◾️#تلنگرانہ... 🕊
◾️#شهادت🌱💙
_________________
از شخصـے پرسیدند :
تا بهشت چقدر راه است ؟
گفت : یڪ قدم
گفتند : چطور ؟!
گفت : مثل #شهیدان
یڪ پایتان را ڪہ
روے نفس شیطانـے بگذارید
پاے دیگرتان در بهشت است .
#فقط_یڪ_قـدم🌿
#اللهـم_الـرزقــنا_شهــادت❤️
💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫
╭═══════•••{}•••═══════╮
@mohebin_velayt_shohada
╰═══════•••{}•••═══════╯
#ڪپےباذکریکصلواتجهتسلامتیوتعجیلدرفرجツ
آیت الله صافی گلپایگانی :
امروز #چادر بانوان از عبای من با ارزش تر است چرا که بانوان با حفظ #حجاب_برتر خود، مروج #دین_اسلام هستند.
╭═══════•••{}•••═══════╮
@mohebin_velayt_shohada
╰═══════•••{}•••═══════╯
#ڪپےباذکریکصلواتجهتسلامتیوتعجیلدرفرجツ
🍃🍃🍃✨💌✨🍃🍃🍃
💌 صـــــــ📿ـــلوات خاصه ی حضرت علی بن موسی الرضا به نيت خشنودي آن حضرت و بر آورده شدن حاجــــــــــات.💌
⚜اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی⚜ الامامِ التّقی النّقی ⚜ و حُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ⚜ و مَن تَحتَ الثری⚜ الصّدّیق الشَّهید ⚜صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً⚜ زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه⚜ کافْضَلِ ما صَلّیَتَعَلیاَحَدٍ مِنْ اوْلیائِک⚜
َ
🕊✍ترجمه:
☀️خدایا رحمت فرست بر علی بن موسی الرضا☀️ امام با تقوا و پاک ☀️و حجت تو بر هر که روی زمین است ☀️و هر که زیر خاک، ☀️رحمت بسیار و تمام با برکت ☀️و پیوسته و پیاپی و دنبال هم چنان ☀️بهترین رحمتی که بر یکی از اولیائت فرستادی☀️
💌زیــــ🕌ــــــارتش در دنیا و شفاعتش در عقبی نصیبمان بگردان💌
🍃الهـــــــــــــے آمیݧ
التمــــــــــاس دعــــــــــا
✨اݪّلهُمَّ صَݪِّ عَݪے مُحَمَّد وَ آݪِ مُحَمَّد وَ عَجِّݪ فَرَجَهُمْ
╭═══════•••{}•••═══════╮
@mohebin_velayt_shohada
╰═══════•••{}•••═══════╯
#ڪپےباذکریکصلواتجهتسلامتیوتعجیلدرفرجツ
🌴🥀🌹🕊🌹🥀🌴
#مادرانه
#شهید_گمنام
#مادر_شهید_گمنام
ای آنـــڪہ مـــرا
بــرده ای از یاد ، ڪـجـایــی ؟
بیــگانـہ #شــدی ؟
دست مریـــزاد ، ڪـجـایـی ؟
از دام تــوأم نـیـسـت
مــرا راه گـریــــزی . . .
مــن عاشـــق ایــن دام
و تو صـیّــاد .... ڪـجـایــی ؟
#مادران_دلسوخته_شهدا
#پنجشنبه_های_دلتنگی
شادی روح #مادران_شهدا که #آسمانی شده اند و سلامتی و طول عمر #مادران_شهدا که هنوز برکت زندگی ما هستند .
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
╭═══════•••{}•••═══════╮
@mohebin_velayt_shohada
╰═══════•••{}•••═══════╯
#ڪپےباذکریکصلواتجهتسلامتیوتعجیلدرفرجツ
🌷🌴🌹🕊🌹🌴🌷
#عاشقانه_های_شهدا
#مـــــــــادرانه
#شهید_ولی_الله_سپیدپر
چند باري پشت سر هم رفته بود جبهه
يك روز بهش گفتم : #مادر_جان !
تو كه هميشه جبهه هستي.
اين بار كمي بيشتر پيش ما بمان.
چه عجله ایي داري.؟!!
گفت: #مادر !!!
چند تا #پسر داري؟
گفتم : ۵ تا
گفت: مرا به عنوان #خمس حساب كن.
#خمس بر هر مسلماني #واجب است.
هميشه هم نبايد #پول نقد باشد.
من #خمس بچه هايت هستم
#روحش_شا
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
#پنجشنبه_های_دلتنگی
╭═══════•••{}•••═══════╮
@mohebin_velayt_shohada
╰═══════•••{}•••═══════╯
#ڪپےباذکریکصلواتجهتسلامتیوتعجیلدرفرجツ
🌷🕊💐🌹💐🕊🌷
🌹 #پیامکی_از_بهشت 🌹
نهایت کمال یک محصل، قبول شدن در فلان رشته نیست و نهایت کمال یک دانشجو هم بدست آوردن موقعیت اجتماعی خوب، شغل، خانه و ماشین خوب نیست. اینها همه زود گذر است، اگر به حقیقت این موضوع پی ببریم و کمال ها و ارزش های بالاتر را نیز بنگریم هرگز تن به ذلت و خواری، اسم و نام و نشان و رسم و جاه و مقام و شهرت نخواهیم داد .
🕊 #شهید_والامقام 🕊
🌹 #محمود_حمله_داری🌹
✋ #سلام_به_دوستان_شهداء ✋
🌺 #روزتان_شهدایی 🌺
یاد و خاطره #شهدا ، خصوصاً #شهدای_دانشجو گرامی باد .
╭═══════•••{}•••═══════╮
@mohebin_velayt_shohada
╰═══════•••{}•••═══════╯
#ڪپےباذکریکصلواتجهتسلامتیوتعجیلدرفرجツ
🌹🕊🥀🌷🥀🕊🌹
#فرزندانه
#فرزندان_شهدا
سلام
من امیرحسین هستم
تنها فرزند
#شهید_مدافع_حرم
#محمد_حسین_محمد_خانی
زمان #شهادت بابام همین قدری بودم
« ۱۸ ماهه »
چون بابام زیاد #سوریه می رفت ، چند ماه بیشتر ندیدمش
دلم خیلی برای #بابام تنگ می شه
خیلی دوستت دارم #بابایی
یه سؤال
فردای #قیامت چه #جوابی برای این #بچه_ها داریم ؟؟؟
#شهدا شرمنده ایم
که دائم #شرمنده_ایم
🌷 #شهدا
🌷🕊 #همیشه
🌷🕊🌷 #نگاهی
#پنجشنبه_های_دلتنگی
╭═══════•••{}•••═══════╮
@mohebin_velayt_shohada
╰═══════•••{}•••═══════╯
#ڪپےباذکریکصلواتجهتسلامتیوتعجیلدرفرجツ
ڪسی کہ
از دنیا با وضو بمیرد
#شهیــــد است ...
#نماز_اول_وقت
╭═══════•••{}•••═══════╮
@mohebin_velayt_shohada
╰═══════•••{}•••═══════╯
#ڪپےباذکریکصلواتجهتسلامتیوتعجیلدرفرجツ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 #آنونس | یادمان های راهیان نور جنوب کشور
🔻 دهلاویه | یادمان شهید چمران
🌷🌷🌷🌷🌷
#ما_ملت_شهادتیم
#من_ماسک_میزنم
╭═══════•••{}•••═══════╮
@mohebin_velayt_shohada
╰═══════•••{}•••═══════╯
#ڪپےباذکریکصلواتجهتسلامتیوتعجیلدرفرجツ
بیست آذر ماه.mp3
4.69M
📻🎙#رادیو_پلاک
✅بیسیمچی
تولید و انتشار در رادیو پلاک
((رادیو رسمی ستاد راهیاننور کشور)) بمناسبت:
«سالروز عملیات مطلع الفجر»
🖋نگارنده : خانم دلنواز
🎙گوینده : محمد بردستانی
🌷 تقدیم میشود به سیدالشهدای جبهه مقاومت:
سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی
🌷🌷🌷🌷🌷
#ما_ملت_شهادتیم
#من_ماسک_میزنم
╭═══════•••{}•••═══════╮
@mohebin_velayt_shohada
╰═══════•••{}•••═══════╯
#ڪپےباذکریکصلواتجهتسلامتیوتعجیلدرفرجツ
✊او ایستاد پای امام زمان خویش ...
💐 امروز ۲۰ آذر سالروز شهادت مدافع حرم «#احمد_جلالی_نسب» گرامی باد.
#صلوات
#ماملت_شهادتیم
#من_ماسک_میزنم
╭═══════•••{}•••═══════╮
@mohebin_velayt_shohada
╰═══════•••{}•••═══════╯
#ڪپےباذکریکصلواتجهتسلامتیوتعجیلدرفرجツ
#شهید_مدافع_حرم
سردار حاج #حسن_اکبری
محل ولادت:تهران
تاریخ ولادت: ۱۳۴۹/۳/۲۴
شهادت: تدمر سوریه
تاریخ شهادت: ۱۳۹۵/۹/۲۰
(شهید بی مزار)
#سالـروز_شهـادت
╭═══════•••{}•••═══════╮
@mohebin_velayt_shohada
╰═══════•••{}•••═══════╯
#ڪپےباذکریکصلواتجهتسلامتیوتعجیلدرفرجツ
#از_شهدا_بیاموزیم 👆👆👆👆
#ماملت_شهادتیم
#من_ماسک_میزنم
- - ------••~🍃🌸🍃~••------ - -
╭═══════•••{}•••═══════╮
@mohebin_velayt_shohada
╰═══════•••{}•••═══════╯
#ڪپےباذکریکصلواتجهتسلامتیوتعجیلدرفرجツ
🌹 یک مرد وارسته به تمام معنا
🔴 امام خمینی(ره):ایشان [ آیت الله دستغیب ] یک مرد وارسته به تمام معنا و معلم اخلاق، مرشد مردم و هر چه در صحبت هایش هست معنویات و دعوت به خدا و دعوت به اسلام است معذلک اینها بنایشان بر این است که آنهائی که بیشتر دعوت به اسلام می کنند آنها را بیشتر هدف قرار بدهند.
📚صحیفه نور،جلد 15، صفحه 255
مورخ:1360/09/21
🌹 به مناسبت سالروز شهادت سومین شهید محراب، آیت الله #دستغیب
#ماملت_شهادتیم
#من_ماسک_میزنم
- - ------••~🍃🌸🍃~••------ - -
╭═══════•••{}•••═══════╮
@mohebin_velayt_shohada
╰═══════•••{}•••═══════╯
#ڪپےباذکریکصلواتجهتسلامتیوتعجیلدرفرجツ
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴
#عاشقانه
#همسرانه
#همسر_شهید
#مدافع_حرم
#علی_شاهسنایی
شب عروسی هنگام برگشتن ازاتلیه ، #علی آقا به من گفتند
اگر موافق باشید قبل از رفتن پیش مهمانها ، اول برویم خانه خودمان و #نمازمان رابا هم بخوانیم ، یک #نماز دونفره #عاشقانه
و این هم درحالی بود که مرتب خانوادهامون به ایشان #زنگ می زدند که چرا نمی آیید ، مهمانها منتظرند
، من هم گفتم قبول ، فقط #جواب آنها باشما
ایشان هم گفتند مشکلی #نیست موبایلم را برای یک ساعت می گذارم روی #بی صدا تا متوجه نشویم
بعد با هم به #خانه پر از مهر و #محبتمان رفتیم و بعد از نماز
به پیشنهاد ایشان یک #زیارت عاشورای دلچسب دو نفره خواندیم و بنای زندگیمان را با #معنویت بنا کردیم و به عقیده من این #بهترین زیارت عاشورایی بود که تا حالا خوانده بودم و من #آن شب بیشتر به #عمق اخلاص و معنویت #همسرم پی بردم و خواندن #زیارت_عاشورا کار همیشگی #ایشان بود .
#هرصبح و شام با تمام وجودشان می خواندند و سفارششان هم به من همین بود که هیچ موقع خواندن #زیارت_عاشورا را فراموش نکن که من هرچه دارم از#برکات همین است ، حتی از #سوریه هم که تماس می گرفتند مرتب این موضوع را یادآوری می کردند .
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
#پنجشنبه_های_دلتنگی
╭═══════•••{}•••═══════╮
@mohebin_velayt_shohada
╰═══════•••{}•••═══════╯
#ڪپےباذکریکصلواتجهتسلامتیوتعجیلدرفرجツ
🌷🌴🌷سالروزشهادت🌴🌷🌴
🌹#چهل سال بود حاجی ما باویلچرخودانس داشت
🌹شهید #حاج ابراهیم #جان نثاری
فقط ۱۵سال داشت که
بهمراه مردم خوب ومتدین محله لادان ،اصفهان
برای اعتلای دین ونابودی رژیم ستمشاهی هرروزدرراهپیمایی شرکت میکرد.
که ناگه ازسوی #دژخیمان #رژیم ستمشاهی بسوی مردم بیگناه اتشی ازتیرشلیک گردید وتعدادی شهید وتعدادی زخمی شدند، ودراین میان ابراهیم ۱۵ساله زخمی میشود،
و این مجروحیت موجب #جانبازی ۷۰درصدی ، قطع نخائ میگردد،
🌷باپیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی حاجی ما همچون دیگر جانبازان در اکثرفعالیتهای روزمره، همچون تحصیل علم، وکارهای تخصصی فعالیت چشمگیری داشت،
ولی شهید درفعالیتهای عمومی محل، نماز جماعت وجمعه، راهپیماییها فعالیت منحصر بفردی داشت
🌷علی رغم مشکلات جسمی شدید که هرروز باان برخوردداشت، لیکن دررفتار عامیانه، هیچگاه این احساس را بروزنمی کرد وهمچون کوهی استواردربرابرناملایمات مقاومت میکرد.
شهید دارای اخلاق ومنش بسیارخوب بود
ودراکثرفعالیتهای مذهبی شرکت داشت
وی بصورت مخفی جویای حال مستمندان میشد،وبهرصورتی که امکان داشت کمک میکرد،
🌷#شهیدعزیزدر۲۰اذرماه سال۵۷ مجروح
ودقیقادر تاریخ۲۰اذرماه۹۷از بین خاکیان
عروجی عاشقانه یافت وبه جمع دوستان شهیدش پیوست،
یادش گرامی وراهشان پررهرو
نثارروح مطهرهمه شهداصلوات
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹
╭═══════•••{}•••═══════╮
@mohebin_velayt_shohada
╰═══════•••{}•••═══════╯
#ڪپےباذکریکصلواتجهتسلامتیوتعجیلدرفرجツ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀🌹🕊🌷🕊🌹🥀
#مادرانه
#مادر_شهید
#همسرانه
#همسر_شهید
#انتظار_مادر_شهدا
#از_مسئولین
#پنجشنبه_های_دلتنگی
شادی روح #مادران_شهدا که #آسمانی شده اند و سلامتی و طول عمر #مادران_شهدا که هنوز برکت زندگی ما هستند .
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
╭═══════•••{}•••═══════╮
@mohebin_velayt_shohada
╰═══════•••{}•••═══════╯
#ڪپےباذکریکصلواتجهتسلامتیوتعجیلدرفرجツ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#صلاللهعلیک..💚
یه سَلام کِه میدم رو به حَرَم🕌🖐🏻
|بهد حَرَم میرسه پای دلم💔👣
#شبجمعہاستهوایتنکنممیمیرم🖇
╭═══════•••{}•••═══════╮
@mohebin_velayt_shohada
╰═══════•••{}•••═══════╯
#ڪپےباذکریکصلواتجهتسلامتیوتعجیلدرفرجツ
کانال محبین وݪایٺ و شهدا🏴
#صلاللهعلیک..💚 یه سَلام کِه میدم رو به حَرَم🕌🖐🏻 |بهد حَرَم میرسه پای دلم💔👣 #شبجمعہ
••💔🌹••
گفتند
ودرروزحساب چگونهتورابیابیم؟
فرمودند:
درآنروزمابدنبالشمامیگردیم
خیالتانجمع
#آهارباب💔
#شب_جمعه
╭═══════•••{}•••═══════╮
@mohebin_velayt_shohada
╰═══════•••{}•••═══════╯
#ڪپےباذکریکصلواتجهتسلامتیوتعجیلدرفرجツ
هدایت شده از رَهْرُوانـఌ︎ حاڄ قاسمـ❥︎
•••
چنینآموختند...
هرکہدرفنایشنیستتر...
دربقایشهستتراست...
نماندن...
شرطِماندناست ..✨
💔#حـاجقــّْْـاسم👇🏻
∴ ════ ∴ ❈ ∴ ════ ∴
@hajghassemm
∴ ════ ∴ ❈ ∴ ════ ∴
کانال محبین وݪایٺ و شهدا🏴
#رمان #دمشق_شهر_عشق #پارت_سی_و_پنجم 💠 ابوالفضل از خستگی نفس کم آورده و دلش از غصه غربت #سوریه میس
#رمان
#دمشق_شهر_عشق
#پارت_سی_و_ششم
💠 مصطفی در حرم #حضرت_سکینه (علیهاالسلام) بود و صدای تیراندازی از تمام شهر شنیده میشد.
ابوالفضل مرتب تماس میگرفت هر چه سریعتر از #داریا خارج شویم، اما خیابانهای داریا همه میدان جنگ شده و مردم به #حرم حضرت سکینه (علیهاالسلام) پناه میبردند.
💠 مسیر خانه تا حرم طولانی بود و مصطفی میترسید تا برسد دیر شده باشد که سیدحسن را دنبال ما فرستاد. صورت خندان و مهربان این جوان #شیعه، از وحشت هجوم #تکفیریها به شهر، دیگر نمیخندید و التماسمان میکرد زودتر آماده حرکت شویم.
خیابانهای داریا را به سرعت میپیمود و هر لحظه باید به مصطفی حساب پس میداد چقدر تا حرم مانده و تماس آخر را نیمه رها کرد که در پیچ خیابان، سه نفر مسلّح راهمان را بستند.
💠 تمام تنم از ترس سِر شده بود، مادر مصطفی دستم را محکم گرفته و به خدا التماس میکرد این #امانت را حفظ کند.
سیدحسن به سرعت دنده عقب گرفت و آنها نمیخواستند این طعمه به همین راحتی از دستشان برود که هر چهار چرخ را به #گلوله بستند. ماشین به ضرب کف آسفالت خیابان خورد و قلب من از جا کنده شد که دیگر پای فرارمان بسته شده بود.
💠 چشمم به مردان مسلّحی که به سمتمان میآمدند، مانده و فقط ناله مادر مصطفی را میشنیدم که خدا را صدا میزد و سیدحسن وحشتزده سفارش میکرد :«خواهرم! فقط صحبت نکنید، از لهجهتون میفهمن #سوری نیستید!»
و دیگر فرصت نشد وصیتش را تمام کند که یکی با اسلحه به شیشه سمت سیدحسن کوبید و دیگری وحشیانه در را باز کرد. نگاه مهربانش از آینه التماسم میکرد حرفی نزنم و آنها طوری پیراهنش را کشیدند که تا روی شانه پاره شده و با صورت زمین خورد.
💠 دیگر او را نمیدیدم و فقط لگد وحشیانه #تکفیریها را میدیدم که به پیکرش میکوبیدند و او حتی به اندازه یک نفس، ناله نمیزد.
من در آغوش مادر مصطفی نفسم بند آمده و رحمی به دل این حیوانات نبود که با عربده درِ عقب را باز کردند، بازویش را با تمام قدرت کشیدند و نمیدیدند زانوانش حریف سرعت آنها نمیشود که روی زمین بدن سنگینش را میکشیدند و او از درد و #وحشت ضجه میزد.
💠 کار دلم از وحشت گذشته بود که #مرگم را به چشم میدیدم و حس میکردم قلبم از شدت تپش در حال متلاشی شدن است.
وحشتزده خودم را به سمت دیگر ماشین میکشیدم و باورم نمیشد اسیر این #تروریستها شده باشم که تمام تنم به رعشه افتاده و فقط #خدا را صدا میزدم بلکه #معجزهای شود که هیولای تکفیری در قاب در پیدا شد و چشمانش به صورتم چسبید.
💠 اسلحه را به سمتم گرفته و نعره میزد تا پیاده شوم و من مثل جنازهای به صندلی چسبیده بودم که دستش را به سمتم بلند کرد.
با پنجههای درشتش سرشانه مانتو و شالم را با هم گرفت و با قدرت بدنم را از ماشین بیرون کشید که دیدم سیدحسن زیر لگد این وحشیها روی زمین نفسنفس میزند و با همان نفس بریده چشمش دنبال من بود.
💠 خودش هم #شیعه بود و میدانست سوری بودنش شیعه بودنش را پنهان میکند و نگاهش برای من میلرزید مبادا زبانم سرم را به باد دهد.
مادر مصطفی گوشه خیابان افتاده و فقط ناله #یاالله جانسوزش بلند بود و به هر زبانی التماسشان میکرد دست سر از ما بردارند.
💠 یکیشان به صورتم خیره مانده بود و نمیدانستم در این رنگ پریده و چشمان وحشتزده چه میبیند که دیگری را صدا زد. عکسی را روی موبایل نشانش داد و انگار شک کرده بود که سرم فریاد کشید :«اهل کجایی؟»
لب و دندانم از ترس به هم میخورد و سیدحسن فهمیده بود چه خبر شده که از همان روی خاک صدای ضعیفش را بلند کرد :«خاله و دختر خالهام هستن. لاله، نمیتونه حرف بزنه!»
💠 چشمانم تا صورتش دوید و او همچنان میگفت :«داشتم میبردمشون دکتر، خالهام مریضه.» و نمیدانم چه عکسی در موبایلش میدید که دوباره مثل سگ بو کشید :«#ایرانی هستی؟»
یکی با اسلحه بالای سر سیدحسن مراقبش بود و دو نفر، تن و بدن لرزانم را به صلّابه کشیده بودند و من حقیقتاً از ترس لال شده بودم که با ضربان نفسهایم به گریه افتادم.
💠 مادر مصطفی خودش را روی زمین به سمت پایشان کشید و مادرانه التماس کرد :«دخترم لاله! اگه بترسه، تشنج میکنه! بهش رحم کنید!» و رحم از #روح پلیدشان فرار کرده بود که به سرعت برگشت و با همان ضرب به سرش لگدی کوبید که از پشت به زمین خورد.
بهنظرم استخوان سینه سیدحسن شکسته بود که به سختی نفس میکشید و با همان نفس شکسته برایم سنگ تمام گذاشت :«بذارید خاله و دخترخالهام برن خونه، من میمونم!» که #اسلحه را روی پیشانیاش فشار داد و وحشیانه نعره زد :«این دختر ایرانیه؟»...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
╭═══════•••{}•••═══════╮
@mohebin_velayt_shohada
╰═══════•••{}•••═══════╯
#ڪپےباذکریکصلواتجهتسلامتیوتعجیلدرفرجツ
#رمان
#دمشق_شهر_عشق
#پارت_سی_و_هفتم
💠 آینه چشمان سیدحسن را حریری از اشک پوشانده و دیگر برای نجاتم التماس میکرد :«ما اهل #داریا هستیم!» و باز هم حرفش را باور نکردند که به رویم خنجر کشید.
تپشهای قلب ابوالفضل و مصطفی را در سینهام حس میکردم و این #خنجر قرار بود قاتل من باشد که قلبم از تپش افتاد و جریان خون در رگهایم بند آمد.
💠 مادر مصطفی کمرش به زمین چسبیده و میشنیدم با آخرین نفسش زیر لب ذکری میخواند، سیدحسن سینهاش را به زمین فشار میداد بلکه قدری بدنش را تکان دهد و از شدت درد دوباره در زمین فرو میرفت.
قاتلم قدمی به سمتم آمد، خنجرش را روبروی دهانم گرفت و عربده کشید :«زبونت رو در بیار ببینم لالی یا نه؟»
💠 تمام استخوانهای تنم میلرزید، بدنم به کلی سُست شده بود و خنجرش به نزدیکی لبهایم رسیده بود که زیر پایم خالی شد و با پهلو زمین خوردم.
دیگر حسی به بدنم نمانده بود، انگار سختی جان کندن را تجربه میکردم و میشنیدم سیدحسن برای نجاتم #مردانه گریه میکند :«کاریش نداشته باشید، اون لاله! ترسیده!» و هنوز التماسش به آخر نرسیده، به سمتش حمله کرد.
💠 پاهای نحسش را دو طرف شانه سیدحسن کوبید و خنجری که برای من کشیده بود، از پشتِ سر، روی گردنش فشار داد و تنها چند لحظه کشید تا سرش را از تنش جدا کرد و بیآنکه نالهای بزند، #مظلومانه جان داد.
دیگر صدای مادر مصطفی هم نمیآمد و به گمانم او هم از وحشت آنچه دیده بود، از هوش رفته بود. #خون پاک سیدحسن کنار پیکرش میرفت، سرش در چنگ آن حرامی مانده و همچنان رو به من نعره میزد :«حرف میزنی یا سر تو هم ببرم؟»
💠 دیگر سیدحسن نبود تا خودش را فدای من کند و من روی زمین در آغوش #مرگ خوابیده بودم که آن یکی کنارش آمد و نهیب زد :«جمع کن بریم، الان ارتش میرسه!» سپس با تحقیر سراپای لرزانم را برانداز کرد و طعنه زد :«این اگه زبون داشت تا حالا صد بار به حرف اومده بود!»
با همان دست خونی و خنجر به دست، دوباره موبایل را به سمتش گرفت و فریاد کشید :«خود #کافرشه!» و او میخواست زودتر از این خیابان بروند که با صدایی عصبی پاسخ داد :«این عکس خیلی تاره، از کجا مطمئنی خودشه؟»
💠 و دیگری هم موافق رفتن بود که موبایل را از دست او کشید و همانطور که به سمت ماشینشان میرفت، صدا بلند کرد :«ابوجعده خودش کدوم گوری قایم شده که ما براش #جاسوس بگیریم! بیاید بریم تا نرسیدن!» و به #خدا حس کردم اعجاز کسی آنها را از کشتن من منصرف کرد که یک گام مانده به مرگ، رهایم کردند و رفتند.
ماشینشان از دیدم ناپدید شد و تازه دیدم سر سیدحسن را هم با خود بردهاند که قلبم پاره شد و از اعماق جانم ضجه زدم.
💠 کاسه چشمانم از گریه پُر شده و به سختی میدیدم مادر مصطفی دوباره خودش را روی زمین به سمتم میکشد. هنوز نفسی برایش مانده و میخواست دست من را بگیرد که پیکر بیجانم را از زمین کندم و خودم را بالای سرش رساندم.
سرش را در آغوشم گرفتم و تازه دیدم تمام شال سبزش از گریه خیس شده و هنوز بدنش میلرزید. یک چشمش به پیکر بیسر سیدحسن مانده و یک چشمش به امانتی که به بهای سالم ماندنش سیدحسن #قربانی شد که دستانم را میبوسید و زیر لب برایم نوحه میخواند.
💠 هنوز قلبم از تپش نیفتاده و نه تنها قلبم که تمام رگهای بدنم از وحشت میلرزید. مصیبت #مظلومیت سیدحسن آتشم زده و از نفسم به جای ناله خاکستر بلند میشد که صدای توقف اتومبیلی تنم را لرزاند.
اگر دوباره به سراغم آمده بودند دیگر زنده رهایم نمیکردند که دست مادر مصطفی را کشیدم و با گریه التماسش کردم :«بلند شید، باید بریم!» که قامتی مقابل پایمان زانو زد.
💠 مصطفی بود با صورتی که دیگر رنگی برایش نمانده و چشمانی که از وحشت رنگ خون شده بود. صورتش رو به ما و چشمانش به تن غرق #خون سیدحسن مانده بود و برای نخستین بار اشکش را دیدم.
مادرش مثل اینکه جانی دوباره گرفته باشد، رو به پسرش ضجه میزد و من باور نمیکردم دوباره چشمان روشنش را ببینم که تیغ گریه گلویم را برید و از چشمانم به جای اشک، خون پاشید.
💠 نگاهش بین صورت رنگ پریده من و مادرش سرگردان شده و ندیده تصور میکرد چه دیدهایم که تمام وجودش در هم شکست.
صدای تیراندازی شنیده میشد و هرلحظه ممکن بود #تروریست دیگری برسد که با همان حال شکسته سوارمان کرد، نمیدانم پیکر سیدحسن را چطور به تنهایی در صندوق ماشین قرار داد و میدیدم روح از تنش رفته که جگرم برای اینهمه تنهاییاش آتش گرفت...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
╭═══════•••{}•••═══════╮
@mohebin_velayt_shohada
╰═══════•••{}•••═══════╯
#ڪپےباذکریکصلواتجهتسلامتیوتعجیلدرفرجツ
4_5886460340836763979.mp3
2.86M
∫ #نوحه_خوانی🎤 ∫
تو این دنیا من تو رو دارم 💚
بهت خیلی خیلی بدهکارم 💰
دوست دارم
#حاج_مهدی_رسولی
#شب_زیارتی_امام_حسین_علیه_السلام
#بسیار_زیبا👌👌
.╭═══════•••{}•••═══════╮
@mohebin_velayt_shohada
╰═══════•••{}•••═══════╯
#ڪپےباذکریکصلواتجهتسلامتیوتعجیلدرفرجツ
وَ
بترسیم از روزی که
صفحه ی مجازیمون رنگِ
خدا و شهدا رو بگیره ؛
ولی زندگی هامون نه...
💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫
╭═══════•••{}•••═══════╮
@mohebin_velayt_shohada
╰═══════•••{}•••═══════╯
#ڪپےباذکریکصلواتجهتسلامتیوتعجیلدرفرجツ
🍀💐🌼🌺🌼💐🍀
🌹 #شهیدانه 🌹
#عاشقانه_شهدا
#شهید_والامقام
#رسول_خلیلی
🌹 #رفیق_شهیدم
💐 #تولدت_مبارک
سلام #شهید من
می دانم که جواب #سلامم را می دهی...
هوای تو کرده دلم ...
لازم نیست
#حرفهایم را طولانی و بلند بنویسم
تا تو #بخوانی ...
#سکوت و چند کلمه کافیست برای #دلتنگی_ام ...
تنها تو میدانی که در دل پر #دردم
چه می گذرد ...
حرف هایم را با تو به هر #شکلی
که باشد می زنم ...
گاهی آرام ...
گاهی با چشمان ابری ام ...
گاهی با درد دل بی قرارم ...
و می دانی که چقدر #دوستت_دارم
دلتنگی هایم برای تو را هم دوست دارم
آن لحظه که به یاد تو هستم را نیز دوست دارم
تمام این #لحظات را دوست دارم
چون می دانم که تمام #وجودم به یاد توست
همین...
💐 #تولدت_مبارک
🌹 #رفیق_شهیدم
💐 #سالروز_تولد
#ارسالی_از_اعضاء
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
╭═══════•••{}•••═══════╮
@mohebin_velayt_shohada
╰═══════•••{}•••═══════╯
#ڪپےباذکریکصلواتجهتسلامتیوتعجیلدرفرجツ