سلام
وقت بخیر
جدی چه خبره؟! چرا جوونای ما اینقدر خودکنترلی شون پایینه؟! مال این نیس از بچه گی هرچی خواستن فراهم شده و نفهمیدن که هرچی ادم دلش خواست به هرنحوی بدست نمیاره.
حالا نیان بگن تو چه میدونی فشار چیه؟! من از سن پایین تا الان بالای سی سالم خیلی خیلی شدت داره ولی خودکنترلی از بچه گی تو ما پرورش پیدا کرده.
چون زود از راه بدر میشم اصلا سمت پورن نرفتم، فیلم بدون سانسور سالهاس ندیدم،
طرف همه ش فیلم صحنه دار میبینه یا تو اینستا نگا میکنه یا تو کوچه چش چرونی میکنه بعد میگه وای مردم!!!
کنترل چشم خیلییی مهمه خدا هم تو قران اول گفته چشمتونو نگه دارین،
اگه سختتونه توصیه بزرگان و اقای بهجت اینه استغفار خالصانه بگین هرقدر میتونین، و شنیدم مداومت سوره نور خیلی موثره و اینارو که گفتم انجام دادم و شکر خدا راحتم. برنامه و هدف برا زندگی داشتن، سرمو گرمه پیشرفت خودم میکنم، شاید هیچوقت ازدواج نکنم دلیل نمیشه بخاطر میل جنس.. بیام یه خانواده رو بپاشونم یا با پسر مردم هرروز دوستی کنم و روحمو تیکه پاره کنم. نیاز عاطفی و اونیکیمم خیلییی زیاده ولی ما به تک تک افراد جامعه و خودمون باید متعهد باشیم.
اقایون محترم شماهام که با لباس بدن نما و شلوارک و یقه باز تشریف میارید بیرون، خیلی دخترا تحریک میشن!
#نظرات_دوستان
#سوال_62
سوال ۶۲
سلام من در استانه ۳۰ سالگی م، در این چند سال اخیر، خیلی پیشنهاد از مردهای متاهل سن پایین و سن بالا داشتم! و اکثرا فکر میکنن چون ما توی این سن نیازمون زیاده، در حقمون لطف میکنن و با ما رابطه موقت برقرار میکنن تا وقتی ما شوهر کنیم. اوایل وسوسه میشدم و دوست داشتم کسی رو پیدا کنم که باهاش دوست باشم تا وقتی که بتونم همسرم رو پیدا کنم. خدا رو شکر میکنم که توی دام نیفتادم فعلا و هنوز هم خودم رو از لغزش در امان نمیدونم. اما سن م باعث شده افکارم از یک دختر ۲۰ ساله پخته تر بشه و حاضر نباشم بخاطر چند روز احساسات و عواطف، خودم رو توی دردسر بندازم.
احتمالا اگر به سی و پنج سالگی هم برسم باز هم همین مسیر رو در پیش بگیرم ولی بازم مطمین نیستم از خودم و هیچوقت به خودم اجازه نمیدم آرمانی و فضایی حرف بزنم.اونایی م که توی سن کم هستن و دارن آرمانی حرف میزنن مشخصه حتی یک درصد درکی از این سن و این جامعه ی خراب با فرهنگ های پر از ایراد ندارن و دلشون میخواد یه چیزی گفته باشن فقط!
#نظرات_دوستان
#سوال_62
سلام آقای محمدی
پسرم، ۲۶ ساله
بشدت مذهبی
مسئول یکی از تشکل های مذهبی بودم توی دانشگاه
کل بچه های خوابگاه وقتی امام جماعت نمی اومد به من اقتدا میکردن
واقعا هم از ته قلب دارم سعی میکنم مومن و مخلص الی الله باشم
ولی بعضی از دوستان خیال میکنن واقعا واقعا میشه با خودکنترلی آدم نیاز جنسیش رو برطرف کنه
من طبعم خیلی گرم بود
روز ها روزه میگرفتم، نمازام سر وقت
دعا و هییت و اینا هم برقرار
ولی نمیشد جلو نیاز جنسی رو بگیری
حداقلش برای من نمیشد، بعضی از دوستام بهم میگفتن تو چرا این همه تلاش میکنی برای ازدواج؟!!
منم دلایل مختلف ارائه میکردم
بقیه دوستان اصلا عین خیالشون نبود
اصلا انگار هیچ میلی نداشتن
اصلا فکر نمیکردن انگاری
هرجایی رفتیم خواستگاری نشد!
حداقل ۱۵ بار دلباخته شدم
منی که حتی عینکم رو هم برمیداشتم تا چهره دخترای بدحجاب اتفاقی هم که شده اصلا نبینم و یه مدت بخاطر همین ضعف چشمم خداروشکر میکردم که جلوی گناه منو گرفته
آقا نشد که بشه
و هم روی تحصیلم اثر گذاشت
هم بداخلاق شدم تو خانواده
هم از کار و زندگی افتادم
دیگه صبرم طاق شد و خدا یه مورد ازدواج موقت پیش پام گذاشت،الان دوساله باهمیم
هم ارامشم بیشتر شده
بداخلاقی هام به شدت پایین اومده
کسب و کارم رونق گرفته و چند نفر رو دارم مشغول میکنم
خدا نور و برکت بده به همه جوونا
ان شاءالله عاقبت بخیری هممون🤲
این تجربه حقیر بود
شاید به درد کسی بخوره
#نظرات_دوستان
#سوال_62
سلام من آزمونم رو دادم
راستش من خودم خیلی درگیر این نیازها بودم و افراطی نیاز داشتم و واقعا کلافه کننده شده بود برام
میتونم بگم ۲۰ تا ۳۰ سالگیم، زندگی من تحت کنترل این دو نیاز بود و نتونستم اون طور که باید با تمرکز دل بدم به یه کاری انگیزه تحصیل کار یا ... نداشتم
و کاملا. حرف دوستان رو درک میکنم
ولی خب میتونم بگم از ۳۰ به بعد مخصوصا از پارسال این نیاز ها برای من قابل کنترل شد ...
الان میتونم با تمرکز درس بخونم
و دل بدم برای درس. با تمرکز دل بدم برای هدف هام..
چون نیازم با فروکش داره میشه و میتونم یه زندگی نرمالی حتی بدون ازدواج داشته باشم.
و واقعاً نمیگذرم از کسایی که سنگ انداختن جلو ازدواج جوونا
چون این ۱۰ سال نیاز من که همزمان با ۱۰ سال استعداد و جوانی من بود کلا حیف شد.
نمیگم علاف و بیکار گذراندم چرا اتفاقا هرروز فعالیت فرهنگی داشتم و مدرسه و دانشگاه هم جز درس خونها بودم
ولی اینکه تمرکز داشته باشی انگیزه داشته باشی مسیر تو بتونی ادامه بدی ، نیازهات مانع نشن برای رسیدن به هدفت و ادامه راهت خیلی مهمه.
خواستم به دوستان بگم که اتفاقا بعد ۳۰ سالگی با یکمی رعایت و کنترل ذهن و.. بدون سرکوب میشه نیاز رو کنترل کرد. چون اوج نیازهای فیزیکی تا ۳۰ سالگی که کنترلش دست آدم نیست اونم به خاطر روند هورمون و... حالا شاید نیاز های دیگه پررنگ بشن بعد ۳۰ سالگی ولی نیاز جنسی کمرنگ و قابل کنترل میشه.
البته اصلش اینه که ازدواج کنن ولی حالا اگه نشد هم خدای نکرده
از الان افسرده و نگران اون موقع نباشن.
#نظرات_دوستان
#سوال_62
من سی سالمه و پسرم ... تا حالا رابطه جنسی نداشتم و اونقدری سرکوب شده که دیگه الان خیلی کم میل جنسی دارم. نیاز به همدم و همسر و عاطفی دارم و اگر نتونم همسر مد نظرم رو پیدا کنم چه الان چه تو ۳۵ سالگی چه هر وقت دیگه این نیاز بر طرف نمیشه ... اگه با کسی که ایده آل م نیست ازدواج کنم فرقی با مجردی نداره جز اینکه اون اندک میل جنسی که مونده پاسخ داده میشه ... پس اگر اون طوری که دوست دارم ازدواج نکنم دیگه هیچ کاری از دستم ساخته نیست شاید اگه به سی و پنج سالگی حتی چهل و بالاتر هم برسم همچنان روی این موضوع پافشاری کنم حتما باید اون طوری که دوست دارم زندگی کنم
#نظرات_دوستان
#سوال_62
سلام من یه دختر ۲۷ ساله ی شاغلم
به شدت نیاز عاطفی و جن....دارم و اهل ازدواج موقت ودوستی هم نیستم .
اما از عوارضش بگم که به یه آدم عصبی بی رحم تبدیل شدم که ازهمه ی اعضای خانوادم بدم میاد که سنگ انداختن جلو پام و مانع ازدواجم شدن . هروقت میخوام در حق خانوادم خوبی کنم تک تک رفتارای زشت عمدیشون تو خواستگاریا میاد جلو چشمم و منصرف میشم .
از جمعای فامیل فراریم که نکنه لباس قشنگ بپوشیم بگن اومده خودشو شوهر بده .
شدیم سوژه که هرکس دخترش شوهرمیکنه اول زنگ میزنه خونه ی ما خبرشو میده .
حس میکنم تا ۳۵ که هیچ تا ۳۰ ازدواج نکنم دین وایمان وهمه چیزو ازدست بدم .
#نظرات_دوستان
#سوال_62
من یه دختر مجرد۲۴ساله ام
همه نظراتو خوندم،به نظرم چند همسری و عقد موقت واقعا برای جامعه لازمه و نمیشه حذفش کرد،اون خانومایی هم که مخالفن،دچار خودخواهی ان که اینو میگن.یک کلیپ دیدم،طرف مسیحی بود،چون تعداد دخترا تو کشورشون بیش تر از پسرا بود،قبل عقد به پسره گفته بود به شرطی باهت ازدواج می کنم که بعد ازدواج،زن دوم بگیری،پسره هم قبول کرده بود و با دوست دختره ازدواج کرده بود.امار نشون میده تو بیشتر جوامع تعداد خانوما بیشتره و حتما این قوانینی که خدا گذاشته،نیاز بوده که گذاشته،هیچ کار خدا که بی حکمت نیست.یه چیز دیگه هم این که ادم همیشه بایدمنافع جامعه اش رو به منافع شخصی خودش ترجیح بده.
#نظرات_دوستان
#سوال_62
داداش بندهخدای من، همون موقع که کارشناسی میخوند دانشگاه، به مامانم میگفت برام زن بگیرید. من چیکار کنم تو دانشگاه؟ چقد سرمو بندازم پایین فقط کفشای ملت رو نگاه کنم؟؟ نمیشه راحت سرتو بچرخونی... انقد که اوضاع حجابا بده!
و گذشت و هیچ دختری از همون دانشجوها حاضر به ازدواج دانشجویی نشد در حالی که داداشم هم دانشجوی دانشگاه شریف بود و باهوش، هم مومن و خیلی هم خانواده دوست و مهربون و اتفاقا عاطفی، همونجوری که خانما میپسندن. و فقط چون هنوز درآمد انچنانی نداشت رد شد. الان در آستانهی ۳۴ سالگیه و دلم براش میسوزه و همه خانواده نگرانیم که آخرم اون کسی که میخواد پیدا نشه. انگار اون شوق قبلو برا ازدواج نداره. یه مدت هم به لحاظ احساسی درگیر دخترخانمی شد که از همکاراش بود و از داداشم بزرگتر، و به هر نحوی تلاش میکرد دل داداش ما رو ببره و حتی دریغ نمیکرد که موقع صحبت کردن در مورد مسائل کاری عملاً بره بچسبه تو صورت داداشم و اونقدری که باید حریم رو رعایت نمیکرد و فک کنم اخرین تلاشهاش برای نجات دادن خودش از تجرد قطعی رو داشت انجام میداد ولی به چه قیمتی؟؟
داداشم با این که میدونست این دخترخانم هیچ کدوم از معیارای اصلی مد نظرشو نداره، میخواست باهاش ازدواج کنه و میگفت فوقش اینه که اگه نشد طلاق میگیریم دیگه!!! و اصلاً هیچ توجهی به عوارض طلاق نمیکرد و ما نصف موهامون سفید شد عملاً! هنوز هم معلوم نیس دقیقا چه تصمیمی داره...
دیگه برای نجات از تجرد، ازدواج اشتباه نکنیم که...
و ای کاش ما دخترا از نقطه ضعف آقایون تو مسائل جنسی سوء استفاده نکنیم که اون وقت یهو یکی ام میاد از عواطف و احساسات ما سوء استفاده میکنه!
#نظرات_دوستان
#سوال_62
من سوم راهنمایی که بودم به مادرم گفتم میخوام ازدواج کنم از نظر گرما میدونستم به خانواده پدری رفتم و کاملا میتونستم بگردونم زندگی رو و خواستگار داشتم که هروز میومد میشست ولی خانواده گفتن زوده و من با اصرار ۱۷ سالگی ازدواج کردم از معروفین شهر ولی ایشون اعتیاد داشتن جدا شدم بماند که هیچ کس باور نمیکرد با این قیافه و این همه کار و موقعیت خانوادگی امکان نداره تو دوران عقد جدا شدم دوماه بعدش حال من ماندم و شیرینی که تا دهنم آوردن و برگردوندن
تنها اینو بگم بشنوید تمام سه سالی که بعدش با همسرم آشنا شدم که ایشون پسر بودن و خانواده خوب روزه گرفتم تو تابستون حتی که الان ساعت و تغییر ندادن اون موقع ۹ بود
هر فیلم تلوزیون حتی اگر ذره ای نزدیک میشد به تحریک قطع میکردم
صحبت ام با کسی میدیدم ادامه دار شدنش خوب نیست قطع میکردم
و ورزش سنگین انجام میدادم و اصلا پیاز فلفل و قرص ویتامین E خرما زنجفیل زعفران نمیخوردم
اصلا سراغ کتاب هایی که ذره ای اشاره حتی به رابطه حلال داره نمیرفتم سراغش
هر چیزی ذره ای اذیت میکرد مینداختم دور
من تو اون مدت دوتا دانشگاه میرفتم تو جامعه بودم
و کار هم میکردم ولی واقعا خیلی خیلی تلاش هر چیزی که محرک هست و از خودم دور کنم
از نظر شدت گرما هم بگم بعد ازدواج هم حتی همه میگن خداروشکر تو مرد نشدی وگرنه ۸ تا زن میگرفتی
میدونم واقعا سخته خیلی سخته ولی این راه حل هایی بود که من دنبال گشتم پیدا کردم و شد
#نظرات_دوستان
#سوال_62
سلام
سوال۶۲
تجربه شخصی من به عنوان یه دختر ۳۶ ساله مجرد این بود که کمترین ضربه رو از فضای حقیقی خوردم و بیشترین ضربه رو از خوندن رمان چه مذهبی چ غیرمذهبی ،خیالپردازی و فضای مجازی خوردم.
ورودی ها که کنترل بشه به تبع نیازها قابل کنترل تر میشن.
و اینکه احساس من اینه چون تصور از زندگی متاهلی خیلی فانتزی و دور از واقعیت هست زندگی مجردی خیلی سخت تر میشه برا مجردها.
مهمترین چیزی که برا من تونسته همه چیز رو با آرامش همراه کنه ، مهر امام حسین بوده.من هم مثل خیلی از دوستان توسل کردم..چله گرفتم..گریه کردم..حتی قهر کردم ولی فهمیدم بدترین اتفاقی که من می تونم برا خودم رقم بزنم قهر و دوری از امام حسین..چون اون موقع فهمیدم نداشتن آرامش یعنی چی...
یه چیزی که نمی تونم در مقابلش واکنش نشون ندم صحبت دوستان در مورد ازدواج موقت با مرد متاهل هست،چطور میشه آرامش فردی رو به قیمت از بین بردن آرامش یه خانواده به دست آورد..اونی که به گناه خ.. افتاده یا به ازدواج موقت با فردی با همین شرایط فکر میکنه رو میشه درک کرد ولی ورود به یه زندگی دیگه به این شکل و با این توجیه فقط می تونه از خودخواهی فرد نشات بگیره...
خدا هممون رو عاقبت بخیر کنه
#نظرات_دوستان
#سوال_62
مردی ۳۵ساله هستم
متاهل
ده ساله ازدواج کردم
با اینکه متاهل هستم نیاز عاطفی و جنسی زیادی دارم
همسرم خیلی سرد هست
کلی باش صحبت کردم
دکتر رفتیم
روانشناس رفتیم
ولی همچنان سرد هست
با اینکه دوست ندارم و احساس گناه میکنم توی مجازی دوست پیدا کردم و کمی نیازم رو اونجا رفع میکنم اما خیلی احساس گناه میکنم و نیت کردم دیگه باشون قطع رابطه کنم
خدا به داد مجردها برسه بازم من گاهی یه رابطه دارم
بعضی وقتا میگم ای کاش مجرد بودم که راحت میرفتم کسی که شرایطش رو داشت صیغه میکردم و....
اما چون زن و بچه ام رو دوست دارم سریع از این فکرم پشیمون میشم
الانم شرایط ازدواج موقت رو دارم ولی فعلا نمیخام تا ببینم چقدر میتونم تحمول کنم اما اگر مجبور بشم برا حفظ آرامش خودم و بعد خانواده ام این کارو میکنم چون وقتی بهم فشار میاد توی خونه خیلی عصبی میشم. اکثر اوقات سعی میکنم خودم رو جمع و جور کنم ولی گاهی عصبی میشم و سر چیزهای الکی دادم بیداد میکنم
خدایی موندم دیگه چکار کنم که نکردم
#نظرات_دوستان
#سوال_62
#جمع_بندی
#سوال_62
سوال::
با این حجم از محرک های مجازی و حقیقی
افراد مجردی که سن بالای 35 سال دارن، بگن با نیازهای عاطفی و غیر عاطفی شون چیکار می کنن؟
جواب::
بقدری راه های به تاخیر انداختن نیازهای عاطفی و غیر عاطفی از فردی به فرد دیگه متفاوته که اصلا نمی شه ی جمع بندی کلی براش در نظر گرفت. توی نظرات کسی رو داشتیم که بخاطر عدم تامین نیازهاش از مسلمونی اش هم پشیمون شده بود و کسی رو هم داشتیم که ازدواج نکردنش رو حکمت خدا دونسته بود و تقواش بیشتر شده بود.
پس نتیجه این ازدواج نکردن برای همه یکسان نیست و نمی شه نسخه واحد هم داد.
کاری ندارم به اونی که خواستگار نداره یا شرایط خاصی مثل بیماری و.. داره. ولی برخی افراد که شرایط نرمال دارن، ازدواج در سن مناسب رو جدی نمی گیرن.
به عنوان جمع بندی می خوام این رو بگم که اگر در سن مناسب ازدواج نکردید، کارتون سخت تر میشه و نیازهای سرکوب شده تون هم اذیت تون می کنه.
کسانی هم که راهکار صیغه موقت رو انتخاب کردن من به عنوان مشاور اصلا این راهکار رو در شرایط فعلی برای همه مناسب نمی دونم.
چون مکرر در مکرر مراجع داشتم که این کار رو انجام داده و بشدت به مشکلات عاطفی یا بیماری جنسی رسیده. (عقد موقت از نظر شرعی اشکالی نداره و دین ما هم فقاهتیه. یعنی هر چی مراجع بگن می گیم چشم. اما عقد موقت رو به خاطر تبعاتش توصیه نمی کنم. کاری به موارد خاصی که مرجع تقلیدشون بهشون این کار رو توصیه کرده یا همه جوانب این داستان رو سنجیدن ندارم/ چون این هم نسخه همگانی نداره و از فردی به فرد دیگه متفاوته)
پ.ن::
- بیش از هزار نفر برای سوال 62 نظر دادن. ایتام داشت منفجر می شد از این حجم پیام هاتون. ممنونم از مشارکت تون🌹.
@mohammadi2i