eitaa logo
مهندسی فرهنگی .راهبردها .راهکارها
440 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
2هزار ویدیو
374 فایل
• أُحِبُّ الصّالحينَ و لَستُ مِنهم || لَعَلَّ اللهُ أن يرزُقني صلاحًا •
مشاهده در ایتا
دانلود
6.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷❤️❤️🇮🇷 🔵 چندین استاد دانشگاه، از حاج آقا قرائتی (حفظه ا...) خواستن درباره‌ی این موضوع حرف بزنن، ولی ایشون گفتن: من معلم قرآنم، این حرفا رو نمی‌گم! نکته‌های خیلی جالبی داره این کلیپ. ببینید و نشر بدید. ☺️ https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a
3.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎤👈 حاج آقا قرائتی ✅ پزشكى در حالى كه براى استفاده از تلفن عمومى دنبال ۲ ريالى مى‏‌گشت، از دستفروشى كه ظرفى از دو ريالى جلويش بود، دو ريالى گرفت. ✅ وقتى خواست به او پول بدهد دستفروش امتناع كرد و از او نگرفت. پزشك گفت: پس انگيزه‏ ات از اين كار چيست⁉️ ✅ دستفروش گفت: من برنامه اى بين خودم و خدا دارم كه هر روز صبح مبلغى مى‏دهم و براى عابرين دو ريالى مى‏گيرم تا ذخيره آخرتم باشد. ✅ پزشك از اين خصلت خوشش آمد و خواست براى تشويق پول خوبى به او بدهد، امّا او قبول نكرد. ✅ دستفروش پرسيد شما چكاره هستيد؟ گفت: پزشك هستم. ✅ گفت: تو هم اگر مى‏خواهى كارى انجام بدهى، هفته اى يك روز به خاطر خدا مردم را رايگان ويزيت كن. ✅ پزشك تابلويى نصب كرد كه:«شب‏هاى جمعه‏ ويزيت بيماران مجانى است». 📚 خاطرات حجة الاسلام قرائتى، ج‏ ۲ ص ۶۰ https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a
🎤👈 حاج آقا قرائتی ✅ روز عيد قربان يكى از دوستان زنگ زد كه دعاى عيد قربان چيست؟ ✅ گفتم: دعاى عيد قربان اين است كه وقتى گوسفند قربانى مى‏كنى، كبابى‏هايش را براى خودت كنار نگذارى!! ✅ گفت: دعاى عيد قربان را مى‏خواستم. گفتم: همين است. 📚 خاطرات حجة الاسلام قرائتى، ج‏ ۱ ص ۹۳ https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a
🔴جواب دندان شکن استاد قرائتی به وهابی یک ﻭﻫﺎﺑﯽ ﺩﺭ ﻗﺒﺮﺳﺘﺎﻥ ﺑﻘﯿﻊ ﺑﻪ آقای قرائتی ﮔﻔﺖ: ﭼﺮﺍ ﻓﺎﻃﻤﻪ، ﺣﺴﻦ و حسین ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﻣﯽ ﺯﻧﯿﺪ؟! در حالی که ﺁﻧﻬﺎ ﻣﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﺧﺎﮎ شده اند! آنگاه خودکاری را ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ زمین، ﻭ صدا زد: ﺍﯼ ﺣﺴﻦ! ﺍﯼ ﺯﯾﻦ ﺍﻟﻌﺎﺑﺪﯾﻦ! ای ﺍﻣﺎﻡ ﺑﺎﻗﺮ! آن قلم را به من بدهید! بعد گفت: دیدی که پاسخ ندادند! ﭘﺲ ﺍینها ﻣﺮﺩه اند و ﻫﯿﭻ ﻗﺪﺭﺗﯽ ﻧﺪﺍﺭند! آقای قرائتی خودکار را گرفت و دوباره انداخت ﺯﻣﯿﻦ و گفت: ﯾﺎ الله! ﻗﻠﻢ ﺭا ﺑﻪ من ﺑﺪﻩ! بعد رو به وهابی کرد و گفت: ﺩﯾﺪﯼ که ﺧﺪﺍ ﻫﻢ ﻧﺪﺍﺩ! پس با منطق تو ﺧﺪﺍ ﻫﻢ ﻣﺮﺩﻩ است! مگر ﻫﺮ که ﺯﻧﺪﻩ است ﺑﺎﯾﺪ ﻧﻮﮐﺮ ﺗﻮ ﺑﺎشد؟! https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a ☫به جمع مهندسی فرهنگی بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a
‍ ‍ ✨﷽✨ 📚داستان حبه انگور 🎙حاج اقای قرائتی نقل میکند: 🕌روزی به مسجدی رفتیم که امام مسجد دوست پدرم بود گفت داستان بنا شدن این مسجد در این شهر قصه عجیبی دارد ، برایتان تعریف کنم: 🏕روزی شخص ثروتمندی یک من انگور میخرد و به خدمتکار خود میگوید انگور را به خانه ببر و به همسرم بده و به سر کسب و کاری که داشته میرود ، بعدازظهر که از کارش به خانه برمیگردد به اهل و عیالش میگویدلطفا انگور را بیاور تا دور هم با بچه ها انگوربخوریم. 🌸همسرش باخنده میگوید: من و فرزندانت همه انگور ها را خوردیم ،خیلی هم خوش مزه و شیرین بود... 🍃مرد با تعجب میگوید: تمامش را خوردید... 🌸زن لبخند دیگری میزند و میگوید بله تمامش را... 🍃مرد ناراحت شده میگوید: یک من(سه کیلو)انگور خریدم یه حبه ی اون رو هم برای من نگذاشته اید الان هم داری میخندی جالب است! 🌼خیلی ناراحت میشود و بعد از اندکی که به فکر فرو میرود...ناگهان از جا برخواسته از خانه خارج میشود... 🍃همسرش که از رفتارش شرمنده شده بوداو را صدا میزند...ولی هیچ جوابی نمی شنود. مرد ناراحت ولی متفکر میرود سراغ کسیکه املاک خوبی در آن شهر داشته.. 🍃به او میگوید:یک قطعه زمین میخواهم در یک جای این شهر که مردمش به مسجد نیاز داشته باشند وآنرا نقدا خریداری میکند ، سپس نزد معمار ساختمانی شهر رفته ، و از او جهت ساخت و ساز دعوت بکار میکند...و میگوید:بی زحمت همراه من بیایید...او را با خود بر سر زمینی که خریده بود برده و به معمار میگوید: میخواهم مسجدی برای اهل این محل بنا کنید و همین الان هم جلو چشمانم ساخت و ساز را شروع کنید.... 🌷معمار هم وقتی عجله مرد را می بیند...تمام وسایل و کارگران را آورده و شروع کرد به کار کردن و ساخت و مسجد میکند...، 🍃مرد ثروتمند وقتی از شروع کار مطمئن میشود به خانه  برمیگردد. 🌸همسرش به او میگوید: کجا رفتی مرد... چرا بی جواب چرا بی خبر؟؟؟؟ 🍃مرد در جواب همسرش میگوید..: هیچ رفته بودم یک حبه  انگور از یک من مالی که در این دنیا دارم برای سرای باقی خودم کنار بگذارم، و اگر همین الان هم بمیرم دیگر خیالم راحت است ، که حداقل یک حبه انگور ذخیره دارم. 🌸همسرش میگوید چطور...مگه چه شده؟اگر بابت انگورها ناراحت شدید حق باشما بوده ما کم لطفی کردیم معذرت میخواهم.... مرد با ناراحتی میگوید: 🍃شما حتی با یک دانه از یک من انگور هم بیاد من نبودید و فراموشم کردید البته این خاصیت این دنیاست و تقصیر شما نیست...جالب اینست که این  اتفاق در صورتی افتاده که من هنوز بین شما زنده هستم،چگونه انتظار داشته باشم بعد از مرگم مرا بیاد بیاورید و برایم صدقه دهید؟؟؟وبعد قصه خرید زمین و ساخت مسجد را برای همسرش تعریف میکند.... 🌺امام جماعت تعریف میکرد که طبق این نقل مشهور بین مردم شهر الان چهارصد سال است که این مسجد بنا شده، ۴۰۰سال است این مسجد صدقه جاریه برای آن مرد میباشد ،چون از یک دانه انگور درس و عبرت گرفت... ❌ای انسان قبل از مرگ برای خود عمل خیر انجام بده و به انتظار کسی منشین که بعد از مرگت کار خیری برایت انجام دهد، محبوب ترین مردم تو را فراموش میکنند حتی اگر فرزندانت باشند... پند آموز https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a
16.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💐 بسیار زیبا 💐 خاطره‌ آقای قرائتی از مهربانی امام رضا علیه السلام🌺 تا آخر گوش بدید.💐 https://eitaa.com/joinchat/1801519111Cba7e16497a 🌸 لطفاً نشر دهید 🌸