#پویش همگانے!✋🏻
#من_محمد_را_دوست_دارم
پ.ن⇩
در پے هتڪ حرمٺ مجدد مجلھ فرانسوے
بہ ساحٺ #پیامبر اڪرم ﴿صلے اللہ علیھ و آلہ و سلم﴾
#انتشار بدید...حتے با لینڪ ڪانآلِ خودتون!✌️🏻
فقط نشون بدید ما...
#ما_محمد_را_دوست_داریم♥️
تمامعمرمانبهخیالِخوشاشسپرکردیم..
خیالِاودمیکهبیفتدبهیادِماخوباست :)
♡| ڪپے با ذڪر صلوات آزاد |♡
🕊 @moharam_98
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲┊ #پستـــــاینستاگࢪام
ڪارے ڪردی دل من میخواد بہ چشت بیاد
♡| ڪپے با ذڪر صلوات آزاد |♡
🕊 @moharam_98
هدایت شده از 『 رُوضَةُ الحُسيݧ 』
1_181232927.mp3
1.95M
✿#چلہ_عاشورا_تا_اربعیݩ
✿#قرائتـــــ_زیارت_عاشوࢪا
✿#هدیہ_بہ_روح_پاڪ_شهدا
♡| ڪپے با ذڪر صلوات آزاد |♡
🕊 @moharam_98
•°❥| #غمنامـــــہ
📚 | #ترجمہ_مقتل_لهوفـ
•| أَلسَّلامُ عَلَے ابْنِ زَمْـزَمَ وَ الصَّـفا|•
آنگاه ابن زياد دستور داد، امام سجّاد عليہ السّلام و همراهانش را بہ خانہ اى ڪہ
در ڪنار مسجد اعظم ڪوفہ بود بردند و در آنجا زندانے نمودند.
زينب عليها السلام [براى اينكه مبادا بانوانى به ملاقات آنها بيايند و همين ملاقات موجب يك نوع شماتت و تحقير خاندان عصمت گردد] فرمود:
«هيچ زن عرب نژاد حقّ ملاقات با ما را ندارد، جز ڪنيزان ڪہ آنها نيز مانند ما اسيرى ديده اند.»
سپس عبيد اللَّه بن زياد فرمان داد تا سر مقدّس حسين عليه السّلام را در ڪوچہ هاى ڪوفہ بگردانند، مأموران اين فرمان را اجرا نمودند،
سپس عبيد اللَّه بن زياد (در مسجد اعظم كوفه در ميان اجتما؏ مردم)
بالاى منبر رفت پس از حمد و ثناى الهى در ضمݩ گفتاࢪش چنين گفت: «حمد و سپاس خداوندى را ڪہ حق و صاحبان حق را آشڪار كرد، يزيدو شيعيانش را پيروز و چيره نمود، و دروغگو و پسر دروغگو را كشت.»
او همين ڪہ سخن را به اينجا رسانيد، عبداللَّه بن عفيف ازدى ڪہ از پارساياݧ و شيعيان نيڪ حضرت علے عليه السّلام بود، و چشم چپش در جنگ جمݪ كه در ركاب على عليه السّلام با دشمن مى جنگيد بر اثر اصابت تير، و چشم راستش را در جنگ صفّين نابينا شده بود، و همواره در مسجد اعظم ڪوفہ هر روز تا شب در نماز و عبادت به سر مى برد.پس از شنيدن سخن گستاخانه ابن زياد، برخاست و چنين فرياد زد:
يا ابن مرجانة انّ الكذّاب بن الكذّاب انت و ابوك و من استعملك و ابوه يا عدوّ اللَّه...
اى پسر مرجانه! همانا دروغگو و پسر دروغگو تو و پدرت و كسے است كه تو و پدرت را بر گرده مردم سوار كرد، اى دشمن خدا آيا فرزندان پيامبراݩ را میكشےو آنگاه اين گونه بر فراز منبرهاى مسلمانان سخن مى گويے؟!
عبيد اللَّه بن زياد خشمگين شد و گفت: اين سخنگو كيست؟! عبد اللَّه گفت: «سخنگو من هستم اى دشمن خدا! آيا فرزندان پاك پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم را كه خداوند هر گونه ناپاكى را از آنها زدوده مى كشى، و گمان مى كنى كه مسلمان هستى؟ واى بر اين مصيبت! كجايند فرزندان مهاجران و انصار تا از تو رئيس ياغى تو كه ملعون پسر ملعون از زبان رسول خداوند جهان است انتقام بكشند.»
ابن زياد بيشتر خشمگين شد، به طورى كه رگهاى گردنش پر از خون گرديد و گفت: «او را دستگير كرده و نزد من بياوريد»
جلّادان از هر سو به طرف عبد اللَّه شتافتند تا او را دستگير كنند، در اين ميان اشراف طايفه ازد (كه او از آن طايفه بود) از پسر عموهايش برخاستند و او را از دست مأموران نجات دادند و از در مسجد خارج نموده و به خانه اش رساندند.
#وقایعبعدازعاشوࢪا
#ادامہ_دارد...
♡| ڪپے با ذڪر صلوات آزاد |♡
🕊 @moharam_98