eitaa logo
محبان المهدی شهید قدرت الله جعفری
130 دنبال‌کننده
12.4هزار عکس
5هزار ویدیو
97 فایل
ترک واجبات و انجام محرمات، حجاب ونقاب دیدار ما از حضرت مهدی (عج) است کپی از مطالب به شرط احترام به پدر و مادر حلال است
مشاهده در ایتا
دانلود
«إنّک علی کل شیء قدیر» هر گاه نسبتِ خودم را با تو می‌بینم و قیمت عشق تو را می‌سنجم، در مسیر رسیدن به عشق تو جز یأس چیزی عایدم نمی‌شود. عشق تو کجا و من ناچیز کجا؟ دل من چه ارزشی دارد که خانۀ عشق تو شود؟ آن هم دلی که کاروانسرای عشق‌های دنیایی بوده و بوی زمین گرفته است. تیغ این یأس وقتی می‌خواهد نفسم را قطع کند، ناگهان به یاد خدای علی کل شیء قدیر می‌افتم و امیدم جان می‌‌گیرد. خدا را شکر که خدایم بر هر کاری تواناست و او را شکر که قدرتش نمی‌گذارد با ضربۀ سنگین یأس پشتم به خاک مالیده شود. آقا! من روزی عاشق تو خواهم شد، این را به امید خدای علی کل شیء قدیر می‌گویم. دعا کن ایمانم به قدرت خدا روز به روز بیشتر شود تا هیچ گاه یأس از عاشق شدن مرا به وادی مرگ نکشاند. شبت بخیر حضرت معشوق!
🍃محبوب خدا من می‌دانم چه کارهایی دلت را می‌شکند و غصه‌دارت می‌کند؛ ولی باز هم آن کارها را می‌کنم؛ و می‌دانم چه کار کنم لبخند به لبت می‌نشیند و راضی می‌شوی از من؛ ولی چرا انگیزه‌ام برای آن کارها زیاد نیست؟ اینها همه یک معنا دارد: من عاشق نیستم. اگر هر شب این گونه از تو عذرخواهی کنم باز هم کم است: مرا ببخش برای این همه عاشق نبودنم. شبت بخیر محبوب خدا!
🍃نگاه بلند خدا بلندترین نگاه آدم روی زمین متعلق به توست. تو از بالاترین نقطۀ ممکن به همۀ عالم نگاه می‌کنی و یقین دارم آرام‌ترین انسان روی زمینی. ما نگاهمان کوتاه است. این همه تشویش و اضطراب ریشه در کوتاهی نگاهمان دارد. نگاه‌های ما را روی هم که بگذارند، باز هم قامتش به نگاه بلند تو نمی‌رسد؛ ولی آقا در حصار این نگاه‌های کوتاه هم داریم دست و پا می‌زنیم. می‌شود گوشۀ چشمی از نگاهت را نصیب ما کنی، تا کمی از این تشویش و اضطراب فاصله بگیریم؟! شبت بخیر نگاه بلند خدا!
🍃معنای زندگی کسی گفت که من در دلم تو را دوست ندارم و سهمم از محبت تو جز ادعا چیز دیگری نیست. آسمان روی سرم خراب شد. زمین زیر پایم گویی بی‌قرار شد. حرفش درست یا اشتباه، مرا دربارۀ محبتم به تو به تردید انداخت. به دلم نگاه کردم، نشانه‌های محبتت را دیدم. به حرف او فکر کردم، شاید راست می‌گوید و من دچار وهم و خیال شده‌ام و حالا منم و این تردید دهشتناک. می‌شود محبتم را به امضای خویش مزیّن کنی، تا دلم آرام بگیرد؟ التماس می‌کنم امضا کن. شبت بخیر معنای زندگی!
🍃دل خوشی ام دیگر نمی‌توانم به خوشی‌های دنیا دل ببندم. یک روز وقتی دنیا روی خوش نشانم می‌دهد روی پنجۀ پا می‌ایستم تا بتوانم آن سویِ رویِ خوش دنیا را ببینم. دوست دارم همۀ توانم را به کار بگیرم دنیا را کنار بزنم و پشت پردۀ خوشی‌هایی که نشانم می‌دهد را ببینم. در کنار هر خوشی، باید دنبال ناخوشی‌های متراکمی بگردم. دیگر باورم کرده‌ام که دنیا جای خوشی کردن نیست. دنیا اگر خوشی داشته باشد تنها و تنها در نگاه تو می‌شود آن را پیدا کرد. نگاهم کن بگذار کمی طعم خوشی را بچشم. خوشی نگاه تو خالص است ناخوشی همراهش نیست. شبت بخیر دل‌خوشی‌ام!
🍃دل خوشی معصومه 🍃امشب دلم عجیب گره خورده به ضریح حرمی که حرم اهل بیت است تو دوستش داری، همان طوری که پدرانت دوستش دارند. دلم در صحن و سرای بانوی کرامت، در قم پرسه می‌زند و می‌خواهم ایدۀ نقّاشی انتظارم را از بانو بگیرم. 🍃گاهی باید بنشینی در خانه و چشم به در بدوزی تا یار بیاید و گاهی هم باید بلند شوی، بار سفر ببندی شهر به شهر و جاده به جاده راه طی کنی تا به یار برسی هر کدام از این انتظارها حال و هوای خودش را دارد. امشب می‌خواهم خواهری را به تصویر بکشم که از مدینه بار سفر بسته و مقصدش طوس است. از وقتی که حرف سفر شده آهنگ تپش قلبش فریاد انتظار را سر می‌دهد. 🍃به جاده که افتاده گویی طی کردن هر وجب از این جاده به اندازۀ فرسنگ‌ها طول می‌کشد. خاصیت انتظار این چنینی همین است: وقتی که منتظر باشی و در راه راه بیش از اندازه طولانی می‌شود. من می‌خواهم بانو را در قم بکشم، یعنی در میانه راه وقتی که بیمار است و در راه مانده ولی دلش همچنان دارد راه را طی می‌کند. فاطمه معصومه برای من نماد منتظری است که ننشست بلند شد و حرکت کرد مخاطرۀ سفر را به جان خرید و رنج راه را تاب آورد و اگر چه به یار نرسید؛ ولی تصویری از انتظار کشید که تا همیشه باقی است. 🍃ضریح و گلدستۀ بانو به من می‌گوید که منتظر نیستم هر چه قدر نگاه می‌کنم به زندگی‌ام نمی‌توانم شباهتی پیدا کنم میان خودم و بانوی منتظر. 🍃من چه قدر به خاطر تو از وطن بریدم و جادۀ خطر را برگزیدم؟ انتظاری که من دارم، انتظار بی‌دردهاست اگر انتظار تو برایم درد سری داشته باشد عطایش را به لقایش خواهم بخشید. 🍃من نمی‌دانم چرا در قم، این جمکران است که نماد انتظار توست کسی اگر در حرم بانو، حس منتظرانه نیافت باید زیارتش را از سر بگیرد کسی چه می‌داند شاید اگر تو فرمان بنای جمکران را در جایی دادی که در امتداد حرم بانوست می‌خواستی بگویی راه انتظار تو از حرم بانو می‌گذرد بانو بزرگ معلّم درس انتظار است مایی که انتظار را با نوع بی‌دردسرش دوست داریم بیشتر از نان شب محتاج درس انتظار بانو هستیم. 🍃باید یاد بگیرم به خاطر تو حرکت کردن را به خاطر بانو دلم را بزرگ کن تا یاد بگیرم این درس را. شبت بخیر دل‌خوشی معصومه
🍃نسیم لطف خدا به بی‌قراری‌های خودم که فکر می‌کنم از تو خجالت می‌کشم. زیرا بی‌قراری‌ها مرا از تو غافل می‌کند و همین غفلت است که بلای جانم می‌شود. کدام بلاست که بالاتر از غفلت از تو باشد؟ مرا دریاب تا از طوفان غفلت تو رها شوم شبت بخیر نسیم لطف خدا!
می‌شود جواب این سؤالم را بدهی که سخت محتاج آن هستم: آنها که با مرگ زیبا از این دنیا می‌روند، چه کار کرده‌اند که خدا این طور خریدارشان می‌شود؟ من از مرگ زشت یا مرگ طبیعی هراس دارم. جوابم را بده تا از این هراس خلاص شوم. آقا! خودم یک جواب حتمی برای این سؤال دارم: کسی که دل تو را به دست بیاورد، شایستۀ مرگ زیبا می‌شود. درست می‌گویم؟ حالا بگو چه کار باید کرد تا دل تو به دست بیاید؟ منتظر جوابت می‌مانم. شبت بخیر جواب سؤال‌های زندگی‌ام!
🍃 امام زیبایی ها امشب سالگرد اولین شبی است که بار امامت را بر دوش گرفتی و سالگرد اولین شبی که ما شدیم مأموم تو. در این سال‌های طولانی تو امام خوبی بودی برای ما ولی شرمنده که ما مأموم خوبی نشدیم برای تو. تو مأمن ما شدی ولی ما مؤمنِ تو نشدیم. سفرۀ دردهای ما همیشه پیش تو باز بود ولی گوش شنوایی نداشتیم برای شنیدن دردهای تو. غصه که داشتیم تو به یادمان می‌آمدی غصه‌ها که می‌رفتند شاد که می‌شدیم تو هم از یاد می‌رفتی. ما تو را کنارِ نداشته‌هایمان می‌دیدیم. داشته‌هایمان را که نگاه می‌کردیم تو را فراموش می‌کردیم و چرا یادم نمی‌آید زمانی را که تو را بزرگ‌ترین داشتۀ خویش بدانیم؟ و بیشتر یادم نمی‌آید زمانی را که تو را تنها داشتۀ خویش بدانیم. شب‌هایی که این طور نگاهم به زشتی‌هایم خیره می‌شود شرم رخصت نمی‌دهد که التماس کنم شب بخیر بگویی به من. شبت بخیر امام زیبایی‌ها!
🍃شیرینی روزگار عاشقان صادق تو سختی‌های کمرشکن روزگار را به جان می‌خرند تا تو را به دست بیاورند ولی کسانی که از عشق جز ادعا بهره‌ای ندارند،‌ تو را می‌خواهند تا سختی‌ها را از آنها دور کنی. عاشقان صادقت، در مستی عشق تو شکرانۀ سختی‌های روزگار را به جا می‌آورند، مدعیان عشقت اما تو را به باد گلایه می‌گیرند اگر بار سختی‌هایشان سنگین شود. این عشق با صداقت چه متاع گرانبهایی است و ما بی‌بهره از آن! ما را بی‌نصیب رها نکن از این عشق بی‌مثال! شبت بخیر شیرینی روزگار!
🍃بهار من من خودم را خیلی شبیه پاییز می‌بینم و از پاییز بودنم، خسته‌ام. پاییز نماد احتضار است و من در همۀ سال‌هایی که در حیرت عاشق نبودن عمر تلف کرده‌ام، احساس احتضار می‌کنم. من به بهار عاشق بودن محتاجم و تنها به امید تمام شدن پاییز عمرم، دنیا را تحمل می‌کنم. می‌شود بگویی چقدر تا بهار عاشق شدن فاصله دارم؟ اصلا احتضار عاشق نبودنم به مرگ منتهی می‌شود یا این که به زندگی برمی‌گردم؟ شبت بخیر بهار من!
آقا! سیدحسن نصرالله را چقدر دوست داشتی؟ آیت الله مصباح می‌گفت من با حب سیدحسن نصرالله تقرب می‌جویم و امید دارم که این محبت در روز قیامت به فریادم برسد. کاش می‌فهمیدم او به چه اندازه از قرب تو رسیده بود که کسی از اولیای خدا با محبت او امید نجات پیدا می‌کند. آقا! سیدحسن نصرالله را چقدر دوست داشتی؟ وقتی به او فکر می‌کنم می‌بینم در روزگاری که برخی از مدعیان عشقت، مایۀ عار تو هستند،‌ یکی مثل او بود که چونان شیر غران اشدّاء علی الکفار بود و چونان برادری دل‌سوز رحماء بینهم بود. یعنی همان شیعۀ واقعی. آقا! سید حسن نصرالله را چقدر دوست داشتی و حالا که به آسمان پر کشیده، چقدر دل‌تنگش می‌شوی؟ خبر شهادتش را که شنیدی، چه کار کردی؟ کسی بود که تسلایت دهد؟ با خدا دربارۀ او چه گفتی؟ آقا! می‌شود دعا کنی که عاقبت من هم مثل سیدحسن شود که وقتی خبر شهادتم را شنیدی، آه بکشی برای این که یاری را از دست دادی که مایۀ افتخارت بود؟ شبت بخیر امام سیدحسن نصرالله!