⭕️سفرنامه لبنان
✍همانطور که گفته بودم، بالاخره پس از سالها، رویای سفر به لبنان، این سرزمین عجیب اتفاق افتاد. آن هم شاید در یکی از پر مخاطرهترین دورههای اخیر منطقه و لبنان. چون فکر میکنم شرایط طوری نیست که بتونم منظم و جمعبندی شده، از آوردهای این سفر بنویسم، فعلا ترجیح بر اینه که یک تصویری کلی از سفرم بدم تا شاید بعدتر و به مرور، بیشتر ازش بنویسم.
سفرم حدود یک هفته طول کشید. در این یک هفته، ۴ روز در بیروت جستجو کردم و ۳ روز بقیه رو به جستجو در سایر شهرها: یک روز در بندر طرابلس در شمال لبنان، یک روز در بعلبک و منطقه کوهستانی بقاع در شرق و یک روز در بندر صیدا در جنوب لبنان. توصیهها و هشدارهای دوستانه و قلبی و قبلی در مورد خطرات حضور بیحامی محلی در بیروت و لبنان و سفر نکردن تنها و نرفتن به برخی مناطق را گوش نکردم و تلاش کردم خودم رو مثل تمام سفرهایم، در جامعهی مقصد غرق و گم کنم. هم اینکه پول کرایهی ماشین و رانندهی همراه و راهنما رو نداشتم و هم اینکه این نوع سفر و فاصلهگیری از جامعهی مقصد، با ذائقهی سفری من ناهمخوان بود.
خوشبختانه بر خلاف تمام هشدارهای عزیزان دلسوز، فضا دوستانهتر و امنتر از حد تصور بود. در تمام شهرها و هر روز، پیادهرویهای طولانی در شهر، بخش اصلی سفر محسوب میشد. بهطور میانگین روزانه حدود ۱۳ کیلومتر پیادهروی کردم و در شهرها پرسه میزدم. در روزهای اقامت در بیروت، همراهی صمیمانه و ارزشمند یکی از دوستان عزیزم که دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه سنژوزف بیروت هست، برکت سفرم رو چند برابر کرد. قطعا بدون همراهی و شریک شدن در این سفر، داستانها و نکتههای پنهانِ فراوانی از بیروت رو نمیدیدم و چهرههایی ازش رو نمیشناختم.
سفرهای بینشهری رو با ونهای عمومی برای رفتن به طرابلس و بعلبک و اتوبوسهای عمومی برای رفتن به صیدا بود. تجربهی سفر در کنار مردم در این مسیرها خودش داستانها و شگفتیهای فراوان داشت که طبیعتا با کرایه کردن تاکسی دربست کاملا از دست میرفت. این هم توصیهای به سایر عزیزان علاقمند به سفر به خصوص از جنبههای اجتماعی که در کنار پیاده رویهای طولانی و با هدف یا اکتشافی و بیهدف و پرسهزنی، سفر با خودروهای عمومی در کنار مردمان منطقه و ساکنین رو از دست ندن.
در تمامی شهرها، تمام تلاشم رو کردم تا آنجایی که ممکنه زندگی عادی و فضاهای حضور شهروندان لبنانی از قشرهای مختلف را تجربه کنم و در دام نگاه توریستی به جامعهی مقصد و مثلث گولزنندهی هتل، موزه و فضاهای توریستی نیفتم: از حضور در کلیساها، مساجد، قبرستانها، پاساژها و مراکز خرید، کتابفروشیها، مراکز تفریحی جوانان، سینماها و دیدن فیلم در کنار مردم، کافهها، رستورانها، قهوهخانهها، بازارهای سنتی، مراکز تجمع دستفروشها تا دانشگاهها و مراکز علمی و غذا فروشیهای خیابانی و خلاصه هر جایی که میشد "زیستهای واقعی لبنانیها" رو دید و در کنارش تجربه کرد رو تجربه کنیم.
به پیشنهاد و پافشاری دوستم و تجربههای ارزشمندش، حتی تلاش کردم مکان اقامتم هم نه در هتل و نه حتی در قالب ایربیاندبیها[خانه مبله]، بلکه به صورت مهمان [کوچ سرفینگ] در خانههای شهروندان عادی لبنانی باشه. خود همین مهمان شدن رایگان در خانهی شهروندان عادی، تجربههایی جدید و عجیب رو به سفر اضافه کرد.
ادامه دارد...
#سفرنامه
#لبنان
#مهندسی_فرهنگی
https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a