✔️ مدت ها پیش این مطلب را شنیده بودم اما یادم رفته بود تا اینکه در یکی از منابع دیدم. لذت بخش بود. گفتم لذتش را با شما تقسیم کنم:
سلیمه کاتب گوید: یکی از خطبای متوکّل ملقب به ((هریسه )) به متوکّل گفت : تو با هیچ کس آنگونه که در مورد علی بن محمد رفتار می نمایی ، رفتار نمی کنی . وقتی او وارد خانه تو می شود همه به او خدمت می نمایند و همواره برای ورود او پرده را کنار می زنند.
متوکّل به همه درباریان دستور داد که برای آن حضرت خدمتی نکرده و پرده را کنار نزنند.
کسی خبر داد که علی بن محمد علیهم السلام وارد خانه می شود، پس کسی بر آن حضرت خدمت نکرده و پرده را در برابرش کنار نزد. وقتی امام هادی علیه السلام وارد شد، بادی وزید و پرده را کنار زد و حضرت وارد شد و موقع خروج هم ، چنین شد.
متوکّل گفت : پس از این برای او پرده ها را کنار بزنید، دیگر نمی خواهم باد برای او پرده را کنار بزند.
👈 پ ن: اگه کسی عزیز کرده خدا باشه اینجوری هواشو داره.
نمیذاره عزتش با بادمجون دور قابچین ها کم بشه.
با کسی که خدا خواسته ببرتش بالا، حتی شوخی هم نمیشه کرد، چه برسه به اینکه بخوای اذیتش کنی! همچین خدا جلوی همه دهنتو میزنه که دیگه به خیالت هم نیاد که بخوای عذابش بدی.
#حدادپور_جهرمی
#دلنوشته_های_یک_طلبه
بالاخره دل است دیگر
آرزو دارد
چیزهایی را میخواهد و دلش یک سری چیزها نمیخواهد
همیشه همه دوست داشتنی هایش را نمیتواند فریاد بزند
حتی برای عزیزترین کسش
واقعا چیز خوبی هستا که کسی نمیداند در دلت چه ها میگذرد
وگرنه همین طور که نشستی و مثلا چشم به تلویزیون دوخته ای اما فکرت هزار جای دیگر است، میآمد و میزد زیر گوشَت و میگفت بسه دیگه! خسته شدم. چقدر فکر میکنی. یه کم اینجا باش!
خلاصه خدا را شکر
آما
برای همان کشش ها و خواستنی ها
حالا شما اسمش را بگذار «آرزو» ها
شبی مشخص شده که یادت نرود تو هم آدمی و هزار تا آرزو میتوانی داشته باشی
تو هم حق داری دلت یک چیزهایی بخواهد و بعضی چیزها هم نخواهد
تو نباید دلت یادت برود
نباید به او پشت کنی و در چرخدهنده های بی رحم زندگی فراموشش کنی
حداقل سالی یکبار حتما بهش فکر کن
به دلت
به احساست
به نیازهات
به آرزوهات
ببین کجایی؟
چقدر باهاشون فاصله داری؟
کمن؟
زیادن؟
محالن؟
بعیدن؟
نزدیکن؟
کجان؟
اصلا اندازه دهنت هست؟
که اگر اندازه دهنت نبود که بهش فکر نمیکردی
اگر آرزو داری و به آن فکر میکنی، پس جنم و قوه و توانش هم در تو هست
الکی لفظ نیا و از سر خودت بازش نکن
جرات و شهامت داشته باش و بهش فکر کن
حوصله بذار پاش و برو دنبالش
امشب شب یادآوری همینه که گفتم
به چیزایی که دوست داری فکر کنی و برای لحظاتی لذت داشتنش را تصور کنی
مثلا
بنده خدایی را میشناسیم که نه جوان بود و نه پیر
نه تنبل بود و نه منفعل
سر و روی سپیدی داشت و لبی خندان
ماشاالله مثل جوان ها میدوید و مثل خوشحال ها از ته دل میخندید
با اینکه غمی در کنج نگاهش داشت
ولی خنده اش را به دل کسی نمیگذاشت
همین بنده خدا
آرزویش را مرتب با خودش این ور و آن ور میبرد
حتی شبی که نه شب آرزوها بود و نه کسی حواسش به او بود
تکه کاغذی برداشته و کنج آن آرزویش را نوشته بود
همین قدر ساده
اما بزرررگ
نوشته بود: «مرگ خونین من، کجایی؟ شهادت خونین من کجایی؟ مرا دریاب که در به درت هستم.»
همان شب
همان خنده روی ماه
چنان با خنده، به آرزویش رسید که...
که...
که حتی وقتی نگاه به عکس خنده اش هم میکنی، دلت گریه اش میگیرد
با اینکه به عکس لبخند هر کس نگاه کنی، خنده ات میگیرد
همین قدر عشق
همین قدر ماه
آرزوت را کنج کاغذت بنویس
حالا اونجا هم ننوشتی، کنج ذهنت بنویس
براش زندگی کن
مثلا بنویس:
شهادت
تو دامن ولی خدا
مهمان عراقی ها
دست جدا شده
چیز زیادی نمونده باشه
ارباً ارباً
و ...
🌷یاحسین🌷
👈 اللّهمَ اَعطِنا ما اَغفَلناهُ
خدایا!
آنچه را از درخواستش غفلت میکنیم،
به ما عطا فرما..
#حدادپور_جهرمی
#دلنوشته_های_یک_طلبه
درباره #سعید_محمد
ما خیلی وقت قبل تر از عزیزانی که اقدام به تبلیغ زودهنگام جناب سعید محمد کرده اند ایشان را میشناسیم و حتی چندین مرتبه مستقیم و غیر مستقیم احوالپرسی داشته ایم و همچنان هم برای ایشان احترام قائلیم و امیدواریم در همه عرصه های زندگی موفق باشند.
اما ...
اشتباه محض است که قبل از اینکه چیزی قطعی شود اسم ایشان را سر زبان ها بیندازند و همه ذهن و فکر و سرمایه و پایگاه اجتماعی حزب الهی ها هزینه چنین شرایط مبهمی شود.
آمدیم و حالا به هر دلیلی صلاح نبود ایشان در انتخابات کاندیدا شوند. حالا یا به ایشان اجازه ندهند و یا مسائل شخصی و... پیش آمد و نشد. جواب مردم مخصوصا عده ای که بیشتر دل در گروی انقلاب دارند را چه کسی میدهد؟
هزینه زیر فشار بردن و یا سلب اعتماد و سلب ارادت به شورای محترم نگهبان را چه کسی خواهد داد؟
جسارت نباشه ها
آخه کاری که عده ای ادمین دارن انجام میدن، دیگه اسمش معرفی نیست که بگن ما فقط داریم معرفی میکنیم. بلکه اصطلاحا اسم این کارشون جا بنداز و راه بنداز است!
چرا در شرایطی که هیچ چیز مشخص نیست ملت را متوقع میکنید؟
خدا میدونه که بنده و امثال بنده هیچ مشکل خاصی با جناب سعید محمد نداریم. حتی براشون دعا هم میکنیم و اگر گزینه نهایی و تایید شده جبهه انقلاب باشند حمایت خواهیم کرد.
انتقاد ما به کاسه های داغ تر از آشی است که سعید محمد را #تنها روش حل معما و #یگانه منجی وضع موجود دانسته و به گونه ای تبلیغ میکنند که اگر نیاید و یا تأیید نشود ملت فکر کنند که دیگر فاتحه انقلاب را باید خواند و تنها آدم درست و حسابی که میتوانست همه چیز را درست کند نگذاشتند بیاید و اصولاً نمیگذارند و کلا الفاتحه!
نخیر
کاملا غلط است و دود این ایجاد موج هیجانی به چشم مردم و انقلاب خواهد رفت.
ثانیا چه قبول کنیم و چه نکنیم، سعید محمد بزرگوار، رجل سیاسی نیست و در حیطه تفسیر این واژه نمیگنجد و حتی شهره به سیاست و اجرای کلان در حد ریاست جمهور یک کشور نیستند. این حرف فقط من نیست. بلکه عقلای قوم هم میدانند و اتفاقا با خود ایشان هم مطرح کرده اند. لذا نگذارید مردم فکر کنند ایشان رفته و بسته و چراغ سبز گرفته و برگشته. که اگر اینطور باشد هم خلاف قانون است و هم خلاف تقوا. و شما دارید ناخواسته این تصور خطرناک را در اذهان عمومی ایجاد میکنید و گناه کمی نیست!
پس لطفا احساساتی نشید
جو زده عمل نکنید
اجازه ندید ادمین های دو سه تا کانال معدود در اذهان شما موجی ایجاد کنند که بعداً توان کنترل و مدیریتش را ندارند. کسی با تمجیدهای تکراری در طول دو سه ماه صاحب کشف و کرامت و شهره سیاسی نخواهد شد.
پس عقل حکم میکنه که عجله نکنیم و صبر کنیم و کسی را گزینه قطعی معرفی نکنیم.
#حدادپور_جهرمی
#دلنوشته_های_یک_طلبه
#شعار_سال
برادر عزیز و خواهر محترمه
لطفِ دانستن شعار سال به این هست که مردم اولین بار از زبان حضرت آقا بشنوند. حالا اگر شما از هر راهی در هنگام ضبط برنامه و یا غیره، متوجه شعار سال شدید، دلیلی نداره که قبل از آقا بخوای شعار سال را اعلام کنی و حتی شروع به نوشتن مقاله و موانع و فرصت ها باشی.
اصلا شما وصل
شما خیلی نزدیک تر از آنچه میپنداریم
خیلی مطلع و فوق آنلاین
خیلی عزیز و گرامی
ولی نکن این کار
لطف و مزه کار اینه که اول از طریق ولی امر مسلمین جهان بیان بشه، بعدش من و شما شروع کنیم به تحلیل و تفسیر.
دستت درد نکنه
سال جدیدت هم مبارک
ولی نکن
زشته
کسی نمیگه خوب شد زودتر ایشون گفتند تا قبل از صحبت آقا آمادگیش داشته باشیم😐
#حدادپور_جهرمی
#دلنوشته_های_یک_طلبه
مثلا یه نفر از اقوام، کلا دندون نداره
ینی فکر کن مهدیار ده ماهه ما از اون بیشتر دندون داره
ولی همین بنده خدا حتی آجیل هم که تعارفش میکنیم برمیداره
اجازه نمیده چیزی از زیر دستش رد بشه
اگه مامور گمرک بود وضع مملکت این نبود
والا
خلاصه
منو میگی؟
سینی را دادم به طاها گفتم بقیه رو تو بگردون و تقسیم کن که من با این کار دارم
بعدش نشستم روبروش
جوری که متوجه حضور و دقت من نشه
دیدم در کمال ناباوری
ی گوشت کوب کوچیک از جیبش درآورد
همه پسته ها را مغز کرد
ریخت تو ی لیوان کوچیک آهنی
خوب ریز و خورد و خاکشیرش کرد
همش هم حواسش بود کسی نبینه
بقیه هم درگیر تعریف خودشون بودند
خلاصه
قشنگ لحم و ریزش کرد
وقتی خوب خیالش راحت شد
لیوانو گذاشت دمِ دهانش و داد بالا
بعدش هم دو تا لیون آب و چایی خرجش کرد که ی وقت سرِ دلش گیر نکنه
به همین سوی کانال اگه دروغ بگم
اینقدر حرفه ای داد بالا که نگو
من سرم انداخته بودم پایین و از خنده داشتم قالی را گاز میگرفتم🤣😂🤣😂🤣😂🤣😂🤣😂🤣😂🤣😂
از مادرم پرسیدم این حاج خانم چند سالشه؟
گفت منم وقتی کوچیک بودم از مرحوم بابام پرسیدم این پیرزنه چند سالشه؟ و بابام جوابم نداده!😅😂🤣
#حدادپور_جهرمی
#دلنوشته_های_یک_طلبه
برای مثل ما که از شهر و زادگاهمان دوریم، وقتی برای عید و چند روز تعطیلات و پس از ماه ها و حتی شاید یک سال برمیگردیم و حال و احوالی با فامیل و دوستان داریم، به نوعی از غم انگیزترین روزهاست.
چون مدتی عزیزانت را ندیده ای و یکباره که به آنها پس از مدت ها برخورد میکنی، میبینی:
چقدر زود بچه ها قد کشیده اند
چقدر زود قد کشیده ها پشت لبشان سبز شده
چه قدر دختر کوچولوها خانم خانما شدند
چقدر یهویی محاسن رفقا سفید شده
چقدر بعضی زود کچل شدند
چقدر کچل ها یکباره شکسته شدند
چقدر شکسته ها یکباره خمیده شده
و چقدر بزرگترها ...
تند تند ...
پشت سر هم...
قاب یادبودشان در طاقچه های فرزندانشان به چشم میخورد.
اصلا انگار زمان پایش را گذاشته روی گاز و بی رحمانه چنان گاز میدهد که دیرش شده
ی تُک پا میروی سه چهار پنج شهر آن طرف تر و چند ماه بعدش که برمیگردی فقط دوست داری گریه کنی و جلوی دونه دونه آدما را بگیری و بگی: چته چرا اینقدر یهو بزرگ شدی ... پیر شدی... شکسته شدی ... حتی چقدر بی خبر مُردی!
جالبترش اینجاست که ...
همین امروز ...
دو سه تا از رفقا به من گفتند؛
چقدر موهات سفید شده
چه شکمی آوردی
نگا کن داره محاسنش هم کم کم جو گندمی میشه
حتی یه نفرشون گفت:
چرا وقتی میری و میایی فورا دوباره میخوای بری؟
مگه چی تقسیم میکنن؟
مگه چی کم داشتی که پاشدی رفتی؟
مگه چقدر مهمی و چقدر کارات مهمه که به اندازه ای که تند تند میری، تند تند نمیایی؟!
نمیدونم
هیچ وقت روزگار اینقدر تند تند سپری نمیشده
هیچ وقت با وجود همه سختی ها اینقدر زمان از دستمون در نمیرفت
میترسم
میترسم برم و برگردم و ببینم همینا که دوسشون دارم
یهو نایاب تر بشن
یهو دورتر بشن
یهو پیرتر بشن
یهو نباشن
البته اگه خودم مهلت برگشتن داشته باشم و قرار نباشه دیگه برم که برم...
آدم دعوایی نیستم
لااقل فیزیکی نیستم
هنوز تجربه تلخ ...
ولش کن حالا
آهان
اینو میخواستم بگم:
اگه زمان میشد شکل یه آدم
شاید هر سال که برمیگشتم وطنم و این وضع را میدیدم، یکی میخوابوندم زیر گوشش تا اینقدر فورا و یهویی همه چی دیر نشه
یهویی نرسیم تهش
یهویی اینقدر دستای مامانم چروک و قد و بالاش خمیده و خسته نشه
چ میدونم؟
شاید اشتباه میکنم
ولی اونی که اشتباه نمیکنم اینه که:
الان
همین حالا
درست در همین لحظه
هم اکنون
دلم بابای خدا بیامرزمو میخواد
دلم مامان قد بلند و چهار شونمو میخواد که وقتی راه میرفت، به گرد پاشم نمیرسیدیم و پشت سرش میدویدیم
دلم خونه و روزگار بیست سال پیشو میخواد
دلم ...
دلم الان
فقط و فقط
گریه میخواد😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
#حدادپور_جهرمی
#دلنوشته_های_یک_طلبه
علیکم السلام
خیلی ها پرسیدند
والا بنده ترجمه قرارداد را مطالعه کردم و امیدوارم قدم های خوبی برداشته بشه
اما
متاسفانه در صحن مجلس مطرح نشده و رای نگرفته
حالا علتش را نمیدونم ولی باید یه جوری این مسئله را برای افکار عمومی حل کنند تا بهانه دست کسی ندیم.
ولی کلیاتش خوبه و کوبیدن میخ به تابوت تحریم ها محسوب میشه.
#حدادپور_جهرمی
#دلنوشته_های_یک_طلبه
آفرین
نقاشی جالبی هست
یعنی گوشه کتاب، مانند سینه مادر برای کودک، چشمه جوشان معرفت و فرهنگ و بصیرت هست و اینگونه فرزندان کتاب دوست و اهل فرهنگ تربیت میشوند.
بچه ای اهل علم میشود که مادرش علم دوست باشه.
به امید زیادتر شدن مادران دغدغه مند و اهل مطالعه🌷
#حدادپور_جهرمی
#دلنوشته_های_یک_طلبه
11.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رهبر فرزانه انقلاب در خصوص نوحه های ضد استکباری مردم #جهرم در ایام پیروزی انقلاب اسلامی بارها متذکر شدند و از آن به نیکی یاد کردند.
قربان صفا و معرفت حضرت آقا🌷🌺
این فیلم کوتاه، گوشه ای از نوحه های انقلابی مردم شریف جهرم را نمایش میدهد.
تقدیم با احترام🌷
#حدادپور_جهرمی
#دلنوشته_های_یک_طلبه
😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂
یاد کورش پرست ها افتادم که اصلا دین و قرآن و امامان و مراجع و علما را قبول ندارن اما تا بحث کورش میاد وسط، میگن «حضرت علامه طباطبایی در تفسیر گرانسنگ المیزان درباره کورش میفرمایند.....»😂😂😂😂😂😂
کلا باحالن
خوش میگذره با اینا
اسکلای جذابین
هر روز یه شیرین کاری جذاب از خودشون به نمایش میذارن🤣🤣
والا
وگرنه به این سوی چراغ قسم اگه اینا بدونن صحیفه نور چند جلده؟
یا علامه به کی میگن؟
یا المیزان را میخونن یا مینویسن!
ضمنا
خودشیفته خانم!
به قول یه بنده خدایی؛
اگه قراره بعد از این قرارداد لختمون کنند، تازه میشیم مثل خودت🙈🤣🙈🤣
#حدادپور_جهرمی
#دلنوشته_های_یک_طلبه
اینو ببین
اگه ترک نمیخورد، سرسبز هم نمیشد
شک نکن
فقط علاجش اینه که
ی کم باید بگذره
ی کم صبوری میخواد
تا بعد از تَرَک هایی که تو زندگی هر کسی ممکنه پیش بیاد
یهو جوونه بزنی و بشی بهتر از چیزی که فکرش میکردی
به همین زیبایی
اما خب
ممکنه اولش از چشم بیفتی
تنهاتر بشی
حرف و زخم زبون بقیه بشنوی
ولی
وقتی اینطوری جوونه زدی و زیباییهات ردیف شد و به چشم اومد
دیگه میشینن زیر سایه ات و کیفشو میکنن
بهت تکیه میکنن
پناه بقیه میشی
آره
فقط صبور باش
همه چی به موقعش
شکست و سختی به موقعش
پیروزی و عشق و حال هم به موقعش
#حدادپور_جهرمی
#دلنوشته_های_یک_طلبه
این سورپرایزو فعلا داشته باشین☺️
تا ببینیم خدا چه میخواد😉
#کتاب_صوتی
#اردیبهشت
#به_زودی
#لطفا_نشر_حداکثری
#حدادپور_جهرمی
#دلنوشته_های_یک_طلبه