eitaa logo
محمد رسول الله(صلی الله علیه وآله)
334 دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
863 ویدیو
9 فایل
📢مرجع اخبار و عملکرد بسیجیان و پایگاه های مقاومت حوزه بسیج محمد رسول الله(صلی الله وعلیه آله)📢
مشاهده در ایتا
دانلود
📸 🔰(آقا مصطفی دیر به دیر به مرخصی می‌رفت و زود بر میگشت.به او گفتم:«چطوری همسرت را راضی کردی و اومدی؛گفت: گفت حضرت زینب {سلام الله علیها} تنهاست و جرم توی محاصره است و او راضی شد.» 🔰مرجع اخبار و عملکرد بسیجیان و پایگاه های مقاومت حوزه بسیج محمد رسول الله(صلی الله وعلیه آله)🔰💯 @mohammad_rasol_allah_bafgh ○●○_____^__🌴🌴🌴__^_____○●○
📸 🔰قرار بود برویم ماه عسل مشهد مصطفی چشم هایش را ریز کرد و گفت: «سمیه بگم دوستم حمید و مامانش هم بیان؟ گفتم انگار قراره بریم ماه عسلها!» گفت: «این دفعه ه همین طوری بریم دفعه بعد بریم ماه عسل اما من لب از روی لب بر نداشتم مصطفی گفت: «خب راضی نیستی نمیریم ولی این بندگان خدا تا حالا مشهد نرفتن چه کسی میتوانست نگاه در چشمان معصومت بدوزد و نه بیاورد؟ رضایت دادم. 🔰مرجع اخبار و عملکرد بسیجیان و پایگاه های مقاومت حوزه بسیج محمد رسول الله(صلی الله وعلیه آله)🔰💯 @mohammad_rasol_allah_bafgh ○●○_____^__🌴🌴🌴__^_____○●○
📸 🔰یک روز بچه های بسیج یکی را گرفته بودند و آقا مصطفی دل سوزانه داشت با آنها حرف میزد. می پرسید: «حیف نیس؟ چند سال داری؟ جوون به این رعنایی به این و رشیدی، دندونات همه ریخته چرا مواد مصرف میکنی؟» گاهی به اجبار سرشان داد می زد و گاهی اگر حسابی دعوا می کرد و عصبانی میشد بعداً وقتی جای خلوت گیر میآورد مینشست برایشان گریه میکرد و غصه شان را می خورد؛ مثل پدری که دلش برای بچه اش بسوزد.. 🔰مرجع اخبار و عملکرد بسیجیان و پایگاه های مقاومت حوزه بسیج محمد رسول الله(صلی الله وعلیه آله)🔰💯 @mohammad_rasol_allah_bafgh ○●○_____^__🌴🌴🌴__^_____○●○
📸 🔰فرمانده پایگاه امام روح الله بود. بود. بعضی ها به او میگفتند تو برای اینکه خودت را مطرح کنی پایگاه را درست کردی و دنبال فرماندهی هستی برای هـ همین پایگاه را واگذار کرد و فرد دیگری مسئولیتش را به عهده گرفت اما مصطفی بیکار ننشست و به دور از چشم دیگران در محله دیگر شروع به فعالیت فرهنگی کرد. 🔰مرجع اخبار و عملکرد بسیجیان و پایگاه های مقاومت حوزه بسیج محمد رسول الله(صلی الله وعلیه آله)🔰💯 @mohammad_rasol_allah_bafgh ○●○_____^__🌴🌴🌴__^_____○●○
📸 🔰در صف اول زیارت عاشورا کنار آقا مصطفی نشسته بودم که رو به من گفت: «بخون!» دور و برم را نگاه کردم انگار با خود من بود. آرام گفتم نمی تونم اخم هایش را در هم کشید و سرش را به علامت بخوان تکان داد به عمرم زیارت عاشورا نخوانده بودم اما چاره ای نداشتم. همه دعا را تا ته غلط خواندم بعد از آن سه چهار روز کارمان با آقا مصطفی شده بود تمرین زیارت عاشورا دست آخر هزینه یک سال کلاس مداحی مرا پرداخت کرد. چراکه صدای خوبی داشتم و دل سوزانه میگفت: «صدات حیفه حتماً باید کلاس مداحی بری. 🔰مرجع اخبار و عملکرد بسیجیان و پایگاه های مقاومت حوزه بسیج محمد رسول الله(صلی الله وعلیه آله)🔰💯 @mohammad_rasol_allah_bafgh ○●○_____^__🌴🌴🌴__^_____○●○
📸 🔰قرار بود برویم ماه عسل مشهد مصطفی چشم هایش را ریز کرد و گفت: «سمیه بگم دوستم حمید و مامانش هم بیان؟ گفتم انگار قراره بریم ماه عسلها!» گفت: «این دفعه ه همین طوری بریم دفعه بعد بریم ماه عسل اما من لب از روی لب بر نداشتم مصطفی گفت: «خب راضی نیستی نمیریم ولی این بندگان خدا تا حالا مشهد نرفتن چه کسی میتوانست نگاه در چشمان معصومت بدوزد و نه بیاورد؟ رضایت دادم 🔰مرجع اخبار و عملکرد بسیجیان و پایگاه های مقاومت حوزه بسیج محمد رسول الله(صلی الله وعلیه آله)🔰💯 @mohammad_rasol_allah_bafgh ○●○_____^__🌴🌴🌴__^_____○●○