🔰 خیلی اتفاقی با او آشنا شدم. یکی از دوستان گفت: رزمندهای هست به نام حاج آقای اقبالیان؛ خاطرات خوبی دارد. اگر وقت داری خاطراتش را ثبت کن.
من هم بدون اما و اگر قبول کردم. عصرهای تابستان ۹۷ به خانهاش میرفتم. از آشناییاش با شهید باهنر میگفت که معلم دبیرستانش بود و از آیتالله سعیدی تعریف میکرد که به او توصیه میکند طلبه شود. از سیلیای که در سال ۵۸ به گوش محمود احمدینژاد میزند و از فحشهایی میگفت که آیتاللهِ ولایتمدارِ این روزها، در شب ۱۹ دی بهش میدهد که "یک مشت طلبهی فلان فلان شده میحواهید جلوی شاه بایستید".
از امام جمعهی دو آتشهی امروز تعریف میکرد که حتی یک شب هم طاقت نداشت در جبهه بماند با این استدلال که آقای منتظری گفته از علمای آینده میشود. پس باید زنده بماند.
بعد از انقلاب بسیج روحانیون را راه میاندازد و میشود واسطه دیدار علما و امام خمینی. صیادشیرازی را پیش آقای بهاءالدینی میبرده و آقای بهاءالدینی را پیش امام. از بی محلی سپاهیها به شهید محلاتی و بی احترامی فلان سردارِ اسم و رسم دار امروز به آقای خامنهای.
🔻 سال ۹۶ به کما میرود. دکترها میگویند احتمال زندهشدنش یک درصد است. اما بعد از یک هفته برمیگردد.
🔹 همهی این خاطرات عجیب در کتاب #حجرهی_شمارهی_دو ثبت شده که به قلم خادم هیئت آقای #رضا_یزدانی و به همت انتشارات سوره مهر به تازگی منتشر شده است.
@mohebbin_net
[بگو قرآن نمیسوزد]
#غزل
#هتک_حرمت
#قرآن
میان شعله میسوزد مگر باران؟ نمیسوزد
اگرچه "جسم" هم آتش بگیرد، "جان" نمیسوزد
به آتش میکشند این روزها قرآنِ ما را... لیک
نمیدانند "فجر" و "طارق" و "فرقان" نمیسوزد
نمیدانند این اصحاب نار، این شعله بر دوشان
که "حمد" آتش نمیگیرد که "الرحمان" نمیسوزد
خدای قصهی قرآنیِ "عاد" و "ثمود"! آخر
چرا این شهرها در آتشِ کفران نمیسوزد؟
مگر قرآن چه دارد؟ سوره سوره، خط به خط، ایمان
دل مردم برای این همه ایمان نمیسوزد؟
به این کافرمرامان، منکرانِ نور و زیبایی
بگو قرآن نمیسوزد، بگو قرآن نمیسوزد
#رضا_یزدانی
@rezayazdaanii
@mohebbin_net
هدایت شده از رضا یزدانی
به شهید ناموس و غیرت
#حمیدرضا_الداغی
قصه جریحهدار شد
آنطرف پیاده رو
عقل صدا زد که بمان
عشق صدا زد که برو
وقت چه بود آن غروب؟
وقتِ قیامت تو بود
فرق تو با بقیه چیست؟
فرق تو غیرت تو بود
تیغ زدند بی هوا
دشنه زدند بیخبر
کوچه به حرف آمده:
چند نفر به یک نفر
آن چه همیشه و هنوز
کوچه به کوچه جاری است
قصهی سر به داری و
غیرت سبزواری است
هیچ غمی برای ما
مثل غم تو داغ نیست
مرگ تو انتخاب بود
مرگ تو اتفاق نیست
این که به پیشگاهِ مرگ
زخمیِ ایستادن است
وای! برادر من است
آه! برادر من است
#رضا_یزدانی
🔗کانال رضا یزدانی
📍@rezayazdaanii
هدایت شده از شعر انقلاب
هیهات منا الذله
این همه آیینگی از انعکاس آه کیست؟
چشمهها در رودرود غصۀ جانکاه کیست؟
جادههای پیش پا افتاده بسیارند، لیک
ای دل راهی! حواست هست که این راه کیست؟
بندگی یعنی عطش، تنها شدن، بیسر شدن
او که دل شد بندهاش، خود بندۀ درگاه کیست؟
انتقامی سرخ بعد از انتظار سبز ماست
لالههای این چمن در حسرت خونخواه کیست؟
هر کران پژواکی از «هیهات منا الذله» است
این که آتش زد به عالم جملۀ کوتاه کیست؟...
✍🏻 #رضا_یزدانی
🏷 #زیارت_اربعین
🇮🇷 @Shere_Enghelab
هدایت شده از جوانان عاشورایی ایران
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬شعرخوانی #رضا_یزدانی
🔹️برنامه #ساعت_به_وقت_قدس
🔸️شبکه یک
[ای دولتِ جعلی و غاصب
رویای ما این سرزمین است
دنیا به خونت تشنه گشته
طوفانِ الاقصی همین است
مرگ تو حتمی و مسلّم
مرگ تو یعنی: جانِ تاریخ
در این جهان جایی نداری
غیر از زبالهدانِ تاریخ]
#طوفان_الاقصی
#فلسطین
🔗کانال اشعار #رضا_یزدانی
@rezayazdaanii
هدایت شده از رضا یزدانی
💠 در انتظار چاره
تقدیم به امام جواد
با حلق پاره پاره نبودی، حسین بود
نزد شرابخواره نبودی، حسین بود
با طفل در بغل که گلویش بریده شد
در انتظار چاره نبودی، حسین بود!
وقت وداع با حرم و دختران خود
خیره به گوشواره نبودی، حسین بود
وقت فرود نیزه به پهلوی بیپناه
بر مرکبی سواره نبودی، حسین بود
"زخم از ستاره بر تنت افزون" میان دشت
بر روی سنگ خاره نبودی، حسین بود
وقت هجوم لشکر دشمن به خیمهها
در حالت اشاره نبودی، حسین بود
"در زیر آفتاب تو ماندی" و او، ولی
با جسم پاره پاره نبودی، حسین بود*
#رضایزدانی
* در زیر آفتاب تو ماندی، حسین هم
ای تشنه! دور از آب تو ماندی، حسین هم
محسن ناصحی
🔗کانال #رضا_یزدانی
@rezayazdaanii
یک به یک پرپر شدند این روزها عمّارها
پس چه شد آن انتقام سخت میداندارها؟
پس چه شد آن انتقام سخت ای مردانِ مرد؟
خستهایم از این همه اصرارها... انکارها...
داغداریم؛ آری آری... داغدار لالهها
بیقراریم؛ آری آری... بیقرارِ یارها
میکُشند از ما چه بیرحمانه، بیاحساسها
میکُشند از ما چه بیاندازه، بیمقدارها
این که زیر خاک و خون مانده است، "حزبالله" نیست
آرزوی انتقام ماست در آوارها
آه... پرپر گشت "اسماعیل"... "ابراهیم" سوخت
از غم "سیدحسن"... آتش گرفتم بارها
"انتقام ماست قطعی... انتقام ما..." چه شد؟
آه از این تکرارها... تکرارها... تکرارها...
آرزوها ابر شد؛ چون فرصتی کوتاه رفت
"جاء نصرالله" میخواندیم، "#نصرالله" رفت
#رضا_یزدانی
#مقاومت | #شهدا | #انتقام
🔗کانال شعرهای #رضا_یزدانی
📍بله | روبیکا | اینستاگرام | ایتا
@rezayazdaanii