یا حضرت عباس! بگو محتشمت را
از جوهرهٔ علقمه پر کن قلمت را
جاری شود از دامنهاش چشمهای از خون
بر دوش بگیرد اگر الوند غمت را
یک دست تو در آتش و یک دست تو بر آب
دندان به جگر گیر و به پا کن علمت را
آن جا که علی اصغر شش ماهه شهید است
شاعر یله کن قافیهٔ درد و غمت را
بی نیزه و بی اسب بماناد که بی دست
چون باد برآشوب که دشمن همه بید است
بگذار گشایش گر این واقعه باشی
بر علقمه قفلیست و دست تو کلید است
ابروی ترک خورده عبّاس... خدایا!
شقّ القمر از لشکر ابلیس بعید است
بر نیزه سر توست که افراشته گردن؟
یا سرخترین سورهٔ قرآن مجید است؟
روزی که سر از ساقهٔ هر نیزه بروید
در عالم عشّاق عزاییست که عید است
بایست قلم گردد اگر از تو نگوید
دستی که نویسندهٔ این شعر سپید است
شمشیر کن از فرط جنونت قلمت را
چون قافیهٔ باختهٔ شعر یزید است
چون قافیهٔ باختهٔ شعر یزید است
شمشیر کن از فرط جنونت قلمات را
یا حضرت عبّاس! قدم رنجه کن، آرام
بگذار به چشمان ملائک قدمت را...
#تاسوعا
#حضرت عباس علیه السلام
#علیرضا بدیع
#مهندسی_فرهنگی
https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a