جوزف که از این تصمیم ابومجد بسیار متعجب و نگران شده بود، خودش را کنترل کرد و آن لحظه هیچ نگفت.
اما خب. چیزی که ابومجد در بدو ورودش برای آن جلسه خیلی مهم گفته بود، چیزی نبود که تبعات نداشته باشد و یک دعوت نامه بزنند و مدعوین را دعوت کنند و یک ساعت بروند سهله و زید و بگردند و همه چیز تمام شود!
به همین خاطر، آن دو هفته، جوزف فقط در حال راضی کردن مقامات برای هماهنگی با آن 13 نفر بود. ساعت به ساعت با انگلستان و آمریکا و اسرائیل تماس میگرفتند و درخواست موافقت میکردند.
اما ابومجد در آن دو هفته به کار خودش مشغول بود. آن هم چه کارهایی!
به جوزف گفت: «یک لیست کامل از فعال ترین سخنرانانِ خاورمیانه مخصوصا عراق و ایران، که در پوشش تبلیغ و سخنرانی، مدام به انگلستان و اروپا میروند پیدا کن و برای شرکت در یک همایش بزرگ و حیاتی دعوتشون کن! همشونو میخوام. هر کسی به خاطر حرف زدن درباره مهدی و آخرالزمان معروف شده. حتی اگه آخوند نباشه اما با موسسات مطالعات اسلامی لندن و تل آویو درارتباط هست، بازم دعوتش کنید.»
جوزف: «دسترسی به این لیست کار راحتی نیست اما تلاشمو میکنم. هتل بگیریم؟»
ابومجد: «بله. یکی در کربلا و یکی هم در بغداد. اصلا بگید با خانواده بیان عراق. اینا عاشق اینن که همایش یا یه چیزی خارج از کشورشون دعوتشون کنند و همه با هم بیان. برای همشون بلیط و هتل بگیرید. همایش اصلی باید در بغداد باشه.»
جوزف گفت: «حتما! چه تاریخی مدنظرتون هست؟»
ابومجد: «دو هفته بعد از ملاقات با اون 13 نفر!»
جوزف: «بسیار خوب! میتونم بپرسم برای چه موضوعی؟»
ابومجد: «میگم اما خیلی سوال نپرس! تو از بن هور بیشتر میپرسی و اصلا خوشم نمیاد.»
جوزف: «قصد بی احترامی ندارم.»
ابومجد: «میخوام به طرز چشمگیر، صحبت درباره نزدیک بودن ظهور در جوامع مسلمین مخصوصا ایران و عراق افزایش پیدا کنه. باید کاری کنند که وقتی قرار شد اعلام ظهور کنم، مردم نه تنها تعجب نکنند بلکه کاملا منتظر من باشند.»
جوزف: «هوشمندانه است. توصیه و دستور دیگری ندارید؟»
ابومجد: «چرا. یه چیز دیگه... قربانی میخوام!»
جوزف: «دقیقا چطور قربانی میخواید؟»
ابومجد: «انسان... زن... شیعه!»
جوزف به چشمان ابومجد زل زد و لبخند خاصی گوشه لبانش نشست و سرش را به آرامی به نشان تایید تکان داد.
از آن روز، روزهای پر استرس و پرکار جوزف شروع شد. روزهایی به مراتب سخت تر از گذشته. چرا که در گذشته، اینقدر محور نبود اما ابومجد او را مامور هماهنگی دو کار کرده بود که با آن دو کار، همه گنده های موضوعات مهدویت و آخرالزمان که به نوعی با سرویس های جاسوسی غربی، به عناوین مختلف در ارتباط و رفت و آمد بودند در ظرف مدت یک ماه در عراق دور هم جمع میشدند.
ادامه دارد...
رمان #حیفا۲
@Mohamadrezahadadpour
🔹سلام ودرود ورحمت وبرکات خداوند بر شما که با آثار بسیار ارزشمند روشنگر خود قدمی در آگاه بخشی عصر آخر الزمان دارید متشکر وسپاسگزارم
واز فضل وکرم الهی بهترین خیرات وبرکات دنیا وآخرت را برایتان طالبیم
واما در داستان حیفای 2
تمام شخصیتها دقیقا میتواند در وجود تک تک ما باشد ولی هر کدام وقتی در ابتلا وامتحان قرار بگیریم مشخص میشه در کدام مسیر وشخصیت قرار میگیریم
خیلی از ما مثل ابومجد در حال عبادت هستیم وفکر میکنیم بر حق هستیم وما میتوانیم جامعه را نجات بدهیم و،،،، ولی واقعه کربلا نشان داد تنها 72 نفر از حق دفاع کردند وبقیه حتی کسانی که همراه امیرالمؤمنین علی علیه السلام در جنگ صفین بودن وحافظ قرآن واهل مناجات و،،،، بخاطر گندم ری خود ودنیا وآخرت خود را فروختند
وفکر کنم تنها عامل این مصیبت ابومجد فراموشی مرگ باشه
چون وقتی انسان باور داشته باشد به سوی خدا می رود خود را برای خدا میسازد وآماده راه حق میشود نه راه باطل
ونکته دیگر این معجزه خداوند است سوره مبارکه رحمن آیه ۱۹
مَرَجَ ٱلۡبَحۡرَيۡنِ يَلۡتَقِيَانِ
دو دریای مختلف (شور و شیرین، گرم و سرد) را در کنار هم قرار داد، در حالی که با هم تماس دارند؛
سوره مبارکه رحمن آیه ۲۰
بَيۡنَهُمَا بَرۡزَخٞ لَّا يَبۡغِيَانِ
در میان آن دو برزخی است که یکی بر دیگری غلبه نمیکند (و به هم نمیآمیزند)!
پس همانگونه که تمام اقیانوسهای جهان به هم وصلند وآب شیرین با شور مخلوط نمیشه حق وباطل، هم یکی نمیشوند حتی اگر کنار هم باشند مگر اینکه ناخالصی وجود داشته باشه
ودر این گردش روزگار همه ما گرفتار میشویم تا طلای وجود انسانیت در وجود ما خالص شود تا آماده ظهور حق شویم
به امید بیداری
با نصرت حقتعالی
سوره مبارکه نصر آیه ۱
إِذَا جَآءَ نَصۡرُ ٱللَّهِ وَٱلۡفَتۡحُ
هنگامی که یاری خدا و پیروزی فرارسد،
بن هور هم درکنار مان وجود دارد
نفس طماع وزیاد خواه ما
نفس حریص وغافل ما
نفس راحت طلب و اسیر دنیای ما
که وسوسه های شیطان وسرگرمی های کاذب ووقت کش ما سوار بر اون شده
وخلاصه خودم رو میبینم که از هرکدام از این شخصیتها دور نیستم
مگر خداوند واهل بیت دستگیرم باشند ومرا در خیمه ولایت فقیه ثابت قدم نگه دارند
یا مقلب القلوب ثبت قلوبنا علی دینک
🔹سلام
واقعا خدا خیرتون بده
که چقددددددرر به موقع داستان هاتون رو میذارید توی کانال تون
اگه جلو جلو بذارید کسی باور نمیکنه و میگن همش تخیلات نویسنده است
و اگر دیر بگذارید میگن این جریانات و که خودمون هم ، هم دیدیم و هم شنیدیم پس تکراریه...
اما ... به موقع و همراه جریانات داستان رو خواندن واقعا به انسان قدرت تحلیل خوبی میده که در مورد اتفاقات دور و برمون بهتر بتونیم تشخیص حق از باطل بدیم
خدا خیرتون بده
عاقبت به خیر باشید
قلم تون مستدام😌
🔹سلام حاج آقا خدا قوت
میدونم به پیامهای من اعتنا نمیکنید ☺️
ولی من مطالب و داستانها ی شما رو دنبال میکنم
حیفا دو خیلی سنگینه
نظرات کاربران رو هم میخونم
امروز به دوستانم که دنبال کننده کانال شما هستن. و گاهی با حضرت آقا تنش پیدا میکنند توصیه کردم تا نظرات کاربران رو چندین بار در باب اطاعت از ولایت فقیه بخونیم
چون خودم تا یک قدمی لغزش توسط احمد الحسن رفتم 😭
اگر لطف و عنایت حضرت زهرا سلام الله علیها نبود پرت شده بودم
خیلی سخته و تنها چراغ راه ولایته
🔹سلام حاجی کتاب حیفا 2 پر از نکته اس اما یکی از مهم ترین چیزایی که دوستان بهش اشاره نکردن این بود که بن هور و امثال بن هور کل عمرشون رو به مطالعه و تفکر میگذرونن تا دنیا رو به دست بگیرن اما امان از ما بچه شیعه ها...
تا یه چیزی میشه تا به یه چیز سخت برمیخوریم میگیم :تاریخ به چه کار میاد؟ جغرافیای میخوام چیکار؟ اصلا برای چی درس بخونم؟ تهش چی بشم و از این حرفا که کلا تو جامعه ما تزریق شده😐
🔹با خوندن این داستان
با خودم میگم ما برای امام زمان مون چکار کردیم
چرا هیچ کاری نمی کنیم.
بعضی وقتا میگیم نمیدونیم باید چکار کنیم
بی خبریم که یه صلوات دادن واسه ظهور خیلی تاثیر داره ولی همیشه دنبال کارهای بزرگ هستیم و از این کارهای کوچک غافلیم.
ممنون که بدون هیچ هزینه ای این داستان رو نشر میدین تا به ما تلنگری بخوره تا به خودمون بیایم...
اینم یک نوع جهاد تبیین هست اونم در قالب هنر که مورد فرمایش رهبر انقلاب هست
و احسنت که به دوتا از دغدغه های رهبری لبیک گفته اید
یکی همین موضوع جهاد تبیین و یکی هم کتابخوانی.
برای ما هم دعا بفرمایید که کارهایمان مورد توجه و عنایت امام زمان عج قرار بگیره.
🔹سلام و عرض ادب و احترام
عجب تعلیق عمیقی در هر دو بخش استاد میخواین تا فرداشب مارو سکته بدید
اول داستان دلم میخواست ابومجد نفوذی باشه ولی هر چی میگذره این قدر این بشر ترسناک میشه که آدم میگه کاش یه نفوذی پیداشه اینو خفه کنه😐
🔹آمپاس واقعی همینجاست از بعد ورود ابومجد به عراق😐
- برعكس عمل كن! دَه روز، بجاى اينكه احساسِ يك آدم ضعيف و غمگين را داشته باشى، احساسِ يك انسانِ با اقتدار و قوى را داشته باش و از تهِ دل اقتدار و شادى را حس كن.
+ يعنى به خودم دروغ بگويم؟!
- چه فكر كنى ضعيف هستى و چه قوى، در هر دو صورت دارى به خودت دروغ ميگويى، پس چه بهتر كه دروغِ باارزشى باشد.
+ اين كار چه سودى دارد؟!
- جهانت را به سمتِ آنچه كه رفتار ميكنى سوق ميدهد.
👤 كارلوس كاستاندا
@Mohamadrezahadadpour
❌ رفقا لطفا فعلا درخواست تبلیغ ندید. تا دوشنبه(۲۷ آذر) پر شده و پس از آن، تا مدتی تبلیغ نخواهیم داشت.
فلذا لهذا صلوات😎