🌹🌹روزي در مسجد كوفه شخصي به امام علي عليه السّلام گفت #خدا_را_آنگونه_توصيف_كن كه گويا با چشم سر او را ديده ايم، امام به خطابه برخاست، مسجد پر از مردم شد، در حالي كه خشمناك بود و رنگ صورت امام تغيير كرده بود فرمودند:
🔷🔹《#قسمت_دوم، صفات خدا در قرآن》
💢اي پرسش كننده، درست بنگر، آنچه را كه قرآن از صفات خدا بيان ميدارد به آن اعتماد كن، و از نور هدايتش بهره گير و آنچه را كه شيطان تو را به دانستن آن وا مي دارد و كتاب خدا آن را بر تو واجب نكرده و در سنّت پيامبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم و امامان هدايتگر عليه السّلام نيامده، رها كن و علم آن را به خدا واگذار، كه اين نهايت حقّ پروردگار بر تو است.
💢بدان، آنها كه در علم دين استوارند، خدا آنها را از فرو رفتن در آنچه كه بر آنها پوشيده است و تفسير آن را نمي دانند و از فرو رفتن در اسرار نهان بي نياز ساخته است و آنان را از اين رو كه به عجز و ناتواني خود در برابر غيب و آنچه كه تفسير آن را نمي دانند اعتراف ميكنند، ستايش فرمود و ترك ژرف نگري آنان در آنچه كه خدا بر آنان واجب نساخته را راسخ بودن در علم شناسانده است. پس به همين مقدار بسنده كن و خدا را با ميزان عقل خود ارزيابي مكن، تا از تباه شدگان نباشي.
💢اوست خداي توانايي كه اگر وهم و خيال انسانها بخواهد براي درك اندازه قدرتش تلاش كند و افكار بلند و دور از وسوسه هاي دانشمندان، بخواهد ژرفاي غيب ملكوتش را در نوردد و قلبهاي سراسر عشق مشتاقان، براي درك كيفيّت صفات او كوشش نمايد و عقلها با تلاش وصف ناپذير از راههاي بسيار ظريف و باريك بخواهند ذات او را درك كنند، دست قدرت بر سينه همه نواخته بازگرداند، در حالي كه در تاريكيهاي غيب براي رهايي خود به خداي سبحان پناه ميبرند و با نا اميدي و اعتراف به عجز از معرفت ذات خدا، باز ميگردند كه با فكر و عقل نارساي بشري نميتوان او را درك كرد و اندازه جلال و عزّت او در قلب انديشمندان راه نمي يابد.
💢خدايي كه پديده ها را از هيچ آفريد، نمونه اي در آفرينش نداشت تا از آن استفاده كند و يا نقش هاي از آفريننده اي پيش از خود، كه از آن در آفريدن موجودات بهره گيرد، و نمونه هاي فراوان از ملكوت قدرت خويش، و شگفتيهاي آثار رحمت خود، كه همه با زبان گويا به وجود پروردگار گواهي مي دهند را به ما نشان داده كه بي اختيار ما را به شناخت پروردگار مي خوانند.
💢در آنچه آفريده آثار صنعت و نشانه هاي حكمت او پديدار است، كه هر يك از پديده ها حجّت و برهاني بر وجود او مي باشند، گرچه برخي مخلوقات، به ظاهر ساكت اند، ولي بر تدبير خداوندي گويا و نشانه هاي روشني بر قدرت و حكمت اويند
💢خداوندا گواهي ميدهم، آن كس كه تو را به اعضاي گوناگون پديده ها و مفاصل به هم پيوسته كه به فرمان حكيمانه تو در لابلاي عضلات پديد آمده، تشبيه ميكند، هرگز در ژرفاي ضمير خود تو را نشناخته و قلب او با يقين انس نگرفته است، و نميداند كه هرگز براي تو همانندي نيست. و گويا بيزاري پيروان گمراه از رهبران فاسد خود را نشنيده اند كه ميگويند: «به خدا سوگند ما در گمراهي آشكار بوديم. كه شما را با خداي جهانيان مساوي پنداشتيم»
💢دروغ گفتند مشركان كه تو را با بتهاي خود همانند پنداشتند و با وهم و خيال خود گفتند پيكري چون بتهاي ما دارد و با پندار نادرست تو را تجزيه كرده و با اعضاي گوناگون مخلوقات تشبيه كردند.
💢خدايا گواهي ميدهم آنان كه تو را با چيزي از آفريده هاي تو مساوي شمارند از تو روي بر تافته اند و آن كه از تو روي گردان شود بر اساس آيات محكم قرآن و گواهي براهين روشن تو، كافر است. تو همان خداي نامحدودي هستي كه در انديشه ها نگنجي تا چگونگي ذات تو را درك كنند و در خيال و وهم نيايي تا تو را محدود و داراي حالات گوناگون پندارند.
📚#نهج_البلاغه، خطبه ۹۱ (خطبه اشباح)
🔻🔻ادامه دارد🔻🔻
🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩
🕊#زیباییهای_عاشورا🕊
#قسمت_دوم
••••••☆•••••☆•••••••☆••••••••
🌹🍃 تجلی ادب🍃🌹
یکی از زیبایی های حماسه عاشورا، تجلی ادب بود. با مطالعه عاشورا درمی یابیم که عاشورا، یعنی ادب. مصداق های فراوانی می توان برای این صفت زیبا برشمرد؛ مثل دیدار حر با امام حسین علیه السلام؛ دیداری که سرنوشت حر بن بزید ریاحی را تغییر داد و او را از نام آوران عرصه زیبایی های عاشورایی قرار داد.
◾️🔻داستان از این قرار است که حر در برخورد های اولیه با امام، وقتی که مانع از حرکت و بازگشت حضرت شد، امام او را خطاب نمود و فرمود: «ثکلتک امّک ما ترید»؛ یعنی مادرت به عزایت بنشیند! از ما چه می خواهی؟ حرّ گفت: اگر دیگری جز تو نام مادر مرا می برد، البته متعرض مادرش می شدم و پاسخ او را همین گونه می دادم، هر که خواهد باشد، اما در حق مادر تو جز بزرگداشت سخنی بر زبان نمی توانم آورد. (قمی: 1368، ج1: 393)
◾️🔻این ادب جناب حرّ را می رساند که با وجود علاقه به مادرش، در برابر عظمت شخصیتی چون فاطمه علیها السلام سر تعظیم فرود می آورد و ادب را رعایت می کند و البته که همین ادب سبب مقامی کم نظیر برای او می شود.
❣ «ما رَأَیتُ اِلاّ جَمِیلًا»
هیچ چیز جز زیبایی ندیدم
#محرم
•••🚩•••🚩
#خطبه_متقین
📌 #قسمت_دوم
🔰امیرالمومنین علیهالسلام به بيان دو وصف ديگر پرهیزکاران پرداخته، مى فرمايد:
☀️غَضُّوا أَبْصَارَهُمْ عَمَّا حَرَّمَ اللّهُ عَلَيْهِمْ، وَ وَقَفَوا أَسْمَاعَهُمْ عَلَى الْعِلْمِ النَّافِعِ لَهُمْ
🔹«آنها چشمان خويش را از آنچه خداوند بر آنان حرام کرده فرو نهاده اند و گوشهاى خود را وقف شنيدن علم و دانشى که براى آنان سودمند است، ساخته اند»
⬅️«غَضُّوا» از ريشه «غضّ» در اصل به معناى کم کردن است و هنگامى که در مورد چشم به کار مى رود، معناى فروافکندن مى دهد; يعنى سر را به زير اندازد و نگاه نکند، که ما در تعبيرات فارسى به جاى آن چشم پوشى به کار مى بريم.
⬅️«وَقَفُوا» از ريشه «وقف» در لغت به معناى متوقف ساختن است; ولى گاه به معناى اصطلاحى فقهى يعنى چيزى را براى چيزى وقف کردن يا از آن گسترده تر، چيزى را اختصاص به چيزى دادن، به کار مى رود.
✔️بنابراين هر گاه در دو جمله بالا معانى حقيقى کلمه را در نظر بگيريم مفهومش آن است که آنها نگاه به صحنه هاى حرام نمى کنند و پيوسته گوش به علم نافع مى دهند و اگر معناى وسيع و کنايى آنها را در نظر بگيريم، مفهوم جمله اوّل اين است که آنها از همه محرمات چشم پوشى و صرف نظر مى کنند و گوشهاى آنها وقف بر علم نافع است.
مقصود از «علم نافع» در درجه اوّل، علومى است که براى دين و ارزشهاى معنوى و زندگى سعادت بخش در جهان ديگر، سودمند است و در درجه بعد، همه علوم و دانشهايى را که براى عزت و عظمت و استقلال و سربلندى انسانها در اين دنيا لازم است; اعم از علوم مربوط به سلامت انسان يا صنايع و کشاورزى يا علوم سياسى و مانند آن.
📝ادامه دارد...
باماهمراه باشید
#نهج_البلاغه