وقتی ۲۳ ساله بودم یکی از استادای دانشگاه گیر داد بهم. از اونجایی که این استاد خیلی جذاب و کاریزماتیک بود بدم نیومد و اینکه خیلی ساده بودم نمیدونستم چرا داره به من پیام میده و ... چند روزی جوابشو دادم بعد هم که کلا وارد فاز عاشقانه شد و ... منم با جریانی که اون رقم میزد پیش می رفتم. و انقد حرفه ای بود که مقاومتم شکست و دلباخته شدم. دو ماهی گذشت و هر چی فکر میکردم می دیدم ازدواج و موندن با این آقا حتی اگه خانواده مم راضی بشن ، عاقبت نداره. در نهایتِ اینکه دوستش داشتم رابطه رو شب عاشورا تموم کردم . و به معنای واقعی مُردم اون شب و روزا . هنوز در نصف و نیمه های دوره سوگمم بودم که یکی از بچه های دانشکده گفت این استاد کارش اینه، با دخترای مختلف وارد رابطه میشه و چت و پیام عاشقانه، اونجا انگار ضربه اصلی رو‌بهم زدن، حال روحی خیلی بدی داشتم ولی کم کم خودمو جمع و جور کردم و خداروشکر کردم که رابطه ما در حد یک چت عاشقانه معمولی باقی موند و من تونسته بودم بگذرم از این رابطه. من از عاقبت بقیه ادمایی که گول ایشون رو خورده بودند خبر ندارم ولی من هنوز بعد ۶ سال درون قلبم یک حفره است یه زخم بزرگ. #نظرات_دوستان #سوال_66

نزدیک دوسال بود که از یه فردی خوشم می اومدبعد از دعا و توسل بلاخره اومد خواستگاری باوجود تفاوت ها و مخالفت خانواده هنوز هم همو دوست داریم و خانواده ام هم جواب منفی رو بهشون اعلام کردند ولی همچنان دست بردار نیستند 🥺نمی دونم اخرش چی میشه😔 #نظرات_دوستان #سوال_66

ادمین نوشت :: وقتی از ی نفر بشدت خوشتون میاد، اگر فردی با شرایط بهتر خواستگاری تون بیاد، اصلا نمی تونید بهش فک کنید. چیزی که من توی مراجعینم دیدم اینه که وقتی به ی نفر فکر می کنن، همه خواستگارهاشون رو از دست می دن. مراجع داشتم 5 سال خواستگار هاش رو رد می کرده چون فقط فکر می کرده ی پسری دوسش داره. آخرش هم اون بنده خدا ازدواج کرد و این دختر خانم یک سال هم توی سوگ عاطفی بود. یعنی عملا 6 سال از عمرش رو از دست داد. 🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂

ترم یک دانشگاه از یه آقایی خوشم اومد که هم از لحاظ زیبایی هم اعتقادی خیلی خوب بود. اولین باری که دیدمش داشت با استاد صحبت میکرد که میخواد بره کربلا براش غیبت نزنه.دلم غش رف ک چ پسری قدشم بلند بود و خوشتیپ،دو سال بفکرش بودم،تا اینکه یروز اومد بلخره،قرار شد با هم آشنا بشیم بعد ب خانواده بگیم....از همینجا بگیرید برید بقیشو،میگف ب هیچکس نباید بگی با همیم حتی دوستای صمیمیت،کم کم بی محلیاش شروع شد ی روز بود یه هفته نبود،میگفتم کجایی چرا نیستی،میگفت خیلی سرم شلوغه تا دو شب سرکارم،منم فاز زن سازگار می‌گرفتم،میگفتم باید درکش کنم گیر ندم،به ظاهرم گیر داد،چادرمو مسخره کرد،گف مث پیرزنایی،همه تحقیرا و بی محلیاشو تحمل کردم(عشق کورت نمیکنه،فلج مغزیت می‌کنه) تا وقتی با دوست دخترش آشنا شدم... دوسال تو بدترین حال ممکن بودم تا بتونم فراموشش کنم...الان چهار سال گذشته خداروشکر میکنم ک تونستم کنار بیام،فقط دارم حسرت اون چهار سال عمرمو میخورم... #نظرات_دوستان #سوال_66

ادمین نوشت :: روابط عاطفی مثل سرسره می مونه وقتی واردش می شید، یهو نگاه می کنید می بینید رسیدید به آخرش و چندین سال از عمرتون رفت. اگر روز اول می دونستید که 4 سال از عمرتون به همین راحتی تلف میشه، واردش می شیدید؟ به قول ممد اقای گاندو(اگر اولش به اخرش فکر میکردی لازم نبود اخرش به اولش فکر کنی) 🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂

سلام پیرو سوال ۶۶ باید بگم که من خودم پنج سال یه آقایی رو از دور دوست داشتم برام جذاب بود.. شکل و شمایل مذهبی داشت اصلا میدیدمش ذوق میکردم هر سری هم میدیدمش ، حسرت میخوردم که کاش این اصلا شوهرم میشد و فلان هر سری میگفتم خب خدایا..چرا آخه. تا اینکه بالاخره پارسال، عید ۱۴۰۱ اومد و پیشنهاد دوستی داد. کاشف به عمل اومد که اون سال هایی که من دوسش داشتم،زن داشته😐😑 الانم طلاق گرفته🚶‍♂ و یکم که جلوتر رفتیم.. دیدم اصلااااا ملاک و معیارای منو نداره خط قرمزامو نداره... و کلی جنجال بین دل و عقلم داشتم.. ولی بالاخره رابطه سمی رو تموم کردم ۹ ماه طول کشید که سوگ عاطفی رو بگذرونم. و حالا الان خیلی خوشحالم که رها شدم خیلی خیلی خیلی بعضی از آدما از دور قشنگن.. نزدیک که میشی، بوی تعفن حالت رو بهم میزنه #نظرات_دوستان #سوال_66

سلام آقای محمدی میتونیم یرای تخفیفی که گذاشتید امروز واریز کنیم؟

ادمین نوشت :: بله می تونید، چون جزوه خطاهای شناختی برای بهبود روابط تون خیلی کمک تون می کنه. 🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂

سلام من یک نفرو چند سال دوست داشتم! از طریق مجازی. بسیار پرستیژ دار، اخلاقش طوری ک مطمینم غیر من همه فالورا عاشقشن! خوش تیپ، مذهبی، خوشصدا، ازین صدا رادیوییا🤦‍♀، کتابخون، اهل شعر، ازینا که ب خانوما محل نمیده🤦‍♀🤦‍♀🤦‍♀ خلاصه من روم نمیشد بهش حتی نخ بدم ولی همیشه بهش فکر میکردم! یه بار خیلی خیلی یهویی بهم پیام دادن و پاکش کردن ولی من دیده بودم نوتیفشو! تحریک شدم و منم بهش پیام دادم... اشنا شدیم خلاصع... جلو رفتیم و قصد اشنایی و کاملا هم جدی بدون بچه بازی! حدودا بعد از دو ماه یا بیشتر، فهمیدم که اصلا این اقا رو برای زندگی دوست ندارم! اخلاقش مردونه نیست! اونی که من میخوام نیست، فهمیدم از قدیم الکی عاشق مردای احساسی و شاعر و ادبی میشدم و اینا واقعا تیپ من نیستن! فقط از دور خوبن و دلبر. توی زندگی و تعامل من دنبال مرد دیگری هستم. معایب اخلاقی خاصی نداشت اما گاهی ازدستش در میرفت و تقاضای غیر اخلاقی داشت که باعث شد ب همه ظواهر مذهبی بودنش بدبین بشم. چند باری که با هم ملاقات داشتیم، از نحوه ی مهربونی بیش از حدش خوشم نیومد و دلم هم نمیومد بزنم توی ذوقش... کلا نه تنها نظرم نسبت به این ادم عوض شد بلکه فهمیدم من اشتباهی از ادمهای این مدلی خوشم میومد. و وجود اینها کنار من برام مفید نیست واقعا....😢😒 خیلی سخت بود نه گفتن به ایشون، و خیلی عذاب وجدان داشتم چون بسیار روحیه لطیفی داشت. ولی خب مجبور بودم ادامه ندم... #نظرات_دوستان #سوال_66

سلام آقای محمدی من از آقایی که توی هیئتمون مداح بود خوشم میومد، حتی مادرم و دوستانم می‌گفتند کاش این بیاد خواستگاریت :/ وقتی خبر نامزدیش رو شنیدیم شکه شدیم ولی با یه لبخند که آره میدونستم گذشتیم ازش. این اتفاق وقتی افتاد که من هنوز چله ای که برای رسیدن به این شخص گرفته بودم به اتمام نرسیده بود. #نظرات_دوستان #سوال_66

من خودم برام پیش اومد....ما از مادرشون اجازه خواستیم بریم خواستگاری این دختر خانم و خب من واقعا علاقه قلبی داشتم بهشون اما خب پوشش چادر برای من مهم بوده و هست ولی ایشون میدیدم به احترام پدرشون چادر سر میکنن ...با خودم می گفتم حالا صحبت میکنیم باهاش اوکی میشه ولی خب پدرشون مخالفت کردن اصن ک بریم خواستگاری منم دیگه اصرار نکردم چون بعدش بعضی رفتارها و پوشش های ایشون رو زیر نظر گرفتم و دیدم اصن ما دنیامون متفاوته.....چند روز درگیر سوگ عاطفی شدم😂 و تموم کرد ماجرا رو #نظرات_دوستان #سوال_66 #قشر_آسیب_پذیر