وقتی دو هفته خالی کردم تا بشینم و از #خاطرات_کرونایی بنویسم، فقط هدفم این بود که با بچه های کانالم دقایقی اشک و لبخند و تامل را تجربه کنیم.
حتی فکرش هم نمیکردم:
اولا اولین تالیف شبه طنز بشه که نوشتم
ثانیا برنده یک همایش ملی با میهمانان داخلی و خارجی بشه و این همه توصیه و تاکید برای چاپش بکنند!
همون شده که میگن:
🌺کار خوبه که خدا درست کنه🌺
این موفقیت ها و لوح های گرفته و حتی نگرفته زندگیم در خصوص تالیفاتم مدیون حمایت و توجه شما عزیزانم هستم.
خدا از مِمبرزی کمتون نکنه😊
مخلص شما؛ گل باغا😌
هفته دفاع مقدس تمام شد.
خدا قوت
ولی
به نظر میرسه شبکه بیبیسی فارسی در خصوص تاریخ جنگ، علی الخصوص شروع جنگ، از پارسال تا الان دو سه تا تیم قوی کاشته بوده که کار کنند که امسال اینجوری هر شب برنامه داشت و از بیش از بیست به اصطلاح اندیشمند دعوت کرده بود.
سر و صداش بعدا بلند میشه
درست وقتی که کلیپ هاش در گروه های دانشجویی و روشنفکری بیاد و زیرش بنویسه: «بشنوید از کارشناس برنامه درباره اصل تاریخ شروع جنگ»!
شاید هفتاد درصدش اطلاعاتی که داد برام تازگی داشت و نمیتونم اعتماد کنم و باید پرس و جو کنم. مخصوصا اینکه بوی شیطنتش هم مشخص بود.
راستی
شما اثرگذارترین برنامه تحلیلی(نه فیلم سینمایی و مصاحبه با کارگردانان دفاع مقدس و مصاحبه با نقش های شهدا در فیلم ها و امثال ذلک) در خصوص تاریخ جنگ و کیفیت مدیریت کشور و جنگ از #رسانه_ملی که تماشا کردید چی بود؟🤔
#جنگ_را_باید_درست_نوشت_نه_درشت
#نبرد_روایت_ها
#حدادپور_جهرمی
#دلنوشته_های_یک_طلبه
رفقا
شهدای آینده
لطفا از همین حالا مراقب نوع روایت و یا تعریف و تمجید و تحلیل و بررسی شخصیتتون که بعد از شهادتتون توسط رفقا و دوستان و همکاران و خانواده شما صورت میگیرد باشید.
جدی میگم
فکر مهمی هست برای خودش
نشه که یه جوری دیگه باشیم و یه چیز دیگه بنویسن.
بگین تعارف نکنن و فکر نکنن اگه واقعیت بنویسن، دیگه کسی عاشقمون نمیشه.
💎 آدمای معمولی عاشق آدمای معمولی میشن.
مثلا قسمشون بدیم که بگن:
🔺آدم بدی نبود ولی طی الارض و چشم برزخی هم نداشت.
🔺بد اخلاق نبود اما مجسمه آداب و کمالات هم نبود.
🔺نه اینکه آدم بدی بودا اما ازش کم ندیدیم.
🔺رو حجاب حساس بود ولی اینکه خون خودشو فقط برای حجاب داده باشه وجدانا تا این حد تاکید نداشت.
🔺بیشتر به امنیت و انقلاب و ولایت و مردم فکر میکرد تا اینکه بخواد دعای روز و شبش شهادت باشه.
🔺اهل حرام و شبهه نبود اما از پول بدش هم نمیومد و پول نگهدار بود.
🔺تو خونه اهل خوش و بش بود و کلی با بچه ها خوب و خوش بود اما تا جایی که عصبانی نشه و یا کار واجب پیش نیاد. وگرنه خدابیامرز داد هم میزد.
🔺تو محل کار، کارش را انجام میداد ولی اینکه دنبال فیش و جایگاه و رتبه قانونی خودش نباشه و سپرده باشه به تقدیر، اینجوری هم نبود و ماهی یکی دو بار کارگزینی هم میرفت و اگه وام خوبی هم میدادند میگرفت و خدا بیامرز دنبال پروژه مسکونی هم بود.
🔺والا چرا دروغ؟ از مرگ خودش خبر نداشت و نداد. اینکه بگم مثلا از یه هفته قبل انگار خبر داشت که داره شهید میشه، نه. از این خبرا نبود. خوب و خوش زندگی میکرد.
🔺خدابیامرز اهل نماز بود ولی نماز قضایی هم به گردنش بود و ادا میکرد و بیخیال نبود. ولی اینکه هر شب نماز شب هم بخونه، والا ما اینطوری ندیدیم.
🔺اینکه همیشه حرفاش درست از آب دربیاد و انگار وصل به غیب و جایی باشه، نه. غلطه. یادمونه که اشتباه هم داشت ولی آدم لجبازی نبود. شاید از منتقد خوشش نمیومد ولی بیچاره گارد هم نمیگرفت.
شبا هم دیر میخوابید و هیئت هم که میرفت محکم سینه میزد و اگه تو خیابون و یا جایی، جاش نبود امر و نهی هم نمیکرد. ولی بیخیال معروف و منکر هم نبود.
🔺و .......
بنظرتون کسی پیدا میشه که اینجوری درباره من و تو صادقانه بنویسه و به خاطر صداقتش، چوب متعصبانه عده ای نخوره و متهم به جریحه دار کردن دل هواداران نشه؟
والا هممون همینیم
جنگ و مدافعان حرم و شهدا به ما فهموندند که شهادت این قدر هم که میگن سخت نیست و فقط کافیه به چشم خدا بیایی.
دقت کن: به چشم خدا بیاییم. همین.
البته که هر چه بیشتر اهل رعایت باشیم، جذابتر میشیم.
ولی وصیت کنیم👈 اگه شهید شدیم، دربارمون درست بنویسند نه درشت.
📢 پن: لطفا مهربون بخونین
منظور بدی ندارم
هممون از خودیم
از زبون خودمون بشنویم، بهتر از اینه که از دهن بقیه بشنویم
دمتون گرم🌷🌷
#حدادپور_جهرمی
#دلنوشته_های_یک_طلبه
دلنوشته های یک طلبه
رفقا شهدای آینده لطفا از همین حالا مراقب نوع روایت و یا تعریف و تمجید و تحلیل و بررسی شخصیتتون که بع
شاهد از غیب رسید👇☺️
باز امسال به رسم هر سال
وقت آرایش ارزشها شد
با شعار «شهدا! شرمنده»
باز هم کنگرهای برپا شد
طبق معمول، ردیف اول
اخوی، حاجی و سردار غیور
ته سالن دو سه جا پیدا بود
چند آزاده و جانباز بهزور
مادران شهدا هم ساکت
قاب عکسی بهبغل از فرزند
قاب عکسی که از آن روز نخست
جای اشک و گله میزد لبخند
مجری از چند نفر دعوت کرد
تا کمی خاطرهسازی بکنند
روی خون شهدا سُر بخورند
با روان همه بازی بکنند
بین برنامه برای حضار
پخش شد چند نماهنگ قشنگ
از حضور شهدا در جبهه
و ظهور اخوی بعد از جنگ
بعد در قالب یک پِرفُرمَنس
روی سن چند نفر رقصیدند
حاضران ظرف حدود یک ربع
جنگ را کامل و خوشگل دیدند
شاعری آخر مجلس آمد
گریه کرد و وسطش شعری خواند!
پنج بار از ته دل داد کشید
هفت باری عوضش ساکت ماند!
عاقبت نوبت تجلیل که شد
یک نفر را به جلو هل دادند
به نمایندگی از جمع به او
لوح تقدیر و گلایل دادند
آخرش عکس گرفتند همه
با بنرهای شهیدان عزیز
تا بگویند که «ما هم بودیم»
قاب کردند و سپردند به میز
.
{رضا احسانپور}
.
.
#شعر_طنز
#دفاع_مقدس
#جنگ
#شهدا_شرمندهایم
#ارسالی_مخاطبین
#دلنوشته_های_یک_طلبه
در شرایطی هستیم که دشمن به شدت دلش میخواد ایران در مسئله جمهوری آذربایجان و ارمنستان بیطرف نمونه.
البته ما بیطرف هم نیستیم و مواضع حکیمانه خودمون داریم.
به خاطر همین صدور هر گونه اعلامیه و یا اعلام موضع درباره قره باغ توسط اشخاص و حتی مقامات استان های مرزی، اگه بدون هماهنگی باشه، میتونه دردسر آفرین باشه.
لطفا بیشتر دقت کنید
بزرگان نظام و انقلاب، از هر کسی نسبت به صدور و اعلام موضع و صحبت درباره قرهباغ سزاوارترند.
#حدادپور_جهرمی
#دلنوشته_های_یک_طلبه