هدایت شده از بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی
🔻نفوذ حلقه ماساچوستیها بر ارکان حیاتی کشور
🔴دار و دسته ماساچوستیها/2
✳️به مناسبت شانزدهم آذر؛ روز دانشجو
🔹«ماساچوستیهای دوره حکومت پهلوی دوم، بخشی از جوانان وابسته به #ارکان_الیگارشی دولت بودند که برای تحصیل به امریکا و بعضی از کشورهای دیگر فرستاده شده بودند و اغلب آنهایی که به امریکا رفتند، در #دانشگاههای_ایالت_ماساچوست مثل #هاروارد، #بوستون، #نورث، ام.آی.تی و دیگر دانشگاهها تحصیل کرده بودند. این عده در زمانی که #حسین_علاء و بعد #علی_امینی سفیر ایران در امریکا بودند، مورد توجه آنها قرار گرفتند و اغلب آنها یا به سازمانهای فراماسونری امریکا مربوط شدند یا توسط #سازمان_سیا شناسایی و در اختیار دولتمردان امریکا قرار گرفتند. این عده بعد از برگشت به ایران بر تمام ارکان حیاتی کشور تا انقلاب اسلامی سیطره داشتند.
🔸رهبران اولیه این گروه که بعدها به « #گروه_ماساچوستیها » یا گروه «کت سه چاکیها» معروف شدند، #حسنعلی_منصور و بعد از او منوچهرکلالی و امیرعباس هویدا بودند. هسته تمرکز ماساچوستیها در #سازمان_برنامه_و_بودجه و سپس در #کانون_مترقی و #حزب_ایران_نوین بود. اگرچه وجه تسمیه گروه ماساچوستیها به خاطر تحصیلات عدهای از آنها در ایالت ماساچوست امریکا است ولی بعدها ماساچوستیها به طیف وسیعی از کارگزاران و روشنفکران وابسته به حکومت پهلوی اطلاق میشد که از نظر دیوانسالاری با اداره کشور به سبک امریکاییها و از نظر اجتماعی با اصلاحات امریکایی و از نظر سیاسی با علم سیاست امریکایی و پیوند آن با اقتصاد موافق بودند.
🔹ماساچوستیها اولین نسل #دیوانسالاران_امریکوفیل ایران بعد از کودتای 28مرداد میباشند. #سیدحسین_نصر در خاطرات خود میگوید:
این داستان را باید برایتان بگویم چون برای تاریخ ایران خیلی مهم است. بعد از این که نخستوزیرهایی که مال دوره رضاشاه و حتی دوره قاجاریه بودند دانه دانه رفتند کنار، یک دفعه ورق برگشت و حسنعلی منصور پسر منصورالملک که یک نسل جوانتر بود آمد سرکار با یک عده از وزرایی که اصلاً تحصیلاتشان یک جور دیگر بود. مثلاً #جمشید_آموزگار... این گروه جدیدی که با منصور آمدند اسمش را کمکم گذاشتند ماساچوستیها، که حتی آنهایی که در ماساچوست نبودند ادعا کردند که در ماساچوست درس خواندهاند. یعنی هاروارد، ام.آی.تی و این جور جاها که مراکز بزرگ علمی امریکاست و من اصلاً با این مخالف بودم. شدیداً مخالف بودم. خیلی از اینها دوستان من هم بودند ولی من به آنها انتقاد میکردم. یک روز در حضور شاه یک صحبتی پیش آمد من گفتم که این خیلی اسباب تأسف است که این افراد واقعاً فرهنگ ایران را نمیشناسند، حتی اگر نیت درست هم دارند تصمیمگیری درست نیست. گفت یعنی چه؟ مقصودت چیست؟ گفتم بنده اولین ایرانی هستم که وارد دانشگاه ام.آی.تی شدم. اولین ایرانی هستم که از دانشگاه هاروارد دکترا دارم. به همین جهت بنده باید اولین ماساچوستی باشم ولی #ماساچوستیها دارند پدر ایران را درمیآورند... شاه خندید. یعنی من یک موضعی داشتم که بر ضد آب شنا میکردم و به همین جهت بود که سازمان امنیت من را یک عامل خیلی نارحتکنندهای میدانست!!
🔸عبدالمجید مجیدی یکی از ارکان اساسی سازمان برنامه رژیم پهلوی و یکی از اعضای گروه ماساچوستیها در خاطرات خود اگرچه اسم گروه ماساچوستیها را نمیبرد ولی هسته اولیه این گروه در سازمان برنامه و سپس در کانون مترقی و #حزب_ایران_نوین را انکار نمیکند. او میگوید:
🔹در سازمان برنامه ما یک دسته مشخصی که منافع خاصی داشته باشیم نبودیم ولی گروهی بودیم که قدیمیهای سازمان برنامه خودشان را با ما مشخص میدانستند. یعنی خودشان را از ما جدا میدانستند. آنهایی که در زمان #ابتهاج و هدایت آمدند به سازمان برنامه تازهواردین سازمان برنامه بودند که با قدیمیها فرق داشتند... ما یک گروهی داشتیم که با هم بودیم یعنی حتی خارج از سازمان برنامه ما یک گروهی بودیم که همدیگر را خیلی پشتیبانی و کمک میکردیم. من دبیر آن گروه بودم. خارج از سازمان برنامه هر هفته خانه یکی جمع میشدیم. کسانی که بودیم در آن موقع عبارت بودند از: منوچهر گودرزی، خداداد فرمانفرماییان، غلامرضا مقدم، جواد منصور، سیروس سمیعی، حسین کاظمزاده، احمد ضیایی، علینقی فرمانفرماییان، سیروس غنی، فتحالله ستوده، جواد وفا، کریم پاشابهادری، هوشنگ پیرنظر. چند نفر هم خارج از گروه ما بودند... ما یک طبع و ماهیت سیاسی قوی داشتیم... و بیشتر فکر میکردیم گروهی هستیم که باید به همدیگر کمک کنیم با این هدف که بتوانیم جامعه خوبی در ایران به وجود بیاوریم.
(مقاله «ماساچوستیها» از راه میرسند!! »، فصلنامه تخصصی 15خرداد ش44-43، ص200-198)
#حلقه_ماساچوستیها
#16آذر
#روز_دانشجو
@Bonyadtarikh
بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی-قم.