eitaa logo
خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا
20.6هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
754 ویدیو
22 فایل
کانال مشاوره ازدواج فهرست موضوعات https://eitaa.com/mohammadi2i/12923 لیست کارگاه ها https://eitaa.com/mohammadi2i/2915 تلگرام ما t.me/mohammadi2i تعین وقت مشاوره و تهیه کارگاه ها @F_Shojaeeii مکتب‌ خونه @soalatkhososi تنهایی @anjomantanhai
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
درمورد پیام آخر کانال خواستم بگم که منم چنین تجربه ای داشتم و رابطه فیزیکی داشتم ولی رابطه مو تموم کردم وبرگشتم و توبه کردم بارها و از خدا خواستم قسمتم شه برم کربلا اونجا توبه کنم بلافاصله رفتیم کربلا و توی حرم امام حسین توبه کردم و دیگه سمت هیچ رابطه ای هیچ جوره نرفتم و ازشونم هنوزم میخوام که کمکم کنن با اینکه این اشتباه بزرگ رو کردم ولی دیگه اشتباهم رو ادامه ندادم
789.2K
یه موقع‌هایی واقعاً دوست دارم سرتون نق بزنم به این خاطر که چه جوری این همه سال‌های جوونی‌تون رو صرف رابطه‌ای می‌کنید که تهش قراره یه جواب منفی بشنوید 🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂
دخترایی که رفتن به طرف مقابلشون گفتن که من از تو خوشم میاد یا واسطه فرستادن به چه نتیجه‌ای رسیدن؟ @mohammadii3 🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این پیام کسیه که چهارسال به یکی از هم دانشگاهی هاش فک می کرد حتی از یه سری جهات هم خیلی شبیه هم بودیم اما ۴ سال فقط بهش فک کردمو هیچی نگفتم می ترسیدم... ترس از شکسته شدن غرورم... ترس از آبروی خودمو خانوادم... ترس از اینکه بگن بااین همه خواستگاری که داشتی چه طور تونستی چنین کاری بکنی... و هزارتا ترس دیگه.... اما بعد از ۴ سال آقای محمدی رو واسطه کردم که این حرف منو به اون شخص بگن گفتن و من راااااااااحت شدم یه دوره ی سوگ می گذرونی اما یه عمر ذهنت آسوده است و درگیر فکر و خیال هیچ کسی نیستی اگر پشیمونیم داشته باشم فقط از این پشیمونم که چرا زودتر اینکارو نکردمو خودمو راحت کنم :)🙂❤️‍🩹 به خدا این نگفتن ظلمه به خودتون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام بر شما من خودم مستقیما گفتم😶✋ خانوادشون به دلیل تفاوت فرهنگی و راهِ دور و این موارد مخالفت کردن.(حقیقتا ضرر کردن😶😂) زمان نسبتا زیادی هم برای این (علاقه😶)گذشت.شاید حدود ۱/۵سال.پشیمون نیستم از اینکه گفتم و بابت شهامتم به خودم افتخار میکنم.به عقب برگردم زودتر میگم.✋ و حتی اگه میدونستم بیشتر صبر کنم فایده داره صبر میکردم ولی خب چون دلیل منفی بودن جواب،خانواده بودن نه یعنی نه دیگه😶 ان‌شاءالله که خیره. دیگه وقتی تلاشتو کنی و نشه یعنی مصلحته و تمام... و خب تقریبا زود با قضیه کنار اومدم.چون مامانم میدونستن و زنجیره حمایتی قوی‌ای داشتم واسه ریکاوری. 😂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همکار بودیم اما دور از هم تو اینستا پیگیرش بودم جلسات کاری رو به عشق اون میرفتم تبریک تولد پرسیدن سوال برای حرف زدن باهاش اما دیگه نمی تونستم مستقیم نگم بعد از ۴ سال گفتم بهش اولش گفت اینکه دوسم داری نظر لطفته و ممنونم و بعد من باز اصرار خواهش که منو تو این حال تنها نزار اونم گفت چون گفتی تو این حال ولم نکن بهت میگم من آدم این روابط نیستم و باز هم پیام من.... و سپس بعد یک هفته یهو بلاک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام حاج فصال دو بار اینکار احمقانه ابراز علاقه رو مرتکب شدم🤐 یکبار مستقیم یکبار غیر مستقیم با دو نفر متفاوت 🧨اون که مستقیما ابراز کردم، فاز خیییییلی بدی باهام برداشت و تا همیشه ازم متنفر شد🙃 که خب بدرک 🧨اونی که غیر مستقیم ابراز کردم، بقددددددررری بهش برخورد که زندگیمو زهرمار کرد چند ماه حتی تا بعد ازدواجش که بارها آرزوی مرگ کردم. بقدری پشیمون شدم از کار عبثی که کردم، با روح و روانم حد نداشت. من مشکلم این بود، کلا ازدواجی بودم و برای خودم ارزش قائل نبودم حداقل به یک انسان درست ابراز علاقه کنم. هم اینکه از نظر عاطفی همیشه تهی بودم. تو خانواده امون قبح که بهت ابراز محبت جسمی و کلامی کنند دردی که بعدش کشیدم این بود که پوووودددررر کردم خودمو که کسی نفهم، و الان به این نتیجه رسیدم که برای چی باید نگران می بودم؟ من خودخوری بیجا داشتم😭 من هیچ رابطه ای به هیچ صورتی نداشتم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
منم ۷ ماه تو کف یکی از همکارام بودم و همیشه منتظر بودم که بالاخره خودش بیاد جلو یا یه واسطه ای منو به ایشون معرفی کنه ولی خب نکردن. 😒 بعد از یه مدت دلو زدم به دریا به همکار خانممون که متاهل بود توضیح دادم ماجرارو اوشون هم کاملا غیر مستقیم به یکی از دوستای متاهل اون آقا منو پیشنهاد کردن😁🤓😃 خلاصه بدون اینکه کسی بویی ببره ایشون اومدن خواستگاری ، صحبت کردیم متوجه شدیم به درد هم نمی‌خوریم و خودم ردش کردم😂 تاماممم😎 دیگه الان حس خاصی بهش ندارم شاید در حد ۱۰ ، ۲۰ درصد🥲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام من دوست داداشم بود و از بچه های هم مسجدیمون. مسئول کانون فرهنگی مسجدمون بود. عجیب غریب چشمم گرفته بودش. بعد از چند ماه که قشنگ زیر نظر گرفتمش و ازش اطلاعات کسب کردم به داداشم گفتم فلانی کیس خوبیه ها. نیست؟ داداشم هاج و واج موند. گفت این بچه سربازه هنوز. هیچی نداره تو این همه خواستگار داری...گفتم من اینجور تصوراتی از خوبیاش دارم. درسته؟ گفت از اینم که میگی گل تره!😋 گفتم پس بسم الله مگه تو داداشم نیستی ؟ جورش کن برام😂 خلاصه... داداشم یه شب دم مسجد حرفشو پیش میکشه میگه فلانی تو پسر به این خوبی چرا داماد نمیشی؟ گفته کی من دختر میده؟ نه کارم مشخصه نه سربازیم تمومه؟ نه چیزی دارم؟ داداشمم گفته بعضی دخترا این چیزا براشون مهم نیست‌. 🙄 مثلا همین خواهر من چه خواستگارایی رو رد کرده که اخلاق و ایمانشون و ولایت مداریشون رو نپسندیده😒😒 هیچی دیگه طرف منتظر اشاره بود چون شناخت کامل داشت رو من😂 سر هفته اومدن خواستگاری🙊 الانم چهار روزه فرزند دوممون متولد شده. 😍 الحمدلله زندگیمون عالیه... 🙏❤️👌 گفتم منم تجربه بگم فک نکنن همیشه قراره جواب منفی بشنون... 😉
انالله و انا الیه راجعون ملت عزیز ایران! رهبر شجاع و مجاهد برجسته‌ی فلسطینی جناب آقای اسماعیل هنیه در سحرگاه دیشب به لقاء‌الله پیوست و جبهه‌ی عظیم مقاومت عزادار شد. رژیم صهیونی جنایتکار و تروریست، میهمان عزیز ما را در خانه‌ی ما به شهادت رسانید و ما را داغدار کرد، ولی زمینه‌ی مجازاتی سخت برای خود را نیز فراهم ساخت. شهید هنیه سالها جان گرامی‌اش را در میدان مبارزه‌ئی شرافتمندانه بر سردست گرفته و آماده‌ی شهادت بود، و فرزندان و کسان خود را در این راه تقدیم کرده بود. او از شهید شدن در راه خدا و نجات بندگان خدا باک نداشت، ولی ما در این حادثه‌ی تلخ و سخت که در حریم جمهوری اسلامی اتفاق افتاده است، خونخواهی او را وظیفه‌ی خود می‌دانیم. اینجانب به امت اسلامی، به جبهه مقاومت، به ملت شجاع و سرافراز فلسطین و بالخصوص به خاندان و بازماندگان شهید هنیه و یکی از همراهانش که با وی به شهادت رسیده است، تسلیت عرض می کنم و علوّ درجات آنان را از خداوند متعال مسألت می‌نمایم.  سیّدعلی خامنه‌ای               ۱۰ مرداد ۱۴۰۳ 
سلام وقتتون بخیر من ۴ سال علاقه مند به یکی از اقوام شده بودم و تمام دغدغه ام ایشون شده بود . وقتی هم خواستگار داشتم همش به ایشون فکر میکردم اما خب بخاطر حیا و خجالت به هیچ کس نگفتم. تا اینکه دست خدا یاری کرد خود ایشون بعد ۴ سال از من خواستگاری کردند و وقتی بعد ازدواج بهشون گفتم که این ۴ سال داشتم داغون میشدم ، به من گفتند که منتظر اشاره از سمت من بودند و از ترس اینکه ردش میکنم پا پیش نمیزاشتن. و بعدش هم که اقدام کردند با هزار تا واسطه و ترس بوده . و اگه من دهن باز میکردم و ۴ سال به قولی اسکل بازی در نمی آوردم ( مثلا حتی سلام هم نمی‌کردم و ایشون فکر میکردند از روی تنفره که بهشون محل نمیدم) ، اون قدر عذاب نمی کشیدم و زودتر به مقصود رسیده بودم . بنظرم بهتره شرایط رو بسنجیم و اگه واقعا میبینیم طرف مقابلمان ملاک های مارو داره حداقل یه اقدام کوچیک داشته باشیم و واکنش طرف مقابل رو ببینیم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
منم رفتم بهش گفتم پسرهمسایس بعد۱۰سال عاشقی از دور بهش گفتم وگفت من بگیرنیستم دوما تو خواهر دوستمی و این حرفا و ردم کرد و گفت علاقه یطرفس. اون ۳۵سالشه ومن ۲۵سالمه من تاحالا باکسی دوست نشدم. وخاستگارامو بخاطرایشون رد میکردم ک شاید یروز بیادخاستگاریم دیگه دلو ب دریا زدم وبهش گفتم ولی ردم کرد!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام حاج فِصال راستش دو دل بودم برم بهش بگم یا نه ولی دل زدم به دریا رفتم بهش پیام دادم باپیچ فیک،چون نمی‌خواستم همون لحظه اول من بشناسه آخه فامیل بودیم،گفتم بزار اگراوکی بود بعدا خودم معرفی کنم باهزارخواهش خودم معرفی کردم گفت اگر راست میگی باپیچ اصلیت بیا باپیچ اصلیمم رفتم بهش پیام دادم وبعدگذشت دوهفته زنگ زدن،پیام دادن،صحبت کردن گفت نمی‌خوامت این قضیه مال1سال پیشه والانم عروسیشه خوشحالم ازاین بابت که من تلاشمو کردم نشد☺️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دست رو دلم نزارید که خونه منم چند سال درگیر یکی از اقوام بودم طوریکه هر شب خوابش رو میدیدم بعد از ۲ سال به ایشون از طریق واسطه گفتم خلاصه که رابطمون دو هفته طول کشید من سر یه چیزی قهر کردم و الان ۴ ساله که این آقا نیومده عذرخواهی کنه من که دیگه سعی کردم با گذشته کنار بیام و یجورایی فراموشش کنم ولی هر بار با دیدن ایشون و فکر کردن به خریتی که کردم بهم حمله عصبی دست میده و یکی دوماه میرم تو سوگ عاطفی😖 خواستم بگم که من ۶ سال از عمرمو صرف آدمی کردم که آدم نبود شماها اول طرفتونو بشناسید بعد باهاش برید تو رابطه
957.7K
الان نشستم دارم کتاب "مرا پیدا کن" (زندگی‌نامه دکتر مژگان بیتانه) رو می‌خونم. فقط دارم حرص می‌خورم که چرا این دختر این علائم و نشانه ها رو از این پسر دید و بازم این رابطه رو ادامه داد!! ای کاش مشاورینی که ایشون قبل از ازدواج پیش اون‌ها رفته بود در مورد ثبات هیجانی این پسر هم اطلاعاتی بهش داده بودن. این همه علائم و نشانه دیدی و باز رفتی باهاش ازدواج کردی!! 🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بله من به ۲ نفر گفتم‌ به استاد زبانم‌ موقعی که ۲۳ سالم بود ( البته بعد از اینکه کلا کلاسمون با ایشون تموم شده بود و دیگه تو یه محیط نبودیم ) ایشون فقط گفتن ممنون این حس شما واسه من خیلی با ارزشه ، همییییییین ! و پیام های دیگه م هم جواب ندادن و من موندم و تنهاییم یکبار هم تو ۲۷ سالگی به یه آقایی که دوست مشترک داشتیم ، خیلی رُک گفتم "من از شما خوشم اومده و دوست دارم بیشتر با هم آشنا بشیم دوست دارم نظر شما رو هم بدونم" ایشون‌ بسیااااار استقبال کردن و گفتن کار خوبی کردم که حسم رو گفتم چون ایشون هم همین‌حس رو داشتن و از ترس رد شدن از طرف من‌چیزی نگفتن ، خلاصه دو سه هفته این اقا یه جوری ادای عاشق ها رو دراورد که من به اندازه یک عمر بهش وابسته شدم و بعدش یهو گفت دیگه نمیخواد ادامه بده و بلاک 😐😐😐 من موندم و قلب شکسته و حس حقارت و عقده ی انتخاب نشدن! از اون به بعد پشت دستمو داغ کردم که بخوام به کسی حسی داشته باشم ، الان ۲ سال گذشته شاید باور نکنید ولی حتی دیگه مستقیم تو صورت پسرا نگا نمیکنم...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اولش ک گفتم خیلی محترمانه گفت باید ببینیم چی پیش میاد و من الان تو شرایط روحی خوبی نیستم و... منم پذیرفتم چند هفته گذشت من متوجه شدم ایشون تو رابطس و خیلی ناراحت شدم ک بعد 4سال تو خودم ریختن الان ک باهاشون مطرح کردم و ایشون حتی نگفتن ک تو رابطه ان بعد ک فهمیدن من مطلع شدم گفتن جای خواهرشونم منم بهشون گفتم ک خیالشون راحت باشه و دیگه پیدام نمیشه درسته ک چهار سال با عشقش زندگی کردم و خیلی خورد شدم اما اون سهم یکی دیگه بود... چند ماه بعد خبر ازدواجشون ب گوشم رسید. از ته دل برای خوش بختیشون دعا کردم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام حاج فِصال فکر کنم رکورد خوش شانس ترین عاشق یواشکی به من تعلق میگیره حدود دو سال عاشق یکی تو تشکیلاتمون بودم و منتظر بودم اونم عاشقم بشه و بیاد خواستگاریم بالاخره اون روز فرارسید و به من گفت که میخواد در مورد یه مسئله خصوصی با من صحبت کنه ... خوشحال و مضطرب بودم که در مورد چی میخواد صحبت کنه؟ یعنی میخواد ازم خواستگاری کنه؟ خلاصه وقتی باب صحبت رو بازکرد گفت که قصد ازدواج داره و میخواد که من یه دختر خوب بهش معرفی کنم 😐🥺😒 مرد مومن پس من چی ام؟؟؟؟ من با اعتماد به نفس و اقتدار تمام چند تا دختر از تشکیلاتمون بهش معرفی کردم و ایشون هم با یکی شون ازدواج کرد 😔😔💔💔💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چندسال پیش از یه پسری خوشم میومد همسایه بودیم دوستام وقتی دیدند اینقدر این پسر رو میخوام شماره اش رو پیدا کردند و بدون اینکه من خبر داشته باشم باهاش تماس گرفتند و از حسِ من بهش گفتند پسره گفته بود اتفاقا من این دختر رو میخواستم چندین بار هم با خانواده ام مطرح کردم ولی چون فاصله سنی زیادی داشتیم(۱۲ سال) خانواده ام گفتند قبول نمیکنه و منم سعی کردم فراموششون کنم ولی با این حال اگر ایشون هم به من علاقه دارند دوباره تلاشم رو میکنم و همون شب متوجه شدم مامانشون تماس گرفتند ولی مامانِ من رد کردند🙃💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حاج فِصال حالا من از زاویه مقابل این تجربه رو بگم. یه خانم که همکلاسی برادرم بود و داداشم حتی شاید اسمشونم دقیق نمیدونسته ،سر کلاس یه برگ کاغذ میده به داداشم و میگه بعداً بخونید. داداش منم متوجه نمیشه قضیه چیه بعدا میخونه میبینه خانم ابراز علاقه کرده و گفته نظرتونو بگین بهم. داداشم علاقه ای بهشون نداشته دیگه مستقیم نمیگه پیام میده که من فعلا شرایط ازدواج ندارم و به این مسئله فکر نمیکنم و برنامه دیگه ای دارم . اون خانوم هم تا مدت ها پیام میداد و نفرین میکرد داداشمو که من به خاطر شما خواستگار رد کردم و خداکنه خیر نبینی و خوشبخت نشی و اگه عاشق شدی داغش به دلت بمونه😐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سال۹۶ یه جشنواره دانشجویی رفتم که اعضای اون جشنواره تو یه گروه تلگرامی عضو بودن و نظرات و انتقادات رو میگفتن و... من از یه آقایی خوشم اومد به چشم برادری🥲چون در عین سر به زیر بودن، شوخ و بامزه هم بودن.خلاصه چند روزی صحبت کردیم راجع به همون جشنواره🙄اینم بگم که شهرهامون خیلی دور بود و نگران چشم تو چشم شدنمون نبودم🤭بلاخره دلو زدم به دریا و بهشون گفتم: کسی توی زندگی شماست؟ایشون هم یه کمی مِن و من کردن و بعدش گفتن بله🥲منم همونجا آرزوی خوشبختی کردم و خدافظ🚶🏻‍♀️ دو سه ماه بعدش هم ازدواج کرد🙂 ولی خودم حس میکنم کار خیلی خوبی کردم که محترمانه بهشون گفتم.وگرنه هی میخواستم خیال‌بافی کنم 😶
از پسرداییم خوشم میومد اونم چند ساااااال رفتم بهش گفتم در جواب گفت که یکی دیگه رو دوست داره ولی گویا دختر دست رد به سینه اش زده ... 💔 اون لحظه بحث تموم شده بعد یک ماه بهم پیام داد گفت من دروغ گفتم تو رو دوست داشتم و از این حرفا یه مدت باهم در ارتباط بودیم به این نتیجه رسید که ما به درد هم نمی خوریم باز قطع ارتباط کردیم 😄 این روند تا سه ساااااال تمام ادامه دار شد البته تقصیر خودمم بود که وابسته شده بودم هر دفعه میشدم این قدری که من بچه خرخونی که همه ازم توقع پزشکی تهران داشتن رسیدم به جایی که حتی اون سال مجاز به انتخاب رشته نشدم ، عصبی شده بودم با همه دعوا می گرفتم و.... عملا خودم چندسال عمرمو فنا کردم ولی الان حالم نسبت به اون موقع که نمی‌دونستم اونم دوستم داره یا نه خییییییلی بهتر ... الان میتونم بگم زندگیم بهشت درسته اون سال ها خیلی اذیت شدم ولی به حال الآنم می ارزه واقعا می ارزه😍