┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄
📌 #پنجشنبه_ها_در_محضر_شهدا (۱۳)
با چند نفر از رفقا راهے قم شدیم. بعد از زیارت به همراه احمد آقا و دوستان به خانهے یڪی از رفقا رفتیم و شب را ماندیم.
نیمههای شب بود ڪه احمد آقا بیدار شد. من هم بیدار شدم اما از جاے خودم بلند نشدم!
احمد آقا مےخواست برای نماز وضو بگیرد اما احساس ڪرد ڪه این ڪار باعث اذیت صاحبخانه مےشود. لذا قرآن را برداشت و در گوشهاے از اتاق مشغول خواندن قرآن شد.
او بیدارے در سحر را حفظ ڪرد ولے برخلاف همیشه نماز شب نخواند!
روز بعد با ایشان صحبت مےڪردم. به دلیلے صحبت از سحرگاه و قرآن خواندن احمد آقا شد. ایشان به من گفت: "من به خاطر رعایت صاحبخانه نتوانستم وضو بگیرم و نماز شب بخوانم، امّا خداوند به واسطهے قرائت قرآن در آن سحرگاه، پاداش عظیم و تاثیراتے عجیبے به من داد."
احمد آقا مصداق ڪلام استادش حاج آقا مجتبی تهرانی بود ڪه مےفرمودند: "اگر ببینم ڪه ڪارهای مستحب به واجب من لطمه بزند (یا باعث حرام شود) آنها را ترڪ مےڪنم."
احمد آقا اعتقاد داشت ڪه اگر مستحّب مهمّی مثل نماز شب جلوی ڪاری ڪه به او واجب است را بگیرد یا باعث اخلال در آن شود، باید نماز شب را ڪنار گذاشت.
البته ایشان معمولا شب ها را زود مےخوابید تا برای نماز شب و ڪار روزانه دچار مشڪل و خستگی نشود. فقط شب هایی ڪه در بسیج بود و آماده باش و ... بود ڪار برایش سخت مےشد.
📚 کتاب #عارفانه، زندگینامه و خاطرات #شهید_احمدعلی_نیری، صفحات ۸۳ تا ۸۵
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
@mohameen