۲۰ سالم بود
اینقدر همش سرم تو درس کتاب بود
بعد از اینکه دانشگاه خوب و رشته مورد علاقه ام قبول شدم یکم مغرور تر شده بودم
گفتم خب من که همه چیزم اوکیه خانوادم خوبه رشته و دانشگاهم خوبه دختر سالمی هم هستم من اولین نفری که برم سمتش قطعا ازدواجه ..
از یه اقایی تو اینستا خوشم اومد منی که همش میگفتم رابطه مجازی و .. اخر و عاقبت نداره
اون اقا مذهبی بود دیگه فکر کردم ایول خودشه
بعد چند ماه ایشون بهم ابراز علاقه کردن
گفتن سه ماه اشناشیم سه ماه دیگه خانوادمون درجریان بذاریم
نگم براتون که از هفته اول اروم اروم شروع کرد اول حرفای معمولی بود کم کم عکس خواست و حرفای جنسی رو شروع کرد
حرفای جنسی در قالب این بود که ما باید درباره همه چیز نسبت بهم شناخت پیدا کنیم
خودشو مذهبی جا زده بود درحالی که ذره ای بویی از مذهب نبرده بود ..
بهتون بگم منی که تو خانواده مذهبی واقعی بودم حتی با پسر هم کلام نشده بودم
ولی این اقا در عرض دوماه و نیم کل دین و اعتقاداتم زیر سوال برد و پیش وجدان خودم شرمنده ام کرد 💔
منی که پاک پاک زندگی کرده بودم این اقا اومد منو تو شرایطی قرار داد و بهم دست زد و اون لحظه از ترس حتی جرات حرف زدن نداشتم ..
💔💔
فقط خداروشکر امام حسین نجاتم داد و اتفاق بدی نیفتاد
روزای سختی رو گذروندم الان حالم خوبه
فقط حرفم به دخترا اینه توروخدا گول این حرف که من قصدم خیره و این چرت و پرت ها نخورید کسی که قصدش خیره لاقل یکیاز اعضای خانواده اش رو در جریان میذاره ..
#نظرات_دوستان
#سوال_67
دخترا رحم کنید به خودتون دوره آشنایی رو به هیچ وجه احساسی نکنید
که من امروز بعد گذشت ۲ روز از جدایی از شدت حال بد بالا پایین میپریدم💔
باور کنید از فانتزی ها هیچی در نمیاد
باور کنید به نشونه ها اعم از مذهبی و غیر مذهبی تا زمان تعیین جلسه نامزدی نباید تکیه کنید
باور کنید تا آخرین لحظات خیلی راحت ممکنه همه چی در عرض چند روز تموم شه
باور کنید این حرف “این دیگه خودشه” بزرگترین اشتباهه تو دوره آشنایی
این دلبستگی هارو شوخی نگیرید که در صورت بهم خوردن نابودتون میکنه
برام دعا کنید💔
#نظرات_دوستان
#سوال_67
سلام
اقای محمدی دررابطه با سوال اخیرتون
من دررابطه بانامزد قبلی ام بخاطر شدت علاقه ام کورمطلق شدم
دلیل دوم هم وابستگی زیادبود که به ایشون داشتم
توصیه میکنم ابجیای گلم احساساتی نشید ووابسته هم نشید که ادمو داغون میکنه
همینا باعث شد خیلی از بدی هاشو نبینم یاتوجیه کنم میگن عاشق کوره راسته راسته . خداکنه هیچ وقت حروم نشیم حروم راههای اشتباه ادمهای اشتباه دوست داشتن های اشتباه😔
خداروشکرمیکنم که خودش بهم گفت من بدردتو نمیخوردم وگرنه تااخرش رفته بودم من باهاتون موافقم اقای محمدی گاهی حتما باید طلاق بگیری تا چشمت به روی خیلی ازحقایق بازبشه
خداروشکر که پاک دارم زندگی میکنم ودخترم ونه همسر شدم ونه بچه ای دارم
#نظرات_دوستان
#سوال_67
سلام
ما تو محیط کار از هم خوشمون اومد
اولا از یه نگاه شروع شد ،میدونستم اشتباهه
اولین دلیلش اختلاف سنی زیادمون بود
بزن بهادر بودنش بود،منم آدم معتقدی بودم که خودم و گول میزدم،میگفتم نه رفتارش با من فرق میکنه
تا اینکه به پیشنهاد زنداداشش شروع کردیم به صحبت کردن برای آشنایی
بماند که چیا شد
فقط میتونم بگم توروخدا اگه میدونید اشتباهه خودتون و گول نزنید
هم من هم اون آدم الآن تو دوران سوگ هستیم
میدونم اشتباهه اما نمیخوام قبول کنم
بعضاً دلم براش تنگ میشه میگم بذار بهش پیام بدم اما بعد به عاقبتش فکر میکنم،میگم نه
#نظرات_دوستان
#سوال_67
در مورد سوال۶۷ ،به نظرم راحت میشه احساس رو کنترل کرد
همین که فاصله ی فیزیکی رو حفظ کنیم،باهم حرف میزنیم از افعال و ضمیرهای مفرد استفاده نکنیم،شوخی ممنوع،تا حد ممکن صحبت های خنده دار حذف،زیاده گویی و صحبت های نالازم حذف
تو مجازی و حتی تلفنی و پیامکی حرف زدن ممنوع
انقدرم تو کافه ها قرار دوتایی نزارید😒
اصلا فضای کافه دونفری و احساسیه😁
من تقریبا ۵سال پیش ازدواج کردم
کلا دو جلسه ی یکساعته با همسرم حرف زدم که بسسسیار رسمی باهم حرف زدیم(اصلا چرا باید با یه نامحرم احساس نزدیکی و صمیمیت کنیم؟)
حتی برای کلاسای قبل عقد اومد دنبالم در جلو رو برام باز کرد و منتظر بود برم بشینم،ولی من رفتم صندلی عقب نشستم😌و بسی ضایع شد🤣
(وقتی نامحححرمه چرا باید راحت باشیم باهم ؟؟)🙄🤦♀
#نظرات_دوستان
#سوال_67
سلام اقای محمدی منم یه ماجرای برا دل بستن دارم ولی متفاوت
توی اتفاقی که برای من افتاد من دل نبستم ولی آقا پسر دل بسته بود
من واقعا دیگه داشتم روانی میشدم
این مثلا طرز صحبتای ما بود
+ما به درد هم نمیخوریم ، روحیاتمون نمیخوره ، اخلاقامون نمیخوره ، بیا به خانواده ها بگیم که تموم شه
_نه ینی چی به درد هم نمیخوریم ، مگه چه مونه. من دوستت دارم. نباید منو عاشق خودت میکردی
+عشق چی بوده؟ مگه آدم تو ۲ جلسه عاشق میشه
_همینی که هست . من از ته قلبم عاشقتم. من دوست دارم . بدون تو تمیتونم..ما دو تامون آدمای خوبی هستیم فلانیم و فلانیم و فلانیم ... مگه کجاش مشکل داره که میگی نمیخوره
+و من : :////
ادم عاشق که میشه اصلا هیچی نمیفمه تو خودتو بکش اگه فهمید
ولی واقعا دلبستگی و اینا
وقتی میفهمی به درد هم نمیخورین خیلییییی سخته خیلییییییی
#نظرات_دوستان
#سوال_67
وای آقای محمدی من در روند یک مورد خواستگار هستم و قبلا فرد مقابل رو نپسندیدم، حالا از طرف خوشم اومده.
حالا هی خدا خدا میکنم طرف در جلسات بعدی بد از آب درنیاد یا مشکل خیلی بدی نداشته باشه که بهم نخوره.
چقدر مزخرفه اینکه آدم خوشش میاد😒
یکی از همین شبا از شدت فکر و استرس تا ساعت ۲ نصفه شب چشمام رو هم نیومد😭
خدایا گیری کردیمااا... چقدر طاقت فرساست این پروسه خواستگاری.
#سوال_67
#نظرات_دوستان
من خیلی زود وابسته میشم
ولی کمی هم مغرورم.
به همین خاطر همیشه تو خاستگاری ها به خودم یاد آوری میکردم که هر لحظه ممکنه طرفت مقابلت زنگ بزنه بگه کنسله.
و همیشه سعی میکردم آمادگی شو داشته باشم که به محض اینکه گفت نه من بگم به درک.
وقتی بعد ها به همسرم گفتم اینقدر من تلاش کردم رابطه ی عاطفی بیش از اندازه ای به وجود نیاد، که اگه سر سفره عقد هم میگفتی نه، میگفتم به درک.
اول ناراحت شدن 😅
ولی بعد ها باتوجه به اخلاقیات دخترا گفتن اینو به خواهرمم یاد بده که کمتر اذیت بشه
#نظرات_دوستان
#سوال_67
سلام آقای محمدی
در رابطه با سوال ۶۷
من خودم این تجربه را داشتم
۲ سال پیش بود که یه خواستگار برام اومد که یکی از مهم ترین ملاک های من در اون زمان (که تقریباً نایاب بود) را ایشون داشت.
وارد مرحله شناخت شدیم. بیرون رفتنای طولانی و مشاوره و ...
بعد از یک ماه با شناختی که از هم پیدا کرده بودیم یه رابطه عاطفی بینمون شکل گرفت و پیام ها از حالت رسمی خارج شد و وارد فاز عاطفی شد، از من انکار و از ایشون اصرار که از نظر شرعی اشکال نداره ، و بالاخره من را راضی کردن
به طوریکه هر روز باید زنگ میزدن و روزی چند مرتبه پیام میدادیم.( من پسر اینقدر احساساتی ندیده بودم)
کار به جایی رسید که علیرغم حرفهای مشاور، نقاط ضعف ایشون(که قبلاً خط قرمزم بود) را ندید میگرفتم فقط به خاطر اون امتیاز مثبت و میگفتم هیچ آدمی کامل نیست.
بعد از چند ماه قرار عقد گذاشتیم و همهی کارهامون هم انجام دادیم (خرید حلقه و لباس و تالار و سفره عقد و ...)
اما چند روز قبل از مراسم خودِ واقعی آقا برای ما رو شد و عقد را به هم زدیم
با اینکه اول شناخت پیدا کرده بودیم ، بعد علاقه (به قول شما عاقلانه عاشق شدیم) اما بازم کور و کر شدم
#نظرات_دوستان
#سوال_67
سلام محمدی جان
من خودم مذهبی هستم. با یه خانوم چادری و خیلی مذهبی آشنا شدم برای ازدواج(ایشون طلبه هم بودند)
خیلی متشرع و مبادی آداب.چون خودشون هم عضو این کانال هستند و احتمالا پیامهارو میخونند نمیتونم بیشتر توضیح بدم که ناراحت نشن.
خلاصه که به پیشنهاد خود خانوم محرمیت خوندیم بدون اذن پدرشون و ناخواسته اتفاقاتی افتاد و تماسهای فیزیکی برقرار شد. با این که برام خیلی سخت بود ولی از طرف من کاملا کنترل شده بود که خدای نکرده اتفاقی برای خانوم نیفته(برای دوشیزه بودنشون) و یه سری مسائل دیگه که بینمون اتفاق افتاد و من دلبستشون شدم.البته واقعا خیلی زیاد باهم تفاهم داشتیم و عاقلانه هم فکر کردم دیدم واقعا مناسب هم هستیم و فقط احساسات نبود عاقلانه هم زوج خوبی بودیم و هستیم( من آدم احساسی و بشدت عاطفی هستم)و اصلا اهل دوستی و رابطه با جنس مخالف نبوده و نیست.
ولی یک دفعه ایشون نظرشون
برگشت و جواب منفی دادن.من شک شدم.داغون شدم،له شدم.با اینکه یکمی مغرور و جدیم و تو روضه ها به ندرت گریم میگیره، ولی مثل بچه ها بارها گریه کردم.
خلاصه اینکه گول ظواهر مذهبی آدم هارو نخورید چه پسر چه دختر. البته ابن خانوم واقعا مذهبی واقعی هستند ولی در رابطه با من ناخواسته اشتباهاتی مرتکب شدن و منو درگیر احساسات کردند.
پشت دستمو داغ میکنم تا پای عقد احساساتمو کنترل کنم. اگر بتونم
#نظرات_دوستان
#سوال_67
آقای محمدی منم تجربموبگم ازکورشدن توسط عاشقی
بعدمدت هاکسیوپیداکردیم که فاصله قدیش باهام مناسب بود
قیافه هم ازاین دودیقه مونده به شهادتا😅
البته که من اصلا قیافه روندیدم تا وقتی که قراربود جدی شه بخاطرهمین مسئله وابستگی چون خودمومیشناختم چون بجزبا بابام با هیچ جنس مخالف دیگه ای حتی حرف نزدم چه برسه نگاه
و البته صلاحیت های دیگری هم داشت
اشتباه ارتباط در فضای مجازی روهم انجام دادیم وخب بعدچندروزسوالاتمون تموم شدو واردفازدیگری شدیم
بعدها خودش میگفت من فلانم بیسارم
وخب چیزهایی بود که من در حالت عادی بدم میومدولی بعدایجادعلاقه خودم دلیل میاوردم برای خودم و میگفتم مهم نیست وکم کم داشتم خودم روتغییرمیدادم😅
وبعدکه نشد حقیقتا یک دور مردم وزنده شدم ولی چشمم به این تفاوت ها بازشد
اصلا اصلاخوب نبود ولی تجربه سخت بدست میاد
#نظرات_دوستان
#سوال_67
#جمع_بندی
#سوال_67
چجوری احساسات مون رو در دوره شناخت کنترل کنیم؟
برخی از اتفاقاتی که در دوره شناخت برامون می افته ریشه در عدم آمادگی روانی ما برای ورود به مقوله ازدواج داره.
صرفا این نیست که من با چن تا توصیه ساده بتونم احساساتم رو کنترل کنم. برخی از مشکلات ریشه در تاریخچه فرد و طرحواره ها(باورهاش) داره.
از طرفی به تجربه بهم ثابت شده که هر چقدر رابطه فرد با خانواده اش افتضاح تر باشه، توی دوران شناخت بیشتر آسیب می بینه. مخصوصا زمانی که با ی آدم سمی وارد رابطه بشه.
و از طرف دیگه افرادی که طرحواره محرومیت هیجانی و طرحواره رهاشدگی دارن، توی روابط شون بیشتر آسیب می بینن.
اینی که اصرار دارم قبل از ازدواج به آمادگی لازم برسید و ظرفیت نه گفتن و نه شنیدن داشته باشید به این دلیله که اگر با عدم آمادگی وارد این مسیر بشید، مسئولیتش با خودتونه. همه آدم ها مراعات حال شما رو نمی کنن. برخی ها بی رحمن..
بطور کلی اگر می خواید احساسات تون کمتر درگیر رابطه بشه سعی کنید با طرف مقابل وارد بازی عواطف نشید. یعنی تا گفت دوستت دارم شمام نگید منم دوستت دارم.
اگر هدیه داد بهش هدیه ندید.
گاهی هم با خودتون خلوت کنید و یاد آور بشید که فعلا در مرحله خواستگاری هستید و هر لحظه ممکنه همه چی بهم بخوره.
کانال مشاوره پیش از ازدواج
@mohammadi2i