📌 #پنجشنبه_ها_در_محضر_شهدا (۲)
در مرحله ے سوم عملیات ڪربلاے ۵، شهید [محمد] تورجے زاده ترڪش به دستش اصابت ڪرد و به عقب رفت. شب قبل از آن، در عملیات ڪار سخت و سنگینی داشتیم. حاج حسین خرازے خیلی در فشار روحی بود.
من در سنگر گردان در خط مقدم بودم. حاج حسین خرازے وارد سنگر شد تا عملیات را از سنگر گردان هدایت کند.
در این حین تورجے زاده از خط دوم براے ڪسب تڪلیف بے سیم زد و گفت: من دستم را پانسمان ڪردم و الان اینجا هستم. بیایم به خط اول یا نه؟
حاج حسین به من گفت: بگو همان جا بماند. به او گفتم: اگر مایلی محمد یڪ روضهے حضرت زهرا(س) از پشت بے سیم برایت بخواند؟ حاج حسین هم استقبال ڪرد.
به محمد گفتم. بعد گوشی بےسیم را بین گوش خود و حاج حسین خرازے گرفتم. تورجے زاده که دل سوخته ی اهل بیت به ویژه حضرت زهرا (س) بود، شروع کرد به ذکر مصیبت.
با آن سوز و حالی ڪه تورجے زاده داشت، و با اشڪ و آه روضه مےخواند، دیدم #شهید_خرازے طوری منقلب شده و گریه مےکند ڪه اگر محمد روضه را ادامه دهد ممکن است اتفاقی برایش بیفتد. به همین خاطر به محمد گفتم: طیب الله، طیب الله، آقا محمد ڪافی است.
📚 کتاب هنر اهل بیت علیهم السلام، ص ۲۲۱_۲۲۲
🖌پ.ن: فردای آن روز حاج حسین خرازی به فیض شهادت نائل شد 😢 و #شهید_تورجی_زاده دوباره همان روضه ها را این بار بالای پیکر او خواند. 👇
😭😭😭
@mohameen