✳ مهربانتر از مادر
🔻 جوانی بسیار ازخودراضی و مغرور، همواره مادر پیرش را رنج میداد. بیمهری او به مادر به جایی رسید که روزی مادرش را که بر اثر پیری و ضعف، توان راهرفتن نداشت، به کول گرفت و بالای کوه برد و در آنجا گذاشت تا طعمهی درندگان شود! هنگامی که مادر را در آنجا گذاشت و از بالای کوه سرازیر شد تا به خانه برگردد، مادرش به این فکر افتاد: «مبادا پسرم در مسیر پرتگاه کوه بیفتد و بدنش خراش بردارد و یا طعمهی درندگان گردد!» پس برای پسرش چنین دعا کرد: «خدایا! پسرم را از آسیب درندگان و از گزند حوادث حفظ کن، تا به سلامت به خانهاش بازگردد.» خداوند به موسی علیه السلام خطاب کرد: «ای موسی! به آن کوه برو و منظرهی مهر مادری را ببین.» موسی علیه السلام به آنجا رفت. وقتی مهر مادری را دریافت، احساساتش به جوشوخروش آمد که بهراستی مادر چقدر مهربان است! در این هنگام خداوند به او وحی کرد: «ای موسی! من به بندگانم مهربانتر از مادر هستم.»
📚 از کتاب #سرگذشتهای_عبرتانگیز
📖 ص ۲۵۲
#زیبا_زندگی_کن 🦋👇
┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
Join🔜 @mohandesi_fekr2
🌺🌿🌺🌿