کانال محبین وݪایٺ و شهدا🏴
🕊#شهیدعبدالله_شهروي فرزند غلامعلي و معصومه شهروي، در دوم دي ماه سال1341 در خانواده اي زحمتكش در روست
عبدالله بيشتر وقتش در جبهه بودو درجبهه با اين كه فرمانده گردان بودنقش پدر را براي رزمنده ها ايفا مي كرد. به طوري كه در شب
به همه ي چادرها سر مي زد و مواظب آنها بود.زماني كه در كردستان بودبه عمليات برون مرزي مي رفت. براي ماه ها امكان تماس يا دادن نامه نبود .بنابراين چند نامه مي نوشت و در مقر اصلي در قرارگاه رمضان مي گذاشت وبه دوستانش سفارش مي كرد، هر موقع نامه اي از خانه برايش آمد، يكي ازاين نامه ها را به عنوان پاسخ به آدرس منزل بفرستند.او در عمليات هاي زيادي از جمله كربلاي 1،كربلاي 5والفجرشركت داشت.در فرودين ماه سال 1365 به منطقه جنوب اعزام و در تيپ 21 امامرضا(ع) در گردان قائم (عج) به عنوان فرمانده گروهان مشغول شد . درهمان سال در كنكور سراسري شركت كرد و در دانشگاه شهيد مهاجراصفهان در رشته ساختمان پذيرفته شد، ولي ترجيح داد در جبهه بماند. باتاسيس تيپ مستقل 12 قائم آل محمد- عجل الله تعالي فرجه الشريف در مرداد ماه همان سال با رشادت و دلاوري - كه از خود بروز دادبه فرماندهي گردان امام سجاد (ع) منصوب شد.او سي و هشت ماه از عمر شصت ماهه اش در سپاه را داوطلبانه درجبهه هاي غرب و جنوب گذراند.شب عمليات كربلاي 5 گردان عبدالله به محاصره دشمن بعثي درآمد. عبدالله بچه ها را يكي يكي از مسيري كه فقط امكان تردد يك نفر بود به عقب فرستاد. يك دستگاه تانك هم آتش گرفته
بود و منطقه را مثل روز روشن كرده بود. فاصله ي زيادي با دشمن داشتند.تقي و عبدالله و يك بيسيم چي آخرين نفرهايي بودند كه بر مي گشتند.نزديك همان تانك سرانجام در بيست و سوم دي ماه سال 1365آتش گرفته گلوله اي به چشمش اصابت كرد و به شهادت رسيد.
بعد از شهادتش فهميدم او فرمانده گردان بود. » : پدر شهيد بيان مي كندچون هر وقت از او مي پرسيدم: چه كار مي كني؟ مي گفت : هيچي ! همون كاري كه ديگران مي كنند. آنقدر راز دار بود كه كوچكترين خبرهاي جبهه و جنگ را به كسي نمي گفت، مگر به كسي كه مورد اطمينانش بود.
📜#سردارشهيدعبدالله_شهروي در #وصيتنامه_اش بيان مي كند
كه تمام جان و مال خود را در قبال اين انقلاب فدا كرديد- از ولايت فقيه و امام عزيز پيروي كنيد و هميشه يار و ياورشان باشيد و از آنها جدانشويد. وحدت خود را حفظ كنيد. مساجد را پرنماييد و نگذاريد مساجدخالي بماند، چون انقلاب از درون همين مساجد و جماعت ها به وقوع پيوست. از تفرقه و جدايي پرهيز نماييد كه دشمنان اسلام مي خواهند بين ما تفرقه باشد. نمازهايتان را به جماعت بخوانيد و هميشه به نماز جمعه برويد و از رفتن فرزندانتان به جبهه هاي حق عليه باطل جلوگيري نكنيد .امام را دعا كنيد. اي رزمندگان عزيز، اطاعت از ولايت فقيه كنيد و از حرف فرمانده پيروي كنيد و آن را اجرا كنيد و براي اسلام پيكار كن يد . برادران عزيز، سپاه را بايد به صورت حوزه علميه درآوريد و تقوا و علم را پيشه خودسازيد.مادر عزيزم، اگر خواستي گريه كني براي امام حسين (ع) گريه كن و
برادر عزيزم محمد هميشه علم بياموز
🚩#ما_ملت_امام_حسینیم
#من_ماسک_میزنم
@mohebin_velayt_shohada
آیدی کانال 👆🌹
کانال محبین وݪایٺ و شهدا🏴
🕊#شهیدمحمدرضاخالصي، فرزند كريم و نساء، در اول بهمن ماه سال 1338 در شهرستان سمنان به دنيا آمد.دوره اب
به خاطر تواضع و تقوايش همه رزمندگان او را دوست داشتند و او را به عنوان امام جماعت انتخاب كرده بودند. هر چند او به خاطر فروتني خود اما وقتي «. همه شما از من لايق تريد » : ابتدا قبول نكرده بود و گفته بود«. اگر قبول نكني، به طور فرادا نماز مي خوانيم » : رزمندگان گفته بودندقبول كرده بود.به نيروهاي بسيجي خيلي علاقه داشت . وقتي معاون گردان به او مي گويد كه امكانات كم است، بسيجي ها خسته شد ه اند ، مي گويد : نيروهاي بسيجي هيج وقت خسته نمي شوند، روحيه آنها خيلي قوي » است، ما خسته مي شويم و روحيه ماندن نداريم ، بسيجي ها را بدنام نكنيد براي اينكه بيشتر در جبهه باشد، خانواده اش را از سمنان به دزفول منتقل كرد. برادر كوچكش حسن، به شهادت رسيد. حسن آخرين فرزند خانواده و رضا خيلي با او صميمي بود، اما شهادت او خللي در اراده اش ايجاد نكرد .وقتي از او خواسته مي شود به خاطر شهادت برادرش به مرخصي برود ، مي گويد: الآن چه وقت مرخصيه. او كار خودش را كرد، ما هم بايد كار خودمان را انجام بدهيم. من الآن برم مرخصي، جواب حسن را در آن دنياچگونه بدهم هنگام حمله منافقان در عمليات مرصاد، بر اثر آتش آرپي جي صورتش به قول حاج » : سوخته بود. وقتي رزمندگان علتش را مي پرسيدند، مي گفت و اين آخرين ديدار او با دوستان و «. محمود، خانم منافقه گازگرفته همرزمان بود. در عمليات مرصاد، منطقه اسلا م آباد بر اثر اصابت تركش به ناحيه دست و قطع شدن دست راست به شهادت رسيد. سوار تويوتا شديم.در مورد نحوه شهادتش، حسن ادب نقل مي كند تنگه چهارزبركه حالا مرصاد مي گويند- توقف كرديم . رضا با فرمانده گروهان صحبت كرد. به او گفت: به بچه ها بگو به هيچ چيز دست نزنند. تا منطقه آلوده است، غنيمت بي غنيمت . دوباره سوار ماشين شد يم. ازاسلام آباد و كرند غرب عبور كرديم. حاج محمود سرعت را كم كرد. صداي شليك آمد. پريديم پايين. آرپي ج ي به ماشين خورده بود . محمدرضا، تقي مداح و رضا قنبري شهيد شده بودند و حاج محمود به سختي مجروح شده بود.
#شهیدمحمدرضاخالصي در #وصيتنامه_اش نوشته است
من نااميد نيستم. مي دانم صداي العفو مرا مي شنوي و مرا از لطف خودنااميد نمي كني، شما اي ملت شهيد پرور، برخيزيد و سلاح شهداي گلگون كفن را برداريد و راهي صحنه نبرد شويد كه امروز كربلا تكرار شده است .اگر امروز حسين زمان را ياري نكنيد در دنيا و آخرت مورد خشم و غضب الهي خواهيد بود. اما شما خانواده معظم شهدا، مقاومت و ايثارگري شما باعث حسرت و نااميدي دشمنان خدا خواهد شد.شما بسيجيان غيور، به جبهه ها هجوم ببريد و با يك ضربه كاري كار صدام و صداميان را به پايان برسانيد و دل امام زمان(عج) را شاد كنيد.شما پاسداران، آنچه لياقت سخن امام كه فرموده: اي كاش من هم يك پاسدار بودم، انجام دهيد. تا مديون امام و شهدا نباشيد. و شما مسئوليني كه امور امت حزب الله در دست شماست، مبادا خون شهدا را با كارهايي كه در شأن يك مسئول در جمهوري اسلامي نيست به هدر دهيد . در پايان همه را به تقوا سفارش مي كنم، به اميد آن روزي كه كربلا و قدس آزادشود.
پيكر پاكش به همراه شهيد حاج محمود اخلاقي، شهيد نوروز ايماني نسب و شهيد تقي مداح، پس از تشييع در جوار مرقد امام زاده يحييبن موسي بن جعفر(ع) در شهرستان سمنان به خاك سپرده شد.
🚩#ما_ملت_امام_حسینیم
#من_ماسک_میزنم
@mohebin_velayt_shohada
آیدی کانال 👆🌹