امشب جهان به عطر ولایت معطراست زیرا شب ولادت موسی بن جعفراست روئیده در بهشت ولایت گلی کزآن در هر مشام رایحه ای روح پروراست 🌷 ولادت باسعادت امام موسی کاظم(ع) برشما مبارک 🌷 💠 کانال ستاد امر به معروف و نهی از منکر استان اصفهان 🌐@isfsetad

🌺 #میلاد_امام_کاظم(ع) ♨️حسن خلق امام کاظم علیه السلام 👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی https://eitaa.com/MasjedAskary

🌺 #میلاد_امام_کاظم(ع) ♨️حسن خلق امام کاظم علیه السلام 👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی https://eitaa.com/MasjedAskary

🌺 #میلاد_امام_کاظم(ع) ♨️حسن خلق امام کاظم علیه السلام 👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی https://eitaa.com/MasjedAskary

🌺 #میلاد_امام_کاظم(ع) ♨️حسن خلق امام کاظم علیه السلام 👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی https://eitaa.com/MasjedAskary

🌹  ﷽ 🌹 💠اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج💠 🌺☘🌺☘🌺☘🌺☘🌺 قسمت سیزدهم از زیارت غدیریه امام هادی (ع)                  خلاصه ای از درس امروز ۱_حضرت هادی(ع) در این زیارت خطاب به حضرت علی(ع) میفرمایند: خداوند لعنت کند کسانی را که ولایت شما را منکر شدند، بعد از آنکه به ولایت شما اقرار کردند و خداوند لعنت کند آن کسانی که با شما پیمان بستند ولی عهد شکنی کردند. ۲_امام هادی(ع)میفرمایند: یا علی، شهادت میدهم کسی که در ولایت شما شک کرده به پیامبر(ص) هم ایمان ندارد، کسی که از ولایت شما روی گرداند دشمن دین است. ۳_ابن ابی الحدید معتزلی از علمای بزرگ اهل سنت در جلد۶ تفسیر نهج البلاغه خود می تویسد؛همه مهاجرین و بیشتر انصار شک نداشتند حضرت علی(ع) بعد از پیامبر، امام و رهبر مردم است.ابی بکر در اول خلافت خود برای مردم خطبه ایی خواند از مردم عذرخواهی کرد و گفت این بیعت، درست نبود خداوند من را از شر آن حفظ کند، مردم کار بزرگی را به گردن من گذاشتند که من نمیتوانم از عهده آن برایم. ۴_حضرت مولا(ع) در خطبه ۳ نهج البلاغه میفرمایند: اگاه باشید، به خدا سوگند ابی بکر پیراهن خلافت را به ناحق پوشیده و او میدانست جایگاه من نسبت به امامت و زعامت و رهبری مسلمین مثل موقعیت قطب و محور نسبت به سنگ آسیا است. شنبه_ 1403/04/09_ ارسال از مکه مکرمه  خداوند یار و نگهدارتان  🌹 🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹

🔻حضور پرشور مردم شهر بهارستان در انتخابات ریاست جمهوری (۸ تیر ماه ۱۴۰۳) #انتخابات 👈همراه ما باشید.... 🌐 رسانه خبری تحلیلی بهارستان تیتر @baharestan_titr

حکایت شرفیاب شدن مرحوم شیخ مرتضی انصاری خدمت امام زمان (علیه السلام) یکی از شاگردان مرحوم شیخ مرتضی انصاری می گوید: «نیمه شبی در کربلای معلاّ از خانه بیرون آمدم، در حالی که کوچه ها گل آلود و تاریک بودند و من چراغی با خود برداشته بودم. از دور شخصی را مشاهده کردم، که چون به او نزدیک شدم دیدم، استادم شیخ انصاری است. با دیدن ایشان به فکر فرو رفتم و از خود پرسیدم که آن بزرگوار در این موقع از شب، در این کوچه های گل آلود با چشم ضعیف به کجا می روند؟! از بیم آنکه مبادا کسی در کمین ایشان باشد، آهسته به دنبالش حرکت کردم. شیخ آمد و آمد تا در کنار خانه ای ایستاد و در کنار درب آن خانه زیارت جامعه را با یک توجّه خاصّی خواند، سپس داخل آن منزل گردید. من دیگر چیزی نمی دیدم امّا صدای شیخ را می شنیدم که با کسی سخن می گفت. ساعتی بعد به حرم مطهّر مشرّف گشتم و شیخ را در آنجا دیدم. بعدها که به خدمت آن جناب رسیدم و داستان آن شب را جویا شدم پس از اصرار زیاد به من فرمودند: «گاهی برای رسیدن به خدمت «امام عصر» (عجّل الله تعالی فرجه الشّریف) اجازه پیدا می کنم و در کنار آن خانه (که تو آن را پیدا نخواهی کرد). می روم و زیارت جامعه را می خوانم، چنانچه اجازه دادند خدمت آن حضرت شرفیاب می شوم و مطالب لازم را از آن سرور می پرسم و یاری می خواهم و برمی گردم». سپس شیخ مرتضی انصاری از من پیمان گرفت که تا هنگام حیاتش این مطلب را برای کسی اظهار نکنم». 📚 ملاقات با امام زمان.