eitaa logo
دلنوشته های یک طلبه
89.4هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
637 ویدیو
124 فایل
نوشتارها و رمان های محمد رضا حدادپور جهرمی ادمین: @Hadadpour سایت عرضه آثار: www.haddadpour.ir توجه: هر نوع استفاده یا برداشت و کپی و چاپ مستندات داستانی چه به صورت ورد یا پی دی اف و ... و حتی اقتباس برای فیلم‌نامه و تئاتر و امثال ذلک جایز نیست.
مشاهده در ایتا
دانلود
دلنوشته های یک طلبه
داشتیم کم‌کم ایمان می‌آوردیم تا این که یهو اینو👆دیدیم😐 الله اکبر اما خودمونیما چقدر ادبیات و حالاتش
بله کمال یاسینی قاتل شهید دکتر محمد مفتح 😐 ی جوری ژست گرفته و از هنرنماییش حرف میزنه که هر کی ندونه و شهید مفتح را نشناسه، (نعوذ بالله) میگه کاش با این دلاورِ تکلیف شناس همراه بودیم😐 نفوذ اینجوریه این تیپی دقیقا همینجوری که می‌بینید جالبه بدونین یه آدمایی داریم که تو همین ایتا ، دم از نفوذشناسی و جریان‌شناسی نفوذ در انقلاب و ایران می‌زنند اما وقتی در حرفها و مواضعشان دقت میکنی، تنها تفاوتشان با قاتل شهید مفتح، اینه که تفنگ دستشون نیست. وگرنه اول و آخرمون را به هم پیوند میدادند. اصلا گول ظاهر کسی رو نخورید حتی اگر در پست ها و محتواش صبح تا شب از عدالت و حجاب و امر به معروف و نهی از منکر و خدا و پیغمبر و ... سنگر ساخته باشه و پشت همینا مخفی شده باشه. این کلیپ👇 رو هم ببینید بد نیست
⛔️ قابل توجه ادمین های محترم ان‌شاءالله از هفته آینده، مصادف با بازنشر رمان ، شبی دو تا بنر میتونیم تبلیغ داشته باشیم. لذا میتونید با مراجعه به صفحه شخصی، هماهنگ کنیم. ضمنا الان که حسابش کردم، دیدم بازنشر داستان ، سه ماه طول میکشه☺️😊 چه زمستونی بشه امسال
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔺 قرار بود دیگه نظرات عزیزان درخصوص حیفا۲ در کانال قرار ندیم. اما نظر حاج حسن عزیز چون حاوی دو سه تا نکته مهم هست، تقدیم میشود👇 {سلام بیائیدبه قسمتهای قبلی رمان برگردیم؛ شبی که سه رزمنده ی عراقی منتظرحمله به کاروان دشمنند درحالیکه نمی دانندازقبل زیرچتراطلاعاتی دشمن قرارگرفته وعملیاتشان لورفته است. رزمنده ی اول قبل ازشلیک آرپی جی بشهادت می رسد. رزمنده ی دوم برای تکمیل ماموریت همرزمش تلاش می کنداما با مخالفت ومقاومت نفرسوم مواجه می شودودرکمال حیرت به اواجازه ی رفتن نمیدهد. این برخورد در نگاه اول ازنظرخواننده می تواندنوعی خیانت ازطرف نیروی خودی وخدمت به دشمن یا تقابل تجربه ورویارویی عقل واحساس با هم باشد. گاهی هم عجله برای شهادت می تواندفرصت زودرسیدن به هدف رابه تاخیراندازد وتوانمندیهارابرای نیروی پشتیبان وجبهه ی حق کاهش دهد وبه آن لطمه واردکند. وظیفه ی یک رزمنده اطاعت پذیری عمل به تکلیف موقعیت شناسی وکسب حداکثربازده ونتیجه است. وقتی می توان ابومجدانه عمل کرد چرا باید اینهمه اصراربرای شهادتی بی دستاورد باشد؟ بایدازخدابخواهیم عمرپربرکت نصیبمان کند،فرصت نشان دادن لیاقت و خدمت درسپاه صاحب الزمان(عج)رانصیب مان کند.واینکه درپایان مارادرمسیری که سراسرنوراست قبول فرماید...}
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
این یک معادله ساده و همه فهم است که از دو حال خارج نیست: 🔺 یا باید با همه بچه‌های کلاستون درگیر بشید و هر لحظه، اعصاب خردی و استرس و فشار روانی تحمل کنی. که در این صورت نه تنها اثری نداره، بلکه قطعا شما را خُرد می‌کنند. فقط لطفا اگر این راه را انتخاب کردید، حق نداری خودت رو امام حسین و زینب کبری بدونی و بگی امام حسین هم تنها بود و الان تو دانشگاه با یه مشت حرمله و یزید مواجهم و بذار بزنند و منو له کنند. نخیر. این مغالطه و حرف کودکانه است که صد بار جواب این حرف را دادیم. 🔺 و یا نه ، با مردم درگیر نشید. بلکه یاد بگیرید باهاشون زندگی کنید و مهربان باشید و اینقدر با رفتار و تلاش، عزیز و هنرمند بشید که کم‌کم بفهمند که شما آدم خاصی هستید و به شما وابسته بشن و به تدریج از شما الگو بگیرند و بدونن که اگر با شما دوست نشن، چیز گرانبهایی را از دست می‌دهند. اختیار با خودتون اما قطعا من راه حل دوم را انتخاب می‌کنم. ✍ کانال @Mohamadrezahadadpour
امروز لابلای جلسات، داشتم این کتاب را تورق میکردم. نرسیده به ظهر، دیدم تمومش کردم‌. کتاب خوبیه. کتاب: ارائه حرفه‌ای نوشته: ایلین پینکاس ترجمه: رضا صادق، لعیا نبی‌فر نشر: آریانا قلم ✍ کانال @Mohamadrezahadadpour
دلنوشته های یک طلبه
امروز لابلای جلسات، داشتم این کتاب را تورق میکردم. نرسیده به ظهر، دیدم تمومش کردم‌. کتاب خوبیه. کتا
یکی از نکات مهم در صفحه‌ی ۲۴ این کتاب👆 اگر مخاطب احساس نکنه که صادقانه درکش میکنی، یک ساعت هم بالا و پایین بری، فایده نداره. باید متوجه بشه که شما و و هستید. البته من یک نکته اضافه کنم و اونم تا حدودی بودن است. اگر مخاطب احساس کنه شما صادقانه صفات سه‌گانه بالا را دارید(نه این که دارید فیلم بازی میکنید) و در عرصه عمومی اندکی نمکِ شوخ طبعی با شما باشه(عمومی. نه خصوصی و یا در برخورد با نامحرم) کار تمام است. راحت‌تر از چیزی که فکرش را بکنید، اطراف شما جمع می‌شوند. ✍ کانال @Mohamadrezahadadpour
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینقدر جذاب بودن اهمیت داره که رهبر حکیم انقلاب اسلامی میفرمایند: هر چه میتوانید جبهه انقلاب را گسترش بدهید،جذب کنید. منظورم جذب منافق نیست، جذب آدم بی اعتقاد نیست. جذب آدم معتقدی است که با شما اختلاف سلیقه دارد... 👈 خیلی وقتا ما جذاب نبودیم و حال خوب به بقیه هدیه ندادیم، اما توقع داشتیم که تا امر و نهی کردیم، فورا همه بگن چشم! و اگه عمل نکردند، فورا گفتیم اینا دارن حکم مسلّم دین را زیر پا میذارن و اصلا متدین نیستند و ای چه بسا منافق و ضدمذهب باشند! و با گفتن این حرف، خیال خودمونو راحت کردیم که دیگه هیچ تکلیفی بر ارتباط گرفتن با اون و انتقال حال خوب به اون نداریم. عزیزم بزرگوار یه کم ترمزدستی رو بکش یه کم صبور باش فورا از موضع بالا حرف نزن تا بعدش ببینیم بیچاره چرا اینجوریه؟ چرا این شکلیه؟ چرا جوری که باید باشه نیست. ✍ کانال @Mohamadrezahadadpour
دقیقا آفرین
احسنت جهاد به معنی واقعی ینی
اولا باید نمکش در شما باشه ثانیا باید با آموزش و تمرین، تقویتش کنید. چون پنجاه درصدش خدادادی و پنجاه درصدش آموزش است.
✔️شهید صدرزاده چطوری از آدامای شرور و معتاد و مشروب خور، بسیجی و رزمنده ساخت؟! قطعا با اخلاق و جذابیت با ✍ کانال @Mohamadrezahadadpour
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از دلنوشته های یک طلبه
⛔️توجه لطفا⛔️ بازنشر رمان ضدصهیونیستی و مهيج با موضوع بیوتروریسیم و طرح نقشه‌های صهیونیستی و روایت نسل‌کشی و ظلم و دستکاری‌های ژنتیکی و جنایات هورمونی آشکار رژیم صهیونیستی علیه مسلمانان به ویژه مردم مظلوم کشور افغانستان. 🔻شبهای زمستان ۱۴۰۲🔺 ✍ کانال @Mohamadrezahadadpour
✔️ امروز در جمع محققان عرصه اقتصاد صنعتی دعوت بودم. تقریبا معلوماتم درباره حوزه کاری اونا صفر و بلکه زیر صفر هست. اما یکی از پنج سخنران برنامه با موضوع اهمیت حوزه پژوهش بودم. جلسه بسیاررررر خوبی بود. از اون جلسات که آدم تا چند روز بعدش حالش خوبه. مخصوصا با دو تا از سخنرانانی که استاد تمام رشته خودشون بودند. نکته ای که میخوام بگم اینه؛ 👇 به جای وقت گذاشتن روی حوزه کاری اونا و این که مثل بعضی اعزه بخوام ثابت کنم که منم میفهمم و این اصرار بر اِعلام فهم را با چند تا کلمه انگلیسی قاطی کنم و تحویل حضار بدم، با تمرکز روی موضوع اصل پژوهش، موضوع سخنرانی ۲۰ دقیقه ای خودم را از طرح پرسش تا طرح و حل مسئله قرار دادم. 👈 توضیحش مفصله اما یک خطیش میشه این که ما در حوزه های علمیه و پژوهشگران علوم وحیانی، طلبه را عادت میدیم که از طرح پرسش عبور کند و به طرح و حل مسئله بپردازد. خلاصه جاتون خالی خوش گذشت ✍ کانال @Mohamadrezahadadpour
*وَهُوَ الَّذِي يُنَزِّلُ الْغَيْثَ مِنْ بَعْدِ مَا قَنَطُوا وَيَنْشُرُ رَحْمَتَهُ ۚ وَهُوَ الْوَلِيُّ الْحَمِيدُ* 🌧⛈ خداوند به حق لبهای خشکیده علی‌اصغر امام حسین علیهماالسلام، الساعه و را بر کشور ما و بلاد مسلمین نازل فرماید.😔 ✍ کانال @Mohamadrezahadadpour https://virasty.com/Jahromi/1703113285047606176
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اما اجازه ندهید خستگی‌ها و دلِ سوخته کاری کند که یلدا را دستِ کم بگیرید از فرصتِ بازیابیِ خود، از شادیِ حتی گذرا خندهٔ حتی موقت، کوتاه، کوچک، از خوشی نگذرید. همه‌اش خوب است...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_6051011043436529298.mp3
5.42M
❤️❤️ تصنیف زیبا 🎧🎧 محمد معتمدی 💕 ❤️ 🌺🍃🌺🍃🌺🍃 @Mohamadrezahadadpour
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢در کتاب فیه ما فیه مولانا داستان بسیار تامل‌برانگیزی به صورت شعر درباره جوان عاشقی است که به عشق دیدن معشوقه‌اش هر شب از این طرف دریا به آن طرف دریا می‌رفته و سحرگاهان باز می‌گشته و تلاطم‌ها و امواج خروشان دریا او را از این کار منع نمی‌کرد. دوستان و آشنایان همیشه او را مورد ملامت قرار می‌دادند و او را به خاطر این کار سرزنش می‌کردند اما آن جوان عاشق هرگز گوش به حرف آن‌ها نمی‌داد و دیدار معشوق آنقدر برای او انگیزه بوجود می‌آورد که تمام سختی‌ها و ناملایمات را بجان می‌خرید.  شبی از شبها جوان عاشق مثل تمامی شب‌ها از دریا گذشت و به معشوق رسید. همین که معشوقه خود را دید با کمال تعجب پرسید: «چرا این چنین خالی در چهره خود داری!» معشوقه او گفت: «این خال از روز اول در چهره من بوده و من در عجبم که تو چگونه متوجه نشده‌ای.» جوان عاشق گفت: «خیر، من هرگز متوجه نشده بودم و گویی هرگز آن را ندیده بودم.» لحظه‌ای دیگر جوان عاشق باز هم با تعجب پرسید: «چه شده که در گوشه صورت تو جای خراش و جراحت است؟» معشوقه او گفت: «این جراحت از روز اول آشنایی من با تو در چهره‌ام وجود داشته و مربوط به دوران کودکی است و من در تعجبم که تو چطور متوجه نشدی!» جوان عاشق می‌گوید: «خیر، من هرگز متوجه نشده بودم و گویی هرگز آن جراحت را ندیده بودم.» لحظه‌ای بعد آن جوان عاشق باز پرسید: «چه بر سر دندان پیشین تو آمده؟ گویی شکسته است!» معشوقه جواب می‌دهد: «شکستگی دندان پیشین من در اتفاقی در دوران کودکی‌ام رخ داده و از روز اول آشنایی ما بوده و من نمی‌دانم چرا متوجه نشده بودی!» جوان عاشق باز هم همان پاسخ را می‌دهد. آن جوان ایرادات دیگری از چهره معشوقه‌اش می‌بیند و بازگو می‌کند و معشوقه نیز همان جواب‌ها را می‌گوید. به هر حال هر دو آنها شب را با هم به سحر می‌رسانند و مثل تمام سحرهای پیشیین آن جوان عاشق از معشوقه خداحافظی می‌کند تا از مسیر دریا باز گردد. معشوقه‌اش می‌گوید: «این بار باز نگرد، دریا بسیار پر تلاطم و طوفانی است!» جوان عاشق با لبخندی می‌گوید: «دریا از این خروشان‌تر بوده و من آمده‌ام، این تلاطم‌ها نمی‌تواند مانع من شود.» معشوقه‌اش می‌گوید: «آن زمان که دریا طوفانی بود و می‌آمدی، عاشق بودی و این عشق نمی‌گذاشت هیچ اتفاقی برای تو بیافتد. اما دیشب بخاطر هوس آمدی، به همین خاطر تمام بدی‌ها و ایرادات من را دیدی. از تو درخواست می‌کنم برنگردی زیرا در دریا غرق می‌شوی.»  جوان عاشق قبول نمی‌کند و باز می‌گردد و در دریا غرق می‌شود. مولانا پس از این داستان در چندین صفحه به تفسیر می‌پردازد؛ مولانا می‌گوید تمام زندگی شما مانند این داستان است. زندگی شما را نوع نگاه شما به پیرامونتان شکل می‌دهد. اگر نگاهتان‌، مانند نگاه یک عاشق باشد، همه چیز را عاشقانه می‌بینید. اگر نگاهتان منفی باشد همه چیز را منفی می‌بینید. دیگر آدم های خوب و مثبت را در زندگی پیدا نخواهید کرد و نخواهید دید. دیگر اتفاقات خوب و مثبت در زندگی شما رخ نخواهد داد و نگاه منفی‌تان اجازه نخواهد داد چیزهای خوب را متوجه شوید. اگر نگاه عاشقانه از ذهنتان دور شود تمام بدی‌ها را خواهید دید و خوبی‌ها را متوجه نخواهید شد. نگاهتان اگر عاشقانه باشد بدی‌ها را می‌توانید به خوبی تبدیل کنید. @Mohamadrezahadadpour