پیروان عترت محبین
حوالی اذان ظهر...
کار های روضه را انجام دادم...
از مادر اذن نماز گرفتم که مبادا کارش زمین بماند...
میروم به سمت معبودم...
حضرت عشق...
مهیا می شوم
سجاده را پهن میکنم و چادر بر سر می ایستم به نماز عشق...
می خوانم از او...در محضر او...
چهار رکعت نماز ظهر به یاد او...برای او...
الله اکبر
غرق در حمد و ستایشت
ستایش مخصوص توست
مخصوص تو،خدای بخشنده مهربان...
خدایی که صاحب روز پاداشی...
مارا به راه راست هدایت کن...راه انان که نعمت دادی،نه کسانی که بر انها غضب کردی
می گویم خدا یکتا است و بی نیاز...
آری به راستی که تو یگانه ای...
پاک و منزه ای ای بزرگ می ستایمت...
از همه بالاتری
ستایش مخصوص توست جز آفریدگار جهان معبودی نیست و تویی که از همه والا تری...
شهادت میدهم...
نیست خدایی جز تو...
یکتایی و بی همتا،شریکی نداری
شهادت میدهم...
محمد (ص) بنده و فرستاده توست که درود و رضوانت بر او و خاندان او
درود و رحمت و برکات خدا بر تو ای پیامبر
درود بر ما و بر بندگان صالح خدا
درود بر شما(ای نماز گزاران و مومنان) و رحمت و برکات خدا بر شما!
سر به خاک می سایم
شکر میکنم تو را برای آنچه دادی ای و نداده ای...
ستایس میکنم تورا که سزاواری
اشک امانم را بریده..
آه ای خدای من...
خدای مهربان من...
ای که به بنده ات از مادر مهربان تری...
چطور تاب بیاورم دوری از تورا...
چطور سر از تربتت بردارم و باز گردم به دنیای فانی...
به دنیایی که زرق و برقش میخواهد مرا از تو دور کند با خوش رقصی هایش...
اما مگر می شود...
مگر می شود این بنده ی تو...
از معشوقه اش دل بکند...
مگر می شود از تو جدا شد؛زیرا تو باقی هستی و بقیه فانی...
خدای من میدانی که عاقبتی جز شهادت مرا به تو نمی رساند زیرا که این سخن به حق خود توست...
شهدا عند ربهم یرزقون
از تو می خواهم این روزی را به طیبه ات پیشکش کن...
زیرا اگر شهید نشوم!می میرم...
#شهیده_طیبه سادات_مومنی
@mohebbin_etrat
هدایت شده از مقتلالشهداء فاطمیه سلاماللهعلیها
طیبه سادات احترام به مادر از اولویت هایش بود،به نماز نمی ایستاد مگر به اذن مادر؛زیرا نمی خواست کاری از مادر بر زمین بماند.
به سجده های طولانی اش معروف بود،قبل از شروع مراسم در اتاق مشغول عبادت وراز و نیاز با معبودش بود،که ناگهان سکوت اتاق شکست؛
توسط خواهرش صدا زده شد برای نگهداری فاطمه سادات
سریع اشک هایش را قایم کرد و خود را به مجلس روضه رساند
در میان زمزمه یا زهرا بود که با شکستن دیوار صوتی نگاه حضار به سقف توجهشان را جلب کرد،سقف ترک برداشت و با اصابت موشک آوار بر سر آنها ریخت و خاله و خواهر زاده در آغوش هم آرام گرفتند و به دیدار معبود شتافتند.
#شهیده_طیبه سادات مومنی
@fatemiyyeh_ir