ـ دلداده ارباب
ولی من به این چشام قولِ دیدن حرم رو دادماا..
ولی فقط چشام به عکس های حرمت عادت کرده..
من تمومِ بغض هایی که تو گلوم جمع شده رو، نگهداشتم که تو حرمت خالی کنم..
نگهداشتم که با صدایِ بلند هق بزنم!
چون دیگه اونجا کسی نمیپرسه چی شده.. همه میدونن چی شده!
ـ دلداده ارباب
من تمومِ بغض هایی که تو گلوم جمع شده رو، نگهداشتم که تو حرمت خالی کنم.. نگهداشتم که با صدایِ بلند هق
ما رو پا برهنه نفرستی محشر
بارم الان زمینه ..
حسین جان، ما را کسی نخواست..!
گر تو هم نمیخواهی، در گوشمان بگو تا که بمیریم گوشهای