eitaa logo
محبان الزهرا سلام الله علیها
2.5هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1.9هزار ویدیو
99 فایل
ارتباط با ادمین @hajhemat_9350
مشاهده در ایتا
دانلود
enc_17002386782180266695799 (1).mp3
4.12M
🔊| • ننه ام البنین دلم از زندگی سیره • دنیا حال و روز من رو داره به مسخره میگیره • نندازی آبرومو به دست مردم آبروم میره 👤 🥀 ▪️به جمع محبان الزهرا سلام الله علیها بپیوندید https://eitaa.com/joinchat/2921857276C987663e282
📢سخنران 🎤 بانوای گرم 📆زمان: چهارشنبه ۶ دی ماه ⏱از ساعت ١٩:٣٠ 🕌مکان: ملکشهر_خیابان مطهری _ انتهای خیابان آزادگان_کوچه اطلس ٣_بن بست شبنم ٢_ منزل برادر کاظمی 🔴ویژه برادران (سلام الله علیها) (سلام الله علیها) https://eitaa.com/joinchat/2921857276C987663e282
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 سالروز وفات حضرت ام البنین سلام اللّه علیها بر همه عاشقان تسلیت باد. امام صادق (علیه السلام): بُکی الحُسَینُ علیه السلام خَمسَ حِجَجٍ، و کانَت امُّ جَعفَرٍ الکلابِیةُ تَندُبُ الحُسَینَ علیه السلام و تَبکیهِ و قَد کفَّ بَصَرُها. بر حسین علیه السلام پنج سال گریسته شد. امّ جعفر کلابی (امّ البنین)، برای حسین علیه السلام مرثیه می سرایید و می‌گریست تا اینکه چشمانش نابینا شد. الأمالی للشجری: ج ۱، ص ۱۷۵ ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ ┄┄┅✿❀🌺❀✿┅┄┄ 🍃 به جمع محبان الزهرا سلام الله علیها بپیوندید https://eitaa.com/joinchat/2921857276C987663e282
🌷◾ سالروز وفات حضرت ام البنین (س) روز تکریم از مادران و تجلیل از همسران شهدا" گرامی باد. ┄┄┅✿❀🌺❀✿┅┄┄ 🍃 به جمع محبان الزهرا سلام الله علیها بپیوندید https://eitaa.com/joinchat/2921857276C987663e282
نمایش رایگان یاس کبود جلوه‌‌ای از وقایع فاطمیه 🔹️همزمان با ایام وفات حضرت اُم البنین در تکریم مادران و همسران شهدا 🔹️زمان: پنج‌شنبه هفتم دیماه 🔹️مکان: سالن جدید گلستان شهدا سانس اول ساعت ۱۵ سانس دوم ساعت ۱۹:۳۰ سانس سوم ساعت ۲۰:۳۰ ▪️به جمع محبان الزهرا سلام الله علیها بپیوندید https://eitaa.com/joinchat/2921857276C987663e282
هدایت شده از KHAMENEI.IR
📢 حدیث نصب شده در محل سخنرانی رهبر انقلاب در دیدار اقشار مختلف بانوان ۱۴۰۲/۱۰/۶ 🔹 امیرالمؤمنین علیه‌السلام «إنَّ المَرأةَ رَيحَانَةٌ» نهج البلاغه، نامه ۳۱ 🔹زن همچون گلی لطیف است. 🖼 💻 Farsi.Khamenei.ir
محبان الزهرا سلام الله علیها
🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸 🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸 🌿🌸🌿🌸🌿🌸 🌸🌿🌸🌿🌸 🌿🌸🌿🌸 🌸🌿🌸 🌿🌸 🌸 #رمان_قصه_دلبری #قسمت_پنجاهم هر دو مثل جنازه ای متحرک
▪️🥀▪️🥀▪️🥀▪️🥀 🥀▪️🥀▪️🥀▪️🥀 ▪️🥀▪️🥀▪️🥀 🥀▪️🥀▪️🥀 ▪️🥀▪️🥀 🥀▪️🥀 ▪️🥀 🥀 مثل پروانه دورش می چرخید و قربان صدقه اش میرفت. اما این شادی و شعف چند ساعتی بیشتر دوام نیاورد. دیدم بچه نمیتواند نفس بکشد. هی سیاه میشد.حتی نمیتوانست راحت گریه کند. تا شب صبر کردیم اما فایده ای نداشت. به دلهره افتادیم که نکند طوری بشود. پدرم با عصبانیت میگفت :((از عمد بچه رو مرخص کردن که توی خونه تموم کنه)). سریع رساندیمش بیمارستان. بچه را بستری کردند و ما را فرستادند خانه. حال و روز همه بدتر شد. تا نیاورده بودیمش خانه، این قدر به هم نریخته بودیم. پدرم دور خانه راه میرفت و گریه می کرد و می گفت: ((این بچه یه شب اومد خونه همه رو وابسته و بیچاره خودش کرد و رفت)). محمد حسین باید میرفت اوایل ماه رمضان بود. گفتم: «توبرو، اگه خبری شد زنگ میزنیم. سحر همان شب از بیمارستان مستقیم به گوشی خودم زنگ زدند و گفتند بچه تمام کرد. شب دیوانه کننده ای بود. بعد از پنجاه روز امیر محمد مرده بود و حالا شیر داشتم. دور خانه راه میرفتم گریه میکردم و روضه حضرت رباب می خواندم. مادرم سیسمونیها را جمع کرد که جلوی چشمم نباشد. عکسها ، سونوگرافیها و هر چیزی را که نشانه ای از بچه داشت، گذاشت زیر تخت. با پدر و مادرش برگشت. میخواست برایش مراسم ختم بگیرد ،خاکسپاری ،سوم هفتم و چهلم خانوادهاش گفتند:(( بچه کوچیک این مراسما رو نداره)). حرف حرف خودش بود پدرش با حاج آقا مهدوی نژاد که روحانی سرشناسی در یزد بود صحبت کرد تا متقاعدش کند. محمد حسین روی حرفش حرف نمیزد خیلی باهم رفیق بودند.... ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ 📚 ادامه دارد... 🥀به جمع محبان الزهرا سلام الله علیها بپیوندید https://eitaa.com/joinchat/2921857276C987663e282 🥀▪️🥀▪️🥀▪️🥀▪️🥀▪️