امام حسین.. من قسمت داده بودم، به عباست!
قسمت داده بودم به لحظه سیلی خوردنِ مادرت زهرا...(:
آقا من قسم خورده بودما..
قسم خورده بودم 1401 میام حرمت!
ولی...بحث،بحثِ لیاقتِ دیگه..
آقا صدامو میشنوی؟!
شایدم نه.. شاید گناهام نزاره اصلا صدام بهت برسه..
ولی من دیگه کم آوردم!
ـ دلداده ارباب
آقا بگم 1401 ام چجوری گذشت؟
کوچه گرد این شهر پر آزارم من ..
تا سحر خواب ندارم منو بیدارم من
بگم امام رضا هم قبولم نکرد؟
آقا خجالت میکشم بگم مشهدم نرفتما..
آقا تا حالا آبروداری کردی! نذاشتی آبروم پیشِ مرد و نامرد بره..!
الانم ابرو داری کن.. تورو قسم به آبرویِ رفته عباس، نزار آبروم با گناهام بره ها..
آقاااا.. بگم هر کی میومد اون صحنُ سرا به پاش میوفتادم که به امام حسین بگو دلتنگشم....
بگم که قسم خورده بودم اربعین 1401 ایران نمونم ولی نشد..!
موندم ایران.!؟
بگم آقا..!؟
ـ دلداده ارباب
ولی من به این چشام قولِ دیدن حرم رو دادماا..
ولی فقط چشام به عکس های حرمت عادت کرده..
من تمومِ بغض هایی که تو گلوم جمع شده رو، نگهداشتم که تو حرمت خالی کنم..
نگهداشتم که با صدایِ بلند هق بزنم!
چون دیگه اونجا کسی نمیپرسه چی شده.. همه میدونن چی شده!
ـ دلداده ارباب
من تمومِ بغض هایی که تو گلوم جمع شده رو، نگهداشتم که تو حرمت خالی کنم.. نگهداشتم که با صدایِ بلند هق
ما رو پا برهنه نفرستی محشر
بارم الان زمینه ..
حسین جان، ما را کسی نخواست..!
گر تو هم نمیخواهی، در گوشمان بگو تا که بمیریم گوشهای