقل دو جلد کتابه.خیلی خلاصه گفتین و رد شدین و تمام.
الان من کلییییی سوال تو ذهنمه..
شیخ قرار..
نحوه ورود مسعود به هتل
چرایی خوشحالی هیثم از شهادت عماد
ابونصر
حامد و عاقبتش
حتی شفای دختر محمد...
تحلیل شخصیت هیثم و حامد خیلی ترسناکه.. هر کدوم از ما مذهبیا و انقلابیا و مدعیا یه روزی ممکنه به این عاقبت گرفتار شیم.
خدای من....
🔹سلام
شب بخیر
خوابم نمیبره.
خیلی جا خوردم
چون این حرفا تو ذهنمه.
خدایا نشه ماهم یک روز حتی برای یک ثانیه ، فکر خیانت و منعفتمون رو بکنیم
مردم و کشور و انقلاب که جمع اینا میشه دین خدا ، رو بفروشیم...
یادم نمیاد کدوم یک از علما بود که میفرمود : من صبح که از خونه میام بیرون خدارو به ۱۴ معصوم قسم میدم که ظهر برمیگردم دین دار برگردم و عوض نشده باشه مسیرم
خدایا
این حامد هم احتمالا اولش برای رضای تو اومد،
نمیدونیم چی شد و به کجا رسید
که دین تو (خدمت به مردم +کشورش +انقلاب + امام زمانش عج) رو فروخت
خدایا
جان علی اصغر امام حسین نذار ماهم اینطور بشیم
خیری نیست ، جز مسیر تو
خدایا ما جز تو کسی رو نداریم
برای تو نباشیم و برای تو و عزیزت کار نکنیم که بیجارهایم
خدایا نشه حتی برای ی ثانیه ولمون کنی؟!
خدایا...!🙏🏻
این دوتا داستان آخر (کارتابل و شوربه ) نشون داد خیلی نیاز به توسل داریم
این نفوذها ،
پولی نبود
اعتقادی بود
خیلی باید مراقب اعتقادت مون باشیم.
ببخشید اینطور میگم
انقدر باید مراقب باشیم که نشه ی وقت بگن محمدرضا جهرمی از یک جایی به بعد برا اسرائیل مطلب مینوشت و نفوذی بود
این راه فقط و فقط توسله
🔹سلام
شوربه عالی بود،اگر غلط های املایی را در نظر نگیریم
عالی بود،ولی ای کاش تکلیف همه از جمله شیخ قرار(نکته انحرافی داستان) و هیثم را مشخص می کردید
من بدون موسیقی ها گوش دادم،چون خود داستان کشش داشت
ولی با عرض پوزش خیلیییییی مسخره تموم شد،این دیگه چه انتهایی بود؟!!
مکالمه بچه بازی در آخر داستان
جمله مسخره انقدر بوسش کردن که خوردنش
خیلی افتضاح تموم شد
فکر کنم دادید به یکی دیگه تهشو نوشته
من واقعا فکر کردم وصلش می کنید به انفجار انبار ۱۱ بیروت
بعد می خوای اینو چاپ کنی
به ملتم بفروشی؟؟!!
واقعا که
اولین داستانی بود که از شما خوندم...
فکر کنم آخریشم بود😐
درهر صورت که وقتی حال ندارید،ننویسید،این خیلی بهتره....
عزت زیاد😒
🔹آج جون مستندتون تمام شد🤗🤗🤗
تازه کار من از امشب شروع میشه🤓
باتوجه به تجربه ای که برای مستندات قبلیتون داشتم، وهرشب باید با افت فشار مواجه میشدم که آیا امشب داستان رو میذارید یاخیر😒 تازه اگرم میذاشتین از فکر اینکه خب چرا اینقدررررر کمه و بقیه اش چی ؟؟؟ شب بزورررر خوابم میبرد، خلاصه اینجاب از گذشته درس عبرت گرفته و این مدتی که مستند جدید میذاشتین بزورررر خود را کنترل کرده😬 و مستند را نخوانده 🥴و منتظر مانده🧐 تا داستان تمام شود🙄، تا بعد از اتمام، یک شب نشسته و همه داستان را یکجا خوانده و بر بدن زده ،بدون هیچ فشار و استرسی ازچگونگی قسمت بعدی داستان😋😋😋
این بود انشای من😎🤓
🔹سلام
هم از اخبار و اتفاقات چند دهه اخیر و هم بخصوص از کتابهای جذاب شما این موضوع که «هوش و ذکاوت سیستم اطلاعاتی و عملیاتی ایران و حزبالله در حد بالایی در حال کارکردن هست» به راحتی قابل برداشته.
پس من نوعی هم میفهمم که اگه قرار باشه زیتون رو بگیرم چطور باید توی تور اطلاعاتی قرارش بدم.
نه مثل دو تا مامور اداره ثبت احوال پاشم برم اونجا پرس و جو کنم.
فکر کنم حداقل برای چاپ کتاب این قسمت رو با توجه به توانمندیتون کمی جذابترش کنید.
من با خواندن این دو قسمت پایانی این حس بهم دست داد که یه معلم از بچه ها ناراحت شده،زود سر و ته کلاس و جمع و جور کرد گفت باقیشم خودتون بخونین.☹️
بازم از شما بابت نوشته های خوبتون متشکرم.
یاعلی
🔹سلام علیکم .
ضمن تشکر از رمانهای زیبایتان.
با معرفی محمد آقا در رمانها بعنوان شخصی زیرک ،باهوش ، فعال نشون دادید که نه بابا شیرازی ها همش خواب نیستندو یه ایطو افرادی هم بیشنشون هست .
با احترام به همه شیرازی ها مخصوصا دائی های و خواهر زاده های عزیزم
🔹سلام حاجی
وقت بخیر
شاهکار شوربه رو خوندم عالی بود
یه موضوعی روخواستم بهتون اعلام کنم
متاسفانه در کشور عده ای تصور میکنن که قدرت و اقتدار فقط دست اوناست
اونا هستن که کشور رو نگه داشتن
همه چی برای اوناست
خیلی بررسی کردم اما دیدم متاسفانه از اوایل انقلاب این رسم انحصاریشون شروع شده
در جنگ میگفتن از ما نبودیم ....
تو قضیه پهپاد ار کیو ۱۷۰ که قرارگاه خاتم رصد کرد
توقضیه پهپاد گلوبال که حتی فرمانده ارتش گلایه کرد
تو قضیه ریگی
وووو
اما وقتی اشتباه میکنن میندازن گردن یکی دیگه مثل هواپیمای اکراینی!
متاسفانه این شکاف و صف بندی خطر ناک از طرف حامیانشانم داره شدیدا تقویت و ساماندهی میشه
مثل ........ و .......... و ...........
ناظر بر سریال گاندو و خانه امن
یادمه تو دورهای ب سی ج
یکی از افسران اماده بود
و شدیدا در حال تخریب کردن و زا رت بود
به یکی از دوستانم در و زارت گفتم ایا سما هم دشمنی دارین؟
قسم جلاله خورد که ما هیچ وقت در پی تخریب و سنگ اندازی نبوده و نیستیم
و اگر یکی از اینها رو بگیریم برای حفظ شان سازمانش هیچ وقت اعلام نمیکنیم
چون نظام تضعیف میشه
نمیدونم چرا اینقدر خود برتر بینی وجود داره
البته یکی از دلایل اینه که و زا رت اعلام نمیکنه که چیکار کرده
تومستند مدال گمنامی دیدم که اولین فرمانده سپ اه گفته و زا رت تو سوربه عراق و لبنان خیلی کارها کرده حتی کمتر از فلان جا نبوده اما صلاح نبوده که بگن
همین صلاح نیست که بگن
شما تصور کنین اگه و زارت اقدام متقابل بکنه و مثل اونا شروع به تخریب و افشاگری کنه چه اتفاقی میوفته؟
سنگ روی سنگ بند میشه؟
شکاف و اختلاف بین نهاد ها
هدفی که دشمن سالها داره تلاش میکنه تا در حوزه نظامی و اط تفرقه و شکاف ایجاد کنه
اما یه عده کودن و ابله خر حزب الاهی افتادن تو دامن دشمن
نفهمها متوجه نیستن که چه ضربه ای به انقلاب میزنن
اگر کسی هم مثل کانال خیانت خواص دادش در بیاد و به این رویه اعتراص کنه
فورا انگ نفوذی بهش میزنن
شک ندارم بخاطر پارگراف های اخر کتاب شوربه که طرف گفته که حالا بماند که مسئول میز ..... اقا اقا اقا صلوات بفرست
بهتون انتقاد میکنن تا ضد ولایت فقیه بهتون انگ میزنن
نباید کسی بهشون بگه چشت بالای ابرو
🔹سلام
نیمه شب رو به سحرتون به خیر و عافیت ان شاءالله
مختصر میگم که مصدع اوقات نشم
لطفا بگید چطور با این حجم از اطلاعات آرامش دارید و زندگیتون رو بصورت عادی می گذرونید ؟!
طی ۳ روز حیفا و نه و حجره پریا و تب مژگان رو خوندم
نمیگم بهم ریختم ولی دنیای اطرافم از اونچه فکر میکردم برام دردناکتر شده
خیلی دردناکتر و رهبرم مظلوم تر از همیشه
بگید چه میکنید؟!
🔹قهرمان شوربه نه محمد
است و
نه هیثم
نه حامد
نه زیتون
و نه کسی دیگر
قهرمان شوربه مسعود است مسعود
مسعود مسعود مسعود
خیلی دلم براش سوخت
🔹سلام علیکم
من نوجوانی ۱۷ ساله ام
اهل مشهدم از زمانی که داستان شوربه را خواندم
هر زمان رفتم حرم شما را دعا کردم
لطفا داستان های قبلی را بگویید چه تاریخی است که من داستان های دیگه را هم بتوانم بخوانم
🔹اول از همه بگم که شما نمیتونی منو دق بدی، چون من صبر میکنم کل قسمت ها رو بذارین تو کانال وقتی تموم شد بعد شروع میکنم به خوندنشون، در مورد شوربه هم، صبر کردم داستان تمام شه بعد کل داستانو از قسمت اول تا آخرش امشب خوندم
البته اینکه گفتم نمیتونین منو دق بدین، جنبه مزاح داشت☺️☺️☺️☺️
ولی کلا عادتم اینه حتی سریال های خانگی که درست میشه و هفته ای یک بار، یه قسمت میاد بیرون، من صبر میکنم تا قسمت اخر، بعد میشینم با خیال راحت از قسمت اول شروع میکنم به نگاه کردن🤣🤣🤣
بین تمام شخصیت ها، شخصیت حامد توجه منو به خودش جلب کرد
چندتا سوال برام پیش اومد، دوست دارم اگه صلاحه تو کانال جوابمو بدین🙏🙏
یکی اینکه این شخصیت ها با اسم اصلیشون روایت میشن یا تو مستندهاتون براشون اسم میذارین، البته میدونم اسم اصلیشون کلا چیز دیگه هست و اینا اسم تشکیلاتیشونه، منظورم اینه اسم واقعی تشکیلاتیشونم همیناست که تو مستندهاتون ما باهاشون آشنا میشیم؟
و اما شخصیت حامد، ظاهرا خیلی سال توی تشکیلات بوده میخواستم بدونم تو این سال ها این شخصیت چه کارهای مهمی انجام داده اگه مسول میز اسراییل بوده تا کجاها نفوذ کرده بوده؟ اصلا کار عملیاتی هم میکرده یا فقط هدایت میکرده،؟؟ اگه کار عملیاتی میکرده زخمی هم شده؟؟ کلا منظورم اینه که قبل گول خوردن جان فدا بوده، بعد شستشوی مغزی شده؟؟؟ یعنی آدمی که اینهمه خدمات داشته برای کشورش هم میتونه یدفعه برگرده؟؟؟
با توجه به جمله ای که خودتون تو داستان گفتین، اینکه باید برای مردم هم کامل شفاف سازی بشه، اگه امکانش هست جواب منو هم بدین🙏🙏
و اینکه امکان داره این شخصیت تو ایران باشه ولی اطلاعات ما ندونه؟ یا صد در صد تو خارج از کشوره؟؟
این شخصیت تو سوریه و عراق هم رفته زمان جنگ با داعش؟
اینکه بچه های ما تا زیر اتاق خواب وزیر رژیم صهیونیستی هم نفوذ کردن، در زمان همین شخصیت حامد بوده؟ خودشم تو اون عملیات بوده؟؟؟
اینکه بچه های عملیاتی بعد یه مدت یجورایی بازنشسته میشن و دیگه تو عملیات ها شرکت نمیکنن و فقط هدایت کننده هستن درسته؟؟ منظورم با بالارفتن سنشونه
این درسته که تو این عملیات یجورایی لو رفتن و بعضی از بچه ها جلو چشم دوستاشون شهید شدن چندتا هم تا مرز شهادت رفتن ولی توسط نیروهای کمکی نجات پیدا کردنو هنوز زنده ان؟؟؟
خیلی دلم میخواد بدونم اگه اینی که گفتم حقیقت داره، شخصیت حامد هم بوده تو اون عملیات؟
خیلی دلم میخواد بدونم از اول، چجوری آدم ها وارد این تشکیلات میشن چه تو ایران چه لبنان چه هرجایی که اینجور تشکیلات سری و مهم وجودداره، چجوری ادما رو جذب میکنن چجوری امتحانشون میکنن و اونا رو قبول میکنن، و اونا میشن عضوی از این تشکیلات مهم.
امکان داره هنوزم کسایی باشن تو تشکیلات که زیرابی برن، ولی هنوز لو نرفته باشن؟؟
خیلی سوالا در مورد این تشکلیلات مخفی برام بوجود میاد، ببخشید🤕
میدونم خیلی حرفا رو نباید تو فضای مجازی بگم و شما هم نمیتونین جواب بدین، ولی با اینحال بازم دعا میکنم بخشی رو پاسخگو باشین تا کمی از این حس کنجکاوی من رفع بشه🙏🙏🙏
🔹سلام حاج اقا شبتون بخیر
یه خاطر بگم براتون
یه سری تو پاساژ قدس بودیم با دخترخالم دنبال ی کتابی بودم ک اصن پیدا نمیکردم
بعد رفتم تو یه کتاب خونه دیدم اثار شما اونجا هست من هرچی اثر از شما خوندم تو کانال بود و واقعا انقدرر خوشحال شدم ک بلند دخترخالمو صدا کردم گفتم ببخشیدا(ععههه حدادپورههه حدادپوررررر جهرمیییی)واقعا نمی دونم چرا انقدر خوشحال شده بودم
همه نگا برگشت فک کردن خل وچلی چیزی هستم اونجور داد زدم
اونجا بود ک هرچی داشت از شما خریداری کردم اصن اون کتابی ک میخواستم بخرم یادم رفت
الانم واقعا خوشحالم بابت چاپ اثارتون
ایشالا همه جوونا یروزی کتابای شما دستشون برسه
باشد ک رستگار باشن
🔹حاجی امسال فقط با خواندن کتابهای شما مخصوصا داستان شوربه از غم و ناراحتی های روزانه نجات پیدا میکردم.
دمت گرم
🔹 سلام
منکه بیدارم
و دارم نقشه ی کشتن حامد و زیتون و کلا اسرائیل رو مرور میکنم😑😑😑
🔹آقای حدادپور چی شد که از پارسال تا امسال اینقدر قلم و نوشتن و بیان شما پخته تر شد؟
چرا تو و اردیبهشت و کف خیابون۲ و الان هم شوربه قابل مقایسه با کتابهای قبلی شما نیستند. خیلی اصولی تر و قوی تر شده اند.
اگر راه خاصی طی کردید لطفا به ما هم نشان بدید.
🔹سلام
حالا که دارید برا ظهور حضرت مهدی و آگاه سازی جامعه مهدوی اینجوری زحمت میکشید و نور چشمی میشید
لطفا برا ماهم دعا کنید
🔹سلام
من هر کدوم از آثار شما رو میخونم، یاد این آیه میفتم
ولاتهنوا فی ابتغاء القوم، ان تکونوا تالمون فانهم یالمون کما تالمون...
و اینکه استوار بودن مثل کوه چقدر سخته
التماس دعا