eitaa logo
پیروان عترت محبین
296 دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
1.2هزار ویدیو
25 فایل
کانال واحد پیروان عترت (خواهران) هیئت محبین اهل بیت علیهم السلام اطلاع رسانی از * برنامه های واحد خواهران هیئت محبین * مراسمات * برنامه های فرهنگی * دوره های آموزشی * اردوها * مسابقات فرهنگی و ... ارتباط با مدیر کانال @Etrat_Admin
مشاهده در ایتا
دانلود
امروز ، روزی پر از نگاه شهدا... . قبل از شهادت مسعود داخل معراج شهدا نرفته بودم.. . شبی که خبر شهادت مسعودو دادن، نمیدونستم قراره اول برای دیدن پیکر مسعود به معراج شهدا بریم وداع با مسعود شش سال پیش مثل امروز دومین روز ماه صفر، اولین حضورم در معراج شهدا بود دو سال بعد، دومین حضورم وداع با پیکر مطهر برادر شهیدم مصطفی بود بعد از شهادت مصطفی سه بار معراج شهدا دعوت بودم ولی نه برای وداع با شهدا، روزهایی که معراج شهدا مراسم وداع با شهدا بود خیلی دوست داشتم به معراج برم ولی هیچ وقت روزیم نشد . تا امروز که خیلی خاص و ویژه از طرف یه شهید دعوت بودم . شهید محمد اینانلو دعوتم کرده بودن و پسرِ شهیدم، راه رفتن به مهمانی شهید رو فراهم کرد . بدون تقاضا و اراده خودم فقط بخاطر مسعودم درها تا کنار پیکر شهید اینانلو به روی من باز شدن . وقتی رسیدم به سالن وداع، و خودمو با پیکر شهید تنها دیدم، یه حس عجیبی داشتم . من با پیکر پسر و برادرم نتونستم تنها باشم نتونستم توی اتاق خالی دور پیکرشون بگردم نتوستم باهاشون خلوت کنم . ولی امروز بیشتر از نیم ساعت تنها کنار شهید نشسته بودم و با شهید صحبت می کردم . از شهید خواستم برای ظهور امام زمان عج دعا کنن برای امنیت کشورمون برای جوان ها برای بیمارانی که سفارش کرده بودن برای حاجت روایی کسایی که به من روسیاه التماس دعا گفتن و برای... روی کفن شهید نوشته بودن یا علی ابن موسی الرضا من که دو ساله از زیارت امام رضا علیه السلام محرومم با دل تنگم شروع کردم با امام رضا درد دل کردن... از امام رضا برای خانواده شهید صبر خواستم و... . عجب لحظات ناب و خاصی داشتم سرمو بلند کردم دیدم یه پرچم با نام امام کاظم و متبرک به عتبات روبه رومه بلند شدم پرچمو زیارت کردم . مدام می گفتم خدایا چه کار انجام دادم که لیاقت پیدا کردم تنها توی این فضا باشم. از شهید می خواستم به من بگن چرا منو اینطوری ویژه دعوت کردن من اشک میریختم و شهید با نگاه پر از مهر نگاهم می کردن و به روم لبخند میزدن چند بار خواستم دلیل دعوتشونو بهم بگن انقدر نگاهشون کردم و سوال کردم تا متوجه شدم شهید از من می خواستن امروز کنار مادرشون باشم و در حد توانم قوت قلب مادر داغدارشون باشم... . مراسم معنوی کنار شهید، خانواده شهید و دوستداران شهدا به پایان رسید می خواستم بیام خونه که عزیزی خواستن با هم بریم بهشت زیارت مسعود جانم . امروز تصمیم نداشتم بهشت برم ولی دعوت شده بودم زیارت مسعود جانم تکمیل کننده این روز ویژه و خاص بود .