#انقلاب_فاطمه(س)
💠 #ادامه از شب قبل
... تو همچنان #پشت_در ایستاده بودی و تصور می کردی به کسی که گوشهایش را گرفته می توان گفت که هدایت چیست؟ رسالت چگونه است.
وقتی #آتش از در خانه خدا بالا رفت، خلیفه دوم آنچنان به #در حریم نبوت لگد زد که فریاد تو از میان در و دیوار به آسمان رفت!
پدر که حال تورا دید خندق وار حمله برد، او را بلند کرد و بر زمین کوبید:
_ای پسر صحاک به خدا قسم، اگر مامور به صبر و سکوت نبودم ،به تو می فهماندم که هتک حرمت پیامبر یعنی چه؟!
ریسمان در گردن پدر افکندند تا او را برای بیعت گرفتن به مسجد ببرند.
تو باز نتوانستی تاب بیاوری.
خود را باهمه ی جراحت و نقاهت از جا کندی و به دامن علی آویختی:
_ من نمی گذارم علی راببرید!
نمی دانم تازیانه بود، غلاف یا دسته ی شمشیر بود، چه بود؟ آنقدر بر بازو و پهلوی مجروح تو زد که تو از حال رفتی و دستت رها شد.
تووقتی به هوش آمدی از فضه پرسیدی:
_علی کجاست؟
فضه گفت او را به مسجد بردند.
به سوی مسجد دویدی وقتی علی را در چنگال دشمنان دیدی و شمشیر را بالای سرش فریادکشیدی:
_ اگر دست از سر پسرعمویم برندارید، سرم را برهنه می کنم، گریبان چاک می زنم و همه تان را نفرین می کنم.
همه وحشت کردند. اگرچه موقت، دست از سر علی برداشتند و رهایش کردند. تو تا پدر را به خانه نیاوردی، نیامدی.
و من نمی دانم کدام توان تو را بر پا نگاه داشته بود.
هر دو به خانه آمدید اما چه آمدنی!
تو چون #کشتی_شکسته "پهلو" گرفتی.
📔منبع : #کتاب_کشتی_پهلو_گرفته
اثر سید مهدی شجاعی
@mohebbanajums
#انقلاب_فاطمه(س)
📜 مروری تاریخی بر مجاهدت حضرت فاطمه (س) در دفاع از ولایت از رحلت پیامبر تا زمان شهادت
🕰مدت زمان مطالعه : ١ دقیقه
میدانم که خسته ای؛ می دانم که مصیبت بسیار دیده ای؛
اما تو خورشیدی مادر، بمان!
به خفاشان نگاه نکن.
این کوری مسری و مزمن دلت را مکدر نکند.
تو به خاطر همین چند چشم، به خاطر همین چند روز که آفتاب را میفهمند بمان!
می دانم که تو به دنبال چشمی برای دیدن و دلی برای فهمیدن گشتی و نیافتی.
من با چشم های کودکانه خود شاهد بودم که تو با آن حال نزار سوار بر مرکب می شدی و به همراه پدرم علی و دو برادرم حسن و حسین شبانه بر در خانه های تک تک مهاجرین و انصار می رفتید و آنها را به در یافتن حقیقت دعوت می کردید:
_ این شما نبودید که با پیامبر بیعت کردید و عهد بستید که فرزندان او را به مثابه فرزندان خود بشمارید؟!
هر ظلمی را که بر خاندان خود نمیپسندید بر خاندان رسول خدا هم نپسندید؟!
اکنون اگر مردید به عهد خود وفا کنید.
اما مرد نبودند؛ به عهد خود وفا نکردند؛ بهانه آوردند، بهانه هایی که حتی کودکانشان را می خنداند و دل بزرگان را به آتش می کشید!
یادم هست که آخرین خانه معاذ بن
جبل بود. حرفها را که شنید گفت:
_ کسی دیگر هم حاضر به حمایت از شما شده است؟
و تو مادرم پاسخ گفتی که:
_نه هیچکس
_ پس از من تنها چه کاری ساخته استاست؟
تو روی برگرداندی و گفتی:
_ معاذ دیگر با تو سخن نمی گویم تا بر پیامبر وارد شوم.
کاش این مردم می فهمیدند که مهر تو یعنی چه؟ قهر تو یعنی چه؟ لطف تو یعنی چه؟ خشم تو یعنی چه؟
همه ی این ماجراها مگر چند روز پس از وفات پیامبر اتفاق افتاد؟
چرا کسی خشم آشکار تو را نفهمید؟
چرا کسی نارضایی تو را از اوضاع و زمانه درک نکرد؟
#مادر_خوبی_ها
#فاطمیه۹۷
📔منبع : #کتاب_کشتی_پهلو_گرفته
اثر سید مهدی شجاعی
🔻هیئت#دانشجویی محبان اهل بیت (ع)
@mohebbanajums
#انقلاب_فاطمه
📜 مروری تاریخی بر مجاهدت حضرت فاطمه (س) در دفاع از ولایت از رحلت پیامبر تا زمان شهادت
🕰 مدت زمان مطالعه: 1 دقیقه
من هم مثل شما تعجب کردم وقتی که دیدم عده ای از زنان مدینه درپشت در خانه جمع شده اند.
گفتم داخل شوند. عده شان زیاد بود. وقتی دور بستر شما را گرفتند، اتاق کاملا پر شد.
آدمی در این چهار روز عمر چه چیزهای غریبی که نمی بیند!
پیکر را پر از زخم می کنند و می آیند به عیادت زخمی!
یکی از آنها به نیابت از سوی همه سوال کرد:
_ ای دختر رسول خدا با این بیماری تب را چگونه به صبح آوردید؟
من بی تاب بودم ببینم شما در مقابل سوال این عیادت کنندگان چه پاسخی میدهید؟
محکم و استوار نشستید و با نام معبود شروع کردید:
_ به خدا در حالی صبح کردم که از دنیای شما بیزارم و از مردان شما خشمگین.
مردان تان را آزمودم، تنفرم را برانگیختند.
دینداری و پایمردی شان را محک زدم، بی دین و ناجوانمرد از بوته آزمایش در آمدند و روسیاهی جاودانی را برای خود خریدند.
و چه درد آور است این لغزش در مسیر و انحراف از هدف و فساد در عقل و اندیشه!
آری چه زشت است آنچه مردان شما از پیش برای خود فرستادند!
آنان بار سنگین حق کشی را بر دوش کشیدند در حالیکه من با حربه حقیقت و استدلال از هر سو آنان را احاطه کرده بودم.
چه چیز سبب شد که از ابوالحسن کینه به دل بگیرند و او را کنار بگذراند؟
چه جایگاهی جستند؟! به کدام ستون تکیه زدند؟ به کدام ریسمان آویختند؟
عجب سرپرست بدی را برگزیدند و عجب جایگاه زشتی را انتخاب کردند!
پس نفرین بر قومی که خیال کردند خوب عمل می کنند اما جز زشتی و پلیدی نکردند.
پس منتظر باشید این بذر شوم به ثمر بنشیند
و نتایج فساد آشکار شود.
افسوس که چشم دیدن حقیقت ندارید. من چگونه میتوانم شما را به کاری وادارم که از آن کراهت دارید؟
بالاخره یکی از آنها زبان گشود:
_ اگر اینها را قبل از بیعت با ابوبکر میدانستیم
یقیناً با او بیعت نمی کردیم.
حتما کسی را جز علی بر نمی گزیدیم ولی...
_بس کنید بروید پی کارتان و بیش از این عذر نتراشید، این حرف ها که می زنید در پس آن کارها که کرده اید، پشیزی نمی ارزد.
📔منبع : #کتاب_کشتی_پهلو_گرفته
اثر سید مهدی شجاعی
#مادر_خوبی_ها
#فاطمیه٩٧
🔻هیئت دانشجویی محبان اهل بیت (ع)
@mohebbanajums