#موضوع : زینب سلاماللهعلیها زینت بود برای پدر و امامش... من چه؟
✍ بعضی وقتها فکر میکنم شاید اینکه روز تولد شما شده روز پرستار، حکیمانهترین انتخابِ ممکن بوده برای این مقام!
و شما نمیتوانستید «شریکه الحسین» باشید مگر اینکه روح ترمیم، روح مدارا، روح التیام، روح تیمارگری، روح غالب وجودتان باشد!
• نمیشود شریک کسی شد،
• نمیشود سپر کسی شد،
• نمیشود مراقب کسی بود،
• نمیشود کامل کنندهی راه کسی بود،
مگر آنکه آنقدر وسیع باشی که تمام غمهای امامت و فرزندان امامت در تو جا شوند!
√ لازمهی شریک کسی شدن، شبیه شدن به اوست!
√ لازمهی مراقبت کردن از کسی، ذبح تمام توقعات از اوست! چیزی شبیه حل شدن، یا تمام شدن در یک وجود!
« تمامِ من برای او » ....
و این بود علّت شهادت تمام انبیاء و معصومین: «نبودند کسانی که تمامشان برای امام باشد»
نمیشود که او «زینب» امامش باشد،
و پارههای جان امام، پارههای جان او نباشند.
یتیمان امام، نگرانیهای او نباشند!
او آمده که فقط آغوش باشد برای امام و فرزندانش... همین،
این راه به ارادهی خدا به مقصدش خواهد رسید اما... کسانی به «امام داری» میرسند که: هر آدمی را فرزند امام، و درد هر کسی را درد امام بدانند!
زِیْن (زینت) + أَبْ (پدر) = زینب (سلاماللهعلیها)
چه استراتژی دقیقی داشته خدا برای انتخاب نام تو!
امام، قبل از آنکه امام باشد برای ما (رابطهیحقوقی) ؛ پدر است برای ما (رابطهی حقیقی)
و محال است کسی در رابطهی حقیقی به بالاترین عشقها نرسیده باشد: ولی بتواند «امام دارِ خوبی» باشد!
√ عشق است که همه توقع ها را در خود ذوب میکند!
عشق است که تمام تو را در امام حل میکند!
آنوقت تو هم میشوی مثل سلمان، مثل عبدالعظیم حسنی «ولیّ امام» «تکهای از جان امام» ....
خداوندا میشود روزی ما هم مایهی زینت اماممان باشیم یعنی؟
#عشق
6.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#استاد_شجاعی
√ یه فرمول کلیدی از سبک زندگی حضرت زینب سلاماللهعلیها، برای کسی که قصد داره برای امامش خاص باشه!
#عشق
مظهر صبر.mp3
8.64M
#استاد_شجاعی
#استاد_عالی
برای برداشتن درد امام،
«صبر» اولین شرط است!
در زمان غیبت برای برداشتن فاصلهی میانمان تا امام، باید سخت، تمرینِ صبر کرد!
⭐️ ویژه ولادت #حضرت_زینب سلاماللهعلیها
#عشق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تولّد بانویِ صبر و شهامت زینب کبری
مبــــــــــااااااااارک💚
#میلاد_حضرت_زینب_مبارک
🍃گل همیشه بهارم
فصل پاییز آمده و آرام آرام برگهای زرد روی زمین میریزند و موسیقی برگهای خشک مهمان کوچههایمان میشود.
اما من خانۀ تو را در خیالم همیشهبهار تصور کردهام. مگر میشود پاییز قدرت زرد کردن درختهای خانه و محلهتان را داشته باشد؟! تو با هر بار نگاهی که به درختهای خانهات میکنی، هزاران بهار را در شاخ و برگ درختها میدمی و هر بار نفس کشیدن در محلهتان، یک روزگار زندگی میبخشد به درختها. اصلاً پاییز به محلۀ شما که میرسد، رنگ بهار میگیرد.
زرد شدهام و از نا افتادهام، خشک شدهام و در حال شکستنم. آقا! برای یک نفس هم که شده، میشود به من اجازۀ قدم زدن در کوچهتان را بدهی؟!
شبت بخیر گل همیشه بهارم!
#شب_بخیر
#بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
#دلنوشته_مهدوی